به گزارش خبرنگار ایمنا، زن ایرانی با جایگاه ویژه خود در تاریخسازی، مدنیت، هنر و سیاست، بهراستی فرهنگساز و شاخه اصلی درخت انسانیت است. زنان توانمند این سرزمین، در جایجای تاریخ، چه با حضور مستقیم خود و چه از طریق مادر بودن و پرورش شیرمردان ایرانی، همواره شاخص، والا و گرامی بودهاند، بهطوریکه تربیت و پرورش اولیه همه بزرگان و نامداران این سرزمین جاوید، همچون ابنسینا، زکریای رازی، فردوسی، حافظ و سعدی از دامان پاک بانوی ایرانی آغاز شده و شکل گرفته است. اگر مورخان و محققان تاریخ، سهم مردمان ایران را در شکلگیری تمدن بشر امروزی چشمگیر و نافذ میدانند، نقش زنان، بسیار پررنگ و مهم است.
از طرفی نقش زنان در عرصههای تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانزمین قابل ملاحظه است از جمله تأثیر این مسئله در منطقه اصفهان چشمگیر و مطرح بوده است. اگرچه به این موضوع کمتر توجه شده است اما با توجه به برخی منابع و استناد به بعضی آثار میتوان در این خصوص مطالبی را دریافت.
محمدحسین ریاحی، استاد دانشگاه، محقق و پژوهشگر تاریخ در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: موقعیت و جایگاه زنان در تاریخ کشور ما، بعد از اسلام محسوستر است، چراکه بانوان به سبب ارزشی که تعالیم اسلامی برای آنان قائل شده است، پس از اسلام وضعیت بهتری پیدا کردند اما نمونههایی از شخصیت زنان مؤثر در دوران باستان و حکایات اساطیری نیز وجود داشته که برخی مربوط به منطقه اصفهان بودهاند یا در آن ناحیه تأثیرگذار بودهاند، از جمله آنها میتوان به بانوانی مانند «هما» معروف به چهرآزاد دختر «بهمن بناسفندیار» اشاره کرد که او را باعث و بانی عمران و عمارتهایی در اصفهان و بعضی شهرهای ایران دانستهاند یا دختر «برزین» که از افراد مؤثر در خاندان ساسانی بوده است.
وی افزود: در بعضی منابع تاریخی معتبر آمده است که اولین زن ایرانی که به دین مبین اسلام گروید، بانویی به نام «امةالفارسیه» و اصفهانی بوده است و حتی آمده است که او اولین مسلمان ایرانی بوده، چراکه قبل از سلمان، اسلام را انتخاب کرده است و سلمان فارسی با راهنمایی این زن به محضر پیامبر اکرم (ص) رسیده است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: شهر اصفهان در قرون اولیه هجری نقش مؤثری در تمدن اسلامی داشت و بهعنوان پایگاهی برای تعلیم و تربیت بسیاری از دانشوران مسلمان بهحساب میآمد، بهطوریکه «یاقوت حموی» در بیان اوصاف اصفهان آورده است: «به آن مقداری که از این شهر عالمان و پیشوایان در هر فن و علمی خارج شدهاند در هیچ بلدی از بلاد مانند آن نبوده است.»؛ این موضوع البته درباره زنان این شهر نیز مصداق داشته است، بهگونهای که کتاب «التحبیر فی معجم الکبیر» از ابوسعد سمعانی مروزی (۵۶۲ - ۵۰۶ ه. ق) در این باب اخبار بسیاری به ما میدهد و نگارش دیگر او یعنی «الانساب» نیز اطلاعاتی در اختیار ما میگذارد.
وی ادامه داد: همو (سمعانی) که شمار استادانش دهها نفر بود، مدتی را نیز در اصفهان به سر برده است و از محضر تعداد قابل توجهی از زنان این شهر استفادههای علمی برده و استماع حدیث کرده که تعداد این بانوان بیش از ۳۰ نفر میشده است. همچنین از خلال نوشتههای اشخاصی همچون علی بنحسن دمشقی معروف به ابنعساکر (۵۷۱ - ۴۹۹ ه. ق) مؤلف تاریخ دمشق و یا مطالب محمد بننقطه بغدادی معروف به ابننقطه (۶۲۹ - ۵۷۹ ه. ق) و یا «ذیل تاریخ بغداد» خطیب بغدادی (۴۶۳ - ۳۹۲ ه. ق) از محمد بنسعید معروف به ابندبیش (۶۳۷ - ۵۸۸ هق) و برخی آثار دیگر میتوان دریافت که زنان اصفهان تا قرن هفتم هجری در عرصههای مختلف معنوی و علمی تا چه حد پیشرفته بودند.
