کمالِ اصفهان

کمال‌الدّین اسماعیل ابن جمال‌الدّین عبدالرّزاق اصفهانی ملقّب و مشهور به خلاّق المعانی، از قصیده‌سرایان معروف ایران در قرن هفتم هجری است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در تاریخ شعر کهن فارسی، در میان شاعران نامدار و برجسته، شهرتِ سه تن با نام یا لقبِ «کمال‌الدین» همراه بوده است که تقریباً هم‌روزگار با یکدیگر بوده‌اند:

«کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی» (شاعر نیمه دوم سده هفتم و نیمه نخست سه هشتم هجری)، «شیخ کمال‌الدین مسعود خجندی» (شاعر و عارف سده هشتم هجری) و «کمال‌الدین ابوالعطا محمود بن علی معروف به خواجوی کرمانی» (شاعر قرن هشتم هجری).

اما از میانِ این سه سراینده بزرگ، آن «کمال» که حافظ به بیتِ او چنگ زده، همانا خلّاق‌المعانی، کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی است.

پدر و پسری شاعر

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی چهار فرزند و به‌قولی دو پسر داشت که خلاق‌المعانی سرآمد همه آنان و فرزند راستین پدر در شعر و شاعری شد. استاد کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی، پسرِ دیگر شاعرِ نامدار دیار سپاهان، استاد جمال‌الدین محمد عبدالرّزاق اصفهانی است؛ شاعری که ترجیع‌بند معروفش در ستایش حضرت پیامبر اکرم (ص) شاهکاری است شهره در عالَمِ شعر فارسی:

ای از بَرِ سدره شاهراهت / و ای قُبّه عرش تکیه‌گاهت

ای طاقِ نُهُم رواق بالا / بشکسته ز گوشه کلاهت

ایزد که رقیبِ جان خِرَد کرد / نام تو ردیفِ نام خود کرد

استاد جمال‌الدین محمد عبدالرّزاق اصفهانی، یکی از قصیده‌سرایان و غزل‌گویان نامدار سده ششم هجری است که در اشعارش، مدح و زهد و اندرز و حکمت وجود دارد که به باور مرحوم استاد بدیع‌الزمان فروزانفر، لطافت موجود در قصیده‌هایش، قصیده را در سده ششم هجری به غزل نزدیک ساخته است. به نظر منتقد بی‌تعارفی چون بدیع‌الزمان فروزانفر، غزل‌های جمال‌الدین اصفهانی «در ردیف اول از غزلیات آن عصر است. معانی لطیف و الفاظ نرم و دلاویز در بر دارد و در دلرباییِ سوخته‌دلان ید بیضا می‌کند و بدان حد زیبا است که توان او را نسبت به سعدی، چون سپیده‌دم نسبت به خورشید عالم‌افروز گرفت و یقین است که چون وی در اواسط تحول غزل اتفاق افتاده، همه غزل‌های او به یکدستی غزل‌های سعدی نخواهد بود.»

زندگی شاعر

کمال‌الدین اسماعیل بن محمد بن عبدالرزاق اصفهانی، معروف به خلاق‌المعانی، شاعر ایرانی نیمهٔ نخست قرن هفتم هجری، و آخرین قصیده‌سرای بزرگ ایران در اوان حمله مغول است که در گیرودار هجوم‌ها و قتل‌عام‌های آنان از میان رفت و آرامگاه وی در اصفهان خیابان کمال و در پارک کمال واقع است. علت شهرت او را به خلاق‌المعانی، آن دانسته‌اند که در شعر او معانی باریک نهفته‌است که بعد از چند نوبت که مطالعه کنند ظاهر می‌شود.

وی نیز مانند پدر روزگار را در مدح اکابر اصفهان و شاهان معاصر خود گذرانیده بود. از جمله ممدوحان او یکی رکن‌الدین مسعود از آل صاعد اصفهان است. دیگر از ممدوحان مشهور وی پسر محمد خوارزمشاه است. دیگر از ممدوحان مشهور کمال‌الدین اسماعیل، حسام‌الدین اردشیر پادشاه باوندی مازندران و اتابک سعد بن زنگی هستند. کمال‌الدین اسماعیل دوره وحشتناک حمله مغول را به تمامی درک کرده و به چشم خویش قتل‌عام مغول را به سال ۶۳۳ هجری قمری در اصفهان دید.

سبک هنری

کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی از شاعران توانای زبان فارسی در قرن هفتم هجری قمری بشمار می‌رود. دیوان کمال اسماعیل شامل ترکیب بندها، قصاید، غزلیات، قطعات و رباعیات اوست که معانی و مضامین توحید، نعت، موعظه، مرثیه، عشق، عرفان و مدح بزرگان عصر خود را در بر دارد. از ویژگی‌های شعر کمال اسماعیل، استفاده از معانی ظریف و آرایه‌های ادبی فراوان و نو است که بدین سبب او را در تاریخ ادبیات فارسی به عنوان «خلاق‌المعانی» نام برداری کرده است.

