۲۶ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۰
داغ غزه در ابیات شاعران

تعدادی از شاعران نسبت به جنایت شب گذشته رژیم کودک‌کش صهیونیستی و حمله به بیمارستان المعمدانی غزه واکنش نشان دادند و ابیاتی سرودند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، شب گذشته منابع خبری فلسطینی از فاجعه در یکی از بیمارستان‌های غزه خبر دادند که به دنبال حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی رخ داده است که در پی این حمله بیش از هزار نفر به شهادت رسیده یا زخمی شده‌اند.

در پی این حمله وحشیانه و ددمنشانه رژیم اشغالگر قدس به بیمارستان المعمدانی و شهادت و زخمی شدن بیش از ۱۰۰۰ نفر از فلسطینیان تعدادی از شاعران نیز با سرودن ابیاتی به این جنایت واکنش نشان دادند که در ادامه مروری بر آن‌ها خواهیم داشت:

میلاد عرفان‌پور:

غزه در خون خویش غلتان است
دادگاه بزرگ وجدان است

دل من بود زیر بمباران...
سوخت جانم، چه جای کتمان است؟

هرطرف نعش طفلی افتاده
دل من مثل کودکستان است

آی دنیا نگاه کن! دل من
مثل این خانه‌ها ویران است

مثل آن مادرِ پسرمرده
زلف لالایی‌اش پریشان است

دل من بس‌که خون از او رفته است
زرد مانند برگ‌ریزان است

نیست باریکه‌ای غریب … ببین
غزه دیگر برای من جان است

پرچمی زنده، باد را لرزاند
شک ندارم زمان طوفان است

دل من، رنگ انتقام بزرگ
رنگ خون‌خواهی شهیدان است

دست و پا می‌زنند حرمله‌ها
عمر این ظلم رو به پایان است

هان! حقوق بشر چه شد؟! غزه
دادگاه بزرگ وجدان است

افشین علا:

در فلسطین خاک بگشاید دهان ای کاش
قوم غاصب را ببلعد ناگهان ای کاش

کاش طوفانی وزد از جانب دریا
جسم شأن در ماسه‌ها گردد نهان ای کاش

کودکان را مثل آهو می‌درند از هم
تیر غیب آید به جان روبهان ای کاش

عده‌ای گویند حق با قوم صهیون است
لال گردند ای خدا این ابلهان ای کاش

پادشاهان غرب در خواب نوشینند
برنخیزند از تشک‌ها این شهان ای کاش

دیدگان مسجدالاقصی روشن
ناگهان منجی رسد با همرهان ای کاش

کاش امشب با نتانیاهو هرچه کودک‌کش
بمیرد در جهان ای کاش…

مهدی جهاندار:

چهارمین ارتش پرقدرت دنیا چه خبر؟
از چپ و راست و از خشکی و دریا چه‌خبر؟

غمت این بود که آن روزِ مبادا برسد
عاقبت آمده آن روزِ مبادا، چه خبر؟

تو از این جنگ بعید است کمر راست کنی
ای کمربسته به نابودی دنیا چه خبر؟!

جعلیِ فاسدِ گستاخِ تفرعن‌پیشه!
سگِ زنجیریِ کفتار هیولا! چه خبر؟

گاوهای پُر از ایرادِ بنی‌اسرائیل!
سامری‌های به گوساله مطلّا! چه خبر؟

دِیرِیاسین و کفَرقاسم و قانا به کنار
ای جنایتگرِ صبرا و شتیلا چه خبر؟

پادشاها چه‌عجب، لخت تو را هم دیدیم
آبرورفته لورفته رسوا چه خبر؟

راه قدس از طرف کرب و بلا می‌گذرد
زائر کرب و بلا مسجد الاقصی چه خبر؟

سامری نیت مظلوم‌نمایی دارد
چه‌خبر ای غضب حضرت موسی چه خبر؟

علیرضا قزوه:

«از یک دادگاه رسمی خیابانی»
درخت سیب را می‌آوردند
با دستبند به جرم این‌که چرا سیب‌هایش را

چون سنگ پرتاب کرده است!
درخت پرتقال را می‌آورند
به جرم این‌که چرا
میوه‌های امسالش خونین است
درخت زیتون را می‌آورند
به جرم این‌که چرا
یک در میان گلوله به دنیا آورده است!
دادگاه رسمی است!
متهم موجی است که به او ایست دادند
و نایستاد
متهم کبوتری است
که از قبّةالصّخره نرفت
متهم گنجشکی است
که زبان عبری نمی‌داند!
دادگاه رسمی است!
متهم درخت «سدرة‌المنتها» ست
و جاده‌ای که به معراج می‌رود
متهم، تمام سنگ قبرهایند
که «بسم‌الله» دارند
و تمام مادران
که در شکم‌هاشان
فرزندانی دارند
سنگ در مشت!

