آیت الله طاهری؛ فقیه عالی مقام، مجاهد خستگی ناپذیر

آیت الله طاهری همیشه در جست و جوی حقیقت بود. حقیقتی که برای درکش پا به عرصه‌ای رفیع گذاشت. تشویق و ترغیب چهره‌های موجه روحانی، وی را به سوی افقی هدایت کرد که قم نقطه امید و توجهش بود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، قامت فقاهت برای روحانی به استقامت آیت الله طاهری راست آمده بود. محضر علمای اندیشمند نیز فرصت ارزنده‌ای را در اختیار وی گذاشته بود تا مشیت الهی را به درستی رقم بزند.

فریادهای امام جمعه اصفهان، اشعه‌های نوری بود که بر بستر وحدت و همدلی جاری بود و در مسیر عدالت خواهی به چهره شهروندان برخورد می‌کرد. صداقت و مهربانی و حس حق طلبی وی باعث می‌شد هر هفته، نماز جمعه سیراب از نفس حق گویی وی باشد.

امروز به مناسبت سالگرد رحلت آیت الله طاهری، فقیه عالی مقام، مجاهد خستگی ناپذیر، چهره خدوم نظام، سخنگوی به حق مردم اصفهان و یار همیشگی امام (ره) و برای بررسی زندگی و سوابق مبارزاتی وی با سید محمد طاهری فرزند آیت الله طاهری و از فعالان سیاسی اصفهان به گفت و گو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

کمی از زندگی شخصی آیت الله طاهری صحبت کنید.

آیت الله طاهری به واسطه اینکه تنها پسر خانواده بود مورد توجه خانواده قرار می‌گرفت و قرار بود پس از گذراندن دوره متوسطه از طرف اداره فرهنگ، هنر و معارف اصفهان جهت ادامه تحصیل به کشور فرانسه بورسیه شود، اما بخاطر علاقه‌ای که به روحانیت و لباس اجدادیش داشت از این تصمیم منصرف شد.

آیت الله طاهری زمانی که مدرک دیپلم خود را دریافت کرد وارد حوزه علمیه اصفهان شد و علیرغم مخالفت‌های فراوان به تحصیل در حوزه ادامه داد. پس اتمام دوره مقدماتی در حوزه علمیه اصفهان در سن ۲۰ سالگی جهت ادامه تحصیل به قم رفت.

حوزه علمیه قم بعد از ورود آیت الله عبدالکریم حائری به پایگاهی علمی تبدیل شده و در حال رسیدن به سطح علمی حوزه علمیه نجف بود؛ زیرا اساتید عالی رتبه‌ای همچون آیت الله بروجردی در آن مشغول تدریس بودند. آیت الله طاهری یک دوره را در کلاس‌های درس آیت الله بروجردی گذرانده و در ادامه نیز همراه با آیت الله بهشتی، امام موسی صدر، آیت الله شبیری زنجانی و آیت الله العظمی منتظری در کلاس‌های درس آیت الله محقق داماد شرکت کردند و به یکی از ممتازترین شاگردان ایشان تبدیل شدند به صورتی که آیت الله محقق داماد دروس خود را از روی تحقیقات آیت الله طاهری تدریس می‌کردند.

آیت الله طاهری چگونه وارد صحنه مبارزه علیه طاغوت شدند؟

آیت الله طاهری بعد از شروع فعالیت گروه فداییان اسلام و نهضت آزادی، علاقه مند به تفکر امام خمینی (ره) شد و علیرغم اصرار بسیاری از مراجع مبنی بر ادامه تحصیل و سکونت در قم، درس را رها کردند و برای تبلیغ انقلاب به اصفهان آمدند.

محور سخنان منبرهای آیت الله طاهری عموماً مسائل سیاسی بود و به همین دلیل بارها توسط ساواک اصفهان احضار شدند. ایشان با اجازه امام (ره) برای اولین بار نماز جمعه را در مسجد حسین آباد اصفهان اقامه کردند که محوریت عمده خطبه‌های ایشان مسائل سیاسی کشور بود. آیت الله طاهری همیشه سعی می‌کردند سخنرانی‌های خود را به گونه‌ای اداره کنند که هم بتوانند به مسائل مهم روز بپردازند و نه باعث تعطیلی نماز جمعه شوند.

خطبه‌های نماز جمعه ایشان به قدری شلوغ بود که مسجد حسین آباد مجبور شد از فضای پشت بام‌ها نیز استفاده کند. ساواکی‌ها که این محبوبیت را می‌دیدند، احساس خطر کرده و دست به تعطیلی نماز جمعه زدند.

بعد از آن احضارها و دستگیری‌های مکرر آیت الله طاهری شدت گرفت و بارها توسط نیروهای ساواک مورد شکنجه قرار گرفتند و به همین دلیل مبتلا به بیماری صرع شدند. زمانی که از بند نیروهای ساواک آزاد شدند، مدتی تحت مراقبت‌های ویژه قرار گرفتند، اما نهایتاً بعد از ترخیص دوباره فعالیت‌های خود را از سر گرفته و همزمان در مدرسه صدر و ملاعبدالله مشغول تدریس شدند.

