• محمدحسين نام داشت و به سال 1240ش (1277ق) در نائين و در خانداني فاضل و محيطي روحاني و خانهاي پرمهر و عطوفت قدم به عرصهي گيتي نهاد. پدرش شيخالاسلام ميرزاعبدالرحيم از خاندان بزرگ منوچهري بود كه پدرانش در اصفهان پشت در پشت لقب شيخالاسلامي داشتند. خاندان نائيني در اصفهان به بهرهمندي از نيکيها شهرهي عام و خاص و از نظر علم و دينداري زبانزد همگان بودند و خانهي ايشان در زمان بروز مشكلات، پناهگاه مستمندان بود.
محمدحسين تحصيلات ابتدايي حوزوي خود را در زادگاه خويش گذراند و پس از آن در 17 سالگي (1293ق) به اصفهان رفت و در آن حوزهي علمي بزرگ، دروس عالي فقه، اصول، فلسفه و حكمت را از اساتيد فرهيختهي ذيل آموخت: ابوالمعالي فرزند حاج محمدابراهيم كلباسي، شيخ محمدباقر ايوانكي فرزند شيخ محمدتقي اصفهاني و جهانگيرخان قشقايي.
وي در سال 1303ق راهي نجف اشرف شد و به سامرا رفت؛ زيرا آن ديار مقدس با حضور ميرزا محمدحسن شيرازي و ديگر اساتيد، رونق علمي يافته و دانشپژوهان بسياري را به سوي خود جلب كرده بود. نائيني درآغاز ورود به حوزهي سامرا در درس دو استاد فرزانه سيدمحمد طباطبايي فشاركي و سيداسماعيل صدر شركت جسته، سپس در محفل پربار درس ميرزا محمدحسن شيرازي حضور يافت و مدت 9 سال از دانش سرشار او بهره برد.
محمدحسين با سفر به نجف، از درس اخلاق آخوند ملاحسينقلي همداني استفاده كرد. او پس از رحلت ميرزاي شيرازي بههمراه سيداسماعيل صدر راهي كربلا شد و در مدت 2 سال اقامت در آنجا از اين استاد عزيز بهرهي فراوان برد و سپس با اندوختهاي ارزشمند و كولهباري گرانسنگ در سال 1316ق راهي نجف و مقيم آنجا شد. وي در كنار تدريس، در جلسهي علمي آخوند خراساني حاضر ميشد.
ميرزاي نائيني با مقام والاي علمي، سياسي و معنوي خويش، شاگردان فاضل و آگاهي را به عالم اسلام عرضه كرد كه هريك محور فكري و علمي در جامعه شدند، شاگرداني همچون: سيدمحسن طباطبائي حكيم، سيدمحمدحجت كوهكمري، سيدمحمدهادي ميلاني، سيدابوالقاسم خوئي، سيدمحمدحسين طباطبائي، سيدمحمود حسيني شاهرودي، سيدجمالالدين گلپايگاني و...
از جمله دانشمنداني كه در رونق و جلو رفتن "اصول" زحمت فوقالعاده كشيد، آيتالله نائيني است تا جائي كه "نوآور" و "مجددالاصول" نام گرفت و اكثر معاصران از نظريات وي پيروي ميكنند و آن را همسنگ با نظريات آخوند خراساني در اصول بهشمار ميآورند.
آيتالله نائيني را همچنين ميتوان از پيشگامان نهضت مشروطيت بهشمار آورد. در سال 1327ق مشروطهخواهان حكومت را در دست گرفتند، لكن با دخالت اجانب، فئودالها، غربزدگان و ايادي استكبار رهبري نهضت را تصاحب نمودند و انقلاب را از مسير اصلياش منحرف ساخته بهجاي كيفر دشمنان واقعي مشروطه، شيخ فضلالله نوري را بر دار كردند.
اكثر علماي بزرگ نجف همچون ميرزاي نائيني به اين اميد كه خواهند توانست به آن نهضت، محتوايي اسلامي ببخشند، از آن پشتيباني كردند. مخالفان براي مقابله با نهضت تلاش كردند و حتي ميرزا را نيز هدف قرار دادند. در اين ميان مرگ مرموز و ناگهاني آخوند خراساني، باعث تضعيف نهضت گرديد هرچند مانع حركت علما به ايران نشد. رهبران روحاني از جمله نائيني به سوي كاظمين حركت كردند و سرانجام فعاليتهاي آنان باعث شد تا آرامش به ايران بازگردد.
