مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای، از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب میشود، لذا خبرگزاری ایمنا، مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه آرمان ملی، در صفحه نخست خود با تیتر «میدان تخریب دیپلماسی؛ چرا واقعاً؟» به بررسی حواشی انتشار فایل صوتی وزیر امورخارجه پرداخت و نوشت: در روزهای اخیر در کنار اخبار ضد و نقیض درباره احتمال نامزدی ظریف در انتخابات ریاست جمهوری، انتشار فایل صوتی محرمانه و تقطیع شده از گفتوگوی وی، دیگر خبر حاشیهساز این روزها بود. درباره این که چه کسی صوت مذکور را منتشر کرده است، انگشت اتهام بسیاری از فعالان سیاسی به سمت وزارت امور خارجه گرفته شده است. با این حال عدهای نیز جناح رقیب را متهم به انتشار این صوت کرده و معتقدند این صوت برای آنان آوردههای سیاسی و انتخاباتی خواهد داشت اما هنوز شفافیتی در این خصوص نشده و مجلس پیگیر تحقیق در این پرونده شده است. ظریف در بخشی از این صوت به پیشنهاد همکاری محمدباقر قالیباف در سالهای ۹۱ و ۹۲ اشاره کرده است.
تعدد اطلاعات روزانه در حد و حجمی قرار دارد که پیگیری و مطالعه تمام اخبار روزانه در ۲۴ زمان روزانه ممکن نخواهد بود. با این حال اخبار و اطلاعاتی هستند که بعضاً تا روزها ذهن افراد را به خود مشغول میکنند؛ اطلاعاتی که در حواشی خود نقاط گنگ و مبهم فراوانی دارند. شاید کمتر کسی خبر انتشار صوت گفتوگوی خصوصی سعید لیلاز، اقتصاددان اصلاحطلب و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه را نشنیده باشد. با این حال هنوز مشخص نیست چه شخص یا نهادی پشت پرده مسئول انتشار فایل صوتی مورد بحث بوده است.
روز گذشته سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری اعلام کرد: «تفاسیر شاذ درباره این فایل برای بعداً باشد. آنچه منتشر شده، یک مصاحبه رسانهای و گفتوگوی رسانهای نبود. آنچه انجام شد، یک گفتوگوی معمول و محرمانه در دولت بود. رئیسجمهور برای انتقال سوابق و تجارب برای دولت بعد نظرشان این بود که اعضای کابینه گفتوگوهایی برای ثبت در اسناد داشته باشند. وزارت امور خارجه در بخشهای این فرآیند از مصاحبه، عوامل مصاحبه و… نقش نداشته است. این که چه کسانی و چرا منتشر کردهاند را نمیدانیم.»
چرایی انتشار این مصاحبه نیز موضوعی است که در ادامه این گزارش بدان اشاره خواهد شد. مذاکره نافرجام؟ با تمامی احوال، «نمیدانیم» سخنان سخنگوی دستگاه دیپلماسی، امری حاشیهساز بود و دیروز نشریه «اخبار و تحلیلها» معاونت سیاسی سپاه، در واکنش به انتشار مصاحبه جواد ظریف نوشت: «اگر قاسم سلیمانی، فرمانده شهید و پیشین نیروی قدس سپاه، میدان رزم را هم مانند عرصه دیپلماسی به دولت واگذار میکرد، احتمالاً همانطور که هنوز برجام بعد از هزاران بار نقض و رفت و برگشت همچنان در وین در دست مذاکرههای نافرجام است، میدان مبارزه با داعش نیز باید همچنان بعد از سالها ادامه پیدا میکرد. چرا باید به وزارت خارجهای که یک فایل صوتی محرمانه در آن قابل حفاظت نیست، اعتماد کرد و اطلاعات حمله سری نظامی را به آن داد؟» این سخنان ناظر بر برخی اظهارات ظریف در فایل صوتی منتشر شده است که او از دوستی خود با شهید سلیمانی سخن گفته بود.
