داستان‌هایی که شما را به تفکر وا می‌دارد

فلسفه همان دوست آزار دهنده‌ای است که شما را با سوالات سخت روبه رو می‌سازد. داستان‌های فلسفی آثاری هستند که مخاطب خود را با تفکرات و مفاهیم مبنایی درگیر می‌کنند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، گفتن داستان و درگیر شدن با داستان‌های دیگران بخش مهمی از فرهنگ انسانی است. داستان‌ها انواع بسیاری دارند. مردم علاوه بر اینکه به داستان‌های کلاسیک، عاشقانه و تخیلی علاقه دارند، داستان‌های فلسفی را نیز بسیار می‌پسندند. رمانی را فلسفی تلقی می‌کنند که بنیادی‌ترین امور و مسائل زندگی را مورد پرسش قرار دهد و از زاویه‌ای که شاید تا پیش از آن نادیده گرفته می‌شد، به موضوعات نگاه کند. من چه کسی هستم؟ حقیقت چیست؟ آیا خداوند وجود دارد؟ وجود چیست؟ حق کدام است؟ اینها برخی از سوالاتی هستند که ممکن است در چنین داستان‌هایی مطرح شود. یکی از ویژگی‌های مهم داستان‌های فلسفی این است که مفاهیم را به شیوه قدم به قدم پرورانده و علاوه بر واضح ساختن آن برای مخاطب، نوعی تمرین ذهنی برای او به همراه دارند.

چگونه یک داستان فلسفی بنویسیم؟

ذهن خود را گسترش داده و از محدودیت‌ها فراتر بروید: یک اثر فلسفی می‌تواند هر مسأله‌ای را فارغ از باوری که درباره آن وجود دارد مورد پرسش قرار دهد. برای گسترش ذهن و رهایی از محدودیت‌های آن مراقبه‌های فکری و کسب مهارت‌های تفکر انتقادی بسیار مؤثر است. از اینکه اثرتان جدی گرفته نشود هراس نداشته باشید، داستانی که سخنی برای بیان داشته باشد هیچگاه نادیده گرفته نمی‌شود.

زوایای غیر معمول هر موضوعی را ببینید: تنها تفاوت داستان‌های فلسفی با سایر داستان در همین نگاه متفاوت آنها است. یک نویسنده رمان فلسفی باید قادر باشد تا زوایای پنهان و فکر نشده موضوعات مختلف را کشف و درباره آنها بنویسد.

از دیالوگ استفاده کنید: دیالوگ روش سقراط است، وی یکی از بزرگترین فیلسوفان یونان باستان بود که در بازار می‌گشت، افراد عالم را پیدا کرده، با آنها در خصوص مسائل مختلف گفت و گو می‌کرد و جهل شأن را به واسطه دیالوگی که شکل می‌گرفت بر همگان عیان می‌ساخت. ایجاد گفت و گو میان شخیت‌های داستان روشی است که به صورت ناخودآگاه موضوع داستان و خواسته نویسنده را به مخاطب منتقل می‌کند.

مخاطب داستان فلسفی کیست؟

شاید گمان شود که به دلیل استفاده از واژه فلسفه در دسته بندی اینگونه داستان‌ها، خوانندگان آنها لزوماً باید کسانی باشند که تا حدودی فلسفه بدانند؛ اما این تصوری کاملاً اشتباه است. داستان‌های فلسفی صرفاً به دلیل پرداختن به امور مبنایی و پرسشگری در خصوص آنها فلسفی خوانده می‌شوند. " شازده کوچولو" نمونه موفق یک اثر فلسفی است که به راحتی برای کودکان قابل درک است.

آیا نویسنده داستان‌های فلسفی، فیلسوفان هستند؟

برخی از فیلسوفان چون ژان پل سارتر برای انتقال مفاهیمی که در ذهن داشتند از رمان نویسی استفاده می‌کردند. از جمله آثار سارتر می‌توان به "تهوع" اشاره کرد که یک نمونه درخشان در میان آثار فلسفی-ادبی است و با وجود اینکه زمان زیادی از نوشتن آن می‌گذرد، همچنان مورد استقبال قرار می‌گیرد و جز کتاب‌های پرطرفدار در کشور ما محسوب می‌شود.

اما اینگونه نبوده است که داستان‌های فلسفی صرفاً به دست فیلسوفان نوشته شوند برای نمونه کتاب "در جستجوی زمان از دست رفته" اثری فلسفی از مارسل پروست است. پروست صرفاً یک نویسنده بوده است و در دسته بندی فیلسوفان قرار نمی‌گیرد. بنابراین همانگونه که پیش تر اشاره شد، فلسفی بودن یک داستان را موضوع و روند آن، و نه فیلسوف بودن نویسنده، مشخص می‌کند.

