از قتل دختربچه ۹ ساله توسط مادر تا سرقت در پوشش مسافرکش‌

قتل دختربچه ۹ ساله توسط مادر سنگدل، سرقت در پوشش مسافرکش‌، آدم‌ربایی مسلحانه، جزئیات قتل دختر سه ساله و آزار شیطانی یک دختر توسط پسر جوان را در بسته خبری حوادث ایمنا، بخوانید.

به گزارش خبرنگار ایمنا، منصور بلاغی اینانلو رئیس حوزه قضائی شهرستان رابر، اظهار کرد: ظهر امروز ساعت ۱۲:۴۵ پس از دریافت گزارش از مرجع انتظامی در ارتباط با وقوع یک فقره قتل، بلافاصله در محل حادثه حاضر و با جنازه یک دختربچه ۹ ساله که بر اثر ضربه چاقو به قتل رسیده بود، مواجه شدیم.

وی افزود: بلافاصله تحقیقات اولیه در ارتباط با این قتل آغاز و مشخص شد این کودک پس از بازگشت از مدرسه در منزلشان به قتل رسیده و پدر مقتول در بازجویی‌های اولیه همسرش را مظنون اصلی این حادثه معرفی کرده است. تحقیقات تکمیلی در ارتباط با این قتل ادامه دارد و اظهار نظر قطعی در این پرونده پس از جمع‌آوری مستندات و آشکار شدن تمام زوایای پرونده از طریق روابط عمومی دادگستری استان به اطلاع عموم خواهد رسید.

سرقت در پوشش مسافرکش‌

سرهنگ امیر وهاب‌زاده فرمانده انتظامی صومعه‌سرا، اظهار کرد: در پی وقوع یک فقره سرقت از یک خانم توسط راننده یک دستگاه خودروی پژو تحت پوشش مسافرکش‌نما در بخش میرزاکوچک شهرستان صومعه‌سرا، پیگیری موضوع به صورت ویژه در دستور کار پلیس قرار گرفت.

وی با بیان اینکه مأموران پلیس آگاهی با انجام تحقیقات و بررسی سرنخ‌های به دست آمده، یک متهم سابقه‌دار را در این خصوص شناسایی کردند، افزود: متهم با هماهنگی قضائی در عملیاتی غافلگیرانه در مخفیگاهش دستگیر و ضمن کشف مقداری طلاجات سرقتی، خودروی به کار رفته در سرقت هم توسط مأموران انتظامی توقیف شد.

فرمانده انتظامی صومعه‌سرا تصریح کرد: متهم ۴۰ ساله در تحقیقات پلیس به دو فقره سرقت طلا و اشیای قیمتی با تهدید سلاح سرد و زورگیری تحت پوشش مسافرکش اعتراف کرد و متهم با تشکیل پرونده جهت سیر مراحل قانونی به مرجع قضائی معرفی شد.

آدم‌ربایی مسلحانه

سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی پایتخت، اظهار کرد: با اطلاع از آدم‌ربایی مسلحانه یک مرد تاجر در شمال تهران، موضوع رسیدگی به پرونده در دستور کار تیمی زبده از کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی قرار گرفت.

وی افزود: در تحقیقات میدانی کارآگاهان مشخص شد، مرد جوان هنگامی که باشگاه ورزشی خود را ترک کرده و سوار ماشین بنز خود شده است، سه مرد جوان با اسلحه اقدام به سرقت مسلحانه و آدم‌ربایی وی می‌کنند، اما با تلاش مرد تاجر، آدم‌ربایان موفق به انجام نقشه خود نشده و متواری می‌شوند.

رئیس پلیس آگاهی پایتخت ادامه داد: بنا بر حساسیت موضوع، کارآگاهان راهی صحنه جرم شدند و با بهره‌گیری از شیوه‌های علمی و اقدامات پلیسی پی بردند، متهمان با خودروی پژو پارس که پلاک آن سرقتی بوده به محل مورد نظر آمده و اقدام به سرقت مسلحانه کرده‌اند.

