شهید «شیخ‌حسین» و حس نزدیکی به شهادت

شهید محمدرضا شیخ‌حسین ۲۱ روز قبل از شهادتش نامه‌ای به خانواده‌اش می‌نویسد و هنگامی که نامه را مطالعه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که شهادت را حس کرده و از خانواده خود حلالیت طلبیده است.

به گزارش ایمنا، شهدای دوران دفاع مقدس، عاملان به آموزه‌های قرآن بوده و سیره اهل‌بیت (ع) به ویژه سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) را سرلوحه طریق جاوید خود قرار داده بودند. در صف اول این مبارزات، قاریان خوش‌خوان و حافظان آیات قرآن کریم حضور داشتند که نه تنها جسم خود را در خدمت به وطن وقف کرده بودند، بلکه با صدای خود نیز روحیه‌ای مضاعف به رزمندگان می‌بخشیدند.

شهید شیخ‌حسین در یکی از محله‌های جنوب تهران میدان خراسان، خیابان شهید آیت‌الله سعیدی (غیاثی) محلی که همه، آنجا را به نام پایگاه مبارزاتی شهید آیت‌الله سعیدی می‌شناسند، به دنیا آمد.

طبق نذری که مادرش کرده بود و از آنجایی که او در ایام ولادت با سعادت ثامن‌الحجج علی‌ابن‌موسیالرضا (ع) به دنیا آمد، نام او را محمدرضا گذاشتند.

حاجی صلواتی

محمدرضا فرزند ششم خانواده بود و پدرش معروف به حاجی صلواتی، از کاسب‌های سرشناس و معتمد محله بود. محمدرضا در جلسات محلی که پدرش تشکیل داده بود و هر هفته برپا می‌شد، تلاوت قرآن را فراگرفت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در پایگاه بسیج مسجد محله، کلاس‌های باب‌النجات قرآن را به صورت تخصصی دنبال کرد. در همان ایام، زمانی که روزها در مغازه پدر مشغول به کسب بود، هر روز یک جز قرآن می‌خواند و ثواب آن را به ارواح ۱۴ معصوم (ع) هدیه می‌کرد.

او بیشتر از اینکه قاری قرآن باشد، عامل به قرآن بود. راستگویی، درست‌کرداری و برخورد خوب با مردم، از ویژگی‌های برجسته ایشان بود. همواره صداقت و راستی را که برگرفته از قرآن بود، در زندگی‌اش به کار می‌بست و نماز اول وقت او هیچگاه ترک نمی‌شد.

وی در شکل‌گیری انقلاب؛ با وجود اینکه ۱۳ سال بیشتر نداشت، در تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت می‌کرد و به مبارزه و فعالیت سیاسی مشغول بود.

از بیمارستان تا خط مقدم

۱۵ ساله که شد و به سن تکلیف رسید، احساس تکلیف شرعی کرد و با پیام امام خمینی (ره) و با رضایت پدر و مادر از طریق پایگاه مالک‌اشتر به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد و چندین بار مجروح شد به‌طوری که در عملیات والفجر مقدماتی، موج انفجار او را حدود ۴۰ متر پرتاب کرد. پس از اعزام به بیمارستان لبافی نژاد تهران، بدون مراجعه به خانه، مجدداً به جبهه عزیمت کرد.

همزمان با حضور وی در جبهه، برادر و پدرش که برای برپایی ایستگاه صلواتی به حاجی صلواتی معروف شده بودند، حضور داشتند.

۲۱ روز پیش از شهادت

شهید شیخ‌حسین، ۲۱ روز پیش از شهادت خود نامه‌ای به خانواده‌اش می‌نویسد. هنگامی که نامه را مطالعه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که بوی باغ بهشت را حس کرده و عزم را برای رفتن جزم کرده است!

متن این نامه بدین شرح است؛

«اوّل از روی ادب، ای گل بی خار سلام
دوّم از روی محبت، به تو دارم این پیام

بسم‌الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود فراوان به پیشگاه حضرت ولی عصر و نایب بر حقش امام خمینی و امت شهیدپرور ایران حضور پدر و مادر عزیزم، سلام عرض می‌کنم. پس از عرض سلام، سلامتی شما را از خدای متعال خواستارم ای پدر و مادر عزیزم، اگر از احوالات این حقیر خواسته باشید ملالی نیست جز دوری شما، خانواده عزیزم، الان که این نامه را برای شما می‌نویسم در یکی از اتاق‌های کانتینر هستم.

پدر و مادر و خانواده عزیزم، امیدوارم مرا به خوبی خودتان ببخشید که من به جز بدی کاری نکردم و با این کارهای که من کرد، صبر نوح هم داشته باشید کم است که خداوند با صابران است.

نماز ظهر است بیشتر از این وقت شما را نمی‌گیرم، مرا ببخشید.

دوستان و آشنایان را سلام برسانید و (بگویید) این حقیر را در نمازهای جمعه و جماعت و دعاها، دعا بفرمایند و یا این حقیر باشند. بیست‌وچهارم اسفند ۱۳۶۲»

نحوه شهادت

او زمانی که ۱۹ سال داشت در جزیره مجنون در عملیات منطقه فاو، در پانزدهم اسفند ۱۳۶۲ به شهادت رسید و در قطعه ۲۷ بهشت زهرا، ردیف ۲۱، شماره هشت به درجه رفیع شهادت رسید.

فرازی از وصیت‌نامه شهید محمدرضا شیخ حسین

«ای پدر عزیزم! عاجزانه می‌خواهم مرا ببخشی و هر بدی که در حق شما کرده‌ام. پدر! من یادم هست که از کوچکی مرا با خون‌دل بزرگ کردی و چقدر زحمت برایم کشیدی، پدر! اگر من به شهادت رسیدم هیچ برایم گریه نکنید و اگر خواستید گریه کنید به یاد حسین بن علی گریه کن، چرا که آقای ما، امام حسین (ع) غریب بود.

و تو ای مادر عزیزم! من مدیون شما هستم و چقدر شب‌ها را شب‌زنده‌داری کردید و خون جگر خوردید و حالا خداوند می‌خواهد پاداش زحمات شما، شهادت را نصیب این حقیر بگرداند.

مادر! این یک خود امتحان است و مبادا شیطان شما را سست کند و ای خواهران و برادران عزیزم! نکند خدای نکرده ناراحت بشوید بلکه خوشحال شوید از چنین سعادتی که نصیب حقیر شده است و تقاضای من این است که امام را تنها نگذارید و نماز جماعت و هیئت‌ها را بپا دارید، همان‌طور که امام گفت ما با این روضه‌خوانی و نماز زنده هستیم و همچنین از دوستان و آشنایان طلب بخشش کنید برای این حقیر. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

منبع: ایکنا

کد خبر 565022

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.