ریاحی با اشاره به زنان تأثیرگذار اصفهان افزود: یکی از این بانوان «عایشه ورکانیه» معروف به امالحسن و متوفی به سال ۴۶۰ ه. ق بوده است. وی از مشهورترین علما، دانایان و واعظان عصر خویش بوده است و به نوشته سمعانی، جماعتی از مردان و زنان زمان او حضور وی را درک کردهاند و بسیاری از این افراد از شهرها و مناطق دیگر راهی مجلس درس او شدهاند. از جمله میتوان در بین آنها به امالرضا «ضوء» دختر حمد بنعلی حبال، ابوالعز حسن بنهادی علوی و ابومنصور حسین بنطلحه صالحانی اشاره کرد.
وی ادامه داد: از دیگر زنان شایسته و مبرز از جهت علمی و معنوی «امالبهاء اصفهانی» معروف به فاطمه است. در کتابهای تذکره از وی به نیکی یاد کردهاند. امالبهاء از حیث علمی سرآمد و حدیثدان و حدیثشناس بوده است. وی در دوران فراگیری علم در شهر اصفهان از محضر مشاهیر دانشمندان زمان خود بهره گرفت. ابوسعد سمعانی و گروهی از دانشمندان عصر او از محضرش استفاده علمی بردهاند، از جمله آنان محمد بنمنصور مؤذن و بدر بنابیالفتوح بودهاند. این زن پارسا و پرتلاش چندان زیست که مرگ بسیاری از نزدیکانش را به چشم خود دید. وفات وی به سال ۵۳۹ ه. ق بوده است.
این تاریخ شناس اضافه کرد: از مشهورترین زنان در آن اعصار یکی فاطمه عقیلی جوزدانی اصفهانی معروف به فاطمه جوزدانیه متوفی سال ۵۲۴ ه. ق است. وی علاوه بر صفات حمیده، حدیثشناس، صاحب نظر در مسائل دینی و در آن روزگار تنها زنی بود که «معجم کبیر» و «معجم صغیر» طبرانی (۱۲) را تدریس کرد و ذهبی، دانشمند معروف از او بهعنوان «مُسْنِدَه» اصفهان یاد کرده است. ازجمله افرادی که از محضر وی استفاده کرد دانشمند و سیاستمدار معروف و وزیر مشهور عصر سلجوقی خواجه نظامالملک طوسی بوده است. ازجمله زنان عالم و دانشمند در آن دوران میتوان از امالکرام اصفهانی معروف به فخرالنساء، شهر آزرمیه اصفهانی، امالفتوح لنبانی، امالعز اصفهانی، امالشمس اصفهانی معروف به خجسته و امالنجم سودرجانی نام برد.
وی گفت: از قرن هفتم هجری به بعد تا به قدرت رسیدن صفویان، اطلاعات چندانی از مشاهیر زنان اصفهان در دست نیست مگر مواردی اندک و این را میتوان بهخاطر مصائب و صدماتی دانست که در تهاجم مغولان، حمله تیمور و یا دوران ملوکالطوایفی بهویژه عصر سلطه ترکمانان بر این شهر رفته، دانست. البته زنان ناموری مانند سلطانبختآغا، معروف به خانسلطان یا بنتاصفهانیه که آوازه او، وی را به دربار سلاجقه روم کشانید، در این عصر میزیستهاند.
ریاحی ادامه داد: سلطان بختآغا دختر امیر غیاثالدین کیخسرو، برادرزاده شیخ ابواسحاق از پادشاهان آلاینجو و زن سلطان محمود آلمظفر است. او اقدامات بسیاری درباره مسائل فرهنگی از جمله ایجاد مؤسسات آموزشی و عامالمنفعه در زمان خود داشته است که در حال حاضر بقایای این مراکز در محله تاریخی در دشت اصفهان قرار دارد. این بانو در سال ۷۶۹ ه.ق به قتل رسید. آرامگاه او در کنار مدرسهای که به فرمان وی ایجاد شد، قرار دارد.
وی اضافه کرد: دختر حسامالدین سالار اصفهانی نیز از زنان شاعر قرن هفتم هجری است که تذکرهها از او به بنتاصفهانیه یاد کردهاند. پدرش ملقب به «حجة الحق» و «استاد الدنیا» شاعر و فیلسوف نیمه دوم قرن ششم هجری بود. بنت اصفهانیه مدتها در شهر موصل زیسته است. وی اشعار بسیاری سروده است. قصیده ترکیببندی در ۷۲ بیت در مدح عزالدین کیکاوس اول (سلطنت: ۶۱۷ - ۶۰۷ ه.ق) از امرای سلجوقی آسیای صغیر سرود و نزد او به قونیه فرستاد.
ادامه این گفتوگو روزهای آتی منتشر میشود.
نظر شما