آیین بزرگداشت کامبوزیا پرتوی و ابراهیم فروزش برگزار شد

کامبوزیا پرتوری و ابراهیم فروزش، دو سینماگر پیشکسوت کودکان و نوجوانان بودند که در جشنواره سی و سوم از آن ها تجلیل شد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، آئین بزرگداشت کامبوزیا پرتوی و ابراهیم فروزش، امروز- یکم آبان ماه- و در روز پنجم سی و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان، در محل بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد. در این مراسم، گروهی موسیقی متشکل از سردار سرمست (نوازنده آکاردئون) و شقایق صادقیان (نوازنده فلوت)، تعدادی از موسیقی‌های خاطره‌انگیز کارتون‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی را در ابتدا نواختند.

پس از آن، علیرضا تابش، دبیر جشنواره سی و سوم فیلم کودک و مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، بیانیه‌ای را برای ابراهیم فروزش خواند:

"نام ابراهیم فروزش زمانی در سینمای کودک و نوجوان ایران طنین‌انداز شد که از کودکان در خانه مانده‌‫ای گفت که بزرگترها به اجبارِ شرایط زندگی، فراموششان کرده بودند. او راوی داستان آنها شد که سرشار بود از سادگی، صداقت و معصومیت کودکانه. داستانش چنان بر دل نشست که وقتی او سراغ یک خمره در مدرسه‫ای روستایی رفت، فیلم‌هایش تبدیل شد به یک بازی کودکانه، جمعی که بزرگ‌ترها هم در آن شریک بودند.

اینگونه مرز میان دنیای بزرگترها و کودکان چنان ظریف و نادیدنی شد که انگار بزرگترهای فیلم‌های او بخشی از این دنیای کودکانه‫ پرهیاهو بودند. دنیایی پر از رنگ که آدم‌های قصه فقط قدشان بزرگ شده بود، اما هم‌چنان کودکانی بودند که هنوز نتوانسته بودند از ریشه‫‌های کودکی خود دل بکنند.

ابراهیم فروزش دارای چشمانی تیزبین و قلبی رئوف است که ساده‌ترین سوژه‌های کودکانه را به سینمای ناب بدل می‌کند؛ این‌ها همه، از او پدربزرگی دانا و مهربان ساخت که بچه‌ها دوست دارند دورش را بگیرند و شنونده‫ قصه‫‌هایی باشند که قهرمانش یا مردی کوچک بود که بار یک خانه را به دوش گرفته یا بچه‌های نفت که در دنیای واقعیت‌ها باید با خیال به ماجراجویی‌های کودکانه‌شان معنی دهند. این همه، از فروزش مردی ساخته که گویی از دنیای بزرگترها آمده تا نماینده‫ امیدها و آروزهای بچه‫‌هایی باشد که از چشم دور مانده‌اند.

وی در طول این سال‌ها، در تصویرسازی از روابط والدین و فرزندان، همیشه جانب بچه‌ها را گرفته‌است؛ هر چند هم‌چون ریش سفیدی جلوه می‌کند که حرفش در دنیای بزرگترها هم خریدار دارد. از این رو او این بخت را داشته که دائم میان این دو دنیا در حال تردد باشد. گویی او همان خط رابطی است که می‫باید نقطه‫ اتصال این دو دنیا را هم‌چنان زنده و پابرجا نگه دارد.

به همین دلیل است با دیدن فیلم‌های او، دنیا جای امن‌تر و شادتری برای زندگی است. شرارتی هم اگر هست آنقدر نیست تا فروزش نتواند قصه‌های بازارش را برایمان نقالی کند یا از زمانی برای دوست داشتن بگوید که در دنیای بزرگترها زود فراموش می‌شود یا از شیر تو شیری بگوید که در یک روستا به دور افتاده برای به کرسی نشاندن آنچه اهالی روستا را به گروهی کودک لجباز شبیه می‌کند.

سینمای ابراهیم فروزش، دنیایی پر از سر و صدا، ماجرا و قصه است؛ یک دنیای روستایی‫وار که اهالی‌اش فرصت آن را یافته‌اند کمی کودک باشند و کمی از این کودکی را به مخاطب نشسته آن‌سوی پرده هدیه دهند. "

پس از آن، علیرضا تابش بیانیه‌ای در مورد کامبوزیا پرتوی را قرائت کرد:

"در سینمای ایران اگر دنبال قصه‌نویس بگردیم، کسی که بر فنون داستان‫سرایی چنان مسلط باشد که بتواند ما را پای پرده‫‌ی نقره‌ای سینما نگه دارد، یکی از شاخص‫ترین‫شان بی‫شک کامبوزیا پرتوی است. ردپای این قصه‌نویس آوازه‌خوان سینمای ایران را در همه ‫جای سینمای ایران می‌توان دید، از فیلم‌های جشنواره‌ای تا فیلم‌های پرمخاطب، اما او بی‫شک با سینمای کودک بود که شروع کرد و با همین سینما بود که به اوج و بالندگی حرفه‫ای خود رسید. در حقیقت او رازهای دل خود را در همین سینمای کودک بود که با ما در میان گذاشت. او نقال جادوگری است که همیشه چیزی در آستین برای سرگرم کردن ما دارد.