دلایل تبعید ایشان به مهاباد چه بود؟

در سال ۵۶، با فوت مرحوم آیت الله مصطفی خمینی نهضت مبارزه با رژیم ستمشاهی آغاز شد که آیت الله طاهری از پیشتازان آن در اصفهان بودند، اما به دلیل سخنرانی‌های آتشینی که داشتند دستگیر و به مهاباد تبعیت شدند.

مدتی که در مهاباد به سر می‌بردند، فشارهای زیادی از طرف سازمان‌های حقوق بشر به شاه وارد شد اما وی به جای آزادی ایشان، تعدادی از زندانی‌های سیاسی را آزاد کرد که این آزادی‌ها مانند آتشی بر دامن رژیم ستمشاهی افتاد و باعث به وجود آمدن شرایطی شد که جریان انقلاب را شعله‌ور تر کرد و در نهایت باعث رهایی آیت الله طاهری از تبعید شد. استقبال مردم اصفهان از ایشان به گونه‌ای بود که همه از میدان دانشگاه صنعتی تا مسجد اعظم حسین آباد صف کشیده و چشم انتظار ایشان بودند.

ساواک سه هفته بعد از ورود آیت الله طاهری به اصفهان، شبانه به خانه ایشان هجوم آورد و به طرز فجیعی پدر را دستگیر کرده و به زندان تهران منتقل کرد و آیت الله را به شدت مورد شکنجه قرار داد. میزان این شکنجه‌ها به حدی بود که زمان ملاقات ایشان را نشناختیم؛ با وجود همه این اتفاقات، هیچ خللی در اعتقاد، عزم و اراده ایشان برای پیشبرد اهداف انقلاب وارد نشد.

پس از مدتی به دلیل وخامت حال به بهداری زندان قصر تهران منتقل شدند که آنجا به مدت یک ماه در کنار آیت الله طالقانی بودند و در طول دوران بستری، به تبادل افکار برای مسائل آینده کشور می‌پرداختند.

با توجه به سوابق آیت الله طالقانی در مسائل سیاسی، هم اندیشی با ایشان، آیت الله طاهری را پخته‌تر کرد. ایشان در دی ماه ۱۳۵۷ آزاد شده و با هواپیما به اصفهان آمدند. نیروهای ساواک آیت الله طاهری را تا درب خانه همراهی کردند تا تجمعی برای استقبال از ایشان برگزار نشود.

یکی از اتفاقات مهم در اصفهان این بود که هیچ پادگانی در زمان انقلاب غارت نشده و هیچ اسلحه‌ای از استان خارج نشد؛ زیرا طبق برنامه‌ریزی‌های آیت الله طاهری، در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ نیروهای انقلابی پادگان‌ها را محاصره کردند و مانع از ورود نیروهای چپ به داخل پادگان‌ها شدند.

فعالیت‌های ایشان پس از پیروزی انقلاب چه بود؟

پس از پیروزی انقلاب آیت الله طاهری در تمام موضوعاتی که مربوط به تشکیل نظام اسلامی بود، مورد مشورت امام (ره) قرار می‌گرفتند. خاطرم هست زمانی که از امام (ره) در خواست کردند برای ادامه تحصیل در حوزه به قم برگردند، امام (ره) خطاب به ایشان فرمودند که "بنده به شدت به شما احتیاج دارم" در مسائلی مانند تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی و تعیین مدیران نیز نقش تعیین کننده‌ای داشتند.

آیت الله طاهری در تعیین و تأیید مدیران و تشکیل اتاق فکر برای برنامه‌ریزی‌های پس از انقلاب، نقش مهمی داشتند.

از اتاق فکر برای برنامه ریزی‌های کشور نام بردید، نقش آیت الله طاهری در این اتاق فکر چه بود؟

در این اتاق فکر، استانداران و فرمانداران و نیروهای انقلابی که قرار بود بر این کرسی‌ها بنشینند توسط آیت الله طاهری تعیین می‌شدند. ایشان همیشه آموزش‌های ابتدای را به این افراد می‌دادند و بعد آن‌ها را برای قبول مسئولیت راهی شهرهایشان می‌کردند. مدیرانی که در سال‌های اولیه انقلاب انتخاب شدند، اکثراً از نیروهای انقلابی اصفهان بودند.

ایشان در دوران دفاع مقدس نیز نقش مؤثری داشتند، از فعالیت های ایشان در زمان جنگ صحبت کنید.

آیت الله طاهری به همراه شهید صیاد شیرازی و فرمانده وقت سپاه در سنندج قبل از آغاز جنگ تحمیلی برای بررسی وضعیت مناطق کرد نشین به کردستان سفر کردند که در طی این سفر چندین بار محاصره شده و مورد کمین دشمن قرار گرفتند.

