مادرشاهی
در این زمان هنوز آریایی ها وارد این سرزمین نشده بودند و انسا ن ها در غار و کوه ها زندگی می کردند ، مانند اثر های موجود کوه های بختیاری در شمال شرقی شوشتر که بیانگر زندگی گروهی و قبیله ای است. در این دوره مرد به بیرون می رفته و به شکار مشغول می شده است زن هم در اطراف محل سکونت به جمع آوری و جستجو ریشه های گیاهان خوراکی می پرداخته و از فرزندان محافظت می کرده است. می توان این دوره را عصر زن سالاری یا به قول ویل دورانت مادر شاهی نامید زیرا حق فرمانروایی ،قضاوت، اداره خانواده، توزیع خوراکی، مقام روحانیت و هر آنچه که زندگی به آن وابسته بود درتسلط زن بوده است.
زن علاوه بر این ها به نساجی و ریسندگی هم مشغول بوده و به ساخت وسایلی از سنگ و صدف و گل نیز آشنا بوده است و حتی سفال توسط زن ابداع می شود و به واسطه مرد تکامل می یابد. این روند تا ورود آریایی ها ادامه داشته است و هنگامی که اولین حکومت تاریخ ایران یعنی ماد ها تاسیس شد مردان برای زنان همچنان احترام و اهمیت بسیار قائل بودند اما نظام مادر شاهی به تدریج به نظام پدر شاهی تغییر مسیر می داد هرچند که هنوز زن به ریاست قبیله و قضاوت می رسید.
در زمان هخامنشیان زنان در عرصه های متفاوتی حضور داشتند از فرماندهی نیروی دریایی و حضور در ارتش تا ساخت تخت جمشید و... . آنگونه که از الواح تخت جمشید دریافت می شود این است که زنان شاغل در تخت جمشید از حق مرخصی زایمان با حقوق بهره میبردند.
در این عصر زن در جامعه حضور داشت این را می توان از مقایسه با تمدن دیگر آن زمان یعنی یونان بهتر متوجه شد.بعد از حمله حمله اسکندر و ورود سلوکیان به ایران جایگاه زن تنزل یافت و آن به دلیل اختلاط فرهنگ یونانی با ایرانی بود هرچند در زمان اشکانیان با کاهش این وضعیت رو به رو هستیم اما اثرات خود را برجای گذاشت .
زن دوره اشکانی بیشتر به امور ریسندگی و بافندگی مشغول بوده است چنانچه عنوان می شود سورا دختر اردوان پنجم در ارتش پدرش مقام سپهبدی دارا بوده است .
در دوره ساسانیان وضعیت زنان نسبت به قبل اسف بار تر می شود.زنان این دوره از حق و حقوقی برخوردار نبودند و شیای تلقی می شدند. جامعه ساسانیان به طبقات مختلفی چون :اشراف،روحانیون ،ارتشیان ،دبیران ،صنعتگران وکشاورزان تقسیم می شده است.زن متناسب با طبقه اش حضور داشته است اما به دلیل ایدئولوژیک بودن حکومت تحرک اجتماعی چندانی وجود نداشته است و حضور زنان پر رنگ نبوده است.
از مسلمان ها تا صوفیها
با ورود مسلمانان به ایران تا برقراری امنیت و ارتباط یافتن ایرانیان با مسلمانان مدت زمان بسیاری سپری شد و با این که اسلام زمینه حضور بانوان در تمامی صحنه های اجتماعی را فراهم می کرد ولی از این زمان تا ۴۰۰ سال بعد اطلاعات در مورد زن ایرانی آن هم در عرصه های اجتماعی بسیار ناچیز است.
در فرهنگ مغولی زن از احترام شایان و جایگاه مهمی برخوردار است اما در هنگام حمله مغول ها به ایران به دلیل فضای رعب و وحشت مردان و زنان ایرانی در جامعه حضور نداشتند.