روزنامه ابتکار، در صفحه نخست خود با تیتر «بازار مسکن در مسیر رکود یا سقوط؟» به بررسی وضعیت بازار مسکن طی سال جاری پرداخت و نوشت: بازار مسکن در سال ۹۹، عجیبترین و غیرقابل انتظارترین روند را طی کرد، افزایش قیمتها در این بازار روزانه بود و خریداران و فروشندگان دچار بلاتکلیفی عظیمی بودند. تأثیر این افزایش قیمت در افزایش اجارهبها نیز تأثیر بسزایی گذاشت و بازار اجاره هم در شرایط غیرقابل قبولی قرار گرفت. رشد شتابان قیمتها در شرایطی اتفاق افتاد که اغلب خریداران واقعی دیگر قادر به تصمیمگیری و اقدام برای خرید قطعی نبودند و این دست و آن دست کردن آنها در انتها سبب شد که با سرمایههایشان دیگر توان خرید خانه مورد نظر را نداشته باشند. این وضعیت رفته رفته باعث شد تا رکود بر سر بازار مسکن سایه خود را پهن کند بهگونهای که خریدارانی که تا سالهای پیش میتوانستند به راحتی با پساندازهای خود، ملک مورد نظر خود را بیابند، اکنون قادر به یافتن فایل مورد نظر خود نباشند و در انتظار ارزانتر شدن احتمالی قیمتها در این بازار برای خرید دست نگه دارند.
استارت اولیه افزایش قیمت مسکن از ماههای پایانی سال ۹۸ زده شده و تا پایان مهرماه ۹۹ تقریباً به اوج خود رسید و از نیمه آبان روند صعودی نرخها متوقف شد و از زمستان بازار در رکود عمیقی فرو رفت. اما بازار در سال ۱۴۰۰ چه سرنوشتی خواهد داشت؟ این پرسش با پاسخهای متفاوتی از سوی کارشناسان و فعالان بازار مسکن روبهرو است. به گفته برخی از کارشناسان وضعیت بازار مسکن طی یکی دو سال اخیر بهگونهای بود که دیگر ظرفیت افزایش قیمت را نداشته و سال ۱۴۰۰ میتواند سال آرامتری برای بازار باشد.
از سوی دیگر برخی فعالان بازار معتقدند که چگونگی نرخ ارز، برخی مسائل داخلی و همچنین مسائل بینالمللی میتواند مسیر را برای بازارهای اقتصادی ایران از جمله بازار مسکن تغییر دهد. این فعالان به تأثیرات مثبت از به نتیجه رسیدن مذاکرات ایران و آمریکا اشاره دارند و معتقدند در آن شرایط، وضعیت عمومی بازارهای داخلی نسبت به سالهای اخیر بهبود مییابد. این در حالی است که برخی از کارشناسان بر این باورند که با طرحهایی همچون جهش در تولید مسکن، اخذ مالیات از خانههای خالی و… میتوان انتظار کاهش قیمت در بازارهای داخلی را داشت اما با وجود تحلیلهای مثبت و منفی از وضعیت بازار مسکن در سال جاری خریداران همچنان در بلاتکلیفی به سر میبرند و اما و اگرها در خصوص کاهش احتمالی قیمت مسکن نتوانسته آنها را از بلاتکلیفی رها کند.
روزنامه اعتماد، در صفحه نخست خود با تیتر «بازی با چند مهره؟» به بررسی کاندیداتوری موازی اصولگرایان پرداخت و نوشت: نامنویسی کاندیداهای ریاستجمهوری دو هفته دیگر آغاز شده و اصولگرایان هنوز به تصمیم قطعی درباره اینکه با کدام نیروی سیاسی خود وارد میدان شوند، نرسیدهاند!
کمبود وقت و اختلافنظرهایی که مسبب این بلاتکلیفی بوده اما آنان را به یک نقشه جدید رسانده که تا چندی قبل بعید به نظر میرسید. گمان میرفت که ورود سیدابراهیم رئیسی به این کارزار فصلالخطاب است و سایر رقبا عقب خواهند کشید. این گمانه از آنجایی پدید آمد که پیش از این گفته شده بود اگر رئیسی بیاید، جلیلی نخواهد آمد و روز دیگر قالیباف. حتی سایر نامزدهای اصولگرا نیز در سخنان خود به نحوی موضعگیری میکردند که تصور میشود اگر جناب قاضیالقضات به نتیجه رسیده و نامزد شود، یک اجماع گسترده حول محور او شکل خواهد گرفت.
اکنون اما بر اساس اخباری که روی خروجی رسانههای اصولگرا قرار میگیرد، به نظر میرسد که مسیر اجماع اصولگرایان چندان ساده و هموار نیست. آنها جدا از مشکلات داخلی، نگران تاکتیک رقیب بوده و نمیخواهند قبل از آن که تکلیف اصلاحطلبان روشن شود تصمیمی بگیرند. همین است که بنا را بر زمان خریدن و نچیدن همه تخممرغها در یک سبد گذاشتهاند. شاهد آن که همین دیروز، سایت خبری «نامه نیوز» که نزدیک به مصطفی پورمحمدی است و حمایت جامعه روحانیت از کاندیداتوری رئیسی هم نیازی به یادآوری ندارد، در گزارشی با عنوان «خبر اختصاصی» از نامزدی همزمان رئیسی، قالیباف و جلیلی خبر داد!
