شهید صیاد، خواب منافقین را آشفته کرد

«منافقین فکر نمی‌کردند در مسیر پیش‌روی برای‌ آنها مشکلی پیش بیاید و با غرور و سرمستی و به خیال رسیدن به تهران، با حمایت وپشتیبانی هواپیماهای عراقی پیش می‌رفتند و در مسیرعبور خود نیروهای مردمی و مدافعین شهری را اعدام می‌کردند و ناجوان‌مردانه به شهادت می‌رساندند.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، تنها شش روز از قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت گذشته بود که صدام با اجیر کردن نیروهای منافقین، توافقات این قطعنامه را زیر پا گذاشت و در چند محور به خاک ایران تجاوز کرد. این بار منافقان سازمان مجاهدین خلق بودند که با توهم تصرف ایران در ۴۸ ساعت، با رزمندگان غیور ایران اسلامی وارد جنگ شدند، اما عملیات مرصاد به فرماندهی شهید علی صیادشیرازی خواب منافقین را آشفته کرد و طی سه روز انجام این عملیات بیش از پنج هزار نفر از این گروه تروریستی به هلاکت رسیدند.

در سالروز عملیات مرصاد و با یادآوری روزهای مرداد سال ۱۳۶۷، فرصتی فراهم می‌شود تا با یکی از دلیرمردان ارتش جمهوری اسلامی ایران که در این عملیات غرورآفرین حضور داشته است، دقایقی به گفت‌وگو بنشینیم.

سرهنگ اسماعیل میرزاآقایی یکی از خلبانان بالگرد در دوران هشت سال دفاع مقدس است، او در سال ۱۳۵۰ با عشق و علاقه وارد ارتش شد و با وجود امکان خدمت در یگان‌های دیگر، خلبانی را انتخاب کرد. زمانی که هلیکوپتر کبرا وارد بدنه ارتش شد و اسامی نفرات برگزیده دوره‌های عمومی را بر دیوار دانشکده خلبانی زدند تا برای خلبانی بالگرد کبرا آموزش ببینند نام او نیز در این فهرست دیده شد. میرزا آقایی جزو نخستین گروه از خلبانان ایرانی بود که در پایگاه یکم رزمی کرمانشاه مستقر شدند و شاکله و شیرازه این پایگاه را تشکیل دادند. حضور او در کرمانشاه تا سال ۱۳۶۹ ادامه یافت. این خلبان هوانیروز هم روزهای آغازین جنگ را به چشم دیده است و هم روزهای پایانی آن را، اما معتقد است که آنچه در جریان عملیات منافقان صورت گرفت را نمی‌شود به هیچ عنوان با دیگر روزهای دفاع مقدس مقایسه کرد.

منافقین در فکر رسیدن به تهران و براندازی نظام بودند

میرزاآقایی با بیان اینکه ترس و وحشت منطقه را فراگرفته بود و مردم در حال خارج شدن از شهر بودند، می‌گوید: در رابطه با عملیات منافقین در پایان جنگ و عملیات مرصاد، باید گفت که این عملیات تفاوت زیادی با دیگر عملیات‌ها داشت. یکی از این تفاوت‌ها در هدف بود. هدف در این عملیات با یک برآورد غلط، رسیدن به تهران و براندازی نظام بود. عملیات‌های دیگر منافقان در دوران جنگ در مناطقی مانند فکه و مهران، همگی اهداف محدودی داشتند.

او می‌افزاید: تفاوت دیگر این بود که در این عملیات دشمن توانست جنگ را به دروازه کرمانشاه بکشاند. در دیگر عملیات‌ها به طور مثال در منطقه‎ غرب، جنگ به سرپل ذهاب و گیلان‌غرب کشیده شد. در منطقه‎ کردستان جنگ به ابتدای مریوان کشیده شد. به جز منطقه‎ خوزستان که دشمن تا نزدیکی دروازه‌های اهواز پیش‎رفت یعنی نزدیک به ۷۰ یا ۸۰ کیلومتر پیشروی و نفوذ داشت، در بقیه ‎موارد عمق پیشروی دشمن خیلی کمتر بود و به شهرهای مهم نمی‌رسید و محدود به اکثر شهرهای مرزی بود، اما این عملیات تا نزدیک کرمانشاه و دو استان ایلام و کردستان هم کشیده شد، یعنی حدود ۱۵۰ کیلومتر در عمق کشور نفوذ کردند.

