مردانی که ایمان و امید را درهم آمیختند / نهالی که در کوران جنگ غرس شد

شهید حسن طهرانی‌مقدم و یارانش «ما می‌توانیم» را به بهترین شکل به منصه ظهور گذاشتند، آنان ایمان و امید را در هم آمیختند تا الگویی برای جوان مؤمن و انقلابی ایران اسلامی برای رسیدن به قله‌های پیشرفت و تمدن شوند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، ۳۹ سال پیش و در روزهایی که آبان، زیبایی‌هایش را به رخ فصل پاییز کشیده بود، یک گروه ۱۳ نفره، یک مأموریت فوق‌العاده مهم و ویژه یافته بودند، آنها باید برای گذراندن یک دوره آموزشی کار با موشک اسکادبی راهی سوریه می‌شدند. هیچ‌کس خبر نداشت این گروه که به لطف مقامات سوری راهی این کشور شده‌اند، روزی منشأ دستاوردهای خیره کننده‌ای در جهان شوند که کلمات برای توصیف عظمت کارشان به یاری نمی‌آیند.

نهالی که شهید حسن طهرانی‌مقدم با همراهی هم‌رزمانش در سال ۶۳ و در کوران جنگ برای مقابله با تهاجم موشکی صدام به شهرهای ایران غرس کرد و آن را با خون خود آبیاری و پرورش داد، امروز چنان درختی تنومند شده است که قدرت موشکی را به اصلی‌ترین عامل بازدارندگی و قدرت سخت جمهوری اسلامی ایران مبدل کرده است، درختی که امروز شاخ و برگ‌های آن درخت نه تنها در ایران بلکه در کشورهای محور مقاومت هم گسترش یافته است.

اما اینکه این مسیر پر فراز و نشیب دستیابی به سامانه موشکی چگونه و توسط چه کسانی رقم خورد، کمتر مرور شده است. کسانی که «اولین‌های» یگان موشکی را تجربه کردند و تاریخ ایرانی آن را نوشتند. کسانی که بسیاری از آن‌ها در این راه جان خود را نیز گذاشتند تا بتوانند در استقلال توان دفاعی کشور قدم مؤثری بردارند. برای آنکه ایران در پله افتخار ایجاد موشک‌های منحصر به فرد در منطقه خاورمیانه و حتی در دنیا بدرخشد و بتواند با موشک هایپرسونیک فتاح لرزه بر اندام دشمنان نظام و رژیم صهیونیستی بیندازد، راه درازی طی شد. راهی که با همت شهید حسن طهرانی‌مقدم و دوستان شهیدش آغاز شد و تا امروز هم ادامه پیدا کرده است.

شهید طهرانی‌مقدم و یارانش «ما می‌توانیم» را به بهترین شکل به منصه ظهور گذاشتند، آنان ایمان و امید را در هم آمیختند تا الگویی برای جوان مؤمن و انقلابی ایران اسلامی برای رسیدن به قله‌های پیشرفت و تمدن شوند.

مردانی که ایمان و امید را درهم آمیختند / نهالی که در کوران جنگ غرس شد

موشکی که مغلوب اراده شهید طهرانی‌مقدم شد

جنگ شهری که بالا می‌گرفت دیگر دل در دل مردان گروه حدید نبود، آنها اصلاً برای توقف جنگ شهری دوره آموزشی موشکی را گذارنده و به چشم خود دیده بودند که قدرت موشک با آتش توپخانه اصلاً قابل مقایسه نیست اما سنگ‌اندازی مستشاران لیبیایی گره در کارشان انداخته بودند. باید هر کاری که لازم بود تا دوباره موشکی روانه عراق شود، انجام می‌دادند. چشم امام (ره) و مردم به آنها دوخته شده بود. تلاش‌های شبانه‌روزی‌شان به بار نشست و این بار موشکی پرتاب شد که نتوانسته بود بر قدرت اراده حسن و یارانش اثر بگذارد.

اما این پایان ماجرا نبود، او تصمیم گرفته بود که به کمک یارانش موشک بسازند. شهید طهرانی‌مقدم پیش از این نیز به همراه دوست صمیمی‌اش، شهید حسن شفیع‌زاده واحد توپخانه سپاه را در جنگ تحمیلی راه‌اندازی کرده بود، واحدی که با توپ‌های غنیمتی عراقی‌ها و با طرحی که او به شهید حسن باقری داده بود، توانست به کمک رزمندگان ایرانی بیاید.

شهید طهرانی‌مقدم در سال ۱۳۶۴ به سمت فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد و همچنان تحقیقات خود را درباره ساخت موشک و راکت ادامه داد. راکت نازعات، موشک شهاب ۳، قیام، قدر، عاشورا و خلیج‌فارس، جزو تولیدات موشکی ایران در دوران مدیریت اوست. شهید طهرانی‌مقدم در زمانی که ریاست سازمان خودکفایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشت به همراه چند تن از پاسداران بر اثر انفجار زاغه مهمات در پادگان مدرس به شهادت رسید.

او در گمنامی زندگی کرد، اما با عنایت پروردگار، شهادتش این نام گمنام را در سراسر عالم پرآوازه ساخت و پاسخی الهی به مجاهدت‌های این بزرگ مرد داده شد.