کمال‌الدین اسماعیل به استادی و مهارت درآوردن معانی دقیق شهرت وافر دارد؛ و اعتقاد ناقدان سخن بدو تا حدی بود که او را بر پدرش ترجیح نهاده و خلاق‌المعانی لقب داده‌اند. وی علاوه بر باریک‌اندیشی و دقت در خلق معانی در التزامات دشوار و تقید به آوردن ردیف‌های مشکل نیز شهرت دارد، چنان‌که بعضی از قصاید او را که به این التزامات و قیود سروده شده بعد از وی جواب نتوانستند گفت. از ویژگی‌های شعر او معانی دقیق و ظریف مضمر و پنهان است که باید چند نوبت مطالعه و دقت نمود تا آن‌ها را دریافت. او شاعری مداح بود ولی در لابلای مدایح نکات حکمی و زیبایی قرار می‌داد که سرایش او را بارها زیبا و زیباتر می‌کرد.

کمال‌الدین در ادبیات عثمانی

کمال‌الدین اسماعیل در ادبیات ترکی عثمانی نیز به‌خوبی شناخته‌شده‌است. در ادبیات عثمانی که کاملاً تحت تأثیر ادب فارسی بود از کمال الگوی بسیار مناسبی برداشت کرده بودند و در شعر عثمانی هم بارها نام او آمده‌است.

خلّاق‌المعانی

تاریخ میلاد کمال‌الدین اسماعیل را بر اساس اشاره‌اش به بیست سالگیِ خود در قصیده‌ای که به مناسبت وفات پدرش سروده است (وی پدرش را در سال ۵۸۸ هجری از دست داده بوده است) سال ۵۶۸ هجری تعیین کرده‌اند. در شاعری اما کمال نیز همچون پدرش شاعری است، قصیده‌گو و نیز غزل‌سرا. ذبیح‌الله صفا، محقق نامدار زبان و ادبیات فارسی، کمال‌الدین اسماعیل را آخرین قصیده‌سرای بزرگ ایران تا ابتدای هجومِ وحشیانِ مغول به سرزمین ایران معرفی کرده است و درباره شعر وی نوشته است: «کمال‌الدین اسماعیل به استادی و مهارت در آوردنِ معانی دقیق شهرت وافر دارد و اعتقاد ناقدانِ سخن بدو تا حدی بود که او را بر پدرش ترجیح نهاده و «خلّاق‌المعانی» لقب داده‌اند.

از مدیحه تا اندرز و حکمت

کمال‌الدین اسماعیل نیز مانند پدرش شعر مدحی می‌گفته و چکامه‌هایی در ستایش حکمرانان آل صاعد و نیز آل خجند و همچنین تکش، سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه و اتابکان خاندان زنگی سروده است. با این حال، وی شعر خویش را یک‌سره در خدمت مدحِ این امیر و آن سلطان درنیاورده است.

او که در طریقت پیروِ شیخ ابوحفص شهاب‌الدین عمر سهروردی، عارف نامدار قرن هفتم هجری، بوده، قصیده‌ای را هم در ستایش وی سروده است و به جز این، در دیوان استاد کمال‌الدین اصفهانی می‌توان سروده‌هایی حکمت‌آمیز و موعظه‌گر، با مشربی زاهدانه و گاه عارفانه یافت و این جدای از غزل‌های عاشقانه او می‌باشد. آنچه در ادامه آمده است، بیت‌هایی از یکی از قصیده‌های پندآمیز استاد است:

اَیا به گاهِ هوس راهِ عمر پیموده / هنوز سیر نگشتی ز کار بیهوده

روا بُوَد که تو عمری به سر بَری که در آن / نه تو ز خود، نه کسی گردد از تو آسوده؟

میاز دست به خوانِ جهان که عقل برِ او / ندید جز دلِ بریان و اشکِ پالوده

کسی توقع بخشایش از تو چون دارد / به عمرِ خویش تو بر خویشتن نبخشوده؟

گره بر ابرو و کیسه نهاده‌ای وآنگاه / زبان و دست به دشنام و جور بگشوده

اگر خود آتشی ای میر، هم فرو می‌ری / و گر خود آهنی‌ای خواجه، هم شوی سوده

کجا شدند سلاطین که چرخِ باعظمت / غبارِ درگهشان جز به دیده نبسوده؟

چنان به خوابِ عدم درشدند ناگاهان / که شد ز هستیِ ایشان وجود پالوده

خراب و هالک در پای مستی افتادند / به کاسۀ سَرِشان باد خاک پیموده

تنِ ملوکِ جهان بین در آرزوی کفن / ز خاک خوارتر افتاده توده بر توده

کجاست آن تن و اندامِ سایه‌پرورده؟ / کجاست آن رخِ چون آفتاب نزدوده؟

چه کرد آن‌همه سیمِ به‌غارت‌آورده؟ / که خورد آن همه زَرِ به‌زور بربوده؟

۵۸ بیت با ردیف برف

یکی از ویژگی‌های شعریِ شاعران سده ششم و اوایل قرن هفتم، تکلّف‌های اختیاری شاعرانه همچون آوردنِ ردیف‌های دشوار و نیز به‌کارگیری صنعت «التزام» در شعر بوده است. به بیان دیگر، اینکه شاعر خود را به‌سختی اندازد و واژه‌ای را در همه بیت‌های شعر خویش به کار برد، از پسندهای شعریِ آن روزگار و میدانی برای قدرت‌نمایی‌های شاعرانه به حساب می‌آمده است. از دیگر ویژگی‌های شعر استاد کمال‌الدین اسماعیل، همین التزام‌های دشوار و آوردن ردیف‌های سختی چون «برف» و «دست» و «شکوفه» است.

