به گزارش خبرنگار ایمنا، بهار مختاریان شامگاه امروز -۱۷ بهمن ماه- در برنامه سرود مجلس جمشید که به مناسبت یادبود جمشید مظاهری و به همت مرکز آفرینش ادبی قلمستان و سازمان فرهنگی، اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان برگزار شده بود اظهار کرد: از دست دادن این استاد فقدان بزرگی بود ایشان نسخه شناس ماهر، قابل و آگاه بر متون بودند و ذهنی باز برای پذیرفتن مباحث جدید داشتند. باید همیشه حضور این بزرگواران را مغتنم بشماریم چرا که زمانی که از دست میروند متوجه خلأ آنها میشویم.
وی افزود: شاهنامه را همه ایرانیان با آن آشنایی دارند و برای آن ارزش قائل هستند اما ارزشی که ما ایرانیان معمولاً برای چنین آثاری قائل هستیم با شناخت همراه نشده است.وقتی میگوئیم شناخت یعنی آنقدر زوایای پیچیده در این آثار وجود دارد که حوزههای مطالعاتی گستردهای از باستان شناسی تا قوم شناسی و اسطوره شناسی را میطلبد که امروزه همه ذیل مطالعات فرهنگی قرار میگیرد.
این استاد ادبیات ادامه داد: وقتی میگوئیم "فرهنگی" باید بدانیم که با حوزه وسیعی رو به رو هستیم چراکه فرهنگ در تاریخ یک قوم پیوستاری را با خود همراه میکند که این پیوستار فقط ردپایی از خود بر جای میگذارد و بنابراین نیاز به روش شناسی های تخصصی دارد.
مختاریان اضافه کرد: بخش عمدهای از این پیوستار روایتهای شفاهی است، یعنی داستانها و روایتهای شفاهی که وقتی ردپای آنها میماند که جایی ثبت شوند و اینگونه است که تاریخ شکل میگیرد.
وی تصریح کرد: شاهنامه پیشینهای دارد که از ادوار تاریخی گوناگون به فردوسی رسیده است و در این موضوع فردوسی آغازگر یک بحث یا روایت تاریخی نیست بلکه در این روایت پایان دهنده آن است.
این استاد ادبیات افزود: متأسفانه ایران شناسی ما در ایران حوزه تقریباً ناکارآمدی شده است و بسیاری از کارها در اختیار ایران شناسان غربی بوده است و امیدوارم در آینده دانشجویان بدانند با ارتباط با حوزههای ایران قدیم میتوان خیلی از این زوایای پیچیده متون کهن را روشن کرد.
مختاریان ادامه داد: تاریخ افسانهای یا ملی ما با شاهنامه شناخته میشود و برخی جای این تاریخ را با تاریخ عینی و رویدادهای واقعی اشتباه میگیرند؛ این تاریخ، فرهنگی است که به رویدادهای عینی کاری ندارد بلکه آنها را در درون خود بر اساس الگوهای شناخته شده فرهنگی استهلال میدهد و جای آنها را به شکل نماد نشان میدهد.
وی ادامه داد: شاهنامه از یک طرف به فرهنگ ایران باستان و از طرف دیگر به خود فرهنگ باستان در دل فرهنگ هندو ایران مربوط میشود توانسته است از فرهنگهای مختلف اطلاعات زیادی به ما میدهد، پس نمیتوان شاهنامه را به خود آن محدود ساخت.
شاهنامه؛ تاریخ ملی
این استاد ادبیات اضافه کرد: شاهنامه به زبان فارسی است اما تمامی رد پای نمادها و نشانهها به فرهنگ وسیعتر پیش از شاهنامه مربوط میشود، همچنین آنچه شاهنامه را تبدیل به تاریخ کرده است این بوده که گزارشی از رویدادهای تاریخی مربوط به زمان ساسانیان دارد که آنها را به شکل یک پیوستار زمانی با نظم مشخص سرایش به هم پیوند داده است؛ گرچه همانطور که گفتم ممکن است هیچ شباهتی به شکل عینی و فرهنگی به هم نداشته باشند اما حاصل آن چیزی است که ما آن را تاریخ ملی میشناسیم.
مختاریان افزود: نشانههای زبانی که در شاهنامه یا دیگر آثار میبینید واقعیتهای ژرف و بسیار عمیق اجتماعی، اعتقادی و مسائل تاریخ سیاسی و فکری را با خود حمل میکنند، پس چنین تحقیقاتی نیاز به یک روش شناسی دارد که ما باید با آن آشنا شویم و بدون آشنا شدن با این روش شناسی ما مسیر را اشتباه خواهیم رفت یعنی از تفسیر شروع میکنیم و بعد به سمت تحلیل دادهها میرویم، در صورتی که باید از کوچکترین دادهها شروع کنیم و پس از تحلیل شاید بتوانیم به تفسیر برسیم.
