"تشکیل حكومت كميتهي نجات ملي در جريان انقلاب فرانسه"، "درگذشت جان ديويي روانشناس و فيلسوف معروف امريكايي"، "درگذشت هلن کلر نويسنده و معلم نابينا و ناشنواي آمريکايي"، "ترور رشيد كرامي سياستمدار برجسته و نخستوزير پيشين لبنان" و... از جملهي مهمترين رخدادهاي امروز (یکم ژوئن) در تقویم تاریخ میلادي است.
● یکم ژوئن سال 1793 میلادی:
حكومت كميتهي نجات ملي در چنين روزي از سال 1793 ميلادي و در جريان انقلاب فرانسه تشکيل شد.
پس از اعدام لويى شانزدهم در 21 ژانويهي 1793م، درگيريهاي داخلي در فرانسه ايجاد شد و اختلافات شديدي ميان وارثان حكومت شكل گرفت. درنهايت پس از حملهي سازمانيافتهي افراطيون، نمايندگان مخالف دستگير يا متواري شدند و از اول ژوئن 1793م قدرت بهطور مطلق در اختيار رهبر تندروها بهنام ماكسيميليان روبسپيِر قرار گرفت.
بهدنبال آن يك كميتهي نجات ملي كه روبسپير در رأس آن قرار داشت زمام امور فرانسه را به دست گرفت. دوران حكومت كميتهي نجات ملي كه بيش از يكسال به طول انجاميد، يكي از خونبارترين مراحل انقلاب فرانسه است كه به دوران ترور يا وحشت معروف شده است.
در دورهي حكومت كميتهي نجات ملي در فرانسه، در حدود 300 هزار نفر بازداشت و حداقل 17 هزار نفر اعدام شدند. مقررات محاكمه و مجازات در اين دوران تغيير يافت و دادگاههاي انقلابي، ديگر الزامي به رعايت مقررات معمول قضايى نداشتند. حق استيناف و فرجامخواهي از ميان رفت و احكام دادگاهها، قطعي و لازمالاجرا شد.
دادگاههاي پاريس در عرض يك ماه، 1300 حكم اعدام صادر كردند و دستگاههاي گيوتين در چند نقطهي شهر، هر روز بهطور متوسط سر 40 نفر را از تن جدا ميكردند. در دوران حكومت ترور در فرانسه، شورش ايالتها نيز با خشونت و بيرحمي بسيار سركوب گرديد و سر هزاران نفر زير گيوتين رفت.
اما اين حكومت دوام زيادي نداشت و پس از يكسال و اندي بهدنبال قيام عليه روبسپير و اعدام او در 27 ژوئيه، دوران حكومت ترور پايان يافت. درنهايت، مردم پاريس در شب بيست و هشتم ژوئيهي 1794م پايان حكومت وحشت را جشن گرفتند و زندانيان در بند كميتهي نجات ملي فرانسه را آزاد ساختند.
● یکم ژوئن سال 1869 میلادی:
اديسون ماشين الکتريکي ابداعياش (براي آساني کار رأيگيري در انتخابات) را در چنين روزي از سال 1869 ميلادي ثبت کرد.
در اين روز، توماس اديسون ماشيني را كه براي تسهيل امر رأيگيري در انتخابات ساخته بود، به ثبت داد. با اينكه از اختراع اين ماشين سالها گذشته است، روشهاي اخذ رأي ماشيني (از مكانيكي تا الكترونيكي) همواره مورد ايراد و اعتراض بودهاند و هنوز هيچ روشي در دقت، و دادگاهپسند بودن، جاي نوشتن ورقهي رأي با دست و انداختن آن به صندوق را نگرفته است.
در برخي از كشورها از هر دو روش به موازات هم استفاده ميكنند كه اگر به شمارش آراء كه از طريق ماشين اخذ شده اعتراض شود، شمارش آرايي كه با قلم نوشته و يا علامتگذاري شده و به داخل صندوقهاي تماماً شيشهاي انداخته شده (که هرکس بتواند حجم اوراق رأي را به چشم ببيند و از خالي بودن صندوق پيش از رأيگيري مطمئن شود) آغاز شود كه اين دوبارهشماري، وقتگير اما معتبر است.
● یکم ژوئن سال 1923 میلادی:
زلزلهي وحشتناك و پرتلفاتي در چنين روزي از سال 1923 ميلادي در شهر توكيو ژاپن حادث شد.