رضا نیکوکار:

گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امید به فردای فلسطین داریم

قدس از سیطره کفر رها می‌گردد
عاقبت حاجت مظلوم روا می‌گردد

آفتاب از پس این ابر برون می‌آید
نوبت عاشقی و فصل جنون می‌آید

قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد
«نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد»

خنجر از پشت زدن حیله و ترفند شماست
قبلۀ اول عشق است که در بند شماست

بهراسید که مهدی ز سفر می‌آید
صبر ایوبی این قوم به سر می‌آید

خالی از عاطفه‌اید و تهی از احساسید
بهراسید شمایی که خدا نشناسید

بهراسید از این آه که دامنگیر است
به خود آیید که فردای قیامت دیر است

به خود آیید خدا ناظر اعمال شماست
آتش دوزخ در دیده دجال شماست

نحس در طالعتان است که قابیل شوید
حقتان است گرفتار ابابیل شوید

گرچه ابری‌ست هوا و شبمان تاریک است
اندکی صبر عزیزان که سحر نزدیک است

می‌رسد جمعه موعود و سواری از راه
«هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله»

فاطمه ناظری:

بیدار شو غزه که بغضت آخرین سنگ است
بیدارشو، بیدارشو، بیدارشو! جنگ است

روشن بکن تکلیف این جنگ جهانی را
برهم بزن، قانون این دنیای فانی را

از سایه موسای تو بدجور می‌ترسند
این نامسلمان‌ها همه از طور می‌ترسند

از خنده‌های کودکان تو هراسانند
از خواب یوسف‌های تو هرشب پریشانند

کودک‌کشی رسم سیاه قوم اسرائیل
باید بخوانم فاتحه بر آب‌های نیل‌

این سرزمین، دریا و هامونش مبارک بود
قرآن خودش شاهد که زیتونش مبارک بود

احمد رفیعی وردنجانی:

در اوجِ ظلم دشمنان تنهاست غزه
سرشارِ بانگ آه و واویلاست غزه

در ازدحام شمر و خولی های دوران
هر روز نه، هر لحظه عاشوراست غزه

دیگر نمی‌گوید کسی از آب حرفی
از خونِ پاکِ بی کسان دریاست غزه

بیمارها را ناگهان دارو رساندند
گفتند دارو و غذا می‌خواست غزه!!!

دیگر نمی‌آید صدای گریه، دیدی
دارو رسید از دردهایت کاست غزه!!

غمگین مباش از دیدن آوارهایت
فردای آبادیِ تو زیباست، غزه

حتی اگر پرپر شود هر گل که داری
تا هست دنیا پرچمت بالاست، غزه

برخیز هنگام جهاد است ای برادر
در انتظار گام‌های ماست، غزه

کد خبر 696809

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • پیمان گلزاری IR ۱۳:۰۹ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
    0 0
    بنام خداوند کودکان شهید . شعری سروده شد بیاد شهدای عزیز غزه. #ما_هستیم هم آنکه فرستد به مردمِ غزه سلام ،ما هستیم و رساند به دست او خنجر انتقام، ماهستیم از اول انقلاب خمینی و به آخر انقلاب ظهور یار مظلوم ودشمن ظلام، ما هستیم قسم به دو چشم پرخون مادرانِ شهید که انتقام بگیریم، سبب التیام، ماهستیم بگو به دشمنِ صهیون که شیعه بیدار است نرفته خنجر انتقام در نیام، ما هستیم قسم به سرهای بریده،نشسته درشط خون هم اوکه ایستاده پشت نظام، ما هستیم بگو به فرانسه،به انگلیس، آمریکاواسراییل کسی که مردمیدان است،یک کلام، ماهستیم. اگر هزاربار سر از بدنهامان جدا بشود هماره مانده درخط رهبری وامام، ماهستیم. ۲۸مهرماه ۱۴۰۲. فردیس کرج. #پیمان_گلزاری