وی ادامه داد: پس باید بین نحوه و روند تحریر تدریجی این آثار، شیوه مفصل بندی آن و پیوستار تمایز قائل شویم و این مهم است تا بدانیم که ما سرسری با این واژهها و اصطلاحات رو به رو نمیشویم.
این استاد ادبیات خاطر نشان کرد: نکتهای که بسیاری از محققان سرشناس غربی در حوزه شاهنامه کشف کردهاند این است که یک روند تدریجی انتقال اسطوره شفاهی به حماسه نوشتاری است.
مختاریان تصریح کرد: گاهی سرایندگان چون در ظرف زمانی خود قرار دارند این موارد عینی را تغییر میدهند، اما آنچه میماند ساختار است که شامل نمادهایی است که اساساً هیچکس در طول فرهنگ نمیتواند آن را تغییر دهد چون از خاستگاهی جمعی بر میآیند فردوسی نیز نمیتواند آن را تغییر دهد بنابراین، گاه آنها در حال انتقال یک ایدئولوژی هستند که خود نیز از آن آگاه نیستند.
وی اضافه کرد: ماباید بدانیم که با چه موضوع و ویژگیهایی رو به رو هستیم و زمانی همه اینها را در کنار بگذاریم اجزایی روشن میشود که به ما در شناخت تاریخ فرهنگی که شناخت آن در ایران هنوز مطرح نشده است؛ کمک میکند.
فهم شاهنامه در گرو برسری خوانی
در ادامه جویا جهانبخش در خصوص زبان شاهنامه و برسری خوانی اظهار کرد: زمانی که تصاویر استاد بر پرده نمایش نقش میبست با خود میاندیشیدم که چه بختیارم که توفیق فیض بردن از محضر او را بردهام.
وی افزود: در یک چشمانداز فراخ و نگاه فراگیر خوانندگان هر متن کهن به ویژه شاهنامه به دو گروه سرسری خوانان و برسری خوانان تقسیم میشوند سرسری خوانان چنین متنی ژرف و شگرفی چون شاهنامه را نمونه وار و مانند یک روزنامه یا هر نوشته عادی دیگر میخوانند و میگذرند.
این عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: اما برسری خوانان در آن متن تأمل و درنگ میکنند و لطایف و ظرایفی که در خواندن نخست برای خوانندگان حاصل نمیشود؛ را مینگرند چراکه در برسری خواندن نکاتی که در خواندن سرسری کشف نمیشود، میجویند.
جهانبخش اضافه کرد: استاد ما جمشید مظاهری یک برسری خوان بود از این رو خواستم که در این جلسه در خصوص بر سری خوانی سخن بگویم؛ البته برسری خوانی ویژه شاهنامه نیست اما متنی چون شاهنامه به ویژه از آن روی که در جایگاهی از تاریخ ایستاده است که انباشتگی خاصی را اقتضا کرده است بسیار نیازمند به برسری خوانی است و بسیاری از واژههای ساده آن نیازمند بیش درنگیدن هستند.
وی با اشاره به اینکه استاد جمشیدی از کسانی بود که به ظرایف شاهنامه مینگریست گفت: جای آن دارد که شاهنامه را بیش از پیش بخوانیم و در خواندن آن برسری خوان و نه سرسری خوان باشیم، کسی که سرسری میخواند، ممکن است در شاهنامه دشواریهایی که بیابد که آنها نداند آنگاه او باید به فرهنگها بنگرد، از دیگران معانی آنها را بپرسد و مقالههایی که در این خصوص نگاشته شده است را بنگرد تا به این مواد پی ببرد.
این عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی با بیان اینکه باریکی هایی در شاهنامه هست که فهم آنها در گرو برسری خوانی است، اضافه کرد: یکی از آشناترین واژهها را مثال میزنم؛ واژه پهلوان که بارها در شاهنامه آمده است و هر فارسی زبانی در زمان ما فکر میکند که بر معنی آن واقف هستند.
جهانبخش ادامه داد: پهلوان در عرف و عادت ما فردی زورمند، قوی جثه، برخوردار از مواهب و مهارتهای ورزشی و از نظر شخصیتی موصوف به فتوت، جوانمردی، مردمداری، ایمان و عمل دینی است اما پهلوان شاهنامه بدون اینکه از این معانی گسسته و بیگانه باشد، در عین حال منطبق بر این مواد نیست.
وی افزود: همین واژه پرکاربرد در جای جای شاهنامه میتواند ظرایفی داشته باشد که بی توجهی به آن مانع فهم درست مفاد سخن فردوسی میشود؛ پهلوان در جهان شاهنامه در کنار شاه بخشی از فضای سیاسی را میسازد و کارگزاران سیاسی اصلی در شاهنامه شاهان و پهلوانان هستند.
نظر شما