در اول ژوئن 1923م زلزلهي پرتلفات توكيو در دو نوبت و به فاصلهي زماني كوتاهي از يكديگر رخ داد و در جريان آن نيمي از شهر بزرگ توكيو پايتخت ژاپن ويران شد. اين زلزله، حريق بزرگي را بهدنبال داشت و در جريان آن بيش از 150 هزار نفر از مردم توكيو جان خود را از دست دادند.
● یکم ژوئن سال 1952 میلادی:
جان ديويي روانشناس و فيلسوف معروف امريكايي در چنين روزي از سال 1952 ميلادي درگذشت.
جان ديويى روانشناس، مربي و فيلسوف امريكايى در 20 اكتبر 1859م در ورمونت امريكا بهدنيا آمد و تحصيلات اوليه را در روستاي محل تولدش فرا گرفت. او قبل از 20 سالگي در رشتهي فلسفهي دانشگاه ورمونت فارغالتحصيل شد و پس از اخذ دكتراي فلسفه، در دانشگاه كلمبيا به تدريس پرداخت.
ديويى مدتي در چين بهسر برد و به مردم آن سرزمين، طريقهي تعليم و تربيت جديد آموخت. زماني نيز در تركيه حضور داشت تا گزارشي از وضع تعليم و تربيت را جمعآوري كند. جان ديويى فيلسوفي بود كه پشتكار سستيناپذير يك كشاورز را با شوق يك آزاديخواه بيمبالات در هم آميخته و در راه دگرگون كردن سياست و فرهنگ متأخر امريكايى بهويژه آموزش و پرورش نوين، تلاش مينمود. از اينروست كه مردم، او را بهعنوان بنيانگذار آموزش و پرورش مترقي ميشناسند.
وي اعتقاد داشت كه فلسفه، مشتي انتزاعات نيست كه از ذهنيت محض سرچشمه گرفته باشد بلكه بنياني اجتماعي دارد، بنابراين نيرويى اجتماعي است. فلسفهي ديويى به اصالت وسيله موسوم است. در اين فلسفه، وجوه و صورتهاي فعاليتهاي انساني، وسايلي هستند كه انسان براي حل مسائل نفساني و اجتماعي خود برانگيخته است. چون اين مسائل همواره در تغييرند، وسايلي كه در حل آنها نيز بهكار ميروند بايد تغيير كنند.
ديويى آموزش از راه تجربه و عمل، به مقتضاي احتياجات، محصل را جانشين روش تعبدي و توسل به حافظه ميدانست. نوشتههاي ديويى مصداق پيروزي معنا بر سبك است. عبارتهاي آن پيچيده و تكراري است و جملههايش ناهموار و بيانش خشك و سخت است. ليكن زير اين ظاهر نااميدكننده، نه تنها دريايى از تفكرات بنيادي، بلكه گنجينهاي از اعتقادات تند نهفته است.
بهاعتقاد ديويى، وظيفهي فلسفه در آينده اين است كه ذهن انسانها را درمورد تضادها و منازعات زمان خود روشن سازد. هدف اين فلسفه آن است كه تا آنجا كه در حيطهي امكان انساني است، به وسيلهاي براي پرداختن به اين تضادها بدل شود. ديويى بر اين عقيده بود كه كمال، هدف غايى نيست بلكه فرايند مستمر كامل شدن، بالغ گرديدن و تهذيب يافتن، هدف زندگي است.
از ديويي آثار متعددي بهجاي مانده كه "طرح يك نظريهي انتقادي در اخلاق"، "مطالعاتي در نظريهي منطقي"، "دموكراسي و تعليم و تربيت"، "تجربه و طبيعت" و "در جستوجوي يقين" از آن جمله است. جان ديويي سرانجام در اول ژوئن 1952م در سن 93 سالگي درگذشت.
● یکم ژوئن سال 1958 میلادی:
شارل دوگل با بازگشت مجدد به صحنهي سياست در چنين روزي از سال 1958 ميلادي نخستوزير فرانسه شد.