آیت الله طاهری بلافاصله پس از بازگشت از کردستان در گزارشی به امام خمینی (ره) اطلاع دادند که عراق قصد حمله نظامی به ایران را دارد و از ایشان در خواست کردند که بنی‌صدر لشکرهای نظامی را به مرز انتقال دهد. ایشان در این گزارش تاکید کردند که در مرزهای کردستان، نیروهای عراق آرایشی تهاجمی گرفته و قصد حمله دارند.

آیت الله طاهری در جلسه سران نیروهای مسلح که به دلیل گزارش ایشان تشکیل شده بود با صراحت گفتند که اگر درگیری در مرزها رخ دهد، مسئولیت جان مردم برعهده بنی‌صدر بوده و در صورت تجاوز عراق به خاک کشور باید محاکمه شود.

بنی‌صدر نیز به دفاع از خود پرداخت و مدعی شد که برخی اختلافات داخلی مانع از انتقال لشکرهای نظامی به مرزهای ایران می‌شود. اما آیت الله طاهری این حرف را قبول نکرده و تهدید کردند که اگر موضوع به صورت منطقی حل نشود برای روشن کردن موضوع دوباره به امام (ره) مراجعه می‌کنند.

هنگامی که عراق وارد خاک خوزستان شده و جنگ را آغاز کرد، آیت الله طاهری در روز دوم مهر ماه ۵۹ خود را به خوزستان رساندند و جهت مقابله با نیروهای عراقی گروهی را تشکیل دادند. برای اینکه بتوانیم خرمشهر، آبادان و اهواز را حفظ کنیم، به خط مقدم خرمشهر رفته و تلاش کردند انبارها را تخلیه کنند اما وضعیت جنگ بسیار حاد بود.

همیشه برای اعزام نیروهای اعزامی، تهیه ابزار لجستیک جنگی تا روز پایانی جنگ و در تمام عملیات‌های لشکرهای اصفهان از ایشان دعوت می‌شد تا همراه با رزمندگان در عملیات شرکت کرده و به آنها روحیه و دلگرمی بدهند.

شخصیتی را تصور کنید که از نظر سیاسی، علمی، اجتماعی در رتبه‌های بالایی قرار دارد اما لباس جنگ می‌پوشد و در خط مقدم جبهه‌ها دوشادوش رزمندگان حاضر می‌جنگد.

روزی احمد آقا به من زنگ زد و گفت امام (ره) با شما کار دارند. امام (ره) فرمودند که "آیت الله طاهری در خط مقدم است و اگر اتفاقی برای ایشان بیفتد کسی را برای جایگزینی ایشان ندارم. "

آیت الله طاهری روز بعد به تهران رفته و به خدمت امام خمینی (ره) رسیدند. حضرت امام (ره) خطاب به آیت الله طاهری فرمودند که "به شما توصیه می‌کنم در خطوط خطرناک جنگ شرکت نکنید. " ایشان در پاسخ به امام (ره) گفتند که "اگر من به جنگ نروم، به بچه‌های مردم هم نمی‌گویم که در جنگ شرکت کنند. همانگونه که فرزند خود را به جبهه‌ها فرستادم تا به درجه شهادت نائل شود. مردم نباید احساس کنند ما در جای گرم و نرم نشسته‌ایم و دستور مقاومت می‌دهیم. "

در بخشی از خاطرات شهید خرازی آمده است که د ر منطقه‌ای به واسطه بمباران دشمن، پای آیت الله طاهری زخمی شد که همه گمان کردند ایشان شهید شده، اما وقتی به منطقه برگشتم دیدم آیت الله طاهری نشسته و ذکر می‌گوید.

پس از رحلت امام (ره) ایشان تصمیم گرفتند به قم سفر کنند و فرصت را به جوانان بدهند، اما به دلیل اینکه وظیفه ایشان مشورتی بود، مجبور شدند در قامت امام جمعه اصفهان باقی بمانند.

دلیل استعفای آیت الله طاهری از قامت امام جمعه اصفهان چه بود؟ 

عوامل متعددی در این موضوع دخیل هستند، اما یکی از مهم‌ترین دلایل استعفا، فشار مضاعف روی ایشان به دلیل حمایت از رئیس دولت اصلاحات برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری بود. بعد از این حمایت، فشارهای سیاسی و فیزیکی برای حذف آیت الله طاهری آغاز شد. برخلاف اینکه برخی افراد اعتقاد دارند محاکمه من در آن زمان عامل استعفای ایشان بود، اما خاطرم هست که در روز قدس سال ۱۳۸۴ یک وانت حامل سنگ و میله‌های آهنی را در محل نماز جمعه خالی کرده و حین سخنرانی آیت الله طاهری، به طرفشان پرتاب کردند. این اتفاق برای ایشان خیلی سنگین بود و تصمیم گرفتند که از امامت جمعه اصفهان کنار بروند.

پس از آن چندین سانحه برای ایشان رخ داد که در نهایت پس از سه روز بستری بودن در بخش آی سی یو، در ۱۳ خرداد ۱۳۹۲ جان به جان آفرین تسلیم کردند.

کد خبر 426754

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.