خاطره‌گویی قاتل دستش را رو کرد

خاطره‌گویی قاتل دستش را رو کرد، اعدام مرد شیطان صفت در زندان، مادر سنگدل نوزاد ۵۰ روزه‌اش را کشت، کتک زدن آبدارچی توسط شهردار جلوی اعضای شورای شهر، گلوله باران کردن همسر با همدستی دوستان، رامتین با وقاحت با خانم پرستار عقد موقت کرد را در بسته خبری حوادث ایمنا بخوانید:

جوانی که چهار سال قبل در جریان درگیری دسته جمعی در شرق تهران مرتکب قتل شده و از آن زمان زندگی مخفیانه‌ای را در پیش گرفته بود، وقتی با همخانه‌اش دچار اختلاف شد ناخواسته اسرار جنایت قدیمی را فاش کرد و همین موضوع باعث دستگیری‌اش شد.

روز هفت آذرماه سال ۹۶ به بازپرس جنایی تهران خبر رسید که در جریان نزاعی دسته جمعی در شرق تهران یک نفر با ضربات چاقو به قتل رسیده و دو نفر دیگر مجروح شده‌اند. آنطور که اطلاعات اولیه حکایت می‌کرد این درگیری مقابل یک مغازه تعمیرات گوشی‌های تلفن همراه اتفاق افتاده بود. وقتی مأموران پلیس آگاهی برای بررسی ماجرا به محل وقوع جنایت رسیدند، دقایقی از این حادثه می‌گذشت و عامل جنایت گریخته بود.

مأموران به تحقیق از شاهدان و سایر افراد دخیل در این درگیری پرداختند تا ابعاد پنهان ماجرا روشن شود. یکی از آنها ماجرا را برای مأموران این‌طور تعریف کرد: یکی از دوستانم صاحب مغازه تعمیرات موبایل است. ظاهراً چند ساعت قبل یک مشتری گوشی‌اش را برای تعمیرات به آنجا آورده بود، اما آنها بر سر اجرت تعمیر گوشی با هم اختلاف پیدا کردند. آنطور که فهمیدم اختلاف آنها بر سر مبلغ ناچیزی بود اما مشتری ساعتی بعد با حدود ۲۰ نفر از دوستانش به آنجا برگشت و چند نفر هم در حمایت از مغازه‌دار خود را به آنجا رساندند و درگیری دسته جمعی شروع شد. در این درگیری یکی از دوستان مشتری که چاقو به‌دست داشت سه نفر را با چاقو به‌شدت مجروح کرد که یکی از آنها جراحتش شدید بود و همانجا جانش را از دست داد.

با ثبت جزئیات این جنایت، هویت متهم به قتل شناسایی و تحقیقات برای دستگیری او آغاز شد. اما هیچ‌کس از مخفیگاهش اطلاعی نداشت و معلوم نبود بعد از قتل کجا گریخته است. کارآگاهان آگاهی با استفاده از سرنخ‌هایی که در اختیار داشتند، تلاش کردند متهم را دستگیر کنند، اما هیچ‌یک از این سرنخ‌ها نتوانست به دستگیری او منجر شود. با وجود این پرونده این جنایت همچنان روی میز مأموران بود و آنها سایه به سایه در تعقیب قاتل فراری بودند.

با گذشت چهار سال از وقوع این جنایت، درحالی‌که تلاش‌ها برای دستگیری قاتل فراری همچنان بی‌نتیجه مانده بود، مرد جوانی نزد مأموران پلیس شهرستان پردیس رفت و از همخانه‌اش شکایت کرد. او اظهار کرد: از مدتی قبل چون پول نداشتم خانه مستقلی اجاره کنم با مرد دیگری همخانه شدم و با هم خانه کوچکی را اجاره کردیم. من از قبل او را نمی‌شناختم، اما بعد متوجه شدم که بداخلاق و زورگوست.

وی ادامه داد: تا جایی که توانستم اخلاق بد او را تحمل کردم، اما چند روز قبل مرا تهدید به مرگ کرد. او مدام به من زور می‌گفت و تهدید می‌کرد اگر خانه را تمیز و مرتب نکنم، من را می‌کشد. تا اینجا تهدیدهایش برایم اهمیتی نداشت اما او یک روز که خیلی عصبانی بود، گفت چند سال قبل یک نفر را کشته و کشتن دومین نفر برایش کاری ندارد. با شنیدن این حرف‌ها ترس به جانم افتاد و تصمیم گرفتم ماجرا را به پلیس خبر بدهم.

به‌دنبال اظهارات این جوان ماجرا به پلیس آگاهی تهران گزارش شد و مأموران که احتمال می‌دادند گفته‌های همخانه این جوان صحت داشته باشد با مجوز قضائی او را بازداشت کردند. وقتی با دستور قاضی وهابی، بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی بازجویی‌ها از متهم آغاز شد او ابتدا ارتکاب قتل را انکار می‌کرد و می‌گفت فقط برای ترساندن همخانه‌اش او را تهدید کرده است. او می‌گفت قتلی مرتکب نشده و حرف‌های همخانه‌اش دروغ است. با وجود انکارهای متهم اما وقتی مأموران به بررسی پرونده قتلی که چهار سال قبل در شرق تهران اتفاق افتاده بود پرداختند، متوجه شدند این متهم، قاتل فراری و تحت تعقیب همان پرونده است.

