مردی که از فلفل طلا ساخت!

در حدود ۳۰ کیلومتر پس از شهر تیران و در بخش کرون، مردی به صیفی‌کاری مشغول است که در گلخانه‌اش فضایی متفاوت از زمین فوتبال ساحلی را تجربه می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در حدود ۳۰ کیلومتر پس از شهر تیران و در بخش کرون قرار گذاشته‌ایم. تصور قبلی ما این است که نهایتاً قرار ما در شهر تیران باشد و در یکی از محله‌ها گلخانه‌هایی را ببینیم، سپس مصاحبه انجام شود، اما بعد از تماس با او مقصد کش می‌آید.

همین‌جاست که غر ولند همکاران شروع می‌شود: «صبح تا ظهر پنجشنبه ما فقط برای رسیدن به قرار مصاحبه صرف می‌شود.» حدود ۳۰ کیلومتر بعد از تیران و گذر از رضوان‌شهر به چپ راهی نسیم‌آباد می‌رسیم. دوباره تماس حاصل می‌شود و متوجه می‌شویم باید بازهم مسافت طی کنیم؛ حسین‌آباد روستای بعد از نسیم‌آباد است و مقصد نهایی ما.

مردی که از فلفل طلا ساخت!

بعد از چندین تماس سر و کله گلخانه‌های وعده داده شده پیدا می‌شود. کنار گلخانه‌ای یک تابلو قرار دارد که نوشته است: گلخانه سبزی و صیفی برکت، مجری طرح هم کسی نیست جز علی نادری، سرمربی تیم ملی فوتبال ساحلی.

او را از دور می‌بینیم، گویی مدتی است انتظارمان را می‌کشد. با همان استایل همیشگی یعنی کلاه نقابی، پیراهن مارک معروف تیم ملی _که معلوم نیست دقیقاً مربوط به کدام دوره رقابت‌هاست_ و آل‌اشپورت اسپانسر تیم شده و در اصل خبری از اسپانسر جدید و داخلی نیست! به استقبال می‌آید و ما را به داخل گلخانه دعوت می‌کند. قبل از ورود موفقیتش را تبریک می‌گوئیم و درحالی‌که لبخند ژکوندی تحویل ما می‌دهد راه را نشان می‌دهد.

وارد فضای گرم گلخانه می‌شویم، می‌گوید صاحب گلخانه او و علی، برادر همسرش است. با هم شراکت دارند و از کاشت و برداشت فلفل راضی هستند. حدسم درست از آب درمی‌آید، فلفل‌ها صادراتی است و از حسین‌آباد به روسیه یا کشورهای دیگر می‌رود. در گلخانه تا چشم کار می‌کند سبزی و سبزی است. درخت‌های فلفل قد علم کرده‌اند آن‌هم از نوع دلمه‌ای که به رنگ سبز، زرد و قرمز لابه‌لای شاخه‌ها به ما چشمک می‌زنند.

مردی که از فلفل طلا ساخت!

قصد داریم تا وقت نگذشته محل گفت‌وگو را تنظیم کنیم؛ حریم چندمتری تا شروع ساقه فلفل‌ها فاصله دارد. به دنبال محلی برای نشستن سرمربی هستیم. به نظر می‌رسد او هم از این قضیه مستاصل شده، به ناچار سطلی را که مربوط به روغن موتور است برای نشستن انتخاب می‌کند؛ امکانات محدود است و سعی می‌کنیم به همان سادگی که او در نظر دارد احترام بگذاریم و مصاحبه را شروع کنیم.

قبل از آغاز گفت‌وگو، کنجکاویمان حسابی گل می‌کند؛ از میزان حضور در گلخانه می‌پرسیم و اینکه در غیاب وی این محصولات چطور مراقبت می‌شود. می‌گوید همیشه این‌جاست و حواسش به فلفل‌ها هست اما مدت کوتاهی که حضور ندارد و در مسابقات یا تمرینات تیم ملی است، برادر همسرش مراقب همه چیز خواهد بود.

پاسخ خود را چنین ادامه می‌دهد: «بازیکنان تیم ملی درگیر مسابقات لیگ بودند و تنها دو اردوی تدارکاتی رفتیم. سه بازی دوستانه داشتیم و آخرین اردو که در کیش برگزار شد آماده‌سازی ما را برای مسابقات بین قاره‌ای فراهم کرد.»

مردی که از فلفل طلا ساخت!

