1 ژوئن 1968؛ درگذشت هلن کلر؛ نويسنده و معلم نابينا-ناشنوا

خبرگزاری ایمنا: در چنین روزی از سال 1968 ميلادی؛ هلن کلر نويسنده و معلم نابينا و ناشنوای آمريکايی درگذشت. وی از زمان دانشجویی، نگارش را آغاز کرد و تا 50 سال ادامه داد. کلر علاوه بر "زندگی من"، 11 کتاب و مقالات متعددی در زمينه‏ی نابينايی، ناشنوايی، مسائل اجتماعی و حقوق زنان تألیف کرد.

"تشکیل حكومت كميته‏ي نجات ملي در جريان انقلاب فرانسه"، "درگذشت جان ديويي روان‏شناس و فيلسوف معروف امريكايي"، "درگذشت هلن کلر نويسنده و معلم نابينا و ناشنواي آمريکايي"، "ترور رشيد كرامي سياست‏مدار برجسته و نخست‏وزير پيشين لبنان" و... از جمله‌ي مهم‌ترين رخدادهاي امروز (یکم ژوئن) در تقویم تاریخ میلادي است.

● یکم ژوئن سال 1793 میلادی:
حكومت كميته‏ي نجات ملي در چنين روزي از سال 1793 ميلادي و در جريان انقلاب فرانسه تشکيل شد.
پس از اعدام لويى شانزدهم در 21 ژانويه‏ي 1793م، درگيري‏هاي داخلي در فرانسه ايجاد شد و اختلافات شديدي ميان وارثان حكومت شكل گرفت. درنهايت پس از حمله‏ي سازمان‏يافته‏ي افراطيون، نمايندگان مخالف دستگير يا متواري شدند و از اول ژوئن 1793م قدرت به‏طور مطلق در اختيار رهبر تندروها به‏نام ماكسيميليان روبسپيِر قرار گرفت.
به‏دنبال آن يك كميته‏ي نجات ملي كه روبسپير در رأس آن قرار داشت زمام امور فرانسه را به دست گرفت. دوران حكومت كميته‏ي نجات ملي كه بيش از يك‏سال به طول انجاميد، يكي از خون‏بارترين مراحل انقلاب فرانسه است كه به دوران ترور يا وحشت معروف شده است.
در دوره‏ي حكومت كميته‏ي نجات ملي در فرانسه، در حدود 300 هزار نفر بازداشت و حداقل 17 هزار نفر اعدام شدند. مقررات محاكمه و مجازات در اين دوران تغيير يافت و دادگاه‏هاي انقلابي، ديگر الزامي به رعايت مقررات معمول قضايى نداشتند. حق استيناف و فرجام‏خواهي از ميان رفت و احكام دادگاه‏ها، قطعي و لازم‏الاجرا شد.
دادگاه‏هاي پاريس در عرض يك ماه، 1300 حكم اعدام صادر كردند و دستگاه‏هاي گيوتين در چند نقطه‏ي شهر، هر روز به‏طور متوسط سر 40 نفر را از تن جدا مي‏كردند. در دوران حكومت ترور در فرانسه، شورش ايالت‏ها نيز با خشونت و بي‏رحمي بسيار سركوب گرديد و سر هزاران نفر زير گيوتين رفت.
اما اين حكومت دوام زيادي نداشت و پس از يك‏سال و اندي به‏دنبال قيام عليه روبسپير و اعدام او در 27 ژوئيه، دوران حكومت ترور پايان يافت. درنهايت، مردم پاريس در شب بيست و هشتم ژوئيه‏ي 1794م پايان حكومت وحشت را جشن گرفتند و زندانيان در بند كميته‏ي نجات ملي فرانسه را آزاد ساختند.

