سردار شهيد اكبر آقابابايی؛ قائم‌مقام فرمانده‏ی لشکر 14 امام حسين (ع)

خبرگزاری ایمنا: سردار شهيد اكبر آقابابايی در طول سال‌های دفاع مقدس، در عمليات‌‌های بی‌شماری شرکت کرد و چندين مرتبه مجروح شد. عمليات کربلای 5، برگ زرينی از رشادت‌های حاج‌اکبر بود. بمباران شيميايی در اين عمليات، سردار وفادار اسلام را به بستر بيماری سپرد.

سردار شهيد اكبر آقابابايي در اسفندماه سال 1340 در اصفهان ديده به جهان هستي گشود. دوران کودکي را تحت تعليم خانواده‌ي مذهبي خود سپري کرد. هم‌زمان با ورود به دبستان، قرائت قرآن کريم را آموخت. دوران دبيرستان براي او به‌دليل رشد خارق‌العاده‌ي اخلاقي و سياسي، دوران سرنوشت‌سازي بود. او اوقات فراغت خود را در کارخانه‌ي سنگبري مي‌گذراند تا با به‌دست آوردن پول، سهم کوچکي در تأمين معاش خانواده داشته باشد.
با پيروزي انقلاب اسلامي به سپاه پاسداران پيوست و کار را در سپاه با مربي‌گري در پادگان آموزشي 15 خرداد اصفهان آغاز کرد. حاج‌اکبر با مهارت خاص و غيرقابل وصفي به آموزش نظامي و تقويت بنيه‌ي دفاعي و جنگي نيروها همت گمارد و با شروع درگيري در کردستان، يک گروه از نيروهاي آموزشي را آماده نمود و خود هم‌راه آنان به سنندج عزيمت نمود و مسئوليت سپاه سنندج را به عهده گرفت.
آقابابايي در طول حضور مداوم خود در کردستان و جنوب به‌خاطر لياقتي که از خود نشان داد، فرماندهي عمليات ناحيه‌ي کردستان و فرماندهي تيپ 110 شهيد بروجردي را عهده‌دار بود و به‌خوبي اداي تکليف نمود. عمليات معروف کرکوک و نفوذ به عمق 175 کيلومتري خاک عراق را نيز فرماندهي کرد و طي اين عمليات، اولين موشک آرپي‌جي را به سمت مواضع دشمن بعثي شليک نمود.
وي در طول سال‌هاي دفاع مقدس در عمليات‌‌هاي بي‌شماري شرکت کرد و چندين مرتبه مجروح شد. عمليات کربلاي 5 برگ زريني از رشادت‌هاي اکبر بود. بمباران شيميايي در اين عمليات، سردار وفادار اسلام را به بستر بيماري سپرد. شايستگي بي‌نظير حاج‌اکبر موجب واگذاري فرماندهي تيپ 18 الغدير و فرماندهي قرارگاه ارشد سپاه در استان يزد شد. در اواخر سال 1369 نيز جانشين فرماندهي لشکر 14 امام حسين (ع) شد. وي هم‌چنين با حکم فرماندهي کل سپاه، به نيروي قدس سپاه مأموريت يافت و در سمت فرماندهي عمليات آن نيرو مشغول فعاليت شد.
حاجي در سال 1363 همسر خود را انتخاب نمود و در محضر حضرت امام خميني (ره) عقد کرد. امام (ره) با شناختي که از او داشت، او را در آغوش کشيد و برايش دعا نمود. ثمره‌ي اين ازدواج، دو فرزند دختر به نام‌هاي زينب و زهرا بود. وي سال 1367 در رشته‌ي مهندسي پذيرفته شد و در سال 1370 در رشته‌ي علوم سياسي دانشگاه اصفهان به تحصيل پرداخت.
کم‌کم آثار جراحات شيميايي، اين مبارز خستگي‌ناپذير را روانه‌ي مراکز پزشکي داخل و خارج کشور مي‌ساخت تا اين‌که سرانجام سردار دلاور اسلام در تاريخ 4 شهريورماه 1376 در آستانه‌ي ايام فاطمه (س) در بيمارستان مهر تهران درحالي‌که آرام‌آرام زيارت عاشورا را زمزمه مي‌کرد، در سن 35 سالگي برات عشق را از معشوق دريافت کرد و هنگام دميدن سپيده‌ي سحر، همراه قافله‌ي صبح به آسمان پرگشود.

دست‌نوشته‏ای از سردار شهيد آقابابايی:
بهار عمر انسان خيلي زود خزان خواهد شد، دنيا محل گذران عمر است و انساني از اين عمر، بهترين بهره را برده است که توشه برداشته باشد، توشه‌اي را که از انبيا و اولياء و امامان و اولاد ايشان به ارشاد بر آدميان به‌جاي مانده و اميد داريم ما با کوله‌اي پر به سمت او که همه‌چيز از اوست برويم و اين راهي پر پيچ و خم در سر راه دارد. راهي که هزاران سنگريزه و خار در درون دارد و کسي موفق خواهد بود اين سختي را پشت سر گذارد که اول توکلش بر خدا و استقامتش نيز چون کوه باشد و اميدواريم که خداوند ما را از اين دو خصيصه بهره‌مند گرداند.

