علت سقوط حکومت پهلوی در گفتگو با فضل الله صلواتی

علاقه زیادی به سخنرانی و مصاحبه و دیده شدن ندارد، هرچند از شناسنامه داران انقلاب است و گفته‌ها و ناگفته‌های فراوانی دارد، اهل وعظ و خطابه و خاطره گویی نیست؛ هر از چندگاهی به جمع دوستان و آشنایان می‌رود از خاطرات انقلاب برایشان می‌گوید.

به گزارش خبرنگار ایمنا، از عالم سیاست بهتر از خیلی‌ها خبر دارد. هر چه باشد سیاستمداری است که از سال ۱۳۳۸ تاکنون در متن سیاست بوده، اما این روزها تصمیم گرفته که بیشتر بنویسد و بخواند.

سخن از فضل الله صلواتی، اولین فرماندار اصفهان در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. وی پس از کناره‌گیری از این سمت، در انتخابات مجلس اول شرکت و موفق به راه یافتن به مجلس شورای اسلامی شد. صلواتی از جمله فعالان سیاسی، مذهبی است که با پایان مجلس اول شورای اسلامی، حضورش در سیاست نیز پایان یافت. این فعال سیاسی از سال ۱۳۶۶ شروع به انتشار هفته نامه نوید اصفهان کرد که عموماً رویکردی انتقادی به مسائل روز کشور داشت، اما این نشریه پس ۱۱ سال توقیف شد.

سوابق و آشنایی طولانی وی با مبارزات سیاسی و انقلابی باعث شد، ایمنا به مناسبت چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با وی به گفت‌وگو بنشیند، که قسمت اول آن را در زیر می‌خوانید:

پیش از پیروزی انقلاب چند سال داشتید و فعالیت انقلابی را چگونه آغاز کردید؟

بنده از ابتدای دوره مصدق و کودتای ۲۸ مرداد با گروه‌های سیاسی همکاری داشتم. ١٣ سال بیشتر نداشتم که در برنامه‌های انقلابی و تظاهرات‌ها حاضر می‌شدم و با شروع نهضت انقلاب اسلامی همراه و همگام با امام خمینی (ره) در مسیر شکل‌گیری انقلاب گام برداشتم و در سال ۱۳۳۸ در تمامی مراسم‌های سیاسی و جلسات انقلابی شرکت می‌کردم. در سال ۱۳۴۳ به دلیل فعالیت‌های سیاسی دستگیر شده و از کار و آموزش در اداره آموزش و پرورش معلق شدم. زمانی که مشغول تحصیل در دانشگاه تهران و حوزه بودم، با مرحوم آیت الله طالقانی و آیت الله منتظری و مهندس بازرگان آشنا شده و رفت و آمد پیدا کردم و در برگزاری بعضی مراسم و جلسات سیاسی با آنها همکاری داشتم.

برنامه‌ها و نشست‌های سیاسی که من در اصفهان اداره می‌کردم، عموماً مورد تأیید مرحوم آیت الله بهشتی و آیت الله ربانی شیرازی بود؛ به همین دلیل توانستم در راه تربیت جوانان مؤمن و انقلابی گام بردارم. در سال ۱۳۵۰ به دلیل فعالیت‌های سیاسی و تکثیر اعلامیه، مجدداً توسط رژیم شاهنشاهی دستگیر شدم و پس از هشت ماه زندان آزاد شدم و به طور کلی از وزارت آموزش و پرورش اخراج شدم.

۳۸ سال داشتم که مجدداً به جرم فعالیت سیاسی توسط ساواک دستگیر شدم و به مدت سه سال در زندان‌های تهران و اصفهان در حبس بودم و بیش از ۱۴ ماه در زندان انفرادی اوین تهران و پادگان فرح آباد اصفهان به سر می‌بردم. در این مدت شکنجه‌های طاقت فرسایی را در زندان ساواک تحمل کردم، اما کشیدم تا برنامه‌ها و فعالیت‌های سیاسی انقلابی معلمان، طلبه‌ها، دانشجویان و همکاران و فعالان سیاسی برقرار بماند و کسی دستگیر نشود. در اواخر سال ۱۳۵۳ پس از آزادی از زندان، ساواک اصفهان من را به یزد فرستاد، بدون اینکه شورای تأمین محکومیتی بدهد.