● یکم ژوئن سال 1869 میلادی:
اديسون ماشين الکتريکي ابداعي‏اش (براي آساني کار رأي‌گيري در انتخابات) را در چنين روزي از سال 1869 ميلادي ثبت کرد.
در اين روز، توماس اديسون ماشيني را كه براي تسهيل امر رأي‏گيري در انتخابات ساخته بود، به ثبت داد. با اين‏كه از اختراع اين ماشين سال‏ها گذشته است، روش‏هاي اخذ رأي ماشيني (از مكانيكي تا الكترونيكي) همواره مورد ايراد و اعتراض بوده‏اند و هنوز هيچ روشي در دقت، و دادگاه‏پسند بودن، جاي نوشتن ورقه‏ي رأي با دست و انداختن آن به صندوق را نگرفته است.
در برخي از كشورها از هر دو روش به موازات هم استفاده مي‏كنند كه اگر به شمارش آراء كه از طريق ماشين اخذ شده اعتراض شود، شمارش آرايي كه با قلم نوشته و يا علامت‏گذاري شده و به داخل صندوق‏هاي تماماً شيشه‏اي انداخته شده (که هرکس بتواند حجم اوراق رأي را به چشم ببيند و از خالي بودن صندوق پيش از رأي‏گيري مطمئن شود) آغاز شود كه اين دوباره‏شماري، وقت‏گير اما معتبر است.

● یکم ژوئن سال 1923 میلادی:
زلزله‏ي وحشتناك و پرتلفاتي در چنين روزي از سال 1923 ميلادي در شهر توكيو ژاپن حادث شد.
در اول ژوئن 1923م زلزله‏ي پرتلفات توكيو در دو نوبت و به فاصله‏ي زماني كوتاهي از يك‏ديگر رخ داد و در جريان آن نيمي از شهر بزرگ توكيو پايتخت ژاپن ويران شد. اين زلزله، حريق بزرگي را به‏دنبال داشت و در جريان آن بيش از 150 هزار نفر از مردم توكيو جان خود را از دست دادند.

● یکم ژوئن سال 1952 میلادی:
جان ديويي روان‏شناس و فيلسوف معروف امريكايي در چنين روزي از سال 1952 ميلادي درگذشت.
جان ديويى روان‏شناس، مربي و فيلسوف امريكايى در 20 اكتبر 1859م در ورمونت امريكا به‏دنيا آمد و تحصيلات اوليه را در روستاي محل تولدش فرا گرفت. او قبل از 20 سالگي در رشته‏ي فلسفه‏ي دانشگاه ورمونت فارغ‏التحصيل شد و پس از اخذ دكتراي فلسفه، در دانشگاه كلمبيا به تدريس پرداخت.
ديويى مدتي در چين به‏سر برد و به مردم آن سرزمين، طريقه‏ي تعليم و تربيت جديد آموخت. زماني نيز در تركيه حضور داشت تا گزارشي از وضع تعليم و تربيت را جمع‏آوري كند. جان ديويى فيلسوفي بود كه پشتكار سستي‏ناپذير يك كشاورز را با شوق يك آزادي‏خواه بي‏مبالات در هم آميخته و در راه دگرگون كردن سياست و فرهنگ متأخر امريكايى به‏ويژه آموزش و پرورش نوين، تلاش مي‏نمود. از اين‏روست كه مردم، او را به‏عنوان بنيان‏گذار آموزش و پرورش مترقي مي‏شناسند.
وي اعتقاد داشت كه فلسفه، مشتي انتزاعات نيست كه از ذهنيت محض سرچشمه گرفته باشد بلكه بنياني اجتماعي دارد، بنابراين نيرويى اجتماعي است. فلسفه‏ي ديويى به اصالت وسيله موسوم است. در اين فلسفه، وجوه و صورت‏هاي فعاليت‏هاي انساني، وسايلي هستند كه انسان براي حل مسائل نفساني و اجتماعي خود برانگيخته است. چون اين مسائل همواره در تغييرند، وسايلي كه در حل آن‏ها نيز به‏كار مي‏روند بايد تغيير كنند.
ديويى آموزش از راه تجربه و عمل، به مقتضاي احتياجات، محصل را جانشين روش تعبدي و توسل به حافظه مي‏دانست. نوشته‏هاي ديويى مصداق پيروزي معنا بر سبك است. عبارت‏هاي آن پيچيده و تكراري است و جمله‏هايش ناهموار و بيانش خشك و سخت است. ليكن زير اين ظاهر نااميدكننده، نه تنها دريايى از تفكرات بنيادي، بلكه گنجينه‏اي از اعتقادات تند نهفته است.
به‏اعتقاد ديويى، وظيفه‏ي فلسفه در آينده اين است كه ذهن انسان‏ها را درمورد تضادها و منازعات زمان خود روشن سازد. هدف اين فلسفه آن است كه تا آن‏جا كه در حيطه‏ي امكان انساني است، به وسيله‏اي براي پرداختن به اين تضادها بدل شود. ديويى بر اين عقيده بود كه كمال، هدف غايى نيست بلكه فرايند مستمر كامل شدن، بالغ گرديدن و تهذيب يافتن، هدف زندگي است.
از ديويي آثار متعددي به‏جاي مانده كه "طرح يك نظريه‏ي انتقادي در اخلاق"، "مطالعاتي در نظريه‏ي منطقي"، "دموكراسي و تعليم و تربيت"، "تجربه و طبيعت" و "در جست‏وجوي يقين" از آن جمله است. جان ديويي سرانجام در اول ژوئن 1952م در سن 93 سالگي درگذشت.