این رزمنده دفاع مقدس با بیان اینکه در این عملیات آمریکا، صدام و منافقان داخلی در یک جبهه‎ مشترک بودند، ادامه می‌دهد: در عملیات‌های گذشته هم منافقان در خدمت صدام و آمریکا بودند و به آن‌ها اطلاع‌‎رسانی می‌کردند، اما در این عملیات، با پشتیبانی آن‌ها مأموریت براندازی جمهوری اسلامی را بر عهده گرفتند.

او با اشاره به پشتیبانی همه‌جانبه عراق از منافقین، می‌گوید: آن‌ها فکر نمی‌کردند در مسیر پیش‌روی برای‌شان مشکلی پیش بیاید و با غرور و سرمستی و به خیال رسیدن به تهران، با حمایت و پشتیبانی هواپیماهای عراقی پیش می‌رفتند و در مسیر عبور خود نیروهای مردمی و مدافعین شهری را اعدام می‌کردند و ناجوانمردانه به شهادت می‌رساندند.

لشکر منافقین پرچم ایران را با خود حمل می‌کردند

این خلبان پیشکسوت دفاع مقدس به نحوه استتار در حرکت منافقین اشاره می‌کند و می‌گوید: آنها، پرچم ایران را با خود حمل می‌کردند و لباس‌های خاکی بر تن داشتند، از همان خودروهایی که نیروهای خودی استفاده می‌کردند، بهره می‌بردند تا حدی که حین عملیات، وقتی خودم و یکی از خلبانان در حال پرواز از روی سر آنها بودیم صدای بی‌سیم‌هایشان را می‌شنیدیم که باهم صحبت می‌کردند. صدای مردان و زنان می‌آمد، نخست گمان کردیم نیروهای خودی هستند، اما پس از لحظاتی از پشت بی‌سیم صدا می‌شنیدیم که می‌گفت: این هلی‌کوپترها را بزنید این پرنده‌ها را بزنید، تازه متوجه شدیم این حجم از نیروی روی جاده همه از منافقان هستند.

او با اشاره به تاکتیک و تدابیر جنگی فرماندهی عملیات شهید علی صیادشیرازی و نقش هوانیروز در هلی‌برد نیروها می‌افزاید: یکی از اقدامات مهمی که در عملیات مرصاد انجام شد، هلی‌برد نیره‌ای ارتش، سپاه و بسیج مردمی به مواضع پشت سر منطقه بود.

سرهنگ میرزاآقایی با همان شور و هیجان آن دوران ادامه می‌دهد: عملیات مرصاد به تمام معنا یک عملیات گسترده بود، چرا که هم با منافقین مزدور در جنگ بودیم و هم با ارتش بعثی عراق، اما خدا را شکر پشتیبانی خوبی توسط هوانیروز انجام شد.

او ادامه می‌دهد: جنگنده‌های دشمن با بمباران مناطق جنگی و حتی جنگل‌های بلوط که مردم به آنجا پناه آورده بودند، به سمت کرمانشاه می‌رفتند و به هیچ‌کس رحم نمی‌کردند. وقتی از روی این مناطق پرواز می‌کردیم، حرارت جنگل‌های بلوط آتش گرفته منطقه را احساس می‌کردیم. در منطقه صالح‌آباد در جاده آسفالته، تانک‌ها کنار هم مثل مورچه جلو می‌آمدند، منافقین تا غرش بالگردهای هوانیروز و انهدام تانک‌ها، نفربرها و خودروهای رزمی خودشان را دیدند، پا به فرار گذاشتند.

حماسه خلبانان هوانیروز از جنس حماسه و غیرت بود

سرهنگ میرزاآقایی که در این عملیات مجروح شد، می‌گوید: حماسه خلبانان هوانیروز در عملیات مرصاد، از جنس حماسه آنان در بیت‌المقدس و فتح‌المبین و از جنس حماسه و غیرت بود و این نوع غیرت و فداکاری، بعدها در حوادثی، چون زلزله کرمانشاه، بم و منجیل و سیل لرستان و خوزستان در شکل دیگری بروز کرد.

او با بیان این جمله که یگان‌های پشتیبانی، شناسایی و عملیاتی هوانیروز در دوران دفاع مقدس کمتر معرفی شده‌اند، از شهدای هوانیروز یاد می‌کند و می‌گوید: افتخار همراهی با شهید اکبر شیرودی، شهید احمد کشوری و شهید یحیی شمشادیان را داشته‌ام، شهدایی که رشادت و فداکاری آنها در جنگ تحمیلی فراموش‌نشدنی است.

کد خبر 591096

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.