۱۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۴
آشتی شهر و طبیعت در یک آیین باستانی

زمان آن رسیده تا مردم، کارشناسان و مدیران شهرهای ایران همانند سایر شهرهای توسعه یافته خود را بخشی از طبیعت شهرها و نه برتر از اجزای طبیعت بدانند و با تغییر نگرش نه تنها به نجات محیط زندگی خود به عنوان بخشی از کره زمین بلکه به ارتقای کیفیت زندگی در شهرها به عنوان جزئی جدایی‌ناپذیر از طبیعت کمک کنند.

به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس یادداشتی از"سولماز حسینیون، دکترای تخصصی طراحی شهری از دانشگاه ملبورن استرالیا"، آئین‌های باستانی ایرانی همواره در جهت بزرگداشت طبیعت و عناصر آن و حفظ و قدردانی از حضور آنها بوده و است اما هرچه پیش رفته‌ایم به ملتی تبدیل شده‌ایم که گویی از روی قصد کمر به نابودی محیط زندگی‌مان و طبیعت این مرز و بوم بسته‌ایم در حالی که تعالیم اسلامی و قرآنی و احادیث سیره طاهره، به کرات بر اهمیت حفظ و ارزش گذاشتن به موجودات و طبیعت تاکید کرده‌اند و صراحتاً به ارزش نهادن به طبیعت تاکید دارند و به گفته حجت‌الاسلام اسکندری که با اشاره به روز سیزدهم فروردین روز طبیعت، گفت "اسلام مخالف طبیعت‌گردی نیست بلکه مخالف آلوده کردن طبیعت است، با طبیعت‌گردی درست طبیعت محیط‌زیست حفظ می‌شود و فرهنگ طبیعت‌گردی باید نهادینه شود."

در مقیاس فردی، از ریختن زباله و آلوده کردن آب‌ها و خاک و هوا تا ساخت‌وسازهای بی رویه در مناطق طبیعی برای ساختمان‌هایی که گاهی افراد سالی یک هفته از آنها استفاده می‌کنند تا مدهای جدید گردشگری مانند آفرود و بیراهه نوردی که دیگر جایی از طبیعت از کویر و جنگل تا دورافتاده‌ترین مناطق این کشور پهناور از آسیب حفظ نشده است. در مقیاس کلان نیز سد سازی‌ها (که در اکثر کشورهای پیشرفته روند معکوس تخریب و طبیعی سازی آنها چندین دهه است آغاز شده و رواج یافته) و پروژه‌های انتقال آب، جنگل تراشی، کویرخواری و کوه خواری و دریا خواری، ساخت‌وسازهای صنعتی و معدن کاری‌های غیر اصولی در دل مناطق حفاظت شده و خشک کردن تالاب‌ها و منابع آبی و هزاران مورد دیگر، دیگر جانی و نفسی برای طبیعت این کشور برجای ننهاده است.

روز سیزده بدر، روز طبیعت نامیده شده به امید اینکه تلنگری باشد که در این روز که هدف‌اش بزرگداشت و استفاده حداکثری از مواهب طبیعی است، با مادر زمین مهربان‌تر باشیم نه اینکه با آلوده کردن زمین و آب، قطع و آتش زدن درختان و گیاهان، کشتن و آزار دادن جانوران، باقیمانده نفس‌های طبیعت را بگیریم.

زندگی انسان‌ها و طبیعت از یکدیگر جدا نیست، این اشتباه بخشی از توهم پیشرفت انسان مدرن بود که تصور می‌کرد با غلبه بر طبیعت توانسته برای همیشه عنان نیروهای طبیعی را در دست بگیرد، البته با گذشت چند دهه مشخص شد که انسان در جهت نابودی نسل خود عمل کرده است.

طبیعت نه ابزار است، نه وسیله درآمدزایی صرف و نه مکانی برای تفریح که در خدمت انسان‌ها باشد، طبیعت مادر و ماهیت وجودی انسان و همه آفریده‌ها است. شهرها خود بخشی محیط زیست و یک اکوسیستم هستند ولی متأسفانه در کشورهای جهان سوم توسعه و پیشرفت تنها در ظاهری‌ترین لایه ابزارها و شعارهای وارداتی ظهور پیدا کرده است.