● یکم ژوئن سال 1958 میلادی:
شارل دوگل با بازگشت مجدد به صحنه‏ي سياست در چنين روزي از سال 1958 ميلادي نخست‌وزير فرانسه شد.
فرانسويان كه از گراني‏ها، بيكاري‏ها، ناامني‏ها، خودسري‏ها و... به جان آمده بودند سرانجام براي نجات خود، يك‏بار ديگر دست به سوي شارل دوگل دراز كردند و او را از بازنشستگي خارج و يكم ژوئن 1958 رئيس دولت فرانسه كردند تا به اوضاع سروسامان دهد. او با اين شرط كه قانون اساسي (جمهوري چهارم) را اصلاح كند و شش ماه نيز كشور را به اراده‏ي خود و از طريق صدور بخشنامه (به‏جاي مصوبه‏ي پارلمان) اداره كند با بازگشت به قدرت موافقت كرده بود.
در توسل به دوگل، رهبران همه‏ي احزاب به‏جز فرانسوا ميتران شركت كرده بودند. دوگل از آن روز تا 28 اپريل 1969 بر فرانسه حكومت كرد و در اين مدت فرانسه را وارد باشگاه اتمي‏ها ساخت، مركز ناتو را از فرانسه بيرون انداخت، فرانسه را از فعاليت‏هاي نظامي ناتو بيرون كشيد، با مسکو و آلمان فدرال دوستي ويژه برقرار كرد، با اصلاح قانون اساسي، جمهوري پنجم فرانسه را ساخت و تا زنده بود مانع ورود انگلستان به بازار مشترك اروپا (پدر اتحاديه‏ي اروپا) شد. هم‏چنين به مستعمرات فرانسه استقلال داد و...
شارل دوگل يك سال پس از كناره‏گيري در سن 81 سالگي و در همان ماهي كه به دنيا آمده بود درگذشت. دوگل مشكلات فرانسه تا ژوئن 1958 را ضعف مديريت، انتصابات نابه‏جا و بوروکراسي اعلام كرده بود. وي يك ميهن‏دوست تمام‏عيار بود.