در این گزارش بعد از اشاره به اخبار ضد و نقیضی که اخیراً از این جریان سیاسی مخابره شده بود، آورده است: «به موازات این قضیه اما اخبار مهمی از جبهه اصولگرایی رسیده که تا حد زیادی تصمیمات سیاسیون در این جریان سیاسی را مشخص میکند.» نخست این که «نامزدی سعید جلیلی در این انتخابات قطعی شده است» و دوم هم «توصیه برخی اصولگرایان برای ورود محمدباقر قالیباف به رقابتهای انتخاباتی پیشرو.»
در ادامه این گزارش بر این نکته هم تاکید شده بود که «نامزدی همزمان جلیلی و قالیباف و رئیسی پیشنهاد جمعی از اصولگرایان است که برای مواجهه با فضای پیشبینی نشده انتخاباتی، همچنین تصمیم نهایی اصلاحطلبان اتخاذ کردهاند.... در این طرح اینگونه پیشبینی شده که پس از نامنویسی این سه شخصیت اصلی اصولگرا در فرآیندی که بهزودی ساز و کار آن اعلام خواهد شد نامزد اصلی اصولگرایان معرفی خواهد شد.»
روزنامه شرق، در صفحه نخست خود با تیتر «داستان ظریف دیپلماسی» به بررسی کارنامه ظریف از اسفند ۹۷ تا خرداد ۱۴۰۰ پرداخت و نوشت: سیاست خارجی در ایران زیر سایه چالشهای داخلی است. نه به مفهوم معمول در جهان که در آن سیاست خارجی در ادامه دغدغههای ملی و اولویتها و برنامههای کشور پیگیری میشود بلکه به این مفهوم که بهجای در نظر گرفتن قواعد بازی بینالمللی و محاسبه سود و زیان در آن صحنه، بسیاری اوقات این روندها و چالشهای حوزههای دیگر است که برای سیاست خارجی ایران تعیین تکلیف میکند، از دغدغههای ایدئولوژیک تا رقابتهای درون سیستمی. گاهی در نگاه به گذشته، میتوان مشاهده کرد که در کدام بزنگاه، کدام فرصت با این نگاه از دست رفته یا کدام تهدید ایجاد شده است. این روند کم و بیش تا پیش از دولت روحانی ادامه داشته است.
شروع به کار دولت حسن روحانی در سال ۹۲ اما به این روند، پیچش دیگری افزود. مسئله هستهای و تحریمهای ناشی از آن چندین سال در زندگی روزمره مردم اثرگذار شده بود. زمانی که رقابت انتخاباتی ریاستجمهوری ۹۲ در حال شکلگیری بود، با وجود همه تنشهای داخلی، مهمترین ایده و وعده روحانی برای کسب رأی، رسیدگی به این مسئله بود. ترکیب رقبای ۹۲ نیز البته در این اتفاق بیتأثیر نبود. روحانی، خود بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی در دولت سیدمحمد خاتمی، مذاکره کننده ارشد ایران در پرونده هستهای بود. رقیب او، سعید جلیلی، از همان جایگاه هدایت این پرونده را در دولت محمود احمدینژاد بر عهده داشت.
دیگر نامزد ۹۲، علیاکبر ولایتی، بیش از هر چیز بهعنوان وزیر خارجه سالهای دور و مشاور رهبری در سیاست خارجی شناخته میشد. این ترکیب باعث شد صحنه رقابت ۹۲ عملاً به صحنه رفراندوم مانندی روی دو رویکرد دیپلماتیک دو دولت گذشته تبدیل شود. در این تقابل شکل گرفته، بعد از همه انتقادهای روحانی و جلیلی به همدیگر، ولایتی هم از جایگاه خود، به نقد تند و تیز رویکرد جلیلی در مذاکرات هستهای و بیدستاوردی او پرداخت. درنهایت از این فرایند، نام حسن روحانی پیروز از صندوق بیرون آمد.
در دولت روحانی، برخلاف دو دولت قبل و با تصمیمی که برای برخی منتقدان او نامطلوب بود، بهجای دبیر شورای عالی امنیت ملی، محمدجواد ظریف در جایگاه وزارت خارجه، سکاندار پرونده مذاکرات هستهای شد. او در این مسیر بنا بر نیاز این پرونده، بعد از دههها قطع کامل رابطه، تابوی گفتوگوی رسمی بین مقامات ایران و مقامات آمریکا را هم شکست. مذاکرات با هدایت ظریف، به نتیجه رسید. توافق حاصل شد، برنامه جامع اقدام مشترک یا همان برجام امضا شد و در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز، با قطعنامهای تأیید شد که قطعنامههای متعدد علیه ایران در این زمینه را ملغی میکرد.
