مهمترین ابعاد برنامه‌ریزی فرهنگی در توسعه شهری

برنامه‌ریزی فرهنگی از مهمترین وجوه برنامه‌ریزی شهری است که تاثیر مستقیمی بر شاخص رفاه شهری دارد و مسیر دستیابی شهر به توسعه متوازن را آسان می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، برنامه‌ریزی شهری، برنامه‌ای جامع و چند بعدی است، لذا مدیری در این زمینه موفق است که بتواند هماهنگی میان ابعاد مختلف شهر را برقرار کند و تمامی مؤلفه‌های دخیل در فرآیندها و روندهای شهری را به دقت مدنظر قرار دهد. اقتصاد، محیط زیست، فرهنگ، همینطور اجتماع شهری همگی در رابطه‌ای تنگاتنگ با یکدیگر است؛ از هم تأثیر می‌پذیرد و بر یکدیگر اثر می‌گذارد. فرهنگ یکی از شاخصه‌های مهم و بسیار تعیین کننده بر نظام برنامه‌ریزی شهری است که به طور مستقیم و غیر مستقیم تمامی ابعاد شهر را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد.

فرهنگ به طور عام شامل مجموعه‌ای از اعتقادات، عملکردها و آداب و رسوم انسان‌ها است، زمانی که تشکیل اجتماعی را می‌دهند. از آنجا که شهر محل تمرکز و اجتماع گروه‌هایی از انسان‌ها است، لذا در مراکز شهری نیز فرهنگ شکل می‌گیرد که از آن با عنوان فرهنگ شهری یاد می‌شود. فرهنگ شهری به طور خاص در مکان شهر شکل گرفته و تکامل پیدا می‌کند. این فرهنگ شکل دهنده محیط شهری است و از محیط شهری تأثیر می‌پذیرد لذا تمامی اقداماتی که در سطح شهر انجام می‌شود، یا انجام نمی‌شود، ارتباط معناداری با فرهنگ آن شهر و شهروندان ساکن در آن دارد.

از این رو بهتر است مدیران شهر و برنامه ریزان "فرهنگ" را در تمامی برنامه‌ها و طرح‌های خود مدنظر قرار دهند. برنامه ریزی فرهنگی در قالب برنامه ریزی شهری و به عنوان یک پیش نیاز، امروزه چندان شناخته شده نیست و بیشتر مسائل اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی و به میزان اندک، مسائل اجتماعی مدنظر است، غافل از آنکه اصلاح فرهنگ یک جامعه زیربنای اصلاح بسیاری از ابعاد شهر است.

برنامه ریزی فرهنگی، برنامه ریزی راهبردی و جامع است

«حامد اخگر»، دکترای شهرسازی در این باره به ایمنا می‌گوید: تاکنون مطالعات جامعی در خصوص ابعاد برنامه‌ریزی فرهنگی در شهرهای ایران صورت نگرفته است و مطالعات موجود در این زمینه به ارائه ابعاد برنامه ریزی فرهنگی در شهرهای جدید پرداخته است.

وی با اشاره به فرایند برنامه ریزی فرهنگی، اظهار می‌کند: نکته قابل تأمل در فرآیند برنامه‌ریزی فرهنگی آن است که سیاست گذاران نباید تنها از منابع فرهنگی به عنوان وسیله‌ای برای دستیابی به اهداف غیر فرهنگی استفاده کنند.

این دکترای شهرسازی می‌افزاید: مدیران، برنامه ریزان و سیاست گذاران باید اجازه دهند تا ذهنیت‌ها و پنداشت‌هایشان از طریق ارتباط با زیرساخت‌های نرم که فرهنگ محلی را شکل می‌دهد شکل و تغییر پیدا کند.

اخگر اضافه می‌کند: سیاست گذاران از شش مجموعه از ویژگی‌های کلیدی انواع تفکر که مشخصه‌های فرایندهای تفکر هنرمندانه و تولید فرهنگی است، بهره می‌برند.

وی خاطرنشان می‌کند: این شش مجموعه ویژگی‌های کلیدی انواع تفکر شامل شبکه‌ای و میان‌رشته‌ای، نوآورانه اصیل و عملی، انتقادی پرسش گرا و چالش برانگیز، مردم محور، انسان گرایانه و غیرقطعی، پرورش یافته و آگاه شده به وسیله دانش انتقادی سنت‌های فرهنگی و نامحدود و باز است.