● یکم ژوئن سال 1961 میلادی:
آدلف آيشمن جنايت‏كار نازي در چنين روزي از سال 1961 ميلادي در بيت‏المقدس توسط صهيونيست‏ها اعدام شد.
آدلف آيشمن - كه صهيونيست‏ها از او به‏عنوان دشمن شماره‏ي 2 يهوديان جهان ياد مي‏كردند - پس از شكست آلمان در جنگ جهاني دوم، موفق شد با لباس مبدل فرار كند چرا كه صهيونيست‏ها معتقد بودند وي عامل قتل تعداد زيادي از يهوديان بوده است.
وي پس از 15 سال اختفا در 23 مه سال 1960م در آرژانتين شناسايى شد. صهيونيست‏ها پس از ربودن آيشمن، او را بيهوش كردند و به‏وسيله‏ي صندوقي كه از مصونيت‏هاي سياسي برخوردار بود، وي را به‏طور مخفيانه به اسرائيل منتقل كردند.
سرانجام آدولف آيشمن پس از يك محاكمه‏ي طولاني، در اول ژوئن 1961م به دار آويخته شد و سپس جسدش را سوزاندند و خاكسترش را به دريا ريختند. نقل است كه آيشمن قبل از اعدام خواسته بود كه يهودي شود و وقتي علت آن را پرسيدند، گفت: «مايلم يهودي بشوم تا وقتي كشته شدم، باز هم يك يهودي كشته شده باشد.»

● یکم ژوئن سال 1962 میلادی:
روز ملي مجمع‏الجزاير ساموآ مصادف با چنين روزي از تقويم تاريخ ميلادي است.
مجمع‏الجزاير ساموآ در غرب اقيانوس آرام و در شمالِ شرقي استراليا قرار دارد. اين مناطق در هزاره‏ي قبل از ميلاد مسيح (ع)، مسكوني بوده است. اما دوران حضور كشورهاي غربي و آغاز استعمار اين جزاير به اوائل قرن هجدهم بازمي‏گردد.
در سال 1722م هلندي‏ها وارد اين منطقه شدند، اما در سال 1855م جزئي از متصرفات آلمان گرديد و نيمه‏ي شرقي آن در اواخر قرن نوزدهم به امريكا واگذار شد. اين وضعيت تا آغاز جنگ جهاني اول ادامه داشت. در اين زمان زلاندنو، بخش غربي جزاير را از تصرف آلمان بيرون آورد و جامعه‏ي ملل نيز در سال 1920م حاكميت زلاندنو در اين بخش را به رسميت شناخت.
از همين ايام، نهضت استقلال‏خواهي، در اين جزاير شكل گرفت. اما سال‏ها بعد از جنگ جهاني دوم و طي رفراندومي در اول ژانويه‏ي 1962، ساموآ به استقلال دست يافت و قانون اساسي آن بر پايه‏ي رعايت سنت‏هاي اجتماعي به تصويب رسيد. اول ژوئن روز قانون اساسي، به‏عنوان روز ملي ساموآ قلمداد مي‏گردد.
عنوان كشور مستقل ساموآ از نام قبيله‏ي ساموآ كه در اين جزاير ساكنند، گرفته شده است و با 2،831 كيلومتر مربع مساحت، 180 هزار نفر جمعيت دارد كه پيش‏بيني شده تا سال 2025 به 271 هزار نفر بالغ شود. پايتخت اين كشور، بندر آپيا و شهر مهم آن آسائو نام دارد. 95 درصد مردم تابع دين مسيح (ع) و اكثريت آن‏ها پيرو مذهب پروتستان مي‏باشند. انگليسي و ساموآيي زبان‏هاي رسمي است و واحد پول اين كشور، تالا مي‏باشد. حكومت ساموآ، مشروطه‏ي سلطنتي با يك مجلس قانون‏گزاري است.

