از ربودن مهاجران افغان با لباس پلیس تا جنایت در مشهد به خاطر فیلم‌های سیاه

ربودن مهاجران افغان با لباس پلیس، قتل پسر جوان در دامداری، معلمی سر دانش‌آموز خود را شکست، جنایت در مشهد به خاطر فیلم‌های سیاه، پدر خشمگین پسرش را کشت، خودکشی مادر پس از قتل سه فرزند خود را در بسته خبری حوادث ایمنا بخوانید:

به گزارش خبرنگار ایمنا، اسرار فعالیت این باند مخوف با شکایت دو مرد افغان فاش شد. یکی از آنها به مأموران پلیس پایتخت گفت: مدتی قبل به همراه چند نفر از همشهریانم تصمیم گرفتیم برای کار و زندگی به ایران بیاییم. ما به‌صورت غیرقانونی و با پرداخت پول به قاچاقچیان انسان از مرز گذشتیم و وارد خاک ایران شدیم. سپس سوار خودرویی شدیم و قاچاقچیان ما را به تهران رساندند اما وقتی از ماشین پیاده شدیم، ناگهان دو خودروی ون و سمند که چراغ گردان داشتند راه ما را سد کردند.

سه مرد جوان که لباس پلیس به تن داشتند و تجهیزاتی مانند اسلحه و بی‌سیم همراه آنها بود، با تهدید از من و همشهریان دیگرم خواستند سوار خودروی آنها شویم. آنها می‌گفتن که چرا قاچاقی وارد ایران شده‌اید و چون کارت اقامت ندارید باید بازداشت شوید. آنقدر خوب نقش بازی کردند که باور کردیم پلیس هستند. بعد ما را به سوله‌ای انتقال دادند و آنجا بود که متوجه شدیم که آنها مأموران قلابی هستند.

پلیس‌های قلابی از ما خواستند تا با آشنایان خود که در تهران هستند تماس بگیریم و درخواست پول کنیم. آزادی ما در گرو پرداخت پول بود و هرکس که موفق می‌شد از دوست یا آشنا یا فامیلش پولی بگیرد و به آدم‌ربایان پرداخت کند آزاد می‌شد. گروگانگیران از هرکدام از ما بین هشت تا ۳۰ میلیون تومان پول گرفتند و ما را آزاد کردند. من و دوستم ۴۸ ساعت گروگان آنها بودیم تا اینکه یکی از فامیل‌هایمان به کارتی که آنها گفته بودند پول واریز کرد و ما آزاد شدیم. آدم‌ربایان هنگام آزادی ما، تهدید کردند که اگر پلیس را خبر کنیم جانمان را می‌گیرند. حتی گفتند که ممکن است دوباره سراغمان بیایند.

با این شکایت، پرونده‌ای در شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و مأموران پلیس آگاهی تهران با دستور قاضی مصطفی واحدی، بازپرس پرونده تحقیقات خود را برای شناسایی و بازداشت گروگانگیران باج‌گیر آغاز کردند. طولی نکشید که با سرنخ‌های موجود و بررسی شماره کارت‌ها اعضای این گروه شناسایی و یکی پس از دیگری دستگیر شدند. همه اعضای این گروه تحصیل‌کرده و لیسانسه هستند. آنها در بازجویی‌ها چاره‌ای جز اقرار به گروگانگیری و اخاذی ندیدند و گفتند که انگیزه‌شان رسیدن به پول بوده است.

سرکرده باند اظهار کرد: من و دوستانم تحصیل‌کرده هستیم اما با وجود این مدت‌ها می‌شود که بیکار شده‌ایم و نتوانستیم کار مناسبی پیدا کنیم. به همین دلیل دوستانم را دورهم جمع کردم و باندی تشکیل دادیم تا از افغان‌ها سرقت کنیم اما هرگز فکرش را نمی‌کردیم آنها شکایت کنند و لو برویم. تمام طعمه‌های ما قاچاقی وارد ایران شده بودند و گمان می‌کردیم با توجه به شرایط خود هرگز فکر شکایت به سرشان نمی‌زند.

برای اجرای این نقشه تجهیزات پلیسی خریدیم و بعد سراغ قاچاقچیان انسان که اتباع بیگانه را از طریق مرز افغانستان به ایران منتقل می‌کردند رفتیم. به آنها دستمزد دادیم و قرار شد تا هر وقت افغانستانی‌ها به تهران رسیدند به ما اطلاع بدهند. سپس با بازی در نقش پلیس و شلیک تیر هوایی آنها را گروگان می‌گرفتیم.