فرانسويان كه از گرانيها، بيكاريها، ناامنيها، خودسريها و... به جان آمده بودند سرانجام براي نجات خود، يكبار ديگر دست به سوي شارل دوگل دراز كردند و او را از بازنشستگي خارج و يكم ژوئن 1958 رئيس دولت فرانسه كردند تا به اوضاع سروسامان دهد. او با اين شرط كه قانون اساسي (جمهوري چهارم) را اصلاح كند و شش ماه نيز كشور را به ارادهي خود و از طريق صدور بخشنامه (بهجاي مصوبهي پارلمان) اداره كند با بازگشت به قدرت موافقت كرده بود.
در توسل به دوگل، رهبران همهي احزاب بهجز فرانسوا ميتران شركت كرده بودند. دوگل از آن روز تا 28 اپريل 1969 بر فرانسه حكومت كرد و در اين مدت فرانسه را وارد باشگاه اتميها ساخت، مركز ناتو را از فرانسه بيرون انداخت، فرانسه را از فعاليتهاي نظامي ناتو بيرون كشيد، با مسکو و آلمان فدرال دوستي ويژه برقرار كرد، با اصلاح قانون اساسي، جمهوري پنجم فرانسه را ساخت و تا زنده بود مانع ورود انگلستان به بازار مشترك اروپا (پدر اتحاديهي اروپا) شد. همچنين به مستعمرات فرانسه استقلال داد و...
شارل دوگل يك سال پس از كنارهگيري در سن 81 سالگي و در همان ماهي كه به دنيا آمده بود درگذشت. دوگل مشكلات فرانسه تا ژوئن 1958 را ضعف مديريت، انتصابات نابهجا و بوروکراسي اعلام كرده بود. وي يك ميهندوست تمامعيار بود.
● یکم ژوئن سال 1961 میلادی:
آدلف آيشمن جنايتكار نازي در چنين روزي از سال 1961 ميلادي در بيتالمقدس توسط صهيونيستها اعدام شد.
آدلف آيشمن - كه صهيونيستها از او بهعنوان دشمن شمارهي 2 يهوديان جهان ياد ميكردند - پس از شكست آلمان در جنگ جهاني دوم، موفق شد با لباس مبدل فرار كند چرا كه صهيونيستها معتقد بودند وي عامل قتل تعداد زيادي از يهوديان بوده است.
وي پس از 15 سال اختفا در 23 مه سال 1960م در آرژانتين شناسايى شد. صهيونيستها پس از ربودن آيشمن، او را بيهوش كردند و بهوسيلهي صندوقي كه از مصونيتهاي سياسي برخوردار بود، وي را بهطور مخفيانه به اسرائيل منتقل كردند.
سرانجام آدولف آيشمن پس از يك محاكمهي طولاني، در اول ژوئن 1961م به دار آويخته شد و سپس جسدش را سوزاندند و خاكسترش را به دريا ريختند. نقل است كه آيشمن قبل از اعدام خواسته بود كه يهودي شود و وقتي علت آن را پرسيدند، گفت: «مايلم يهودي بشوم تا وقتي كشته شدم، باز هم يك يهودي كشته شده باشد.»
● یکم ژوئن سال 1962 میلادی:
روز ملي مجمعالجزاير ساموآ مصادف با چنين روزي از تقويم تاريخ ميلادي است.
مجمعالجزاير ساموآ در غرب اقيانوس آرام و در شمالِ شرقي استراليا قرار دارد. اين مناطق در هزارهي قبل از ميلاد مسيح (ع)، مسكوني بوده است. اما دوران حضور كشورهاي غربي و آغاز استعمار اين جزاير به اوائل قرن هجدهم بازميگردد.
در سال 1722م هلنديها وارد اين منطقه شدند، اما در سال 1855م جزئي از متصرفات آلمان گرديد و نيمهي شرقي آن در اواخر قرن نوزدهم به امريكا واگذار شد. اين وضعيت تا آغاز جنگ جهاني اول ادامه داشت. در اين زمان زلاندنو، بخش غربي جزاير را از تصرف آلمان بيرون آورد و جامعهي ملل نيز در سال 1920م حاكميت زلاندنو در اين بخش را به رسميت شناخت.
از همين ايام، نهضت استقلالخواهي، در اين جزاير شكل گرفت. اما سالها بعد از جنگ جهاني دوم و طي رفراندومي در اول ژانويهي 1962، ساموآ به استقلال دست يافت و قانون اساسي آن بر پايهي رعايت سنتهاي اجتماعي به تصويب رسيد. اول ژوئن روز قانون اساسي، بهعنوان روز ملي ساموآ قلمداد ميگردد.