● یکم ژوئن سال 1968 میلادی:
هلن کلر نويسنده و معلم نابينا و ناشنواي آمريکايي در چنين روزي از سال 1968 ميلادي درگذشت.
هلن آدامز کلر در 27 ژوئن 1880 در توسکامبيا در ايالت آلاباما، متولد شد. او هنگامي که 19 ماه بيش‏تر از زندگي‌اش نمي‏گذشت، در اثر ابتلا به يک نوع بيماري (شايد تب سرخ يا تب مخملک) بينايي و شنوايي خود را از دست داد و ارتباطش با دنياي بيرون قطع شد.
هنگامي که کلر 6 سال داشت، او را به الکساندر گراهام بل نشان دادند و گراهام بل پس از معاينه، يک معلم 20 ساله به‏نام آن ساليوان (ميسي) را که در مؤسسه‏ي آموزش نابينايان پرکينز در بوستون فعاليت مي‌کرد، براي آموزش او فرستاد.
چنان‏که کلر بعدها درباره‏ي خود مي‌نويسد، زندگي واقعي او در يک روز از ماه مارس سال 1887 وقتي که تقريباً 9 ساله بود، با ورود معلمش به زندگي او آغاز شد. او از اين روز به‏عنوان مهم‌ترين روزي که در زندگي به‏خاطر دارد، ياد مي‌کند. ساليوان معلمي سخت‏کوش و فوق‌العاده بود که از مارس 1887 تا پايان عمر خود در اکتبر 1936 در کنار کلر ماند.
ساليوان با فشار دادن علاماتي توسط انگشتان خود به‏عنوان حروف، بر کف دست هلن با او ارتباط برقرار مي‌کرد و از اين راه براي آموزش کلمات به او استفاده مي‌نمود. در عرض چند ماه کلر فراگرفت که چگونه اشيايي را که لمس مي‌کند، به آن حروف ربط دهد و آن‏ها را هجي کند. او هم‏چنين موفق شد تا به‏وسيله‏ي لمس کارت‏هايي که حروف برجسته بر آن‏ها نوشته شده بود، جمله‌هايي را بخواند و با کنار هم چيدن حروف در يک لوح، خود جمله بسازد.
بين سال‏هاي 1888 و 1890، کلر زمستان‏ها را در مؤسسه‏ي پرکينز، براي آموزش خط بريل گذراند، سپس زير نظر سارا فولر در بوستون، براي آموختن صحبت کردن، دوره‌اي آموزشي و تدريجي را آغاز کرد. او همچنين لب‌خواني از طريق لمس دهان و گلوي شخص صحبت‏کننده‏ي را فرا گرفت.
هلن حتي وقتي که دخترک کوچکي بود بسيار مشتاق ورود به دانشگاه بود. در سن 14 سالگي، وي در يک مدرسه‏ي ناشنوايان در نيويورک ثبت‏نام کرد و در 16 سالگي به مدرسه‏ي کمبريج بانوان جوان در ماساچوست راه يافت. کلر در سال 1900 توسط کالج رادکليف پذيرفته شد و 4 سال پس از آن، به کمک آني ساليوان معلم خود، که سخنراني‌ها را در کف دست او مي‌نوشت، از آنجا فارغ‏التحصيل شد. در اين مدت او توانست با فشار دادن انگشت بر گلوي آني و تقليد ارتعاشات صوتي او صحبت کردن را بياموزد. بنابراين او اولين فرد نابينا-ناشنوايي بود که از دانشگاه فارغ‏التحصيل شد.
هلن کلر از زماني که در دانشگاه رادکليف دانشجو بود، نگارش را آغاز کرد و اين حرفه را 50 سال ادامه داد. علاوه بر "زندگي من"، 11 کتاب و مقالات بي‏شماري در زمينه‏ي نابينايي، ناشنوايي، مسائل اجتماعي و حقوق زنان به رشته‏ي تحرير در آورده است.
هلن کلر هرگز نياز نابينايان و نابينا-ناشنوايان ديگر را از نظر دور نمي‌کرد. او از دوستان دکتر پيتر سالمون مدير اجرايي خدمات هلن کلر براي نابينايان بود و او را در تأسيس مرکزي ياري نمود که به‏عنوان مرکز ملي هلن کلر براي جوانان و بزرگسالان نابينا-ناشنوا نام گرفت.
هلن کلر عضو حزب سوسياليست آمريکا بود و در چندين انتخابات پياپي از نامزدي يوجين دبس چهره‏ي معروف کمونيست و سوسياليست حمايت مي‌کرد. او در زمينه‏ي حقوق زنان نيز فعال بود و از کنترل بارداري و حق رأي براي زنان حمايت مي‌کرد. او در ضمن عضو اتحاديه‏ي کارگري چپ "کارگران صنعتي جهان" بود و در مطلبي به‏نام "چرا به کارگران صنعتي جهان پيوستم؟" توضيح مي‌دهد که چطور تحت تأثير اعتصاب لارنس به عضويت اين اتحاديه درآمده است.
هلن کلر از طرفداران انقلاب روسيه بود و در مطالبي چون "به روسيه‏ي شوروي کمک کنيد" و "روح لنين" به اين قضيه مي‌پردازد. در سال 1936، هلن کلر به کانکتيکات وستپورت رفت که تا پايان عمر در آن‌جا ساکن بود. او در ژوئن 1968 در سن 88 سالگي درگذشت.