آيتالله نائيني كتاب "تنبيةالامه" را در بحران انقلاب مشروطه (1327ق) به فارسي نوشت و مورد تأييد بعضي از بزرگان قرار گرفت. او در اين كتاب حاكميت اسلام ناب محمدي را اثبات كرده و پرده از چهرهي حكومتهاي استبدادي برداشته و زندگي در زير سلطهي استبداد را با بردگي مساوي ميداند.
وي از قائلين به ولايت مطلقهي فقيه است كه در اين كتاب تمام مناصب و شئون اعتباري امام معصوم را براي فقيه جامعالشرايط ثابت ميداند. از نظر او، علما شرعاً مسئول دستگاه حكومتياند و جلوگيري از بينظمي و بيعدالتي در جامعه از وظايف آنهاست و در غيبت امام عصر (عج) رهبري جامعه بر عهدهي آنان ميباشد. به گفتهي شهيد مطهري: «افسوس كه جو عوامزدهي محيط ما، كاري كرد كه آن مرحوم پس از نشر آن كتاب، يكباره مهر سكوت بر لب زده، دم فروبست.»
پس از شروع جنگ جهاني اول و اشغال شدن بخش وسيعي از عراق به دست نيروهاي انگليسي، علماي شيعه وارد صحنه شده عليه آنان حكم جهاد دادند. آيتالله نائيني همگام با ديگر علما عليه قواي خارجي دست به قيام زد.
پس از شكست دولت عثماني، دولت انگليس درصدد روي كار آوردن حكومتي دستنشانده و انگليسي بر عراق برآمد و از مردم عراق دعوت شد تا در يك انتخابات عمومي براي تعيين يك حاكم انگليسي براي خود شركت جويند. علما و روحانيون طراز اول عراق نيز دوباره به مخالفت برخاسته، انتخاب فردي كافر را براي حكومت بر مسلمانها حرام دانستند. دولت انگليس كه خود را در مخمصه ديد، قراردادي با ملكفيصل بست و او را در سال 1340ق پادشاه عراق گردانيد.
فتواي علما، امكان انتخابات را در شهرهايي چون نجف و كوفه سلب كرد. بعد از اين رخدادها بود كه زمينهي تبعيد آيتالله نائيني و آيتالله سيدابوالحسن اصفهاني به ايران فراهم شد. سرانجام ملكفيصل در اثر فشار مردم و علما، مجبور به عذرخواهي از مراجع تبعيدشده گرديد و آن دو فرزانهي دهر پس از يك سال دوري از حوزهي علميهي نجف، در سال 1342ق بازگشتند.
از درياي بيكران علوم ديني آيتالله نائيني، آثار ذيل به يادگار مانده است: "تعليقه بر عروةالوثقي"، "لباس مشكوك"، "التعبديوالتوصلي"، "وسيلةالنجاة"، "سؤال و جوابهاي استدلالي فقهي"، "تقريرات اصول"، كه برخي از شاگردان او درسهاي علم اصول وي را به رشتهي تحرير درآوردند.
سرانجام استاد فقها و مجتهدان عصر، آيتالله العظمي ميرزا محمدحسين نائيني، پس از عمري تلاش و خدمت در پرورش شاگردان گرانمايه و تعالي اسلام و مسلمين در 26 جماديالاولي 1355ق (1315ش) در سن 78 سالگي به رحمت ايزدي پيوست و پيكر پاكش در كنار حرم مطهر حضرت علي (ع) به خاك سپرده شد.
خبرگزاری ایمنا: میرزای نائینی از قائلين به ولايت مطلقهی فقيه است كه تمام مناصب و شئون اعتباری امام معصوم را برای فقيه جامعالشرايط ثابت میداند. از نظر او، علما شرعاً مسئول دستگاه حكومتیاند و جلوگيری از بینظمي و بیعدالتي در جامعه از وظايف آنهاست و در غيبت امام عصر (عج) رهبری جامعه بر عهدهی آنان است.
کد خبر 41128
نظر شما