مأموران با بررسی فیلم درگیری منجر به قتل که توسط دوربین‌های مداربسته ضبط شده بود پی بردند چهره متهم به خوبی در این تصاویر مشخص است و دیگر تردیدی وجود نداشت که متهم بازداشت شده همان قاتل فراری است که چهار سال تحت تعقیب قرار داشت. در این شرایط جای انکاری برای متهم باقی نمانده بود و به این ترتیب به قتل اعتراف کرد.

متهم در بازجویی‌ها اظهار کرد: من در حمایت از دوستم وارد درگیری شدم و قصد نداشتم به کسی آسیب بزنم اما ناخواسته مرتکب قتل شدم و بعد از آن هم مجبور به فرار شدم. بعد از درگیری از تهران فرار کردم و در اطراف تهران زندگی می‌کردم تا اینکه خانه‌ای در پردیس اجاره کردم. در این مدت با هیچ‌کس ارتباط نداشتم تا پلیس نتواند ردم را بزند و حتی با هویت جعلی خانه اجاره کرده بودم اما سرانجام بعد از چهار سال دستگیر شدم. بر اساس این گزارش‌اکنون متهم در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

اعدام مرد شیطان صفت در زندان

سیدعلی ملک حسینی دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان یاسوج، اظهار کرد: سال گذشته شکایت تجاوز به عنف به دادسرای عمومی و انقلاب مرکز استان ارسال شد.

وی با بیان اینکه با تحقیقات جامع پرونده در دادگاه کیفری استان رسیدگی شد، افزود: با شناسایی متهم پرونده و اجرای تشریفات قانونی و قضائی، دادنامه آن در سریع‌ترین زمان ممکن صادر شد.

دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان یاسوج، ادامه داد: با اعتراض متهم به دادنامه صادره، این پرونده در دیوان عالی کشور رسیدگی و دادنامه صادره از دادگاه کیفری یک استان تأیید و امروز صبح، در زندان مرکزی یاسوج، این مجرم به دار مجازات، آویخته شد.

وی با اشاره به مراقبت خانواده‌ها در مراودات جوانان با اطرافیان، اضافه کرد: توصیه‌ام به هم استانی‌ها به ویژه جوانان، مراقبت در مراودات و رفتارهایشان است. افرادی که هنجارشکنی می‌کنند و دست به چنین اقداماتی می‌زنند، عاقبت و انتهای این مسیر، دار مجازات است.

مادر سنگدل نوزاد ۵۰ روزه‌اش را کشت

سرهنگ محمود خلجی معاون فرهنگی اجتماعی استان مرکزی، اظهار کرد: در پی اعلام گزارشی به مرکز فوریت‌های ۱۱۰ استان مبنی بر گم شدن کودک ۵۰ روزه‌ای از داخل خانه‌ای در شهرستان آشتیان موضوع به صورت ویژه در دستور کار مأموران انتظامی این شهرستان قرار گرفت.

وی افزود: با حضور مأموران انتظامی در محل پدر کودک اذعان کرد که ساعت هفت صبح از خانه خارج و به محل کار رفتم و پس از اینکه ساعت ۱۱ به خانه برگشتم همسرم ابراز نگرانی کرد که برای خرید به خارج از خانه رفته و به دلیل باز بودن در پس از بازگشتن کودک ۵۰ روزه‌ام مفقود شده است.

معاون فرهنگی اجتماعی استان مرکزی ادامه داد: بلافاصله ساعتی پس از اعلام مفقودی کودک با توجه به اظهارات ضد و نقیض مادر وی به عنوان مظنون اصلی دستگیر و در بازجویی‌های پلیس به قتل کودک ۵۰ روزه خود اعتراف کرد و اظهار کرد: پس از قتل، جسد کودک را به باغ‌های اطراف آشتیان انتقال و پنهان کرده است.

وی با اشاره به کشف جسد کودک در اطراف شهرستان آشتیان، خاطر نشان کرد: متهم پس از تشکیل پرونده به مرجع قضائی معرفی شد.

کتک زدن آبدارچی توسط شهردار جلوی اعضای شورای شهر

علی معصومی رئیس شورای اسلامی شهر پیربازار، اظهار کرد: پس از تأئید اعضای اصلی شورای شهر پیربازار، این اعضا برای انجام وظایف خود به شهرداری رفتند که یکی از نیروهای خدماتی بر حسب برنامه همیشگی برای اعضای جدید چای برد که با واکنش منفی شهردار وقت مواجه شد.

وی افزود: شهردار به این نیروی خدماتی گفت که حق پذیرایی از اعضای شورا را ندارد و این نیرو هم گفت که وظیفه‌اش پذیرایی از همه کارکنان و ارباب رجوعان است.