وی گفت: کارآگاهان در گام نخست با بهره‌گیری از روش‌های نوین کشف جرم، متوجه شدند سارقان پلاک خودروی یک تیبا را به سرقت و روی خودروی خود جاگذاری کردند و همین سرنخ کافی بود تا هویت و مخفیگاه دو نفر از متهمان در جنوب تهران شناسایی شود.

سرهنگ کارآگاه ولیپور گودرزی اضافه کرد: کارآگاهان پس از هماهنگی‌های لازم با مرجع قضائی راهی مخفیگاه متهمان شدند و آنها را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر و به اداره یکم پلیس آگاهی برای تحقیقات بیشتر منتقل کردند. متهمان پس از انتقال به اداره یکم پلیس آگاهی در تحقیقات ابتدایی به جرم خود مبنی بر اقدام به سرقت مسلحانه و آدم‌ربایی اعتراف کردند و مدعی شدند برای زهر چشم و انتقام‌گیری از سوی فردی در ترکیه اجیر شده‌، نقشه‌ها را سومین فرد گروه طراحی کرده و قصد ربودن یا سرقت خودروی بنز را نداشته‌اند.

وی خاطرنشان کرد: در تحقیقات پلیسی مشخص شد ادعای متهمان کذب محض بوده و آنها قصد داشتند برای دریافت پول و اعمال مجرمانه دیگر مرد تاجر را بربایند. با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضائی متهمان برای کشف جرایم احتمالی در اختیار کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی قرار گرفتند.

جزئیات قتل یک دختر ۳ ساله

صبح یکشنبه گذشته، خودروهای پلیس وارد خیابان شهید شیری نژاد در کوی مهدی آباد مشهد شدند. از روز قبل مقدمات بازسازی صحنه قتل «مهرسا کوچولو» فراهم شده بود. با دستور قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، در حالی «ایمان- ت» (متهم به قتل) از خودروی مخصوص متهمان پرونده‌های جنایی بیرون آمد که کارآگاهان پلیس آگاهی همه تدابیر لازم را برای «امنیت» محل و حفظ جان متهم اندیشیده بودند.

سکوتی سنگین در محل وقوع جنایت حکمفرما بود که صدای پابندهای آهنین متهم، در فضا پیچید. افسر پرونده بلافاصله در کنار متهم قرار گرفت و او در میان تدابیر امنیتی به درون منزلی با در آهنی کرم رنگ هدایت شد، جایی که بیستم اردیبهشت و در اقدامی ناجوانمردانه، کودکی را قربانی هوسرانی‌های شیطانی کرده بود.

هنگامی که متهم ۲۵ ساله مقابل دوربین قوه قضائیه ایستاد، قاضی محمود عارفی راد با تفهیم اتهام ارتکاب قتل عمدی و با استناد به موادی از قانون مجازات اسلامی، از وی خواست تا حقیقت ماجرا را بازگو کند چراکه اظهارات او در مراحل دادرسی مورد استنادات قضائی قرار می‌گیرد.

همزمان با ارشاد و نصایح مقام قضائی، متهم سنگدل به طور کامل خود را معرفی کرد و با بیان اینکه از وقوع این جنایت پشیمان است درباره جزئیات قتل مهرسا کوچولو، گفت: آن روز بعدازظهر وقتی از خودروی یکی از همکارانم پیاده شدم، وسوسه شیطانی عجیبی بر من غالب شده بود چراکه وقتی از سرکار به منزل بازمی گشتم، یکی از همکارانم درون خودرو فیلم‌های مستهجن را به من نشان داد که صحنه‌هایی از آن در ذهنم مرور می‌شد.

در همین هنگام چشمم به دخترک خردسالی افتاد که در نزدیکی منزل ما مشغول بازی بود. آن روز خانواده نیز به شهرستان رفته بودند و کسی در خانه نبود. زمانی که وسوسه‌های شیطانی به سراغم آمد آن دختر کوچک را صدا زدم. زمانی که «مهرسا» نزد من آمد، او را به داخل حیاط کشاندم و به اتاق بردم.