در زمان صفویان هم زن یک ضعیفه بوده است فارغ از هرگونه آزادی و حقوق، به همین علت کار و فعالیت اقصادی مهم و چشمگیری هم نداشته است.دوره افشار و زند یکی از بی ثبات ترین و فجیع ترین دوران تاریخی ماست.زیرا پس از سقوط صفویان و استیلای افغان ها بر اصفهان و دیگر نقاط هرج و مرج فراگیر شد در پی آن جنگ های مداوم با افغان ها توسط نادر و بیرون انداختن نیروهای بیگانه ،درگیری مدعیان قدرت و نیروهای خارجی ،اختلافات قومی و... را پدید آورد.با این شرایط هیچ سرنخی در مورد وضیت زنان وجود ندارد.
ضعیفهها
در زمان قاجاریه هم وضع زنان همچون گذشته اسف بار بوده است .در این زمان زن در جامعه حضوری نداشته و از حقوق و آزادی برخوردارنبوده و بیشتر وقت خود را در اندرونی می گذرانده است .اما با ورود سفرای خارجی کم کم چهره جامعه تغییر کرد به ویژه وقتی ناصرالدین شاه به اروپا سفر کرد و حضور زنان در جامعه را دید.چند تن از زنان دربار همچون دختر ناصرالدین شاه متاثر از این روی داد سعی در ایجاد حضور بیشتری در جامعه نمودند.
نا گفته نماند که حضور مسیونر های خارجی هم در شکل گیری این روند بسیار موثر بود. به هر حال این روند با کاستی های فرهنگی و برخی فرهنگ های نامانوس خارجی آغاز شد اما روند پیگیرانه ای نداشت تا دوره انقلاب مشروطه که می توان گفت نقطه آغازین حضور جدی و مستمر زنان در جامعه و اشتغال برای آنها از این دوره بوده است.
زنان با حضور خود در جامعه توانستند حق تحصیل دختران را هرچند با مخالفت های بیشمار بدست آورند و پس از تاسیس مدارس دخترانه و ایجاد انجمن های متعدد به انتشار روزنامه ها مشغول شدند و سردبیری روزنامه هایی چون : شکوفه ،دانش و...را بر عهده گیرند.
زنان از مشروطه به بعد به دنبال جایگاهی بودند که سالیان دراز در آن حضور نداشتند.پس از قاجاریه با روی کار آمدن رضا شاه این روند ادامه داشت اما با قانون مستکبرانه کشف حجاب رضاخانی بسیاری از زنان از فعالیت در جامعه دور ماندند زیرا شان و اعتقادات خود و خانواده همراه با عرف جامعه باعث می شد که تعدادی از زنان از حضور در جامعه عقب بمانند.
اما نباید از یاد برد که دلایل زیادی باعث به عقب افتادن حضور زن در جامعه ایرانی شده است.از حملات متعدد به ایران چون اسکندر،اعراب ،مغول و... و به هم خوردن ثبات و امنیت و آرامش فرهنگ های مهاجم که همیشه از سطوح پایین تری بوده است باعث می شده که فرهنگ و عرف ایرانی مانع از تحصیل و یادگیری علوم برای زنان شود و همین بی سوادی خود باعث کم تحرکی زنان می شده است. از سویی دیگر وجود آب و هوای گرم در بیشتر مناطق هم در این امر موثر بوده است زیرا زن در بیشتر مواقع در خانه حضور داشته و در اجتماع کمتر دیده میشده است. به طور مثال زنانی که در مناطق شمالی ایران بوده اند نسبت به زنان ساکن مرکز ایران بیشتر به فعالیت اقتصادی مشغول بودند و این فرهنگ که زنان نان آور خانواده نیستند و وظیفه اصلی زن فرزند آوری، نگهداری از فرزند و انجام امور خانه است راه برای فعالیت زن سخت تر میکرد.
مهنور گیتیفر
خبرگزاری ایمنا: برای بررسی وضعیت زنان در ایران باید به ریشهها و عوامل بسیاری توجه کرد می بایست پدیده را از اکثر جوانب دید باید دید زنان ایرانی از کجا شروع کردهاند تا به امروز رسیدهاند شاید در سیر تاریخی بسیاری از جهات تاریک روشن و واضح شود.
کد خبر 62345




نظر شما