"رسمیت یافتن دين مسيحیت به فرمان امپراتور روم"، "درگذشت ژوزف هايدن استاد موسيقي و آهنگساز بزرگ اتريشي"، "زادروز ژول شره طراح فرانسوي"، "کشف عامل بيماري سياهزخم توسط لويي پاستور پزشك فرانسوي"، "درگذشت گوستاو كييِر شهوف فيزيكدان آلماني و كاشف طيف خورشيد" و... از جملهي مهمترين رخدادهاي امروز (سي و یکم مي) در تقویم تاریخ میلادي است.
● سی و یکم می سال 529 میلادی:
دين مسيح (ع) در روم به فرمان امپراتوري روم در چنين روزي از سال 529 ميلادي رسميت يافت.
در غرب، دو طرف نزاع، اگوستين (354-430م) و پلاگيوس (360-420م) بودند. بحث آنان درخصوص مسئلهي طبيعت انسان و راه نجات او بود؛ آيا انسان فقط از طريق قدرت الهي نجات مييابد، يا در فرايند نجات جايي براي ارادهي انساني نيز وجود دارد؟ سخن پلاگيوس اين بود که همهي انسانها آزاد خلق شدهاند و ميتوانند خوب يا بد را برگزينند.
اما بهنظر اگوستين، اعتقادات پلاگيوس با بسياري از آموزههاي اساسي مسيحي ناسازگار بود. او ميگفت اين اعتقادات با آموزههاي فيض ازلي، گناه نخستين و منجي بودن مسيح، در تعارض است. اگوستين ميگفت انسان وارث گناه آدم است و خودش هرگز نميتواند براي نجات خود اقدام کند، اما مسيح با صليب خود، اين نجات را ممکن ساخت و هرکس فيض الهي شامل حال او شود، نجات مييابد.
دربارهي منشأ انديشههاي اگوستين بايد گفت او درواقع سخن پولس را در اين باره بيان کرده و سخن تازهاي نگفته است. سرانجام عقايد پلاگيوس در سال 431 م در شوراي افسس محکوم شد، اما نزاع ادامه يافت. پس از آن، راهبي بهنام يوحناي کاسيان (360-435م) تلاش کرد تا دو نظر را با هم بياميزد.
بر اين اساس، براي مدتي انديشهاي نيمهپلاگيوسي حاکم شد، اما سرانجام در شوراي اورانژ در سال 529م تعاليم پلاگيوس و يوحناي کاسيان محکوم، و تعاليم اگوستين با اندکي تعديل پذيرفته شد. بنابراين در پايان قرن پنجم، نظام الهياتي مسيحي به شکل نهايي خود رسيد و در باب مسيح شناسي، انديشههاي پولس بهطور کامل پذيرفته شد، اما در باب انسان و نجات، انديشههاي او با اندکي تعديل مورد قبول قرار گرفت.
● سی و یکم می سال 1809 میلادی:
ژوزف هايدن استاد موسيقي و آهنگساز بزرگ اتريشي در چنين روزي از سال 1809 ميلادي درگذشت.
هايدن در روستايي کوچک در روهراو اتريش زاده شد. پدرش چرخ ارابه ميساخت و هايدن کوچک تا شش سالگي بهجز آوازهاي عاميانه که پدرش دلبستهي خواندن آنها بود و نيز رقصهايي روستايي که هنگام جشن و سرور در گوشه و کنار زادگاهش برپا ميشد، چيزي از موسيقي نميشناخت.
وي در 8 سالگي به وين رفت تا به عضويت پسران آوازخوان کليساي سناشتفان درآيد. در آنجا اگرچه صداي دلنشين او مورد توجه قرار گرفت، اما هيچ امکاني براي تحصيل آهنگسازي و هنر نوازندگي برايش فراهم نيامد و هنگامي که صداي خوشش را از دست داد او را بدون کمترين پول از سناشتفان روانهي گوشهي خيابان کردند.