بهاینترتیب، لااقل برای حامیان و رأیدهندگان به روحانی، ظریف به ژنرال اصلی کابینه تبدیل شد. فرایند تأیید و تصویب این ماجرا در صحنه داخلی نیز با جنجال گسترده همراه شد. نماینده مخالف در صحن علنی گریه کرد. فریادها و پلاکاردهای مخالفان در پارلمان دیده شد و ماجرای برجام به نقطه عطف رابطه رئیس وقت مجلس با خاستگاه سیاسیاش شد. علی لاریجانی از اصولگرایان قدیمی یا «جناح راستی» به حساب میآمد و سابقه تقابلش با دولت خاتمی در دوران ریاستش بر صداوسیما در اذهان بود. اما در ماجرای برجام، در تقابل با بلندترین صداهای جریان اصولگرایی عملاً خود را بازتعریف کرد و با فاصلهگیری از این گروه، به گروه سوم کوچک صحنه سیاسی ایران یعنی «اعتدالگرایان» نزدیکتر شد.
روزنامه کیهان، در صفحه نخست خود با تیتر «مدیریت غربگرا برای نجات خود، ظریف را وادار به خودکشی کرد» به بررسی حواشی انتشار فایل صوتی وزیر امورخارجه پرداخت و نوشت: این سخنان ناروا و خلافواقع، به خودیخود جفا در حق شهید سلیمانی و نظام است، چه رسد به این که «گاندو» ها، پس از گرفتن مصاحبه مسموم، آن را درز داده و برای انتشار به شبکه انگلیسی- سعودی «ایراناینترنشنال» سپرده باشند. آقای ظریف در حالی مرتکب این جفا شده که اولاً، شهید سلیمانی در دار دنیا نیست تا جواب او را بدهد و اگر بود هم پاسخ نمیداد چنان که در طول یک دهه ترور شخصیت، یکبار هم جواب تهمتهای سازمان یافته را نداد. ثانیاً آقای ظریف حتی در پیشبرد همان برجام هم، سر تا پا مدیون سلیمانی است. دولت اوباما به موازات پیشبرد مذاکرات، سرطان شوم داعش را تا پشت مرزهای ایران کشانده بود و اگر سردار سلیمانی با هوشیاری و شجاعت، سر افعی را نمیزد زهر قاتل آن میتوانست تیم مذاکره کننده را پای میز مذاکره فلج کند.
ظریف در این مصاحبه که اسفند ۱۳۹۹ در قالب «تاریخ شفاهی دولت تدبیر و امید» ضبط شده، ادعا میکند «من دیپلماسی را بیشتر برای میدان هزینه کردم، تا میدان برای دیپلماسی هزینه شده باشد. هیچ زمانی نتوانستم به فرمانده میدان [نظامی] بگویم کاری را بکن چون در دیپلماسی نیاز دارم. تقریباً هر بار که من برای مذاکره رفتم، این سلیمانی بود که میگفت میخواهم تو این خاصیت یا نکته را بگیری. من برای موفقیت میدان، مذاکره میکردم». او در پاسخ به سوالی درباره چرایی دخالت نظامی در تصمیمات دولت میگوید: «وقتی میدان [نظامی] تصمیمگیر باشد این میشود. وقتی که میدان بخواهد بر استراتژی کشور حاکم شود این میشود که میتوانند با ما بازی کنند.»
ظریف سپس مدعی کارشکنی روسها در مذاکرات برجام میشود. «روسیه در هفته آخر امضای برجام حداکثر تلاشش را کرد که برجام به نتیجه نرسد» و ادعا میکند «بین ۲۳ تیر ۹۴ که برجام نهایی شد تا ۲۶ دی ۹۴ که برجام به مرحله اجرا درآمد، پشت سر هم اتفاقاتی افتاد که به توافق ضربه زد (از جمله)، سفر سلیمانی به روسیه، گرفتن دو قایق جنگی آمریکایی (۲۲ دی ۹۴)، نوشتن مرگ بر اسرائیل روی موشک و…». ظریف همچنین میگوید: «سفر آقای سلیمانی به روسیه، به اراده مسکو شکل گرفت نه به اراده ما. ادعا میکنیم که آقای سلیمانی، پوتین را به جنگ کشید. اما پوتین تصمیمش را گرفته بود. پوتین وارد جنگ شد، اما با نیروی هوایی، اما نیروی زمینی ایران را هم به جنگ کشید».
نظر شما