آن دختر که متوجه ماجرا شده بود، شروع به داد و فریاد کرد. هرچه تلاش می‌کردم تا جیغ نکشد، بی فایده بود. از شدت ترس او را دوباره به درون حیاط بردم تا رهایش کنم، اما وقتی در حیاط را باز کردم و به داخل کوچه نگریستم، پشیمان شدم چراکه می‌ترسیدم افراد رهگذر با سروصداهای دخترک متوجه موضوع شوند و آبرویم برود.

دختر کوچک را در آغوش گرفتم و به پشت بام بردم. دیوارهای پشت بام را ساخته بودیم و از بیرون دیده نمی‌شد، اما صدای آن دختر آزارم می‌داد و من از فریادهایش می‌ترسیدم. هر کاری می‌کردم ساکت نمی‌شد. در یک لحظه او را به کنار دیوار کشاندم و با دست گلویش را محکم فشار دادم تا بیشتر از این سروصدا نکند. مدتی در همان وضعیت نگه داشتم تا اینکه پیکرش روی زمین افتاد و فهمیدم که دیگر نفس نمی‌کشد.

اگرچه دقایقی بعد از این جنایت پشیمان شدم، اما دیگر دیر شده بود. به همین دلیل به فکر آن افتادم که جسد را بیرون ببرم تا این جرم به پای من نیفتد. کیسه سفیدرنگی که روی آن با ماژیک آبی نام فردی را نوشته بودند، برداشتم و پیکر بی جان دختر خردسال را درون آن گذاشتم. سپس نردبان را در جایی گذاشتم که قرار بود هنگام ساخت طبقه دیگر منزل پنجره‌ای در آن نصب شود بعد هم جسد را از نردبان بالا بردم و از آنجا به داخل حیاط منزل همسایه انداختم که در حال ساخت بود.

آنجا قبلاً یک خانه کلنگی بود و همسایه با تخریب آن، قصد داشت منزلی نوساز احداث کند. زمانی که خیالم از جسد آسوده شد، طوری رفتار کردم که کسی در محل به من مشکوک نشود، اما به خاطر گم شدن مهرسا، ولوله‌ای در محل به راه افتاد و همه اهالی سعی می‌کردند در یافتن او به خانواده دخترک کمک کنند.

حتی پدرم زمانی که از شهرستان بازگشت به سراغ پدر «مهرسا» رفت و عکس دختر بچه را پشت شیشه تاکسی خودش نصب کرد. مادرم نیز مدام دعا می‌کرد تا دختر همسایه زودتر پیدا شود، اما من از ترس سکوت کرده بودم تا اینکه چهار روز بعد از این ماجرا فهمیدم پلیس جسد دختربچه را پیدا کرده است.

بلافاصله از خانه بیرون آمدم و کنار در حیاط ایستادم. جیغ و فریاد و گریه در کوچه بلند بود و من نمی‌دانستم چه کار کنم، دوباره به داخل خانه بازگشتم، اما ساعتی بیشتر طول نکشید که کارآگاهان در کنار قاضی ویژه قتل عمد، وارد منزلمان شدند. زمانی که دستبندها را به دستم حلقه زدند، فهمیدم که دیگر هیچ راه گریزی ندارم و همه چیز لو رفته است. این بود که به ناچار ماجرا را بازگو کردم.

متهم این پرونده جنایی در حالی که جزئیات قتل دختربچه سه ساله را تشریح می‌کرد، صحنه‌های تکان دهنده این جنایت وحشتناک را نیز از لحظه رویارویی با دختر تا انداختن کیسه حاوی جسد مقابل دوربین قوه قضائیه به طور عملی بازگو کرد. در آغاز بازسازی صحنه قتل ابتدا سروان عظیمی مقدم (افسر پرونده) به تشریح خلاصه‌ای از محتویات پرونده و اعترافات متهم در پلیس آگاهی پرداخت و در پایان «ایمان- ت» با صدور قرار قانونی (بازداشت موقت) از سوی قاضی عارفی راد روانه زندان شد تا دیگر مراحل این پرونده جنایی طی شود.