از قصیده‌های معروف استاد، چکامه‌ای است با ردیف «برف» که شاعر آن را در ۵۸ بیت سروده است. این قصیده به‌راستی یکی از زیباترین تصویرآفرینی‌های شاعرانه در تاریخ زبان فارسی است که در توصیف برف و زمستان سروده شده:

هرگز کسی نداد بدینسان نشان برف / گویی که لقمه‌ای است در دهان برف

مانند پنبه‌دانه که در پنبه تعبیه است / اجرام کوه‌هاست نهان در میان برف

ناگه فتاد لرزه بر اطلاف روزگار / از چه بیم؟ ز بیم تاختنِ ناهان برف

گشتند ناامید مه جانور ز جان / با جانِ کوهسار چو پیوست جان برف

۹۴ بار تکرار واژه «موی» در یک قصیده!

استاد کمال‌الدین اسماعیل همچنین در قصیده‌ای ۹۴ بیتی، التزام واژه «موی» کرده است؛ بدین معنی که خود را ملزم کرده بدین که در هر یک از ۹۴ بیت از این چکامه، لفظِ «موی» را بیاورد؛ و آنان‌که اهل شعر و ادبند و سروده‌های گویندگان گوناگون را ازنظر گذرانده‌اند، می‌دانند که این‌چنین التزام‌های شعری تا چه حد مهارت و کاربلدی در کار شاعری می‌طلبد و نیازمندِ چه میزان ذوقِ شعریِ است. بیت‌هایی از این قصیده، از این قرار است:

ای که از هر سَرِ موی تو دلی اَندَرواست / یک سَرِ موی تو را هر دو جهان نیم‌بهاست

دهنت یک سَرِ موی است و به هنگام سخن / اثرِ موی‌شکافیِ تو در وی پیداست...

موی در چشم بُوَد آفت بینایی و باز / چشمِ من خود به خیال سَرِ زلفت بیناست

آثار و تالیفات

او آثاری به نظم و نثر دارد که از آن جمله است:

- دیوان اشعار که به چاپ رسیده است.

- رساله فی وصف القرین، به عربی که میکروفیلم آن در کتابخانه دانشگاه تهران موجود است.

- رساله فی العشق المجازی و الحقیقی، به فارسی و بیشتر به نظم که میکروفیلم آن در دانشگاه تهران موجود است.

- رساله القوس یا رساله قوسیّه به عربی

- سوگندنامه

- فراق‌نامه

- نامه‌ای به شهاب شهاب‌الدین عمر سهروردی به عربی که میکروفیلم آن در دانشگاه تهران موجود است.

- نامه در پاسخ امیری که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.

شاعری که شاهد یورش مغولان بود

کمال‌الدین اسماعیل هم مانند عطار نیشابوری و نجمِ دایه و شماری دیگر از ادیبانِ ایران‌زمین به چشمِ خویش فتنه مغول را دیده بود. به‌هرروی، دستِ تقدیر چنین خواسته بود که سرانجامِ شاعرِ اصفهانیِ زبانِ فارسی نیز با سیلِ ویرانگر خونخواران مغولان پیوند بخورد تا او نیز یکی از شهیدانی باشد که به دستِ مغولان خونش بر خاک این سرزمین ریخته شود. وقتی لشکر مغول به اصفهان ریخت و خون کوچک و بزرگ را در کوی و برزن جاری ساخت، استاد کمال‌الدین اصفهانی زنده بود و غم دل را چنین بر زبان جاری می‌ساخت:

کو دیده که تا بر وطنِ خود گرید / بر حالِ دل و واقعه بَد گرید

دی بر سرِ یک مرده دو صد گریان بود / امروز یکی نیست که بر صد گرید

وفات

عاقبت، مغولان به اصفهان حمله، و در سال ۶۳۳ قمری آنجا را تصرّف، و مردم شهر را قتل عام کردند. کمال‌الدّین هم در دوم جمادی‌الاوّل ۶۳۵ ق به دست مغولان کشته شد. قبر او خیابان کمال‌الدین اسماعیل اصفهان و در محلّه جوباره اصفهان واقع شده است و متّصل به کنیسه یهودیان است. سال‌های طولانی قرار بود که آرامگاهی برای او بنا شود. هم چنین مدّتی در جوار سی و سه پل، آرامگاهی برای او ساختند، و قرار بود استخوان‌های کمال در آنجا دفن شود، و خیابان مجاور آن را کمال اسماعیل نامیدند؛ امّا این کار انجام نشد. سرانجام در سال‌های اخیر، بنای یادبودی بر روی قبر او بنا کردند.

کد خبر 544924

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.