به گزارش خبرنگار ایمنا، و براساس چکیده یک مقاله پراکندهرویی مناطق شهری و آثار متعدد اقتصادی و زیست محیطی آن، صاحبنظران مسائل شهری را به کنکاش جهت یافتن راهبردهایی برای مقابله با آن واداشت.
رشد شهرنشینی در سطح جهانی به حد هشدار دهنده رسیده است. در هر سه روز، یک میلیون نفر به ساکنان جمعیت شهری دنیا افزوده میشود.
از سال ۱۹۴۰ فقط دو شهر لندن و نیویورک بیش از پنج میلیون نفر جمعیت داشتند، اما در دهه ۱۹۹۰، جمعیت بیش از ۲۲ شهر بیشتر از هشت میلیون نفر بود در این راستا پیش بینی میشود تا سال ۲۰۲۵ افزون بر ۶۵ درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی کنند، البته افزایش جمعیت و اندازه شهرها و شهرکها در جهان به تبع افزایش شهرنشینی، آثار زیادی بر انسان و محیط داشته است.
طی این جریان محدودههای فیزیکی شهر و فضاهای کالبدی در جهات عمودی و افقی از حیث کمی و کیفی افزایش مییابد و اگر این روند سریع و بیبرنامه باشد به ترکیب فیزیکی نامناسبی از فضاهای شهری میانجامد و در نتیجه سیستمهای شهری را با مشکلات فراوان مواجه میکند.
افزایش سریع پراکندگی شهری در بسیاری از کشورهای دنیا به یک نگرانی بزرگ تبدیل شده است؛ زیرا این پراکندگی سریع، آثار زیان بار بر محیط میگذارد در واقع علیرغم اینکه یافتههای علمی اثبات کرده الگوی توسعه فراگیر شهری به اطراف برای توسعه آنها مؤثر نیست، همچنان الگوی غالب توسعه شهری است.
برآیند این کاستیها، ناتوانی فضاهای شهری در پاسخگویی به نیازهای شهرنشینی شتابان است، به طور عمومی این توسعه نامتعادل شهری در اراضی آماده سازی نشده شهرها شکل میگیرد.
پیامدهای این مسئله شامل افزایش اراضی بلااستفاده سهم بالای فضاهای باز، کاهش تراکم جمعیت، گسستگی بخشهای شهری و جدایی گزینی اجتماعی در نتیجه مهمترین مسئله در برابر گسترش شهری، مکان توسعه آینده آنها است.
شهر اصفهان به تبع سایر شهرهای بزرگ کشور در سالهای اخیر رشد شتابان و لجام گسیختهای داشته و به علت داشتن رشد طبیعی جمعیت، مهاجرپذیری، گسترش خدمات، واگذاری زمین توسط ارگانهای مختلف دولتی تغییرات اجتماعی، اقتصادی و کالبدی قابل توجهی را به خود دیده است.
روند رشد جمعیتی این شهر در دوران پس از انقلاب اسلامی با عدم کنترل زاد و ولد و افزایش مهاجرت تشدید شد؛ به طوری که بر اساس اطلاعات طرح جامع شهر اصفهان، مساحت شهر از یکهزار و ۷۵۲ هکتار در سال ۳۵ به ۲۱ هزار و ۱۳۸ هکتار در سال ۹۵ افزایش یافت و یک شهر و چند روستا به طور کامل در محدوده شهر ادغام شدند.
این عوامل موجب کمبود زمین و مسکن، گسستگی بافت شهری، رشد شهری پراکنده، نابسامانی سیمای شهر، ازدحام رفت و آمد شهری، تبدیل زمینهای کشاورزی مطلوب به فضاهای مسکونی و صنعتی و نابودی امکانات و قابلیتهای طبیعی شده است و ناپایداری شهر را به دنبال داشت.