او دربارهي اين دوره چنين گفته: «با تدريس موسيقي به بچههاي 7-8 ساله بود که به زحمت ميتوانستم زنده بمانم.» او در آن ايام در تلاش بود تا فن آهنگسازي را خود بهتنهايي بياموزد و همزمان به هرکاري که ميتوانست از جمله نوازندگي ويولون در گروه محبوب نوازندگان خيابان وين که اسباب سرگرمي و تفريح شبانهي مردم را فراهم ميکرد، ميپرداخت.
هايدن گرچه خود را اسير شغلش حس ميکرد، اما بعدها در توصيفي خردمندانه از وضعيت خود چنين گفت: «آنجا نهفقط دلگرم به اقبال و پذيرش مداوم بودم بلکه در مقام رهبر ارکستر ميتوانستم تجربه کنم و دريابم که چهچيز سبب تقويت جلوهاي صوتي ميشود يا آن را تضعيف ميکند و به اين ترتيب ميتوانستم به دلخواه خود ترکيب سازها را بهبود بخشم، آنها را تغيير دهم و سازهايي را خذف يا اضافه کنم. از دنيا دور افتاده بودم.»
هايدن رهياب سبک کلاسيک در تکامل بخشيدن به سمفوني و کوارتت زهي پيشرو بود. موتزارت و بتهوون از سبک او تأثير پذيرفته بودند. ژوزف هايدن در سال 1809 هنگام اشغال وين توسط ارتش ناپلئون در سن 77 سالگي درگذشت.
● سی و یکم می سال 1836 میلادی:
ژول شره طراح فرانسوي در چنين روزي از سال 1836 ميلادي زاده شد.
پس از اختراع تکنيک چاپ سنگي رنگي (کروموليتوگرافي) نخستين پوسترهايي که به چاپ رسيد سطحي و بازاري و ناهوشمندانه بود. تنها پس از 1867 و پيدايش پوسترهاي ژول شره بود که هنر پوستر به قابليت بالقوهي خويش رسيد.
شره، طراحي پوستر را دگرگوني داد. در پوسترهاي پيش از او، نقش تصوير به اهميت نوشته نبود و در رساندن پيام پوستر، نقش اصلي به عهدهي نوشته بود. اما چنانکه از پوسترهاي شره پيداست، وي طراحي را به صدر نشاند.
شره از تصوير کردن پيام پوستر بهصورت خشک و منجمد و واقعي ابا داشت. زنان تصاوير او، (مانند دختر فروشندهي نفت براي چراغ نفتي در يکي از آثارش) بيشتر ايدهآلي بودند تا واقعي.
شره بر روي زيبايي، سرزندگي و حرکت تأکيد داشت. تخصص او در کشيدن پوسترهاي تئاتري و نمايشي بود. استفادهي او از رنگهاي پاستل به پوسترهايش طراوتي دلپسند ميداد. استفاده از نوشته در کارهاي شره در حداقل است.
● سی و یکم می سال 1881 میلادی:
عامل بيماري سياهزخم توسط لويي پاستور پزشك فرانسوي در چنين روزي از سال 1881 ميلادي کشف شد.
باکتري باسيلوس آنتراسيس عامل بيماري سياهزخم است. نامهاي ديگر اين بيماري در زبان انگليسي آنتراکس (Anthrax) و به فرانسوي شاربن است. نام آنتراکس از کلمهي يوناني (anthrakis) بهمعني ذغال گرفته شده که بهدليل زخم سياهرنگي هست که در اين بيماري بهوجود ميآيد. از بيماريهاي مشترک انسان و تعداد زيادي از حيوانات است که البته در حيوانات شايعتر و در انسان کمتر هست.
● سی و یکم می سال 1887 میلادی:
گوستاو كييِر شهوف فيزيكدان آلماني و كاشف طيف خورشيد در چنين روزي از سال 1887 ميلادي درگذشت.