گویا تنها فلفل دلمه پرورش می‌دهند، یک فلفل برایمان می‌چیند و از طعم و آبدار بودنش تعریف می‌کند. هر کداممان ابتدا با اکراه مزه می‌کنیم و با تکان دادن سر روی حرف‌هایش صحه می‌گذاریم. نادری با این جمله کاشت فلفل را به کل بخش کرون تعمیم می‌دهد. «در این منطقه اکثراً کار پرورش فلفل دارند. مشغول این فعالیت هستند و محصول‌شان را به بیرون از کشور صادر می‌کنند. محصولات از اینجا به بندرانزلی رفته و سپس به خارج از کشور منتقل می‌شود. عمده محصولات هم به کشور روسیه می‌رود.»

بازهم او را بابت کار پرورش فلفل سین جین می‌کنیم و او در آرامش پاسخ می‌دهد. همکار عکاسمان به شوخی می‌گوید اصلاً باید برای گزارش صیفی‌جات آقای نادری اینجا می‌آمدیم نه موفقیت در جام بین قاره‌ای. همگی می‌خندیم و به نظر می‌رسد همه جز او می‌خواهیم بازهم بیشتر بدانیم.

با نصب دوربین در محل مناسب و جاگذاری میکروفن، کم‌کم مقدمات مصاحبه فراهم می‌شود. از شریک و فامیل نزدیک خود می‌خواهد هواکش‌های غول پیکر گلخانه خاموش شوند. بازهم دغدغه‌ای دیگر مطرح می‌شود و آن، خراب شدن احتمالی محصولات است. با همان آرامش همیشگی اطمینان‌خاطر می‌دهد و با دستور فیلم‌بردار کار را رسماً آغاز می‌کنیم:

مردی که از فلفل طلا ساخت!

اولین سوال را با این مقدمه مطرح می‌کنم؛ به فضایی آمده‌ایم که با فوتبال ساحلی بسیار متفاوت است. صیفی‌کاری در روستای محلی کجا و موفقیت مهم در جام بین قاره‌ای کجا! با خوشامدگویی به ما گفت‌وگو را آغاز می‌کند و ادامه می‌دهد «تورنمنت بین قاره‌ای مسابقاتی بسیار مهم برای ما بود. بعد از دو دوره که در جام‌جهانی حضور نداشتیم و از لحاظ رتبه جهانی در جایگاه خوبی نبودیم باید اوضاع را سروسامان می‌دادیم. پاراگوئه، ژاپن و آمریکا هم‌گروه‌های ما بودند. دو تیم پاراگوئه و ژاپن وضعیت بهتری از لحاظ رنکینگ نسبت به ما داشتند. سامورایی‌ها در دوره گذشته جام‌جهانی به فینال مسابقات رسیده بود و دست و پا بسته نبود. همین‌طور دیدار با آمریکا حساسیت‌های خاص خود را داشت اما به هر صورت با مدیریت درست و همت بازیکنان توانستیم قهرمانی رقابت‌های جام بین قاره‌ای را به دست آوریم.»

نادری با اشاره به فینال مسابقات می‌گوید: «گل سر سبد بازی‌ها دیدار فینال بود که باید برزیل سرسخت را از پیش رو برمی‌داشتیم. برای دومین بار برزیل تحت هدایت اکتاویو را شکست دادیم. یک‌بار در مصاف پنالتی که بازی می‌کردم و درحال‌حاضر که در قامت مربی توانستیم این اتفاق را رقم بزنیم.»

مردی که از فلفل طلا ساخت!

دوست دارم درخصوص اکتایو و شکست سرمربی سابق خود بیشتر صحبت کند. موضوع اهمیت حضور مربیان ایرانی در رأس کادرفنی تیم‌ها را مطرح می‌کنم. به نظر می‌رسد او هم دوست دارد از حضور خود و همکاران ایرانی‌اش در تیم‌های ملی حمایت کند.

می‌گوید: مربیان ایرانی لحاظ فنی چیزی از مربیان کشورهای دیگر کم ندارند؛ تنها تفاوت ما مقداری در تجهیزات و سخت‌افزار است، کمی به روز نیستیم. به همین خاطر است که بعضاً کار مربیان ایرانی سخت می‌شود اما در کل مربیان ایرانی از لحاظ فنی قابل ستایش هستند. امیدوارم شرایط فراهم باشد تا مربی ایرانی که عِرق خاصی به موفقیت کشورشان دارد بتواند به راحتی برای تیم‌های ملی ایران خدمت کند.»

