به یاد جلال اصفهان

۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۲ بود که خبر درگذشت او در شهر پیچید. سیّد جلال الدین طاهری آن روز دعوت حق را لبیک گفت و یکی از مؤثّرترین شخصیت‌های چند دهه‌ اخیر اصفهان و ایران با کوله باری از ناگفته‌ها و خاطرات، رخ در نقاب خاک کشید.

به گزارش ایمنا، حالا «پیرمرد» بخشی از تاریخ این شهر و این سرزمین شده است؛ تاریخی پرفراز و نشیب و پندآموز. شاید بخشی از این تاریخ که بیشتر مربوط به وقایع پیش از انقلاب اسلامی و دوران شکل‌گیری پدیده‌ای به نام «طاهری» در شهر اصفهان باشد به واسطه نوشته‌ها یا خاطرات مبارزان و انقلابیّون و نیروهای مؤثر و فعال در روند شکل‌گیری و به ثمر نشستن انقلاب، به کرّات تبیین و تحلیل شده باشد [که همان‌ها نیز قطعاً قابل نقد و تفسیر است] ولی بخش اعظمی از این تاریخ که مربوط به وقایع پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی است و بی شک این «عالم مجاهد» در شکل‌گیری آن‌ها نقش به سزایی داشته، هنوز از دسترس نقد و نظر خارج است. به نظر می‌رسد علّت اصلی این قضیه زنده، فعال و حتی صاحب منافع بودن عده‌ای است که نقش عمده‌ای در وقایع تاریخ معاصر اصفهان و ایران» داشته و دارند. البته این قضیه دلایل دیگری نیز دارد که از حوصله‌ی این بحث خارج است.

آیت الله طاهری در زمان انقلاب و مبارزه یک «پراگماتیک تمام عیار» و به هنگام استقرار و تثبیت نظام یک «سیاستمدار قابل احترام» و «پاکدست» بوده است. او در تمام طول عمر سیاسی خود شخصیتی «مردم مدار» بوده که تجلی این ویژگی را هنگام استقبال تاریخی مردم اصفهان از او پس از بازگشت از تبعید در سال ۵۷ و زمان تشییع جنازه باشکوهش در سال ۹۲ به وضوح می‌توان مشاهده کرد. او از سال ۴۲ تا زمان رحلت امام خمینی (ره) با ایشان رابطه‌ای «مرید و مرادی» خود را حفظ می‌کند؛ رابطه‌ای بسیار قوی، معنوی و معنادار که باید در هنگام تحلیل و نقد کنش‌های سیاسی آیت الله طاهری، چه در زمان حیات و چه پس از رحلت امام، مورد توجّه ویژه قرار گیرد.

زندگی آیت الله طاهری نمونه بارزی از متغیّر بودن آسمان سیاست در ایران است، چه آنکه پیرمرد از تبعید» و زندان در دوران شاه تا «قدرت» و «عزت» در زمان امام خمینی و از تأثیرگذاری در شکل‌گیری وقایع نیمه دهه ۷۰ و به قدرت رسیدن اصلاح طلبان تا خانه نشینی و عزلت گزینی پس از «استعفای جنجالی سال ۸۱» را تجربه کرد.

فراز و فرودهای زندگی سیاسی پیرمرد درسی بزرگ برای تک تک آن‌هایی ست که با هر هدفی پای به عرصه سیاست در این سرزمین گذاشته‌اند تا ببینند که این روزگار بی بنیاد چه بازی‌هایی که با آدمی نمی‌کند. پس آدمی اگر اهل تدبر و تعقل باشد نه در هنگام قدرت باید آنقدر به آن دل ببندد که جدایی از سینه پرشیر این نامادری برایش دشوار و دردناک گردد و نه در زمانه‌ی عسرت آنقدر «امید» و «توکل» خود را از دست بدهد که افتادن به وادی انفعال تقدیر محتومش شود. زندگی آیت الله طاهری از این منظر زندگی درس آموزی است. البته این مرد نیز همچون هر انسان دیگری «خطاها» و «اشتباهاتی» داشته است که در زمان مناسب باید مورد بررسی دقیق، منصفانه و کارشناسانه قرار گیرد.

از مدّت‌ها قبل قصد داشتم به مناسب سالگرد ارتحال این «مبارز انقلابی» و «سیاست ورز مردم مدار» یادداشتی بنویسم و با نگاهی «تحلیلی-انتقادی» به بخش‌هایی از زندگی این چهره تأثیرگذار که شاید تاکنون کمتر به آن‌ها اشاره است بپردازم اما مجموعه عوامل بیرونی و به خصوص پیشگیری از شیطنت‌های «وسواسان خناس» باعث شد که نوشتن آن یادداشت را به آینده‌ای نزدیک موکول کنم. این چند خط را نیز به پاس گرامیداشت یاد و خاطره مردی به رشته تحریر درآوردم که در زمان حیات سیاسی خود «با مردم»، «بین مردم» و «برای مردم» زیست و تاریخ و وجدان عمومی در مجموع «قضاوت مثبتی» راجع به او خواهد کرد.

روحش شاد و یادش گرامی باد…

** عضو هیئت داوری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی

کد خبر 426575

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.