گوستاو روبرت كييرشهوف در 31 مارس 1824م در آلمان بهدنيا آمد. وي از كودكي به تحقيق پرداخته بود و زماني كه از دانشگاه فارغالتحصيل شد، دربارهي برق و خواص آن، پژوهشهاي ارزشمندي انجام داد. او در اين زمان ثابت كرد كه تغيير ناگهاني ولتاژ يك دستگاه نيز با سرعت نور حركت ميكند.
در ادامهي كارهاي علمي كيير شهوف، او در سال 1859 موفق به تجزيهي رنگينكمان گرديد كه اين عمل، راهنماي وي در كشف دو عنصر سزيوم و روبيديوم شد. او سپس قانون معروفش را عرضه داشت كه از دو سند تشكيل شده بود. در اين قانون، جريانهاي الكتريكي و نيروهاي مولد برق در يك شبكه و نيز قدرت نشركنندهي هر بدن، در درجهي حرارت معين، مورد بحث قرار گرفته است.
او همچنين تحقيقاتي دربارهي خاصيت انتقال حرارت و رنگينكمانهاي خورشيدي و چگونگي ايجاد خطوط طيفي به انجام رساند و با آزمايش خود بهوسيلهي طيفنما كه براي مطالعه و تجزيهي نور بهكار ميرود، حداقل شش عنصر از عناصر شناختهشده در زمين و در طيف خورشيد را كشف كرد. گوستاو كيير شهوف سرانجام در 31 مه 1887م در سن 53 سالگي درگذشت.
● سی و یکم می سال 1901 میلادی:
ارنست دوسارزك باستانشناس معروف فرانسوي در چنين روزي از سال 1901 ميلادي درگذشت.
ارنست شوكن دوسارزك، باستانشناس معروف فرانسوي در يازدهم اوت 1837م در شهر سارزك فرانسه بهدنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات خود، در كنسولگري فرانسه در مصر مشغول به كار شد و بر اثر برخورد با قبايل شرقي، به خاورشناسي علاقهمند گرديد. دوسارزك در سالهاي بعد به عراق رفت و به امر حفريات و كاوش در منطقهي باستاني بينالنهرين متمايل شد.
وي پس از هفت سال اشتغال به كار حفاري آثار باستاني، آثار متعدد هنري را در خرابههاي بهجا مانده از تمدن قديم منطقه پيدا كرد كه از آن جمله، سي هزار خشتنبشته مربوط به 2400 سال قبل از ميلاد مسيح (ع) بود. دوسارزك همچنين لوحها، استوانهها، قوطيهاي استوانهايشكل دستنخورده و گرانبهايى را كشف كرد و آنها را به فرانسه فرستاد.
وي طي ماهها و سالهاي بعد نيز آثار عتيقهي بسيار ارزشمندي از دوران باستان كشف نمود كه در نوع خود كمنظير و حتي بينظير بودند. در اين ميان، هرچند قبايل منطقه خواهان جلوگيري از اين حفريات و انتقال اشياء كشفشده به غرب بودند، اما دولت فرانسه با اعزام نيروهاي نظامي خواستار ادامهي كار گرديد.
درنتيجهي كشفيات سارزك، مشخص شد كه ساكنان هزارهي سوم قبل از ميلاد در اين منطقه داراي تمدني برجسته بوده و از دانش بشري پيشرفتهاي برخوردار بودهاند. آنها خط را اختراع نمودهاند، اگرچه در ابتدا بهصورت نقاشي و ثبت نقوش بود، اما به مرور زمان، همان نقشها، سادهتر شده و بهصورت خط ميخي درآمده است.
در اين ميان، دولتهاي استعماري، كارگزاران خود را تحت عناوين مبلغان مذهبي و يا خاورشناس به مناطق شرق اعزام ميكردند و موجبات انتقال آثار كهن فرهنگي آنان به غرب را فراهم ميساختند. سارزك نيز يكي از اين افراد بود كه پس از كشف آثار متعدد و گرانبهاي باستاني، موجبات غارت و ارسال اين ميراث شرق را به موزههاي غرب فراهم ميآورد.