صفحه کلید ناصر جمال‌بافقی

چند سالی زودتر از دوست و همراه همیشگی‌اش در یگان موشکی سپاه لباس شهادت را بر تن کرد، سی‌ویکم مردادماه سال ۱۳۸۸، در اولین روز از ماه رمضان بر اثر انفجار ماده منفجره در پادگان شهید مدرس.

یکی از اعضای همان گروه ۱۳ نفره‌ای بود که برای گذراندن دوره آموزشی کار با موشک راهی سوریه شده بودند. در آن زمان ۲۸ سال داشت و به همراه سیدمهدی وکیلی جز سن‌وسال‌دارهای آن گروه به شمار می‌رفتند.

ناصر جمال‌بافقی در کارش به چنان مهارتی دست یافته بود که بدون نگاه کردن به صفحه کلید هم می‌توانست بگوید هر دکمه این صفحه کلید برای چه کاری است‌. برای آموزش نیروهایی که بعداً به یگان موشکی سپاه در کرمانشاه پیوسته بودند، با چوب، صفحه کلیدی ساخته بود تا آنها به راحتی با چندو چون کار آشنا شوند، صفحه‌ای که بعدها به نام او خوانده شد.

او در تمام سال‌هایی که مشغول فعالیت بی‌وقفه برای توانمندسازی کشور در زمینه موشکی بود؛ همه دغدغه‌اش در پیشرفت و خودکفایی برای بی‌نیازی از بیگانگان خلاصه می‌شد. شهید جمال‌بافقی خدمت به انقلاب اسلامی که باعث پیشرفت کشور بشود را وظیفه خود می‌دانست.

مردانی که ایمان و امید را درهم آمیختند / نهالی که در کوران جنگ غرس شد

تمام هدفش آمدن لبخند بر لبان رهبر انقلاب بود

نکته‌سنج، تیزبین، باهوش با حس ششم قوی، صفاتی است که شهید طهرانی مقدم برای توصیف یار دیرینش به کار می‌برد. شهید مهدی نواب در ۱۴ سالگی به جبهه رفت و در سال ۶۵ وارد سپاه پاسداران شد. در یگان موشکی مشغول به کار بود و آموزش نصب کلاهک و الحاق و انتقال و تجهیزات موشکی و سپس قرار دادن موشک روی خودروی سکوی پرتاپ را دید و بعد آموزش کار با جرثقیل و لیفتراک و خودروی حامل موشک را فراگرفت و حتی اسکورت موشک تا محل و تخلیه موشک را انجام می‌داد.

در زمان جنگ یکی از متخصصان الحاق و انتقالات شد و از سال ۶۶ تا ۶۸ مسئول دسته دوم الحاق و انتقالات یگان موشکی شد. شهید مهدی نواب مشاور و مسئول آزمایشگاه پژوهشکده و تست سوخت پادگان شهید مدرس و مسئول سمعی بصری جهاد خودکفایی بود. با ۲۰ نوع دوربین حرفه‌ای و فوق‌حرفه‌ای کار کرده و دفتر سمعی و بصری را نیز همین‌طور افتتاح کرد و از حساس‌ترین عملیات‌های تست موشکی فیلم می‌گرفت.

تمام هدفش آمدن لبخند بر لبان رهبر معظم انقلاب بود و می‌گفت: هدف ما این است که شیعه و کشورمان قدرتمند شود.

هر بار که از او درخصوص قدرت موشکی پرسیده می‌شد، می‌گفت: «قدرت موشکی ما به گونه‌ای است که دشمن به خود اجازه نمی‌دهد به ایران نگاه چپ کند. همچنین درخصوص پیشرفت موشکی نیز می‌گفت: «آمریکا و اسرائیل هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند، خودشان می‌دانند که حرف‌هایشان در حد تهدید است. اگر اسرائیل دست از پا خطا کند، با خاک یکسان می‌شود.»

شهید محمدقاسم سلگی؛ ولایت‌مدار به تمام معنا

همیشه می‌گفت: «هر وقت آقا حکم جهاد بدهند، اولین شخصی که وارد جنگ می‌شود و پشت ولایت فقیه می‌ماند، من هستم.» یک ولایت مدار به تمام معنا بود.

شهید محمد قاسم سلگی با شروع جنگ راهی جبهه شد. از سال ۶۱ به استخدام سپاه درآمد. در سال ۱۳۶۵ با اندک سنی که داشت وظیفه فرماندهی پادگان کرمانشاه را به‌عهده داشت. بخشی از فعالیت‌های عمده او از همان سال‌های جنگ در مهندسی- رزمی سپاه بوده است.

به خاطر سال‌ها کار با مواد شیمیایی جانباز شیمیایی ریوی شد. پس از جنگ به دلیل تخصص فنی در یگان موشکی شروع به کار کرد. در استفاده و تعمیرات انواع ماشین‌های سنگین، توانایی بسیاری داشت و مسئولیت فرماندهی ترابری و ماشین‌های سنگین سازمان جهاد خودکفایی سپاه را عهده‌دار شد. چندین بار پیش آمده بود که چفیه رهبری را از ایشان گرفته بودند و یکی از آن چفیه‌ها را هم اطرافیان روی خاکش گذاشتند.

کد خبر 666240

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.