پس از سکونت در یزد، خدمت آیت الله صدوقی و دیگر علمای یزد رسیدم و به تحصیل حوزوی مشغول شدم و در کنار کار و تحصیل، جلساتی را با محوریت آموزش نهج‌البلاغه برای جوانان تشکیل دادم تا آنها را با آرمان‌های حضرت علی (ع)، اندیشه‌های امام‌خمینی (ره) و انقلاب اسلامی آشنا کنم. به همین دلیل چندین بار به دلیل برگزاری این جلسات توسط ساواک استان یزد احضار شده و اخطار دریافت کردم. نهایتاً در اواخر سال ۱۳۵۴ مأموران ساواک یزد به خانه ام ریختند، اما مدرکی برای زندانی کردن من پیدا نکردند؛ به همین دلیل من را به کمیته مشترک تهران و از آنجا به زندان انفرادی اوین فرستادند.

علت ورودتان به مبارزه با رژیم شاهنشاهی چه بود؟

در اوایل دوران نوجوانی، روحیه ضد ظلم در من وجود داشت. من در دوران جوانی خدمت مرحوم آیت الله زند کرمانی و آیت الله خادمی و آیت الله غروی که از روحانیان مبارز انقلابی بودند رسیدم و از اندیشه و افکار علما مبارز بهره برداری می‌کردم؛ از آنجا بود که به مباحث سیاسی و مبارزه با رژیم شاهنشاهی علاقه مند شدم و بعد از کودتا ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، با گروه‌های نهضت مقاومت ملی، جبهه ملی و نهضت آزادی آشنا شدم و نهایتاً در سال ۱۳۴۰ با شروع نهضت امام خمینی (ره)، با همکاری گروه‌های سیاسی، راهپیمایی عظیمی را در روز عاشورا از مسجد امام خمینی (ره) تا مدرسه چهارباغ برپا کردیم. علی‌رغم اینکه در آن روزها قدرت ساواک و نیروهای امنیتی زیاد بود، ترسی و وحشتی نداشتیم و فعالیت خود را ادامه می‌دادیم.

در زمان مبارزات انقلاب اسلامی، اختلافات زیادی بین طرفداران آیت الله خادمی و آیت الله طاهری وجود داشت. ریشه این اختلافات چه بود؟

آیت الله طاهری از سال ۱۳۵۰ به صورت علنی مبارزات خود را در اصفهان آغاز کرد؛ البته تا پیش از شروع فعالیت‌های انقلابی در قم و در محضر امام خمینی (ره) حضور داشتند. در آن زمان، محور انقلاب اسلامی در اصفهان آیت الله خادمی بود، اما از سال ۱۳۵۱، آیت الله طاهری با آغاز نماز جمعه در مسجد اعظم حسین آباد، فعالیت انقلابی خود را آغاز کرد. خطبه‌های نماز جمعه وی آگاه کننده و در جهت اندیشه‌های امام (ره) بود.

اختلافی بین طرفداران آیت الله طاهری و آیت الله خادمی وجود نداشت، بلکه برخی معتقد بودند که نیاز است آیت الله خادمی تندتر حرکت کند، در صورتی که هیچ‌گونه تندروی در وی وجود نداشت، اما آیت الله طاهری جدی تر و تندتر به فعالیت علیه رژیم شاهنشاهی می‌پرداخت. آیت الله خادمی نمازجمعه را در زمان غیبت امام معصوم جایز نمی‌دانست، اما آیت الله طاهری و آیت الله منتظری، برپایی نمازجمعه را واجب کفایی می‌دانستند، اما هر دو از چهره‌های موفق و مجاهد انقلابی در اصفهان بودند.