بازتاب کالبدی این موضوع به شکل رشد پراکنده و گسترده شهری به همراه ادغام شهرها و روستاها و اراضی زراعی اطراف شهر به همراه حجم گسترده اراضی بایر و ناکارآمد موجود در داخل شهر؛ ضرورت توجه به پراکندگی شهر و ارائه سیاستهایی برای جلوگیری از این پدیده را بیش از پیش ضروری ساخته است.
برای تحلیل و شناسایی عناصر تأثیرگذار بر پراکنده رویی شهر اصفهان و روند گسترش فضایی و کالبدی شهر جهات توسعه شهر اصفهان مطالعه شده تا فرآیندها و ساز و کارهای شکلگیری گسترش افقی شهر با توجه به نیازهای فضایی شیوه تولید متأثر از نرخ سریع شهر نشینی شناسایی شود
موضوع الگوهای رشد و توسعه کالبدی شهر به ویژه الگوی پراکنده رویی شهری در بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای پیشرفته مانند استرالیا و آمریکا مورد مطالعه قرار گرفته است.
تعدادی از این تحقیقات به بررسی چگونگی محاسبه درجه پراکنده رویی، فشردگی و مدلهای ارائه شده در این زمینه پرداخته و بعضی از آنها سعی در شناخت اثرات و پیامدهای مثبت و منفی اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی ناشی از این پدیده داشته است.
توسعه پایدار شهری
یکی از مهمترین نظریههای مطرح شده در راستای انتقاد از پیامدهای منفی توسعه پراکنده شهرها، مفهوم توسعه پایدار شهری است که بر اساس این دیدگاه امکان شکلگیری فرایندهای رشد تنها در بستر توجه به ملاحظات اکولوژیکی و طبیعی و توجه به عدالت برقرار میشود.
این نگرش، مدیریت رشد، توسعه فضاها و کمربند سبز، توسعه متراکم و فشرده، مشارکت اجتماعی و … را به عنوان اصلی تری کلیدواژههای توسعه شهری، معرفی میکند.
به این ترتیب توسعه پایدار به عنوان قابل قبول ترین رهیافت برای مشکلات محیطی و پیامدهای منفی توسعه پراکنده در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی در نظر گرفته شده است.
یکی از مهمترین اصول شهر پایدار افزایش فشردگی کالبدی در توسعه شهری است؛ در واقع پایداری شهری تنها از طریق هدایت توسعه به گسترههای موجود شهری و پرهیز از گسترش به سوی پیرامون و زمینهای زراعی افزایش متعادل تراکم، نوسازی و بازسازی مناطق متروک و فرسوده و احیا و تغییر کاربری بناهای قدیمی موجود برآورده ساخت.
رشد هوشمند شهری
رشد هوشمند اولین بار در دهه ۱۹۹۰ و در ادامه مباحث شهری که از دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی در پاسخ به رشد پراکنده شهرها مطرح شده بود؛ شکل گرفت. رشد هوشمند به عنوان نقطه مقابل رشد پراکنده شهری سعی دارد در فرایند توسعه شهری به شکل پایداری از شهر دست یابد.
به منظور نیل به این هدف در رابطه با رشد کالبدی شهرها هدایت توسعه به سمت ظرفیتهای داخل شهر را در قالب اصل «هفت» از میان اصول ۱۰ گانه خود، مورد تأکید قرار داده است.
در این رویکرد توسعه میان افزا به عنوان راهکارهای در جهت تحقق این اصول مورد تأکید سیاست گذاران برنامه ریزان شهری بوده است.
توسعه میان افزا، به کارگیری تمام توانها و ظرفیتهای بالقوه و بالفعل موجود در سطح شهر برای رسیدن به شهری پایدار و مشارکتی ارتقا میدهد.
بررسی ساختار کالبدی و فضایی شهر اصفهان
از حدود سال ۳۵ شهر اصفهان موقعیت خود را تا حدودی بهبود بخشید و توانست رشد جدیدی در پیرامون خود به خصوص در اطراف جنوب زاینده رود ایجاد کند؛ از حدود سال ۱۳۴۰ به بعد شهر اصفهان رشد شتاب زدهای را آغاز کرد که قبل از آن سابقه نداشته است.