طبیعت شامل گیاهان، حیوانات، رودخانه و تمامی مظاهر آن در شهرهایی مانند شهرهای ایران برخلاف گذشته فرهنگی این مرز و بوم که مظاهر طبیعی ارج و قرب ویژه‌ای داشتند، اکنون اینگونه نیست. زمانی که نفس‌های زندگی در شهرهای ایران به شماره می‌افتد و بیماری‌های بی شماری که هرگز به صورت جدی مطالعه و ارزیابی نمی‌شوند در میان شهرنشینان ایرانی رایج می‌شود هرگز دلیل این همه درد و رنج را با قطع ارتباطاتشان با طبیعت نمی‌دانند، فارغ از اینکه در مقام مدیر یا کارشناس یا مردم عادی باشند.

امروزه در راستای احیای منابع از دست رفته کره زمین، دیدگاه‌های زیادی در گفتمان توسعه بین المللی و محلی شکل گرفته و به تدریج اراده جهانی حتی در کشورهای فقیر و توسعه نیافته بر احیای منابع طبیعی و مظاهر طبیعت قرار گرفته و اقدامات وسیع و گسترده‌ای در راستای بازگرداندن عناصر طبیعی در شهرها انجام شده است.

دیدگاه‌های مطرح شده طیف وسیعی از احیا و توسعه جنگل‌ها، دریاچه‌ها و تالاب‌ها تا مباحثی چون شهرهای بیوفیلیک تا اکو شهرها و اکومحله‌ها را در برگرفته است، البته این دیدگاه‌ها همواره پایداری در سایر ابعاد اقتصادی اجتماعی و محیطی نیز در بر می‌گیرد اما به طور خاص بر ابعاد زیستی و احیای طبیعت در شهرها و محیط‌های انسانی تاکید دارند. یکی از مهم‌ترین خاستگاه‌های این دیدگاه‌ها به دلیل افول سلامت انسان‌ها در شهرها و اهمیت تندرستی جسمی و روحی شهروندان و وظیفه بخش عمومی برای تأمین سلامت شهروندان است.

اهمیت ارتباط با طبیعت در ارتقا و بهبود سلامت روحی و جسمی شهروندان و داشتن جامعه و کشوری سالم امری بدیهی است که پژوهش‌های بی شماری در این زمینه مرتباً در حال انجام هستند و از این روی، فراهم آوردن فرصت‌های ارتباط هرچه بیشتر با طبیعت برای انسان‌ها از مقیاس خرد درون فضاهای ساخته شده تا محیط‌های شهری و حفظ هرچه بیشتر محیط‌های طبیعی سرلوحه تمامی برنامه‌های خرد و کلان مدیران کشورها است.

برای مثال در دهه دو اخیر، احیای رودخانه‌هایی تبدیل شده به کانال یا رودهایی که به زیرزمین منتقل شده‌اند، تبدیل بزرگراه‌ها و آزادراه‌ها به سبز راه‌ها و پیاده و دوچرخه راه‌ها، توسعه مزارع درون شهری و باغ‌های عمودی و روی بام و کمک به احیای گونه‌های گیاهی و جانوری شهری از جمله اقداماتی هستند که در راستای احیا طبیعت در شهرها انجام گرفته‌اند. زیرا تمام عناصری طبیعی از جمله انسان بخشی از یک اکوسیستم هستند و انسان‌ها نه در رأس این هرم بلکه بخشی از آن هستند متأسفانه در کشورهایی مانند ایران هنوز این مهم ادراک نشده و متأسفانه شاهد نابودی روزافزون این ارزش‌های مهم در شهرها هستیم.

امروزه در فرایند برندینگ شهرها، درختان و حیوانات بخش مهمی از هویت شهرها بوده و هستند در بیشتر کشورها و شهرهای جهان گیاهان و جانوران بخشی از نماد و سمبل معرف و حافظ کشورها و شهرها هستند و حتی روی پرچم و نماد آنها دیده می‌شوند، برای مثال گربه‌های استانبول اکنون به شاخص مهم این شهر تبدیل شده‌اند و شهرداری و دولت خود متولی حفاظت و مراقبت از آنها است و هرگونه آسیب به آنها مجازات‌های سنگینی دارد، در مقابل تبلیغات و درآمدزایی زیادی از حضور آنها در شهر به صورت تولیدات هنری و نمادین نصیب شهر می‌شود.

زمان آن رسیده است که هرچند بسیار دیر، مردم ایران، کارشناسان و مدیران شهرهای ایران نیز مانند سایر شهرهای توسعه یافته خود را بخشی از طبیعت شهرها و نه برتر از اجزا طبیعت بدانند و با تغییر در نگرش خود نه تنها به نجات محیط زندگی خود به عنوان بخشی از کره زمین بلکه به ارتقای کیفیت زندگی خود به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از طبیعت دست یابند.

کد خبر 565420

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.