در دایره ناتمام نبود قصه خوب، شاید او همان قطعه‫ ناتمامی است که آمده تا این سینما را کمی جان و روح دهد. برای این است که وقتی پای او به میان می‌آید ماهی شب عید سفره‫ هفت سین، رنگ کودکی می‌گیرد یا شیرک، نشان همه‌‫ نوجوانانی می‌شود که آماده‌اند تا همه‫ گرازه‌ای مهاجمی که سرزمین خیال را هدف قرار گرفته‌اند بیرون کنند. به مدد همین توانایی است که داستان خانه در انتظار ماند‫‌گان مصیبت دیده‫ جنگ، این اندازه سرشار از اکسیری چون جست‌وجو می‌شود. چیزی که می‌توان آن را جان‫مایه سینمای کامبوزیا پرتوی دانست. حتی وقتی داستان گلناز یا گربه آوازه خوانی دوره ‫گرد را روایت می‫کند یا حتی زمانی که در بازی بزرگان و در گیر و دار جنگی نابرابر، باید معنایی برای زندگی شخصیت‌های کودک خود بیابد.

در مورد پرتوی می‌گویند که شاید او اکسیری کشف کرده که همچون پسربچه‌های خلاق و باهوش جلوه کند، با اینکه به ظاهر قد و قامت بزرگ‌ترها را دارد. شاید هم دلیل لبخند مهربان همیشگی او همین باشد. او راوی دنیایی است که ما در قیل و قال زندگی گمش کرده‌‫ایم. او نگهبان تصاویری است که شادی دنیای کودکی را در سیاه‫بارترین دوره‫ زندگی ما معنی می‫کند. تصاویری آن‫قدر زنده انگار همین تازگی از دنیای خیال به دیار ما آمده‫اند با وجود کسانی چون او، دنیای شلوغ ما جای زیباتری برای زندگی است، جایی برای دیدن همه‫ آنچه که خودمان را از لذت تماشایش محروم کرده‫ایم و این مگر همان راز اکسیر سینما، این فانوس خیال جادویی نیست؟ "

پس از بیانیه‌های تابش، نوبت به کامبوزیا پرتوی رسید که به روی صحنه بیاید. او گفت: چند شب است که فکر می‌کنم که امروز چه باید بگویم و از چند نفر تشکر کنم؛ از همسرم که برایم یک شانس در زندگی بوده سپاس‌گذارم. از همه کسانی که در این مدت به من دلگرمی دادند و از کسانی که نگذاشتند جشنواره امسال تعطیل شود نیز تشکر می‌کنم.

رسول صدرعاملی، که وظیفه تجلیل از پرتوری را برعهده داشت نیز گفت: شب عجیبی است؛ بیش از سی سال با کامبوزیا پرتوی همکاری داشته‌ام و بسیار مدیون او هستم. هیچ‌چیزی بهتر از قدرشناسی نیست و خوشحالم که از پرتوی تجلیل شد.

وی افزود: زمانی که بخل و حسادت را کنار بگذاریم و همدل باشیم، به موفقیت خواهیم رسید. پرتوی با اعتماد و همدلی به من، سرنوشت مرا دگرگون کرد.

پس از این تجلیل، ابراهیم فروزش به روی صحنه آمد. وی گفت: در دوره فعلی جز داوران هستم و آثار بسیار امیدوار کننده‌ای را دیدم که انتخاب را برای ما سخت‌تر می‌کرد. واقعاً چه کسی می‌تواند جای شجریان، عالمی یا خسرو سینایی را بگیرد؛ امیدوارم از اساتید تا زمانی که زنده هستند، تجلیل شود.

در ادامه این مراسم، منوچهر شاهسواری، مدیرعامل خانه سینما برای تقدیر از فروزش به روی صحنه آمد. وی گفت: نسل فعلی خبر از فردایی متفاوت می‌دهد و برای این امر، نیازمند قصه‌ها و روایت‌های جدید هستیم.

کد خبر 451316

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.