برخی را به سوله‌ای در جنوب تهران، تعداد دیگری را به زیرزمین یک سفره‌خانه و دو خانه‌ای که متعلق به همدستانم بود منتقل می‌کردیم. از آنها می‌خواستیم تا اگر آشنایی در تهران دارند با آنها تماس بگیرند و درخواست پول کنند. در ازای دریافت پول، گروگان‌ها را آزاد می‌کردیم تا اینکه نقشه‌ها لو رفت و دستگیر شدیم.

هم‌اکنون ۳۰ افغان از اعضای این گروه شکایت کرده‌اند و متهمان با دستور بازپرس جنایی تهران در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفتند و تحقیقات برای شناسایی شاکیان احتمالی دیگر ادامه دارد.

قتل پسر جوان در دامداری

چندی قبل به مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران خبر رسید که پسری ۱۹ ساله بر اثر اصابت گلوله سلاح شکاری به قتل رسیده است. او نگهبان یک دامداری در حوالی شهرری بود که با بدنی زخمی برای درمان به بیمارستان انتقال یافته اما به‌دلیل شدت جراحات روی تخت بیمارستان جان خود را از دست داده بود. در این شرایط گروهی از مأموران تحقیقات برای کشف اسرار قتل او را آغاز کردند.

صاحب دامداری فردی بود که می‌توانست گره این شلیک مرموز را باز کند. به همین دلیل مأموران در ابتدا سراغ او رفتند و وی گفت: مقتول احمد نام داشت و از چند وقت قبل به‌عنوان نگهبان دامداری استخدام شده بود. پسر خیلی خوب و مسئولیت‌پذیری بود اما در جریان یک درگیری از سوی افرادی ناشناس به قتل رسید.

شب حادثه من در دامداری بودم که احمد (مقتول) صدایم زد. او دستپاچه بود و می‌گفت که یک خودروی پژو با سه سرنشین کنار دامداری توقف کرده و به‌نظر می‌رسد سرنشینان آن قصد سرقت دارند. این را که گفت ترسیدم و از او خواستم تا چوب بردارد. خودم هم چوبی برداشتم و به مقابل در رفتیم. این اواخر از همسایه‌ها شنیده بودم که سارقانی با تهدید اسلحه و چاقو اموالشان را سرقت کرده‌اند و با این ذهنیت به همراه احمد سراغ پژوسواران رفتیم.

آنها از ماشین پیاده شده بودند و در اطراف دامداری به طرز مشکوکی پرسه می‌زدند. ابتدا به آنها تذکر دادیم که از آنجا دور شوند اما مردان پژوسوار با ما درگیر شدند. در جریان این درگیری یکی از پژو سواران، اسلحه‌ای از داخل ماشین برداشت و به سمت ما شلیک کرد. گلوله به احمد نگهبان دامداری و یکی از پژوسواران اصابت کرد و هر دو زخمی شدند.

بعد از این حادثه دو سرنشین پژو همدست خود را جا گذاشتند و از ترس فرار کردند. من هم با اورژانس تماس گرفتم که هردو مجروح برای درمان به بیمارستان انتقال یافتند اما نگهبان زنده نماند و جان خود را از دست داد.

یکی از پژوسواران که در این درگیری هدف اصابت گلوله قرار گرفته و زخمی شده بود، در بیمارستان بستری بود اما قادر به حرف زدن نبود. مأموران خیلی زود با سرنخ‌های موجود و اقدامات اطلاعاتی دو سرنشین دیگر پژو را شناسایی و آنها را بازداشت کردند. متهمان اما مدعی شدند که شب حادثه اسلحه نداشتند.

یکی از آنها اظهار کرد: آن شب به همراه دوستانم سوار بر ماشین شده و کمی در خیابان چرخیدیم. هوا تاریک شده بود که به مقابل دامداری رسیدیم. کنار آنجا توقف کردیم تا سیگار بکشیم. اما همان لحظه نگهبان و صاحب دامداری با چوب و چماق و مرد دیگری با سلاح شکاری به سمت ما حمله کردند.

وی ادامه داد: ما چیزی برای دفاع از خودمان نداشتیم و وقتی دعوا بالا گرفت مردی که اسلحه داشت تیراندازی کرد که گلوله‌ها به کارگر خودشان برخورد کرد. کمی بعد هم متوجه شدم تعدادی ساچمه به دوست ما اصابت کرده و او هم زخمی شده است. به‌دنبال این حادثه من و دوست دیگرم که جان خود را در خطر می‌دیدیم، فرار کردیم تا اینکه دستگیر شدیم.