رئیس شورای اسلامی شهر پیربازار ادامه داد: شهردار با شنیدن این حرف نیروی خدماتی به شدت عصبانی شد تا جایی که او را به باد کتک گرفت و خواست وی را از ساختمان شهرداری بیرون کند که سرانجام با ورود و وساطت پلیس از این کار منصرف شد.

گلوله باران کردن همسر با همدستی دوستان

شب گذشته سه مرد مسلح در پلیس راه قدیم شهر پهره یک زن بلوچ را مورد هدف تیراندازی قرار دادند و از محل متواری شدند. فرمانده انتظامی بلوچستان از دستگیری این سه فرد مسلح خبر داد. هویت این زن بلوچ با فامیل "کُرد" فرزند مراد اهل روستای تاروانی بخش دمن شهرستان پهره عنوان شده است.

احمد طاهری فرمانده انتظامی بلوچستان و سیستان، اظهار کرد: سه مرد مسلح با یک دستگاه خودرو سواری ساینا در خیابان کشاورز پهره به سمت یک زن تیر اندازی کرده‌اند که منجر به جان باختن او شده است. این افراد مسلح تحت تعقیب نیروهای نظامی قرار گرفته و در یکی از خیابان‌ها دستگیر شده‌اند.

وی افزود: یکی از این افراد همسر مقتول بوده که به دلیل اختلافات قبلی اقدام به تیراندازی به سمت همسر خود کرده و دو قبضه سلاح کلت کمری از آنها کشف شده است.

رامتین با وقاحت با خانم پرستار عقد موقت کرد

زن ۳۶ ساله در حالی که بیان می‌کرد، همسرم مرا از خانه بیرون انداخته و سربار پدرم شده‌ام، درباره قصه زندگی‌اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد گفت: هنوز شیرینی قبولی در آزمون سراسری را مزه مزه می‌کردم که رامتین به خواستگاری‌ام آمد اما پدرم با این شرط با ازدواج من و او موافقت کرد که مانع ادامه تحصیل من نشود.

در حالی که مشغول تحصیل در دانشگاه بودم، زندگی مشترکمان را آغاز کردیم ولی همسرم بیکار بود و روزگارمان به سختی می‌گذشت. خلاصه با تلاش بسیار و مراجعه به افراد مختلف بالاخره رامتین به عنوان نگهبان در یکی از بیمارستان‌های بزرگ مشهد استخدام شد.

بعد از آن اوضاع زندگی‌مان آرام آرام بهتر شد و من هم تحصیلات تکمیلی را به پایان رساندم اما رامتین اجازه نداد بیرون از منزل کار کنم. همه اوقاتم را صرف خانه‌داری و تربیت فرزندانم می‌کردم تا اینکه با کمک مالی پدرم و فروش طلاهایم موفق شدیم خانه کوچکی بخریم. دیگر هیچ پس اندازی نداشتیم و روزهای سختی را می‌گذراندیم به گونه‌ای که در تأمین هزینه‌های روزانه زندگی نیز مشکل داشتیم. هربار که به خانه پدرم می‌رفتیم من مقداری از میوه‌ها را درون کیفم می‌ریختم تا روز بعد در کیف مدرسه فرزندانم بگذارم.

یک بار که این کار را تکرار کردم، پدرم متوجه ماجرا شد اما چیزی به من نگفت. از آن روز به بعد پدرم به بهانه‌های مختلف و با پلاستیک‌های میوه به خانه‌مان می‌آمد تا من برای تهیه میوه دچار مشکل نشوم. با وجود این، یک روز رامتین متوجه ماجرا شد و همه میوه‌ها را درون سطل زباله ریخت ولی من همیشه در برابر رفتارهای ناشایست همسرم سکوت می‌کردم تا سه فرزندم دچار مشکل نشوند.

همه این سختی‌ها را به امید یک زندگی بهتر تحمل می‌کردم تا اینکه حدود سه سال قبل متوجه شدم او یکی از کارکنان بیمارستان را به عقد موقت خودش درآورده است که از اعضای کادر درمان بود. از آن روز به بعد، رفتارهای همسرم با من به کلی تغییر کرد. او حتی منزلی که سند آن را به نام من ثبت کرده بود به زور از من گرفت و به نام همسر صیغه‌ای‌اش سند زد.

حالا دیگر همواره مورد سرزنش قرار می‌گرفتم و گاهی به شدت کتک می‌خوردم تا منزلم را ترک کنم اما من با همه این مشکلات نمی‌توانستم از فرزندانم جدا شوم و مجبور بودم این تلخی‌ها را نیز تحمل کنم ولی چند روز قبل زمانی که برای خرید از منزل بیرون رفتم، همسرم در خانه را قفل کرد و دیگر مرا راه نداد. حالا هم بدون آنکه پس اندازی داشته باشم سربار پدرم شده‌ام و دلم برای دیدن سه فرزندم پر می‌زند. با صدور دستوری از سوی سرهنگ معطری رئیس کلانتری قاسم آباد، رسیدگی به این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.

کد خبر 545465

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.