بارها شنیده‌ایم دستمزد خوبی به مربیان ایرانی پرداخت نمی‌شود و همین دغدغه بزرگی برای آن‌هاست. از نادری در همین زمینه سوال می‌کنم اما به نظر می‌رسد میل چندانی به صحبت در این حیطه را ندارد و با کلی گویی از سوال می‌گذرد.

از روزی که از همین گلخانه بار سفر به امارات را بسته، سوال می‌کنم؛ آیا فکر می‌کرد با عنوان قهرمانی به صیفی‌کاری بازگردد؟ کمی با تردید پاسخ می‌دهد: «همیشه خوب کار کرده‌ایم و صاحب سبک هستیم. تصورم این بود که تیم خوبی داریم. اطمینان‌خاطر داشتم که به دلیل بازی بازیکنان در لیگ برتر از لحاظ بدنی مشکلی متوجه تیم نیست. قبل از اعزام نیز دو تیم باشگاهی در تورنمنت روسیه شرکت کرده بودند که ۹ بازیکن تیم ملی در آن رقابت‌ها حضور داشتند. به اتفاقات خوب، خوش‌بین بودم و بازی به بازی بهتر شدیم و خداراشکر قهرمان را به دست آوردیم.»

مردی که از فلفل طلا ساخت!

و باز سوال چالشی بعدی مطرح می‌شود؛ آیا کادرفنی تیم ملی و در رأس آن علی نادری تجربه را به جوان‌گرایی ترجیح داد و سعی کرد بازیکنان میدان‌دیده را به امارات ببرد. او معتقد است به‌طورناگهانی نمی‌توان بازیکنان باتجربه را کنار گذاشت و جوان‌گرایی کرد، بلکه این اتفاق به مرور رقم می‌خورد. درنهایت از میانگین سنی تیمش می‌گوید که ۲۸ سال بود و تلفیقی از بازیکنان باتجربه و جوان به جام بین قاره‌ای رفتند و البته موفق ظاهر شدند.

از تیم‌های تورنمنت سوال می‌کنم و تیمی که سرمربی تیم ملی و بازیکنانش را بیشتر از بقیه اذیت کرد. او این‌طور پاسخ می‌دهد: «تیم آمریکا در روز دوم به دلیل باخت به ژاپن در روز اول مسابقات با تمام توان پا به بازی گذاشته بود. با مدیریت کردن شرایط توانستیم نتیجه خوبی بگیریم. البته روز بعد نیز در مسابقه با ژاپن، حریف تنها با برد به مرحله بعد صعود می‌کرد و کار سختی در آن بازی هم داشتیم. در کل بازی‌ها تنگاتنگ بود که مدیریت همه مجموعه تیم ملی را می‌طلبید.»

اما موضوع دیگر قبل از اعزام تیم ملی فوتبال ساحلی، اختلاف در کادرفنی و حضور یک‌باره وی در رأس مربیگری تیم بود. نادری در این خصوص می‌گوید: «سال‌های سال در تیم ملی به عنوان بازیکن و مربی در کادر تیم ملی حضور داشته‌ام. همواره هدفم کمک به شرایط تیم ملی بود. دیدگاهم هیچ وقت شخصی نبوده است. اتفاقاتی افتاد که مدیریت فدراسیون فوتبال تصمیم گرفت به بنده اعتماد کند. هیئت رئیسه نیز با حضورم موافقت کرد و به نوعی از این حضور آزمایشی سربلند بیرون آمدم.»

به نظر می‌رسد حضور نادری در قامت سرمربی تیم ملی او را با شرایط دشواری روبه‌رو کرده که نه راه پس دارد و نه راه پیش. خود او از این ماجرا چیزی نمی‌گوید اما تصور ما این است نادری از تک شانس خود برای حضور در بین گزینه‌های سرمربی تیم ملی سربلند بیرون آمده و این قهرمانی راه را برای اعتماد بیشتر به او باز کرده است.

مردی که از فلفل طلا ساخت!

در همین خصوص از آینده کاری وی با تیم ملی پس از قهرمانی سوال می‌کنم. سرمربی تیم ملی فوتبال ساحلی تصریح می‌کند: «روزی که به من پیشنهاد سرمربی‌گری تیم ملی داده شد صحبت از گذر از مسابقات پیش رو بود و قرار شد مهدی تاج درخصوص ادامه همکاری تصمیم بگیرد. باید ببینیم چه شرایطی پیش می‌آید.