روایت صاحب دامداری و پژو سواران متفاوت بود. به همین دلیل تحقیقات از آنها ادامه پیدا کرد تا اینکه یکی از پژوسواران که مصدوم بود پس از بهبودی به مأموران گفت که شب درگیری، مرد دیگری نیز همراه صاحب و نگهبان دامداری بود که اسلحه به‌دست داشت.

به این ترتیب صاحب دامداری اسرار تیراندازی را فاش کرد و گفت: کسی که اسلحه داشت برادرم بود. او برای فراری دادن پژوسواران شلیک کرد اما اشتباهی جان نگهبان را گرفت. با افشای این حقیقت، برادر صاحب دامداری بازداشت شد و درحالی که از مرگ جوان نگهبان متأثر و پشیمان بود، اظهار کرد: شب حادثه من در دامداری برادرم بودم که احمد (نگهبان) گفت سه نفر قصد سرقت از دامداری را دارند.

وی افزود: وحشت‌زده اسلحه شکاری خود را برداشتم و برادرم نیز چوبی برداشت و سراغ مردان ناشناسی که در اطراف دامداری پرسه می‌زدند رفتیم. وقتی دعوا شروع شد من بی‌هدف شروع به تیراندازی کردم تا آنها را بترسانم اما تیرها به نگهبان و یکی از افراد غریبه برخورد کرد. آنها خون‌آلود روی زمین افتادند و من از ترس فرار کردم. من از برادرم خواستم تا پای مرا به ماجرا باز نکند و با داستان‌سرایی مسیرتحقیقات را تغییر بدهد اما در نهایت اسرار این قتل اشتباهی فاش شد. با اعتراف این مرد تحقیقات در این پرونده همچنان ادامه دارد.

معلمی سر دانش‌آموز خود را شکست

سیدعلی ترابی فرماندار اشنویه اظهار کرد: روز گذشته یک دانش‌آموز اشنویه‌ای بر اثر تنبیه معلم از ناحیه سر مجروح شد. این دانش‌آموز به علت برخورد شیء سخت از ناحیه سر دچار شکستگی شد. موضوع در دست اقدام و پیگیری است و با معلم خاطی برخورد قانونی صورت می‌گیرد.

وی با تماس با پدر دانش‌آموز و ابراز همدردی با وی و دادن قول مساعدت بر پیگیری موضوع از مراجعه قانونی، افزود: قانون اجازه تنبیه بدنی دانش‌آموز را به هیچ عنوان به معلمان و مربیان مدارس نمی‌دهد.

فرماندار اشنویه ادامه داد: پس از این حادثه دانش‌آموز مذکور تحت مداوا قرار گرفت و هم اکنون حال عمومی وی مساعد گزارش شده است و در همین راستا به رئیس آموزش و پرورش شهرستان اشنویه دستور داده شد که نسبت به بررسی موضوع و معرفی فرد خاطی به مراجع قانونی اقدام لازم را انجام دهد.

جنایت در مشهد به خاطر فیلم‌های سیاه

روز گذشته با دستگیری سومین متهم یک پرونده جنایی وحشتناک در مشهد، ماجرای قتل تبعه خارجی ۳۶ ساله به فیلم‌های سیاه گره خورد. حدود ساعت ۱۹ نهم فروردین، اهالی قلعه وکیل آباد مشهد با مشاهده چهره خون‌آلود جوانی که با دست و پاهای بسته کف خیابان افتاده بود، بلافاصله با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند و ماجرا را اطلاع دادند.

دقایقی بعد با حضور نیروهای انتظامی در خیابان وکیل آباد ۸۷، درستی خبر تأیید شد و بدین ترتیب قاضی ویژه قتل عمد شبانه به محل کشف جسد عزیمت کرد. بررسی‌های مقدماتی حاکی از آن بود که مرد ۳۶ ساله (مقتول) در منزلی در همان نزدیکی مورد ضرب و جرح قرار گرفته است چرا که رد آثار خون ریخته شده در محل جنایت به منزلی در انتهای کوچه می‌رسید.

با روشن شدن نورافکن‌ها، صحنه جنایت زیر ذره‌بین تحقیقات قضائی رفت و مشخص شد که دست و پاهای مرد تبعه خارجی که «محمد- م» نام دارد با پارچه‌ای سفیدرنگ دارای گل‌های آبی بسته شده است اما به دلیل راه رفتن وی گره‌های محکم پارچه اندکی شل شده‌اند. این درحالی بود که آثار زخمی عمیق نیز روی سر وی وجود داشت.