دوسارزك 11 سفر علمي - اكتشافي به منطقهي بينالنهرين انجام داد و گزارشات مفصلي همراه با نقشهها و عكس براي دولت فرانسه تهيه نمود. ارنست شوكن دوسارزك سرانجام در 31 مه 1901م در سن 64 سالگي درگذشت.
● سی و یکم می سال 1910 میلادی:
روز استقلال كامل جمهوري افريقاي جنوبي مصادف با چنين روزي از سال 1910 ميلادي است.
افريقاي جنوبي از بههم پيوستن دو مستعمرهي انگليس در جنوب افريقا تشكيل شد و در 31 مه 1910 استقلال داخلي يافت. اين اتحاديه در 1931 به استقلال كامل دست يافت. اما اقليت سفيدپوست، قدرت را در دست گرفتند. سرانجام بر اثر مبارزات پيگير سياهان اين كشور و فشار كشورهاي خارجي، سفيدپوستان افريقاي جنوبي در 1991 مجبور به پايان دادن به رژيم تبعيض نژادي (آپارتايد) در اين كشور شدند.
● سی و یکم می سال 1919 میلادی:
استقلال دوبارهي افغانستان در چنين روزي از سال 1919 ميلادي تأمين گرديد.
افغانستان در 1747 براي اولينبار توسط احمدشاه ابدالي مستقل اعلام شد. اما از حدود يك قرن بعد، انگليس براي حفظ مستعمرهي بزرگ خود يعني هند، شروع به مداخله در افغانستان كرد كه منجر به اولين جنگ اين كشور با انگلستان شد. در اين جنگ، انگليسيها با تحمل تلفات زياد، مجبور به عقبنشيني شدند. با اين حال، انگليس به اعمال نفوذ در افغانستان ادامه داد تا آنكه جنگ ديگري ميان دو طرف درگرفت كه در سال 1905 با انعقاد يك پيمان استعماري پايان يافت.
در 1919 امانالله خان به فرمانروايي افغانستان رسيد و قراردادهاي منعقدشده با انگليس را لغو و استقلال كشورش را اعلام كرد. اما اقدامات وي خشم انگليس را برانگيخت و بدينترتيب، جنگ سوم انگليس با افغانستان شروع شد که منجر به بركناري امانالله خان گرديد.
● سی و یکم می سال 1930 میلادی:
کلينت ايستوود بازيگر و کارگردان آمريکايي در چنين روزي از سال 1930 ميلادي متولد شد.
ايستوود در سانفرانسيسکو (در کاليفرنيا) به دنيا آمد. پدر او سنيور کلينت ايستوود و مادرش مارگارت راث رانر نام دارند. او در ابتدا بين سالهاي 1955 تا 1977 تقريباً فقط بهعنوان بازيگر در فيلمها ظاهر ميشد. مهمترين نقشهاي او نقش کابوي بدون نام سهگانهي سرجو لئونه (بهخصوص مشهورترين آنها: "خوب، بد، زشت") و نقش هري در سري فيلمهاي هري کثيف است.
وي در سمت کارگرداني فيلمهاي قابل قبولي ساخته است که هرکدام بيانگر حقايقي تلخ از دنياي اطراف ما ميباشد. فيلم "نابخشوده" (1992) براي او اسکار بهترين فيلم و بهترين کارگرداني را به ارمغان آورد. بعد از "نابخشوده"، چند فيلم جنايي ديگر ساخت که در مقايسه با آن فيلم، البته آثار ضعيفي بودند.
تا اينکه در سال 2003 "رود ميستيک" را ميسازد که در آن بازيگراني چون شان پن و تيم رابينز حضور داشتند و جوايزي از جمله اسکار نيز براي اين فيلم مهم دريافت کردهاند. خود او نيز نامزد بهترين کارگرداني شد. سال بعد از موفقيت "رود ميستيک"، فيلم تأثيرگذار "دختر ميليون دلاري" را ميسازد و براي بار دوم بعد از "نابخشوده"، اسکار بهترين کارگرداني و فيلم را کسب ميکند.