● یکم ژوئن سال 1987 میلادی:
رشيد كرامي سياست‏مدار برجسته و نخست‏وزير پيشين لبنان در چنين روزي از سال 1987 ميلادي به قتل رسيد.
رشيد كرامي به‏عنوان شخصيتي كه بخشي از تاريخ لبنان در نيمه‏ي دوم قرن بيستم با حيات سياسي وي عجين شده است، در 30 دسامبر سال 1921م در طرابلس لبنان در يك خانواده‏ي مسلمان به‏دنيا آمد. وي تحصيلات عالي خود را در دانشگاه اسلامي طرابلس آغاز كرد و هم‏زمان با فارغ‏التحصيل شدن از دانشكده‏ي حقوق دانشگاه قاهره، موفق به اخذ دكتراي افتخاري از دانشگاه حيدرآباد هند نيز گرديد.
رشيد كرامي از آن پس به‏عنوان وكيل مدافع در تشكيلات قضايى لبنان خدمت كرد و از سال 1951م با انتخاب شدن به نمايندگي پارلمان لبنان، زندگي سياسي خود را آغاز نمود. وي در همان سال، اولين پست وزارت را با تصدي وزارت دادگستري آغاز كرد و سال بعد در همان كابينه، به وزارت اقتصاد دست يافت.
رشيد كرامي در طول حيات خود، 10 بار مأمور تشكيل كابينه شد و در اين دوران، رياست اكثر كابينه‏هاي لبنان را در بحراني‏ترين شرايط تاريخ سياسي لبنان بر عهده گرفت. دهمين و آخرين كابينه‏ي رشيد كرامي، تحت عنوان دولت اتحاد ملي از سال 1984م آغاز به‏كار كرد و تا 2 ماه قبل از مرگ رشيد كرامي، به كار خود ادامه داد.
وي در اين زمان، طي يك نطق شفاهي خطاب به ملت لبنان، استعفاي خود را اعلام كرد و علت آن را عدم موفقيت كابينه‏اش در حل بحران اقتصادي دانست. وي در آن هنگام معتقد بود كه سير تمامي تحولات، به ضرر منافع ملت و كشور لبنان است. با پذيرفته نشدن استعفاي وي از سوي امين جميِل، رئيس‏جمهور وقت، رشيد كرامي تا پايان عمر 66 ساله‏ي خود اداره‏ي لبنان را بر عهده داشت تا اين‏كه در اول ژوئن 1987م درحالي‏كه از طرابلس عازم بيروت بود، بالگرد وي هدف آتش نيروهاي فالانژ قرار گرفت و كشته شد.
گزارشات بعدي، خبر از وقوع حادثه بر اثر انفجار مواد منفجره‏اي مي‏داد كه در پشت صندلي رشيد كرامي كار گذاشته شده بود كه به‏وسيله‏ي كنترل از راه دور، برفراز مناطق تحت كنترل مسيحيان منفجر گرديد. پس از اين حادثه، محافل سياسي و اسلامي لبنان، فالانژها را عامل اين سانحه و قتل رشيد كرامي معرفي كردند. رشيد كرامي يكي از حاميان انقلاب اسلامي ايران بود و اين حمايت را گه‏گاه در مصاحبه‏ها و اظهارنظرهاي خود ابراز مي‏داشت.