 ظلم و فشار کشورهای خارجی، مهمترین عوامل سقوط رژیم پهلوی بود

زمانی که زندانی ساواک اصفهان بودید، اوضاع زندانیان چگونه بود؟

حدود ۲۰ روز در کمیته ضد خرابکاری اصفهان در یک کیوسک آهنی به صورت انفرادی زندانی بودم؛ البته انفرادی آنجا سلول نبود، بلکه یک کیوسک آهنی بسیار کثیف و پر از تار عنکبوت بود. شرایط بسیار سختی بود و حتی قرآنی که من همواره آن را همراه داشتم و می‌خواندم، از من گرفتند. یک استوار به نام علی دهقان آنجا بود که مرد باخدایی بود؛ زمانی که شیفت نگهبانی‌اش بود، وعده غذایی من را داخل یک صفحه روزنامه به همراه مدادی کوچک که نوک ان را هم تراشیده بود قرار می‌داد. این یک صفحه روزنامه و جدول، مرا ساعت‌ها مشغول می‌کرد.

به دلیل اینکه نسبت به شکنجه‌ها مقاومت می‌کردم و از بردن اسم طلبه‌ها، دانشجویان و انقلابیون اجتناب می‌کردم، شدت شکنجه بر من مضاعف شده بود؛ به یاد دارم که در اواسط اردیبهشت ماه سال ۵۳، روزی در کمیته تهران، من را برای بازجویی و شکنجه به اتاق تمشیت بردند و به جز مشت و لگدهایشان، ۲۸۴ ضربه شلاق به من زدند. در زمان شکنجه‌ها من همیشه لفظ یا زهرا (س) و یا ابوالفضل (ع) بر روی زبانم بود، اما آنها پتویی را روی دهنم گذاشته و می‌گفتند که فقط مجاز هستم فریاد بزنم. من زیر شکنجه‌ها از حال می‌رفتم و به بهداری منتقل می‌شدم، اما علیرغم توصیه پزشک زندان، شکنجه‌ها از فردای آن روز دوباره ادامه پیدا می‌کرد و گاهی به وسیله باطوم‌های برقی، شکنجه می‌شدم.

علت سقوط حکومت پهلوی چه بود؟

من در کتاب «سقوط شاه» علت وقوع انقلاب را دو چیز عنوان کردم؛ نخست مسائل داخلی از قبیل ظلم و نارضایتی گسترده مردم که باعث ظهور انقلاب اسلامی شد، و دوم فشارهایی که از جانب کشورهای خارجی به حکومت پهلوی وارد می‌شد.

 ظلم و فشار کشورهای خارجی، مهمترین عوامل سقوط رژیم پهلوی بود

زنان تا چه میزان در شکل‌گیری انقلاب اسلامی تأثیرگذار بودند؟

در زمان حکومت پهلوی، زنان تنها در زمینه‌های حجاب و امثالهم محدودیت نداشتند؛ زیرا محمدرضا شاه سعی داشت زنان را در اجتماع بی بند و بار نشان دهد، اما با شروع انقلاب اسلامی، بانوان متدینی در جریان انقلاب قرار گرفتند که حضور گسترده‌ای در راهپیمایی‌ها علیه رژیم شاهنشاهی داشتند.

جامعه زنان فرهنگی با همکاری انقلابیون، در فعالیت‌ها و راهپیمایی‌ها نقش مؤثری را ایفا می‌کردند؛ البته لازم به ذکر است که در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، تمامی مردم روحیه انقلابی داشتند و به ندرت کسانی بودند که به دلیل حفظ منافع شخصی با انقلاب اسلامی مخالفت می‌کردند؛ حتی تا پایان جنگ تحمیلی هم کسی به فکر منافع شخصی نبود.

کد خبر 473816

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.