چرا باید داستان‌های فلسفی خواند؟

واقعیت این است که اینگونه داستان‌ها برای همه جذاب نیستند چراکه یک رمان فلسفی ممکن است ساده‌ترین و روشن‌ترین امور روزمره زندگی را به چالش کشیده و ذهن مخاطب را تا مدت‌ها پس از مطالعه درگیر کند. اما مزایایی نیز دارد که نمی‌توان از آن چشم پوشید، تقویت روحیه پرسشگری و تفکر انتقادی مهم‌ترین فایده‌ای است که چنین رمان‌هایی برای مخاطبان به دنبال دارند.

برخی از داستان‌های فلسفی

دنیای سوفی اثر یاستین گردر

این کتاب یکی از بهترین رمان‌های فلسفی دنیا است که روایتگر تاریخ فلسفه به زبان کودکانه از زبان دختر نوجوان داستان یعنی سوفی است. گردر نویسنده سرشناس نروژی است که چند رمان، داستان کوتاه و کتاب کودک را در کارنامه خود دارد و به عنوان نویسنده‌ای روشن‌فکر شناخته می‌شود که کتاب‌هایی از زاویه دید کودکان می‌نویسد. او هدف خود از نوشتن این کتاب را کمک به نوجوانان برای شروع مطالعات فلسفی عنوان کرده است، نثر کتاب ساده، روان و قابل فهم است. داستان با رسیدن نامه‌ای به سوفی آموندسن شروع می‌شود، نامه‌ای عجیب که سرآغازی برای نامه‌های بعدی برای اوست.

بیگانه اثر آلبرکامو

شخصیت اصلی داستان مرسو، فردی است که نسبت به جهان اطراف خود بی تفاوت و دچار نوعی پوچی است، یک بی تفاوتی فلسفی زاییده این مساله که جهان و فایده زندگی چیست. "بیگانه"، "طاعون" و "طغیانگر" از شاهکارهای آثار فلسفی محسوب می‌شوند که همه به قلم کامو به رشته تحریر درآمده‌اند. رمان بیگانه در سال ۱۹۸۷ موفق به دریافت جایزه نوبل شد.

مسخ اثر فرانتس کافکا

این کتاب را صادق هدایت به فارسی ترجمه کرده است و همین امر محبوبیت این کتاب را در کشور ما دوچندان کرده است. مسخ به معنای دگردیسی (تغییر شکل) افراد یا اجسام به گونه‌ای زشت‌تر است. در مسخ، هویت انسان تغییر نمی‌یابد، بلکه شکل ظاهری او مانند حیوان یا چیزی دون مایه‌تر از ظاهر انسانی می‌شود. در این داستان گره‌گوار سامسا روزی بعد از بیدار شدن از خواب با یک واقعیت غیرقابل باور رو به‌رو می‌شود؛ او تبدیل به حشره‌ای شده و وقایع داستان حول این اتفاق رخ می‌دهد. کافکا یکی از برجسته‌ترین نویسندگان قرن بیستم است که آثاری متعددی از جمله «قصر»، «دیوار چین»، «گروه محکومین»، «طبیب دهکده»، «آمریکا»، «آشکار»، «نامه به فلیسه» و «محاکمه» را به رشته‌ی تحریر آورد است.

کوری اثر ژوزه ساماراگو

این کتاب یکی از بهترین رمان‌ها فلسفی تاریخ ادبیات پرتغال و جهان محسوب می‌شود. ساراماگو در رمان کوری برای شخصیت‌ها اسم انتخاب نکرده است. باوجود این، پیچیدگی در رمان ایجاد نشده و خواننده به راحتی می‌تواند با شخصیت‌های رمان ارتباط ذهنی برقرار کند. داستان این کتاب با کور شدن ناگهانی یک راننده شروع می‌شود. به فاصلهٔ اندکی، افراد دیگری که همگی از بیماران یک چشم پزشک اند، دچار کوری می‌شوند. پزشک با معاینهٔ چشم آنها در می‌یابد که چشم این افراد کاملاً سالم است، اما آنها هیچ چیز نمی‌بینند. جالب آن است که برخلاف بیماری کوری، که همه چیز سیاه است، تمامی این افراد دچار دیدی سفید می‌شوند.

کد خبر 432488

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.