این دکترای شهرسازی تصریح می‌کند: برنامه ریزی فرهنگی فرایندی از تصمیم سازی و مشاوره اجتماعی فراگیر است که برای شناسایی منابع فرهنگی و نیز تفکر استراتژیک درباره اینکه چگونه این منابع می‌توانند به یک اجتماع برای دستیابی به اهداف مهم فرهنگی کمک کنند، یاری می‌رساند.

مطالعات جامعی در خصوص برنامه‌ریزی فرهنگی شهرهای ایران انجام نشده است

اخگر می‌گوید: رویکرد برنامه‌ریزی فرهنگی در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی و اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی با ظهور نظریه‌های فرهنگی و مطالعات فرهنگی و در نتیجه یک چرخش فرهنگی با تاکید بر گفتمان فرهنگ مطرح شد.

وی اضافه می‌کند: تعاریف زیادی توسط نظریه پردازان برای برنامه ریزی فرهنگی ارائه شده است که همگی در یک نگاه کلی تلفیق بحث فرهنگ با امر برنامه ریزی و استفاده از آن در راستای رسیدن به اهداف مطلوب مورد نظر برنامه ریزی و تجدید حیات شهری را مدنظر دارد.

این دکترای شهرسازی اظهار می‌کند: برنامه ریزی فرهنگی، برنامه ریزی راهبردی و جامع با استفاده از منابع فرهنگی در راستای توسعه شهر و اجتماع محلی، به عنوان بخشی از یک راهبرد کلان‌تر برای توسعه شهر و جامعه به کار می‌رود و مبتنی بر آن با برنامه ریزی فیزیکی برای شهر، توسعه اقتصادی و صنعتی؛ عدالت اجتماعی و برنامه ریزی تفریحی، برنامه ریزی مسکن و خدمات عمومی محق می‌شود.

اخگر خاطرنشان می‌کند: تاکنون مطالعات جامعی در خصوص ابعاد برنامه‌ریزی فرهنگی در شهرهای ایران انجام نشده است و مطالعات موجود در این زمینه به ارائه ابعاد برنامه ریزی فرهنگی در شهرهای جدید پرداخته است.

این دکترای شهرسازی ادامه می‌دهد: هرکدام از این ابعاد مولفه‌ها و شاخص‌هایی را در بر می‌گیرد و عمدتاً به دنبال ایجاد زیرساخت‌های فرهنگی است.

اخگر می‌گوید: در برنامه‌ریزی فرهنگی برای شهرها باید دو بعد بهگشت (رفاه) و خلاقیت نیز مورد توجه قرار بگیرد، در غیر این صورت برنامه ریزی فرهنگی با شکست مواجه می‌‎شود.

وی با بیان اینکه بر اساس هرم مازلو سطح رفاه یا بهگشت و خلاقیت بالاتر از رفع نیازهای اولیه و حتی ایمنی و امنیت است، تصریح می‌کند: بهگشت یا رفاه به شرایط و موقعیتی اشاره دارد که زندگی رضایت بخش را متجلی می‌سازد؛ این مفهوم دارای ابعاد مختلفی از جمله جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است.

این دکترای شهرسازی خاطرنشان می‌کند: رفاه و کیفیت زندگی که عمدتاً در حس جمعی مورد استفاده قرار می‌گیرد به خوبی نشان می‌دهد که چگونه در یک جامعه خواسته‌ها و نیازهای مردم برآورده می‌شود و به یکی از مفاهیم کلیدی برای استفاده و توصیف وضعیت یک جامعه مبدل شده است.

اخگر اضافه می‌کند: این مفهوم ناظر بر دو بعد فردی و اجتماعی است و همانطور که در تعریف کیفیت زندگی اشاره شده، کیفیت زندگی تابعی از بهزیستی افراد و شرایط محیط زندگی‌شان است، لذا ادراک و عوامل مؤثر بر آن از مهمترین مولفه‌هایی است که در رضایت‌مندی و به تبع آن رفاه مؤثر خواهد بود.

کد خبر 523893

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.