آثار زخم و خون‌ریزی در پایین کمر مرد ۳۶ ساله و همچنین چگونگی بستن دست و پاهای وی فرضیه وقوع جنایت توسط چند نفر را قوت بخشید و به همین دلیل قاضی دکتر صادق صفری، دستور بازرسی از منزلی را صادر کرد که احتمال درگیری در آن وجود داشت بنابراین گزارش هنوز کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی، در حال بررسی مقدمات اجرای دستور قضائی بودند که زن جوانی خود را به محل رساند و مدعی شد از حدود ۲۰ روز قبل به عقد دائمی مقتول ۳۶ ساله درآمده است.

این زن ۳۲ ساله که خود را کیمیا معرفی می‌کرد با لهجه غلیظ افغانستانی به قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: چند ماه بعد از جدایی از همسر سابقم که از بستگانم بود به عقد موقت «محمد – م» (مقتول) درآمدم و از ۲۰ روز قبل نیز مرا به طور دائم عقد کرد. همسر اولش نیز از او طلاق نگرفته است به همین دلیل اختلافات بین محمد و شوهر سابقم شدت گرفت تا جایی که وقتی برادرم (یاسر) از او خواست تا به قلعه وکیل آباد (محل سکونت یاسر) بیاید.

وی افزود: من خیلی تلاش کردم از رفتن شوهرم جلوگیری کنم اما موفق نشدم به این دلیل خودم را از شاندیز به این مکان رساندم که با صحنه کمک‌خواهی همسرم روبه‌رو شدم و در این لحظه شوهر سابق، برادرم و شوهر خواهرم را دیدم که با عجله از منزل خارج شدند و فرار کردند. اگر آنها به زودی دستگیر نشوند از ایران خارج می‌شوند.

درحالی که هنوز اظهارات زن جوان ادامه داشت، گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ نجفی در حضور مقام قضائی وارد عمل شدند و به بازرسی منزل یاسر (برادر کیمیا) پرداختند.

وجود لوازم نو در زیر زمین این منزل دو طبقه حکایت از آن داشت که افرادی در حال فراهم آوردن مقدمات برای آغاز زندگی مشترک در این منزل ۵۰ متری بودند. آثار خون روی پنجره‌ای با شیشه شکسته و همچنین وجود سوهان (ابزار صنعتی) که حدود ۳۰ سانتی متر طول داشت و درون سینک ظرف‌شویی آشپزخانه افتاده بود فرضیه‌های آزار و اذیت وحشتناک و کتک کاری‌های هولناک را قوت بخشید.

بررسی آثار خون روی شیشه شکسته توسط پزشک قانونی بیانگر آن بود که عامل یا عاملان جنایت، سر مرد ۳۶ ساله را به شیشه کوبیده‌اند و سپس با بستن دست و پاهای او را به طرز جنون‌آمیزی مورد آزار و شکنجه قرار داده‌اند.

اگرچه تحقیقات میدانی قاضی صفری تا نیمه‌های شب به طول انجامید اما رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان که با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) همراه بود به سرنخ‌هایی رسید که نشان می‌داد متهمان به سوی یک باغ ویلا در منطقه شاندیز حرکت کرده‌اند و همه آنها تبعه کشور افغانستان هستند.

با به دست آمدن این سرنخ مهم، بی درنگ گروه عملیاتی کارآگاهان در کنار قاضی ویژه قتل عمد، عازم شاندیز شدند و باغ ویلایی را در آن محدوده به محاصره درآوردند. دقایقی بعد کارآگاهان با بررسی جوانب امنیتی و ایمنی و با دستور مقام قضائی وارد باغ ویلا شدند و دو متهم به نام‌های امیر (شوهر سابق کیمیا) به همراه یاسر (برادر کیمیا) را به دام انداختند و به مقر انتظامی انتقال دادند.

شوهر سابق زن ۳۲ ساله در بازجویی‌های فنی که در حضور قاضی دکتر صفری صورت گرفت راز این جنایت را به فیلم‌های سیاه گره زد و اظهار کرد: من و کیمیا فامیل بودیم که با هم ازدواج کردیم و صاحب دختری ۱۳ ساله و پسری هشت ساله شدیم اما از حدود پنج سال قبل زمزمه‌هایی از ارتباط همسرم با «محمد – م» که از هموطنان ما بود به گوش می‌رسید و او مدعی بود که فیلم‌های سیاهی را در اختیار دارد.