عنوان كشور مستقل ساموآ از نام قبيلهي ساموآ كه در اين جزاير ساكنند، گرفته شده است و با 2،831 كيلومتر مربع مساحت، 180 هزار نفر جمعيت دارد كه پيشبيني شده تا سال 2025 به 271 هزار نفر بالغ شود. پايتخت اين كشور، بندر آپيا و شهر مهم آن آسائو نام دارد. 95 درصد مردم تابع دين مسيح (ع) و اكثريت آنها پيرو مذهب پروتستان ميباشند. انگليسي و ساموآيي زبانهاي رسمي است و واحد پول اين كشور، تالا ميباشد. حكومت ساموآ، مشروطهي سلطنتي با يك مجلس قانونگزاري است.
● یکم ژوئن سال 1968 میلادی:
هلن کلر نويسنده و معلم نابينا و ناشنواي آمريکايي در چنين روزي از سال 1968 ميلادي درگذشت.
هلن آدامز کلر در 27 ژوئن 1880 در توسکامبيا در ايالت آلاباما، متولد شد. او هنگامي که 19 ماه بيشتر از زندگياش نميگذشت، در اثر ابتلا به يک نوع بيماري (شايد تب سرخ يا تب مخملک) بينايي و شنوايي خود را از دست داد و ارتباطش با دنياي بيرون قطع شد.
هنگامي که کلر 6 سال داشت، او را به الکساندر گراهام بل نشان دادند و گراهام بل پس از معاينه، يک معلم 20 ساله بهنام آن ساليوان (ميسي) را که در مؤسسهي آموزش نابينايان پرکينز در بوستون فعاليت ميکرد، براي آموزش او فرستاد.
چنانکه کلر بعدها دربارهي خود مينويسد، زندگي واقعي او در يک روز از ماه مارس سال 1887 وقتي که تقريباً 9 ساله بود، با ورود معلمش به زندگي او آغاز شد. او از اين روز بهعنوان مهمترين روزي که در زندگي بهخاطر دارد، ياد ميکند. ساليوان معلمي سختکوش و فوقالعاده بود که از مارس 1887 تا پايان عمر خود در اکتبر 1936 در کنار کلر ماند.
ساليوان با فشار دادن علاماتي توسط انگشتان خود بهعنوان حروف، بر کف دست هلن با او ارتباط برقرار ميکرد و از اين راه براي آموزش کلمات به او استفاده مينمود. در عرض چند ماه کلر فراگرفت که چگونه اشيايي را که لمس ميکند، به آن حروف ربط دهد و آنها را هجي کند. او همچنين موفق شد تا بهوسيلهي لمس کارتهايي که حروف برجسته بر آنها نوشته شده بود، جملههايي را بخواند و با کنار هم چيدن حروف در يک لوح، خود جمله بسازد.
بين سالهاي 1888 و 1890، کلر زمستانها را در مؤسسهي پرکينز، براي آموزش خط بريل گذراند، سپس زير نظر سارا فولر در بوستون، براي آموختن صحبت کردن، دورهاي آموزشي و تدريجي را آغاز کرد. او همچنين لبخواني از طريق لمس دهان و گلوي شخص صحبتکنندهي را فرا گرفت.
هلن حتي وقتي که دخترک کوچکي بود بسيار مشتاق ورود به دانشگاه بود. در سن 14 سالگي، وي در يک مدرسهي ناشنوايان در نيويورک ثبتنام کرد و در 16 سالگي به مدرسهي کمبريج بانوان جوان در ماساچوست راه يافت. کلر در سال 1900 توسط کالج رادکليف پذيرفته شد و 4 سال پس از آن، به کمک آني ساليوان معلم خود، که سخنرانيها را در کف دست او مينوشت، از آنجا فارغالتحصيل شد. در اين مدت او توانست با فشار دادن انگشت بر گلوي آني و تقليد ارتعاشات صوتي او صحبت کردن را بياموزد. بنابراين او اولين فرد نابينا-ناشنوايي بود که از دانشگاه فارغالتحصيل شد.