مقدماتی جام جهانی اسفندماه در تایلند برگزار می‌شود، در آن مسابقات اگر در کادرفنی حضور داشته باشم به تیم کمک خواهم کرد.» بیش از پیش احساس می‌کنم خود نادری هم از آینده کاری‌اش بی‌اطلاع است. روزهای آینده جام جهانی آغاز می‌شود و درحال‌حاضر تمام تمرکز تیم ملی روی جام جهانی است، بنابراین نمی‌توان از رئیس فدراسیون فوتبال انتظار داشت تکلیف کادرفنی فوتبال ساحلی را همین روزها مشخص کند.

اما پس از پرسش‌های فوتبالی، نوبت به سوال از محیط صیفی‌کاری و زراعت می‌رسد. فضای جالبی را همراه با برادر همسرش ایجاد کرده است. از نادری می‌خواهم از این گلخانه برایمان بگوید: ۴۲ سال دارم و در روستای حسین‌آباد زندگی می‌کنم و همین جا ساکنم. اینجا اکثراً مردم کشاورز هستند، من نیز مستثنی نیستم و این فضا را دوست دارم. فضای آرامی بر این گلخانه حاکم است. صبح تا بعداز ظهر در گلخانه حضور دارم و عصر به زمین تمرین می‌روم. این فضا با فوتبال ساحلی خیلی منافاتی ندارد اما برایم لذت‌بخش است. سعی می‌کنم استرسی که در محیط بازی و رقابت‌ها پیش می‌آید و به من وارد می‌شود با فعالیت در این محیط از بین ببرم.

از سوال‌های بی‌شمارمان متوجه می‌شویم نزدیک‌ترین محل تمرین تا گلخانه آقای سرمربی ۳۵ تا ۴۰ کیلومتر فاصله دارد. احساس می‌کنم باید در همین نزدیکی‌ها زمینی احداث کرده باشند، جایی که نیاز روزمره و حداقلی تمرین آن‌ها را برآورده کند. او در این باره می‌گوید: با همت بچه‌های روستا، زمینی را در نزدیکی خود ایجاد کرده‌اند اما این زمین امکانات لازم را ندارد و با وزش باد ماسه‌های خود را از دست می‌دهد. به نظر می‌رسد طی کردن فاصله تا تیران و تمرین به امری اجبار و همیشگی برای آنان تبدیل شده است.

مردی که از فلفل طلا ساخت!

از ما می‌خواهد صدایش را به گوش مسئولان برسانیم، گویا این اتفاق اگر برای خود و اطرافیانش نیفتاده، انتظار دارد حداقل برای نسل‌های بعد از او رقم بخورد. «استان ما به ویژه شهر اصفهان به یک یا چند زمین ساحلی خوب نیاز دارد. برای جذب جوانان به این رشته این مورد حیاتی است، همچنین توجه بیشتر مسئولان و رسانه‌ها قطعاً آینده روشنی را برای فوتبال ساحلی خواهد ساخت.»

در پایان گفت‌وگو کمیل نادری به جمع ما اضافه می‌شود. کمیل فرزند سرمربی تیم ملی از نظر شکل و شمایل شبیه به پدر است. تا حدودی راه نادری بزرگ را طی کرده و در رده جوانان صنعت فرش حداد توپ می‌زند. از او درخصوص پدرش سوال می‌کنم و کم‌حرف به نظر می‌رسد. در یک جمله به ما می‌گوید که مطمئن بوده تیم ملی فوتبال ساحلی همراه با علی نادری قهرمان می‌شود و روزی جا پای پدر خواهد گذاشت.

ظواهر ماجرا همین را نشان می‌دهد و به نظر می‌رسد روزی کمیل، جدی‌تر راه علی نادری را طی می‌کند. البته که علی نادری در حضور ما روی تحصیلات تاکید می‌کند و از او می‌خواهد فوتبال ساحلی همراه با تحصیلات کمیل را به هدف‌هایش می‌رساند.

درنهایت کار ما به اتمام می‌رسد. از روستای باصفای حسین‌آباد، هوای پاک و زراعت فاصله می‌گیریم. فکر می‌کنم حالا این روستا و مردمان آن بیشتر به علی نادری و گلخانه‌اش می‌بالند. او حالا نادری گذشته با تنها یک تابلوی نشان‌دهنده فعالیت صیفی‌کاری نیست، او کسی است که از فلفل طلا می‌سازد!

گزارش از امیر شمس_سرویس ورزش ایمنا

کد خبر 619662

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.