در همین حال کیمیا نیز اصرار می‌کرد او را به طور صوری طلاق بدهم تا بتواند این فیلم‌ها را از «محمد» بگیرد اما بعد مشخص شد که همسرم را به مسافرت برده است و مابقی ماجرا. دیگر نتوانستم این شرایط را تحمل کنم و این درحالی بود که «محمد» تصاویر زننده و فیلم‌های زشت دیگری از خودش در کنار همسرم را برایم ارسال می‌کرد و مرا زجر می‌داد. به همین دلیل تصمیم گرفتم او را ادب کنم چراکه شکایت من از «محمد» در دادگاه کیفری یک خراسان رضوی نیز هنوز به نتیجه نرسیده بود.

بنابراین موضوع را با برادر همسرم (یاسر) در میان گذاشتم و او را برای گفت‌وگو درباره شایعات مطرح شده به منزل یاسر کشاندیم و من و یکی دیگر از بستگانم در منزل مخفی شدیم. زمانی که «محمد» وارد خانه شد سه نفری به او حمله کردیم و پس از بستن دست و پاها و دهان او را هم محکم با پارچه بستیم چون خیلی سروصدا می‌کرد.

در اثنای این درگیری من سرش را محکم به شیشه پنجره اتاق کوبیدم و بعد هم از صحنه شکنجه و آزار و اذیت فیلم گرفتم تا دیگر نتواند آن فیلم‌های سیاه را منتشر کند. البته تصمیم گرفته بودیم مدتی او را در حمام زندانی کنیم تا حسابی ادب شود اما در همین حال همسر یاسر که بیرون از منزل بود از راه رسید و مجبور شدیم او را رها کنیم.

هنوز تحقیقات قضائی و پلیسی درباره ادعاهای متهمان ادامه داشت که روز گذشته «علی- م» (سومین متهم) نیز با تلاش گسترده کارآگاهان اداره جنایی بازداشت شد و برخی زوایای پنهان این جنایت هولناک را بازگو کرد. بررسی‌های بیشتر کارآگاهان با استفاده از تجربیات سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) و دستورات ویژه قضائی همچنان ادامه دارد.

پدر خشمگین پسرش را کشت

سرهنگ حسین زارع فرمانده انتظامی بابلسر اظهار کرد: درپی وقوع قتل یک پسر ۲۶ ساله توسط پدر خود در روستای باقرتنگه بابلسر، مراتب بلافاصله در دستور کار این فرماندهی قرار گرفت.

وی افزود: با تلاش پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی شهرستان بابلسر قاتل که در یکی از شهرستان‌های شرقی مازندران مخفی شده بود، کمتر از یک ساعت دستگیر و به آگاهی شهرستان منتقل شد. علت و انگیزه قتل در دست بررسی است.

خودکشی مادر پس از قتل ۳ فرزند خود

هرمز بهاروند فرماندار رامهرمز اظهار کرد: یک زن در روستای بسیطین از توابع بخش مرکزی این شهرستان که دارای اختلالات عصبی و همچنین اختلافات خانوادگی بوده است و اقدام به قتل سه فرزند خود کرد.

وی افزود: عوامل انتظامی شهرستان ساعت ۱۳:۱۵ دقیقه در جریان این حادثه قرار گرفتند و با حضور در محل، بررسی‌های قانونی را در دستور کار قرار دادند.

فرماندار رامهرمز ادامه داد: گزارش اولیه عوامل انتظامی حاکی است که مادر ۲۷ ساله به نام زهرا. ع به دلیل اختلالات عصبی و اختلافات خانوادگی در زمانی که همسر وی در محل کار حضور داشته است، دست به قتل سه فرزند خود زد و سپس خود را نیز حلق‌آویز کرد.

وی با بیان اینکه فرزندان به قتل رسیده دو پسر ۱۰ و شش ساله و یک دختر سه ساله هستند، تصریح کرد: بررسی جسدها نشان می‌دهد که به وسیله ضربات چاقو و همچنین خفگی به قتل رسیده‌اند.

بهاروند خاطرنشان کرد: به نظر می‌رسد فرد قاتل پس از اینکه مرتکب قتل فرزندان خود شده، اقدام به حلق‌آویز کردن خود کرده است. مادر شوهر این زن این حادثه را به پلیس گزارش داده است و بررسی‌های قضائی و انتظامی این حادثه همچنان ادامه دارد.

کد خبر 566520

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.