هلن کلر از زماني که در دانشگاه رادکليف دانشجو بود، نگارش را آغاز کرد و اين حرفه را 50 سال ادامه داد. علاوه بر "زندگي من"، 11 کتاب و مقالات بيشماري در زمينهي نابينايي، ناشنوايي، مسائل اجتماعي و حقوق زنان به رشتهي تحرير در آورده است.
هلن کلر هرگز نياز نابينايان و نابينا-ناشنوايان ديگر را از نظر دور نميکرد. او از دوستان دکتر پيتر سالمون مدير اجرايي خدمات هلن کلر براي نابينايان بود و او را در تأسيس مرکزي ياري نمود که بهعنوان مرکز ملي هلن کلر براي جوانان و بزرگسالان نابينا-ناشنوا نام گرفت.
هلن کلر عضو حزب سوسياليست آمريکا بود و در چندين انتخابات پياپي از نامزدي يوجين دبس چهرهي معروف کمونيست و سوسياليست حمايت ميکرد. او در زمينهي حقوق زنان نيز فعال بود و از کنترل بارداري و حق رأي براي زنان حمايت ميکرد. او در ضمن عضو اتحاديهي کارگري چپ "کارگران صنعتي جهان" بود و در مطلبي بهنام "چرا به کارگران صنعتي جهان پيوستم؟" توضيح ميدهد که چطور تحت تأثير اعتصاب لارنس به عضويت اين اتحاديه درآمده است.
هلن کلر از طرفداران انقلاب روسيه بود و در مطالبي چون "به روسيهي شوروي کمک کنيد" و "روح لنين" به اين قضيه ميپردازد. در سال 1936، هلن کلر به کانکتيکات وستپورت رفت که تا پايان عمر در آنجا ساکن بود. او در ژوئن 1968 در سن 88 سالگي درگذشت.
● یکم ژوئن سال 1987 میلادی:
رشيد كرامي سياستمدار برجسته و نخستوزير پيشين لبنان در چنين روزي از سال 1987 ميلادي به قتل رسيد.
رشيد كرامي بهعنوان شخصيتي كه بخشي از تاريخ لبنان در نيمهي دوم قرن بيستم با حيات سياسي وي عجين شده است، در 30 دسامبر سال 1921م در طرابلس لبنان در يك خانوادهي مسلمان بهدنيا آمد. وي تحصيلات عالي خود را در دانشگاه اسلامي طرابلس آغاز كرد و همزمان با فارغالتحصيل شدن از دانشكدهي حقوق دانشگاه قاهره، موفق به اخذ دكتراي افتخاري از دانشگاه حيدرآباد هند نيز گرديد.
رشيد كرامي از آن پس بهعنوان وكيل مدافع در تشكيلات قضايى لبنان خدمت كرد و از سال 1951م با انتخاب شدن به نمايندگي پارلمان لبنان، زندگي سياسي خود را آغاز نمود. وي در همان سال، اولين پست وزارت را با تصدي وزارت دادگستري آغاز كرد و سال بعد در همان كابينه، به وزارت اقتصاد دست يافت.
رشيد كرامي در طول حيات خود، 10 بار مأمور تشكيل كابينه شد و در اين دوران، رياست اكثر كابينههاي لبنان را در بحرانيترين شرايط تاريخ سياسي لبنان بر عهده گرفت. دهمين و آخرين كابينهي رشيد كرامي، تحت عنوان دولت اتحاد ملي از سال 1984م آغاز بهكار كرد و تا 2 ماه قبل از مرگ رشيد كرامي، به كار خود ادامه داد.
وي در اين زمان، طي يك نطق شفاهي خطاب به ملت لبنان، استعفاي خود را اعلام كرد و علت آن را عدم موفقيت كابينهاش در حل بحران اقتصادي دانست. وي در آن هنگام معتقد بود كه سير تمامي تحولات، به ضرر منافع ملت و كشور لبنان است. با پذيرفته نشدن استعفاي وي از سوي امين جميِل، رئيسجمهور وقت، رشيد كرامي تا پايان عمر 66 سالهي خود ادارهي لبنان را بر عهده داشت تا اينكه در اول ژوئن 1987م درحاليكه از طرابلس عازم بيروت بود، بالگرد وي هدف آتش نيروهاي فالانژ قرار گرفت و كشته شد.