در سال 2006 دوگانهي جنگي دربارهي جنگ جهاني دوم بين آمريکا و ژاپن با نامهاي "پرچمهاي پدران ما" و "نامههايي از ايوجيما" را ميسازد که هردو از سوي بسياري از منتقدين بهترين فيلمهاي سال معرفي ميشوند. "نامههايي از ايوجيما" توانست در جوايز اسکار، نامزد 4 جايزه (از جمله بهترين فيلم و کارگرداني) شود و...
آنچه همواره در فيلمهاي کلينت ايستوود (که حقاً بهترين فيلمهاي اين سالها ميباشند) قابل احساس است، تلخي بيش از حد ولي صادق فيلمهاي اوست که به بحرانهاي دنياي اطراف ما ميپردازد. از جمله جنگ و پيامدهاي اشتباه آن، تجاوز، معلوليت، تبعيض نژادي و معضلاتي از اين دست.
● برخی ديگر از مهمترين رخدادهای سی و یکم می در تقویم تاریخ میلادی:
70: باروي اول بيتالمقدس (اورشليم) به دست روميها افتاد و هشتم سپتامبر تمامي شهر تسخير و كاملاً ويران شد و باقيماندهي يهوديان آن به اكناف جهان پراكنده شدند. يهوديان از چهار سال پيش از آن بر ضد سلطهي روميان دست به شورش زده بودند.
455: پترونيوس ماکزيموس (petronius maxisimus) امپراتور روم غربي (ايتاليا و سرزمينهاي اطراف آن) به دست مردم شهر رم اعدام شد. وي بهجاي ايستادگي در برابر حملهي وندالها به شهر، قصد فرار داشت كه به دست مردم افتاد. ماكزيموس كه با دادن رشوه به سمت امپراتور تعيين شده بود تنها 11 هفته حكومت كرده بود.
1779: آمريکا داراي قانون کپي رايت شد.
1905: ويلهلم دوم قيصر وقت آلمان در چهارچوب رقابتهاي استعماري اروپائيان وارد طنجه (مراکش) شد.
1935: يک زمينلرزهي شديد بيش از 50 هزار تن را در کويته (در آن زمان، شهر مرکزي بلوچستان انگلستان) کشت.
1906: از داخل خانهاي در مادريد به سوي کالسکهي آلفونسو 13 پادشاه وقت اسپانيا که همان روز ازدواج کرده بود و پس از شرکت در مراسم کليسايي نكاح با همسر خود عازم کاخ سلطنتي بود بمب پرتاب شد که 18 تن را کشت ولي پادشاه و ملکه زنده ماندند. اين بمب در داخل يک سبد گل جاسازي شده بود.
1907: نخستين تاکسي (خودروي سواري مسافربر) به مفهوم امروز در شهر نيويورک بهکار افتاد.
1947: حکومت مجارستان به دست حزب کمونيست اين کشور افتاد.
1961: در پي جنگ بوئرها با انگليسيها، كشور فدرال آفريقاي جنوبي مركب از چهار منطقهي خودمختار (كيپ، ناتال، اورنج و ترانسوال) كه دولت مركزي آن داراي چهار پايتخت بود (يك پايتخت براي قوهي اجرايي، ديگري مقننه، سومي قضائيه و چهارمي امور مالي) تأسيس شد كه در همين روز در سال 1961 به جمهوري فدرال و حق رأي در دست سفيدپوستان مهاجر تبديل شد كه به تدريج مورد تحريم قرار گرفت و...
خبرگزاری ایمنا: در چنین روزی از سال 529 ميلادی؛ دين مسيح (ع) در روم به فرمان امپراتوری این کشور رسمیت یافت. در این روز از تقویم تاریخ میلادی، در شورای اورانژ تعاليم پلاگيوس و يوحنای کاسيان محکوم شد و تعاليم اگوستين با اندکی تعديل مورد پذیرش قرار گرفت.
کد خبر 41144




نظر شما