در روند این رشد بی رویه ضمن اینکه بسیاری از زمینهای کشاورزی و باغها از بین میرود و به تدریج باعث ایجاد معضلات زیاد دیگری از جمله سنگین شدن بار محورهای ترافیکی میشود.
از سال ۱۳۴۰ به بعد رشد شهر در پیرامون به سرعت زمینه را برای فضاهای متراکم مسکونی و سپس انتقال ادارات، مراکز آموزشی و فرهنگی، بانکها و غیره در نقاط توسعه یافته پیرامون به خصوص در سمت جنوب شهر فراهم کرد.
شهر در سال ۴۵ تقریباً سه هزار و ۷۴۴ هکتار را در بر میگرفت، در حالی که در سال ۱۳۰۲ وسعت شهر یک هزار و ۵۱۵ هکتار بیشتر نبود.
رشد صنعتی در این شهر در اواسط دهه ۴۰ تا اواسط دهه ۵۰ تأثیر بسزایی در رشد و دگرگونی شهر داشت به طوری که بایستی از منطقه شهری اصفهان شامل هسته مرکزی شهر و روستاهای بسیاری که به سهم خود بخشی از جمعیت مهاجر را در خود پذیرا شده، گسترش یافته و به هسته مرکزی پیوند خوردهاند.
اگرچه ظاهراً گسترش شهر اصفهان از سال ۴۰ آغاز شد، اما آغاز نامتعادل توسعه شهر به بعد از تصویب طرح جامع و شروع اجرای طرح یعنی سال ۵۰ مربوط میشود، زیرا تا این سال گسترش فیزیکی شهر در حالی به طور کند فضای باقیمانده درون شهر را پُر کند، در حواشی نیز با حرکتی کند و ممتد به پیشروی خود ادامه میدهد.
علی رغم پیشنهاد طرح جامع اصفهان، توسعه کالبدی آن در موارد بسیاری خارج از ضوابط و معیارهای اعلام شده در طرح صورت گرفته است و توسعه شهر از الگوی پیشنهادی طرح جامع پیروی نکرده است و رشد شهر به حالت خودجوش روند خودرویی را دنبال کرده است. گسترش شهر در قسمتهای دیگر که طرح جامع، پیشنهاد توقف آن را میکرد از حرکت بازنایستاد و پس از اجرای محورهای پیش بینی شده از طرف طرح، روند توسعه خود را در طول آنها ادامه داد و به طور طبیعی رشد شهر در سمتهای جنوب غرب، جنوب و شرق به طور گسترده صورت گرفت.
به دنبال ظهور نشانههایی از توسعه بی رویه و همه جانبه شهر اصفهان، در سال ۶۰ مطالعاتی از جانب اداره مسکن و شهرسازی این شهر درباره علل رشد بی رویه اصفهان صورت پذیرفت.
نتیجه این مطالعات حاکی از آن بود که علت اصلی توسعه بی رویه ناشی از سیاستهای اعمال شده در منطقه اصفهان صورت پذیرفت.
نتیجه این مطالعات حاکی از آن بود که علت اصلی توسعه بی رویه ناشی از سیاستهای اعمال شده در منطقه اصفهان به منظور تبدیل به یک قطب صنعتی در مقیاس ملی بوده است و لذا هرگونه برنامه ریزی جهت کنترل توسعه شهر اصفهان به منظور تبدیل به یک قطب صنعتی در مقیاس ملی بوده و هرگونه برنامهریزی جهت کنترل توسعه شهر اصفهان باید بر پایه یک سیاست منطقهای شکل گیرد.