گزارشات بعدي، خبر از وقوع حادثه بر اثر انفجار مواد منفجرهاي ميداد كه در پشت صندلي رشيد كرامي كار گذاشته شده بود كه بهوسيلهي كنترل از راه دور، برفراز مناطق تحت كنترل مسيحيان منفجر گرديد. پس از اين حادثه، محافل سياسي و اسلامي لبنان، فالانژها را عامل اين سانحه و قتل رشيد كرامي معرفي كردند. رشيد كرامي يكي از حاميان انقلاب اسلامي ايران بود و اين حمايت را گهگاه در مصاحبهها و اظهارنظرهاي خود ابراز ميداشت.
● یکم ژوئن:
همهساله چنين روزي بهعنوان روز جهاني كودك گرامي داشته ميشود.
در يكي از روزهاي سال 1986م دو تن از دانشآموزان دبستاني اهل نيويورك طي نامهاي از كودكان سراسر جهان خواستند كه همگي، روزي را به صلح اختصاص دهند. بههمين مناسبت از آن تاريخ بهبعد، اولين روزِ ماه ژوئن بهنام روز جهاني كودك نامگذاري شد و همهساله مراسم ويژهاي بدينمناسبت در سراسر جهان برگزار ميشود.
كودكان در روز جهاني كودك ميخواهند اين تضاد را يادآور شوند درحاليكه سالانه هزينههاي غيرقابل تصوري، صرف توليد انواع سلاحهاي هستهاي و غيرهستهاي ميشود، كودكان بسياري از گرسنگي، عدم امكانات بهداشتي، سوءتغذيه و جنگ و درگيري ميميرند.
در جهان امروز، هر هفته بيش از 250 هزار كودك به كام مرگ ميروند و همين تعداد هم بهصورت فلج، ناقص يا با عقبماندگيهاي فيزيكي و ذهني به حيات ادامه ميدهند. صندوق كودكان ملل متحد، يونيسف اعلام داشته كه تنها با اختصاص 5 دلار براي هر كودك ميتوان جان 90 درصد از كودكاني را كه سالانه ميميرند نجات داد و براي بهبود چشمگير زندگي كودكان جهان سوم كافي است كه فقط مبلغ بودجهي 6 هفتهي تسليحاتي جهان هزينه شود.
(لازم به ذكر است كه روز جهاني كودك، در اصل، برابر با اول ژوئن مصادف با يازدهم خرداد ميباشد كه بهدليل تقارن اين روز با ايام ارتحال بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني (ره) در ايران، روز شانزدهم مهرماه به اين عنوان نامگذاري شده است.)
● برخی ديگر از مهمترين رخدادهای یکم ژوئن در تقویم تاریخ میلادی:
193: ماركوس ديديوس امپراتور روم در شصت و ششمين روز زمامداريش در كاخ امپراتوري ترور شد.
1845: يك كبوتر نامهبر پس از 55 روز پرواز و طي 11 هزار كيلومتر مسافت خود را از آفريقاي جنوب غربي (ناميبياي امروز) به لندن رسانيد.
1949: نخستين مجله بهصورت مايكرو فيلم (مايكرو فرم) انتشار يافت كه ادامهي اين روش از زمان پيدايش اينترنت و مطالب آنلاين ضرورتي نداشته است.
1971: نظاميان سابق آمريكايي (وترانها) كه در جنگهاي خاوردور شركت كرده بودند، همگي از دولت اين كشور خواستند كه به جنگ غيرضروري و بيهوده و پرهزينهي ويتنام پايان دهد.
1979: در جريان استعمارزدايي، نام رودزيا به جمهوري زيمبابوه تغيير يافت.
1980: سيانان نخستين شبکه خبري 24 ساعته جهان و متعلق به تد ترنر آمريکايي، آغاز بهکار کرد.
1990: سران آمريکا و شوروي قرارداد دوجانبهي منع توليد سلاحهاي شيميايي را امضاء کردند.
خبرگزاری ایمنا: در چنین روزی از سال 1968 ميلادی؛ هلن کلر نويسنده و معلم نابينا و ناشنوای آمريکايی درگذشت. وی از زمان دانشجویی، نگارش را آغاز کرد و تا 50 سال ادامه داد. کلر علاوه بر "زندگی من"، 11 کتاب و مقالات متعددی در زمينهی نابينايی، ناشنوايی، مسائل اجتماعی و حقوق زنان تألیف کرد.
کد خبر 41203




نظر شما