آزار شیطانی پسر جوان به یک دختر

شعله، دختر جوانی است که از پسری شکایت کرده و مدعی است پسر به او تعرض کرده و پول‌هایش را برداشته است. شعله در مدتی که به دادگاه می‌آمد تنها بود و کسی کمکش نمی‌کرد. او از اینکه چرا تنها است و چرا به او تعرض شده است، می‌گوید: وقتی نوجوان بودم مادرم را از دست دادم. پدرم با زن دیگری ازدواج کرد و چهار فرزند از آن زن دارد. من خیلی تنها بودم، درس خواندم دانشگاه قبول شدم و به تهران آمدم، بعد از آن هم دیگر برنگشتم. پدرم هم دنبالم نیامد. تماسی هم با هم نداریم.

او دوست نداشت من با آنها زندگی کنم. نامادری‌ام از حضور من در آن خانه ناراحت بود. هم به خودم می‌گفت و هم به پدرم، اما پدرم از ترس آبرویش من را از خانه بیرون نمی‌کرد، بعد که دانشگاه قبول شدم خیالش راحت شد و گفت برو دنبال زندگی خودت. او دیگر با من تماسی نگرفت من هم وابستگی‌ای به او ندارم.

مادرم از وقتی یادم می‌آید مریض بود، به همین خاطر هم فقط من را به دنیا آورد. بعد هم که فوت کرد. پدرم هنوز چهلم مادرم نشده بود با نامادری‌ام ازدواج کرد. راستش من فکر می‌کنم آنها از قبل با هم رابطه داشتند. به هر حال خیلی وقت بود که مادرم را فراموش کرده بود.

من در یک شرکت کارمند هستم. یک زیرزمین اجاره کردم و آنجا زندگی می‌کنم. رامین را در محل دیدم و آشنا شدم، فکر می‌کردم می‌خواهد با من ازدواج کند اما اشتباه می‌کردم او فقط قصد داشت از من سوءاستفاده کند. ما شش ماه بود همدیگر را می‌شناختیم. فکر کردم چه آدم خوبی پیدا کرده‌ام و از تنهایی نجات پیدا می‌کنم اما اشتباه می‌کردم و هنوز هم تنها هستم.

رامین کافی‌نت دارد. در رفت و آمدها به من ابراز علاقه می‌کرد. وقتی از زندگی خانواده‌ام گفتم قبول کرد با همه بی کسی‌هایم کنار بیاید، او گفت من را دوست دارد و اینکه کسی را ندارم برایش مهم نیست. من هم فکر می‌کردم مرد رویاهایم را پیدا کرده‌ام. به او گفتم می‌توانیم در خانه‌ای که من اجاره کرده‌ام زندگی کنیم، یک روز به بهانه اینکه خانه را ببیند همراهم آمد. صاحب‌خانه‌ام که زنی بسیار مقید و مهربان است در خانه نبود، من در ساختمان تنها بودم. وقتی رامین وارد خانه شد به من حمله کرد و...

پس از آن ماجرا، انگار آدم دیگری شده است. به من می‌گوید آبرویت را می‌برم و کاری می‌کنم دیگر نتوانی در آن محل بمانی. البته من هم به قاضی گفته‌ام و قاضی هم به رامین گفته اتهامش را از این سنگین‌تر نکند. او حتی از من عذرخواهی هم نکرده است، چرا باید رضایت بدهم؟ او از تنهایی و بی‌کسی من سوءاستفاده کرد. من دختر سالمی هستم و سعی کردم با همه مشکلاتی که دارم زندگی شرافتمندانه‌ای برای خودم درست کنم. رامین حق نداشت این‌طور به من ظلم کند.

کد خبر 624991

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.