در خطر قرار گرفتن بخش کشاورزی و افزایش خطرات زیستمحیطی و تغییر در استخوانبندی شهر و مراکز مسکونی و کمبود آب اعلان خطری برای شهر اصفهان و منطقه بود که بحث جدی در خصوص برنامهریزی جامعتر و مسائل و مشکلاتی که طرح جامع شهر اصفهان به همراه دارد بر برنامهای برای کنترل جمعیت منطقه و کاهش فشار مسکن شهر اصفهان و غیره بر تجدیدنظر بر طرح جامع تأکید شد.
نتیجهگیری و پیشنهادها
یکی از مهمترین مباحث شهر و شهرنشینی در ایران امروز، بررسی و تحلیل رشد و کالبدی توسعه- فضایی شهر و شهرنشینی است.
بدین لحاظ، تحلیل تناسب زمین برای توسعه شهری و شناسایی اراضی مناسب و اولویتدار برای توسعه فضایی بسیار ضروری میکند.
نتایج به دست آمده از بررسی بی قوارگی شهر با استفاده از مدل هلدرن طی سالهای ۹۵-۱۳۵۵ نشان میدهد که در شهر اصفهان ۹۳ درصد از رشد کالبدی مربوط به رشد بر اساس جمعیت آن بوده و هفت درصد از رشد شهر به رشد بیهوده و پراکنده آن مرتبط بوده که نتیجه این رشد پراکنده، کاهش تراکم ناخالص جمعیتی و افزایش سرانه ناخالص شده است.
برخی راهکارهای پیشنهادی در ادامه ارائه میشود:
وجود اراضی بایر و رها شده فراوان داخل محدوده قانونی شهر موجب ایجاد توسعه ناموزون داخل شهر میشود؛ بنابراین پیشنهاد میشود برنامهای برای بهره برداری از اراضی بایر و رهاشده شهر که در عمل با انگیزههای سودجویانه احتکار شده است، تهیه و به مالکان به منظور استفاده از آن بستههای اجرایی و فنی ارائه شود.
تدوین برنامهها و طرحها برای هدایت و کنترل رشد و توسعه در محدوده منطقه شهری به جلوگیری یا کاهش میزان آسیبها و خسارتهای غیرقابل جبران به منابع حیاتی محیط زیست و اراضی مرغوب کشاورزی کمک میکند و شرایط مناسب را برای کارکرد صحیح شهر و منطقه فراهم میآورد.
طی سالهای آینده روستاها و سه شهر دیگر در معرض ادغام در توسعه شهری اصفهان قرار میگیرند؛ بنابراین باید از حال طرحهای کالبدی مناسب برای این روستاها و شهرها تهیه شود.
همراه با رشد و گسترش فیزیکی اصفهان، بهترین زمینها و اراضی کشاورزی اطراف شهر به زیر کاربریهای شهری میرود و این روناد مداوم ادامه دارد. با تلفیق شاخصهای منطقهای و بررسی توان محیطی، امکان ایجاد شهرکهای اقماری و غیر پیوسته به اصفهان وجود دارد که مستلزم توسعه شبکههای حمل و نقل، افزایش تسهیلات و تجهیزات زیربنایی شهری است.
وضع قوانین و نظارت مستمر به منظور جلوگیری از تفکیک اراضی و کنترل مالکیت زمینهای پیرامون شهر به گونهای که تمام ساخت و سازها در قالب سیاستهای عمومی کشور و طرحهای راهبردی باشد.
انتقال کاربریهای ناسازگار غیر همجوار مانند کاربری صنعتی و نظامی و … به محدودههای خارج از شهر
بازنگری در ضوابط و مقررات منطقه بندی و تراکمهای پایین به گونهای که تمامی تراکمها به صورت قانونی تا ۲۵ درصد افزایش یابد.
باتوجه به شکل شطرنجی شهر و تجمع مراکز خدماتی در مرکز شهر و مشکل رفت و آمد بسیار شهروندان به مرکز شهر و هزینههای مالی و زمانی برای شهروندان و با توجه به اینکه باید از گسترش شهر جلوگیری شود.
نظر شما