فرازی از وصیت‌نامه‏ی سردار شهيد آقابابايی:
... اينجانب اکبر آقابابايي فرزند حسين‌علي به خانواده و دوستان عزيزم سفارش مي‌کنم، دست از اسلام عزيز برنداشته و اسلام عزيز را که سال‌ها در غربت بود، ياري کنند و از ولايت تا پاي جان دفاع نمايند و بدانند که اسلام بدون ولايت يعني اسلام بدون علي (ع)، در هر زمان عزيزانم بدانيد که دفاع از ولايت فقيه و مقام معظم رهبري حضرت آيت‌الله خامنه‌اي دفاع از علي (ع) و فرزندان اوست و اين محقق نمي‌شود جز با تلاش صادقانه در اجراي اوامر برحق ايشان.
عزيزانم! بدانيد که دشمنان قسم‌خورده‌ي انقلاب وقتي مأيوس مي‌شوند که بدانند که مردانه در پشت سر رهبر و قائد خود ايستاده‌ايد و از او پيروي مي‌کنيد. عزيزانم! بدانيد که دشمنان اسلام با بهره‌گيري از زر و زور در پي آنند که شما را از گذشته‌ي درخشان خود مأيوس سازند و شما را به سمت دنياي پر از نيرنگ خود کشانده و از مسير حق جدا سازند و آن‌ها مي‌خواهند با زيبا جلوه دادن دنياي خود شما را از دين و اسلام جدا سازند و برده‌ي خود نمايند و به‌همين علت است که شما بايد کاملاً هوشيار باشيد و فريب دنياي آن‌ها را نخوريد و بدانيد که همه‌ي دنيا فاني است و آن‌چه باقي مي‌ماند اعمال نيک و کارهاي ثواب شما است. در پايان از همه‌ي عزيزان و از رهبر عزيزم طلب بخشش دارم، اميدوارم از خطاهاي حقير درگذريد.

آخرين نجواهای سردار شهيد آقابابايی:
من فکر مي‌کنم فاصله‌ي ما و شهدا خيلي زياد است. آرزويم اين بود که در خون خود بغلطم و شهيد بشوم فکر نمي‌کردم روي تخت بيمارستان شهيد بشوم. اين هست که فاصله‌ها خيلي زياد است. البته لطف خدا خيلي بيش از اين‌ها است. ان‌شاءالله من را هم به آن‌ها برساند و با اباعبدالله (ع) محشور گرداند. من از خدا خيلي راضي هستم. ان‌شاءالله خدا هم از من راضي باشد. من خيلي راضي هستم از بيمارستان لذت مي‌برم. از درد لذت مي‌برم… از تحمل اين امتحان آسان لذت مي‌برم… از خدا راضي هستم.

روزشمار زندگی سردار شهيد آقابابايی:
18-12-1340: تولد به‌عنوان سومين فرزند خانواده‌ي حسين‌علي آقابابايي.
1348: شرکت در جلسات قرآن و قرائت کلام‌الله مجيد.
1356: فعاليت چشم‌گير در نشر و پخش اعلاميه‌هاي امام (ره).
15-12-1357: عضويت در کميته‌ي دفاع شهري اصفهان.
16-05-1358: اعزام به دوره‌ي آموزشي جهت آشنايي با مسائل نظامي.
23-11-1358: مأمور به دوره‌ي سه‌ماهه‌ي فرماندهي در پادگان امام علي (ع) تهران جهت تکميل آموزش‌هاي نظامي.
08-04-1358: خدمت به‌عنوان مربي و مسئول کميته‌ي تاکتيک پادگان آموزشي 15 خرداد اصفهان.
02-09-1359: اعزام جهت مبارزه با غائله‌ي کردستان.
16-12-1359: انتصاب به سمت فرماندهي طرح و عمليات سپاه سنندج.
02-12-1361: انجام عمليات‌هاي متعدد به‌عنوان معاون طرح و عمليات سپاه کردستان تحت کنترل قرارگاه حمزه سيدالشهدا (ع).
1363: قبولي در رشته‌ي مهندسي صنايع دانشگاه اميرکبير تهران و بازماندن از تحصيل به‌علت مسئوليت‌هاي حساس.
01-02-1364: انتصاب به سمت فرماندهي فرماندهي تيپ 110 شهيد بروجردي.
01-04-1365: ايفاي نقشي مهم در هدايت عمليات‌هاي کربلاي 1 و 2 و 4 و 5 به‌عنوان معاون طرح و عمليات قرارگاه حمزه سيدالشهدا (ع).
1366: ازدواج به پيروي از سنت حسنه‌ي پيامبر (ص) و قرائت خطبه‌ي عقد توسط حضرت امام (ره).
25-02-1366: انتخاب به‌عنوان فرمانده‌ي تيپ 18 الغدير يزد و فرماندهي اين تيپ در عمليات‌هاي والفجر 10، کربلاي 10، نصر 5 و حمله‌ي عراق به جاده‌ي اهواز - خرمشهر.
03-01-1367: مصدوميت شديد شيميايي از ناحيه‌ي ريه در منطقه‌ي عملياتي شاخ شميران.
23-12-1367: گذراندن دوره‌ي فرماندهي ستاد (دافوس) با موفقيت و دريافت درجه‌ي سرتيپ دومي در 29 سالگي.
1367: شرکت در يک عمليات متهورانه‌ي برون‌مرزي با صد کيلومتر نفوذ در خاک عراق و انهدام پالايشگاه کرکوک عراق.
01-06-1367: انتصاب به سمت قائم‌مقام فرماندهي لشکر 14 امام حسين (ع).
1372: انتخاب جهت فرماندهي عمليات نيروي قدس به‌منظور مقابله با تلاش‌هاي استکبار در از بين بردن نهضت‌هاي اسلامي.
03-06-1376: افتخار دريافت درجه‌ي سرتيپي از دستان مبارک مقام معظم رهبري، يک روز قبل از شهادت.
04-06-1376: شهادت بر اثر سرطان ريه پس از تحمل مدت‌ها رنج و درد ناشي از از مسموميت‌هاي شيميايي در بيمارستان حضرت بقيةالله (عج) تهران.

کد خبر 40808

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.