● یکم ژوئن:
همه‏ساله چنين روزي به‏عنوان روز جهاني كودك گرامي داشته مي‏شود.
در يكي از روزهاي سال 1986م دو تن از دانش‏آموزان دبستاني اهل نيويورك طي نامه‏اي از كودكان سراسر جهان خواستند كه همگي، روزي را به صلح اختصاص دهند. به‏همين مناسبت از آن تاريخ به‏بعد، اولين روزِ ماه ژوئن به‏نام روز جهاني كودك نام‏گذاري شد و همه‏ساله مراسم ويژه‏اي بدين‏مناسبت در سراسر جهان برگزار مي‏شود.
كودكان در روز جهاني كودك مي‏خواهند اين تضاد را يادآور شوند درحالي‏كه سالانه هزينه‏هاي غيرقابل تصوري، صرف توليد انواع سلاح‏هاي هسته‏اي و غيرهسته‏اي مي‏شود، كودكان بسياري از گرسنگي، عدم امكانات بهداشتي، سوءتغذيه و جنگ و درگيري مي‏ميرند.
در جهان امروز، هر هفته بيش از 250 هزار كودك به كام مرگ مي‏روند و همين تعداد هم به‏صورت فلج، ناقص يا با عقب‏ماندگي‏هاي فيزيكي و ذهني به حيات ادامه مي‏دهند. صندوق كودكان ملل متحد، يونيسف اعلام داشته كه تنها با اختصاص 5 دلار براي هر كودك مي‏توان جان 90 درصد از كودكاني را كه سالانه مي‏ميرند نجات داد و براي بهبود چشم‏گير زندگي كودكان جهان سوم كافي است كه فقط مبلغ بودجه‏ي 6 هفته‏ي تسليحاتي جهان هزينه شود.
(لازم به ذكر است كه روز جهاني كودك، در اصل، برابر با اول ژوئن مصادف با يازدهم خرداد مي‏باشد كه به‏دليل تقارن اين روز با ايام ارتحال بنيان‏گذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني (ره) در ايران، روز شانزدهم مهرماه به اين عنوان نام‏گذاري شده است.)

● برخی ديگر از مهم‌ترين رخدادهای یکم ژوئن در تقویم تاریخ میلادی:
193: ماركوس ديديوس امپراتور روم در شصت و ششمين روز زمامداريش در كاخ امپراتوري ترور شد.
1845: يك كبوتر نامه‏بر پس از 55 روز پرواز و طي 11 هزار كيلومتر مسافت خود را از آفريقاي جنوب غربي (ناميبياي امروز) به لندن رسانيد.
1949: نخستين مجله به‏صورت مايكرو فيلم (مايكرو فرم) انتشار يافت كه ادامه‏ي اين روش از زمان پيدايش اينترنت و مطالب آن‏لاين ضرورتي نداشته است.
1971: نظاميان سابق آمريكايي (وتران‏ها) كه در جنگ‏هاي خاوردور شركت كرده بودند، همگي از دولت اين كشور خواستند كه به جنگ غيرضروري و بيهوده و پرهزينه‏ي ويتنام پايان دهد.
1979: در جريان استعمارزدايي، نام رودزيا به جمهوري زيمبابوه تغيير يافت.
1980: سي‌ان‌ان نخستين شبکه خبري 24 ساعته جهان و متعلق به تد ترنر آمريکايي، آغاز به‌کار کرد.
1990: سران آمريکا و شوروي قرارداد دوجانبه‏ي منع توليد سلاح‌هاي شيميايي را امضاء کردند.

کد خبر 41203

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.