جنبش دانشجویی؛ آغازی تلخ، پایانی بی انتها

چند هفته پس از کودتای ۲۸ مرداد، در آذرماه ۱۳۳۲ روزنامه ها خبر مهمی را مخابره کردند: "ریچارد نیکسون، معاون ریاست جمهوری وقت آمریکا برای دیدار رسمی به ایران خواهد آمد." این موضوع بهانه ای برای شروع اعتراضات و تحولی تاریخی برای جنبش دانشجویی کشور شد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به سفارش نهضت مقاومت ملی، فعالان دانشجویی به سخنرانی در کلاس ها پرداختند و ناآرامی در تمامی محوطه دانشگاه تهران دیده می شد. دولت وقت برای پیشگیری از هرگونه اقدام بعدی تصمیم به سرکوب اعتراضات گرفت. سربازان و نیروهای ویژه ارتش پس از هجوم به دانشگاه، به کلاس های درس حمله کرده و صدها دانشجو را بازداشت و زخمی و در انتها در دانشکده فنی، اقدام به تیراندازی کردند که موجب مرگ سه دانشجوی این دانشکده به نام های احمد قندچی، آذر شریعت‌رضوی و مصطفی بزرگ‌نیا شد.

کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور که مرکز اجتماع و مباحثه مخالفان حکومت پهلوی در خارج از ایران بود، این روز را "روز دانشجو" نامید تا شروعی باشد برای فریاد صدای خاموش جنبش دانشجویی ایران...

برای بررسی بهتر فعالیت جنبش دانشجویی در ایران ابتدا باید روند اسلامیزه شدن این جنبش را پیش و پس از انقلاب بررسی کنیم. پیدایش اسلام گرایی در دانشگاه را می توان به اوایل دهه ۲۰ و تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه تهران مربوط دانست که در ادامه در دانشکده‌های دیگر کشور نیز گسترش یافت. تبدیل این گفتمان به گفتمان هژمون جنبش دانشجویی سه دهه زمان برد و نهضت ۱۵ خرداد امام خمینی (ره) نیز در تقویت این تفکر نوپا نقش بسیار پررنگی داشت.

در این زمان است که گروه‌هایی همچون نهضت آزادی با نوعی تلفیق اندیشه اسلام گرایی و منش لیبرالی جبهه ملی و در کنار آن گروه‌هایی چون سازمان مجاهدین خلق ایران با اندیشه بین اسلام گرایی با منش مارکسیستی حزب توده شکل می‌گیرد. این رخدادها بیانگر میل به فعالیت اسلامی است و بیش از آنکه این گروه‌ها از اسلام گرایان به نفع تفکر لیبرالی و مارکسیستی یارگیری کنند، به عضو گیری از لیبرال ها و مارکسیست ها به نفع جریان اسلام گرایی پرداختند در نتیجه باید پذیرفت که جنبش دانشجویی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تحت تأثیر فضای عمومی خصوصاً فضای اسلام گرایانه کشور قرار داشت.

در خرداد ۵۶ برای اولین بار مراسم بزرگداشت ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که به دنبال اعتراض به بازداشت امام خمینی (ره) رخ داد در کوی دانشگاه تهران برگزار شد و دانشجویان دانشکده اقتصاد در کلاس‌های خود دقایقی به احترام شهدای ۱۵ خرداد سکوت کردند. با فاصله کمتر از دو هفته از آن علی شریعتی که تفکرش نفوذ زیادی در بین مردم و خصوصاً روشنفکران و دانشجویان داشت به طرز مشکوکی درگذشت. این حوادث بود که باعث شعله‌ور شدن آتش زیر خاکستر جنبش دانشجویی شد.

با پیروزی انقلاب اسلامی،  انجمن‌های اسلامی رهبری جنبش دانشجویی را در اختیار گرفتند. اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان و سازمان دانشجویان مسلمان که بعدها باعث تشکیل تشکلی به نام دفتر تحکیم وحدت شد راه را برای اسلامی کردن جنبش دانشجویی باز کرد.

از سوی دیگر همراه با تسخیر سفارت آمریکا این تشکل بر رقبای خود غلبه کرد. انقلاب فرهنگی نیز باعث قدرتنمایی بیشتر تحکیم وحدت شد. با اینکه تحکیم، مؤسس این تفکر نبود، اما با قرار گرفتن بر اوج جنبش دانشجویی، هدایت آن را برای سالیان طولانی در اختیار گرفت.

محتوای گفتمان جنبش دانشجویی در آن سال ها بر محور عدالت در سیاست داخلی و مبارزه با امپریالیسم در سیاست خارجی می چرخید و طرفدار اقتصاد دولتی برای برقراری هر چه بهتر عدالت بود؛ این جنبش خواستار مصادره زمین‌های زمین داران بزرگ برای توزیع میان دهقان ها و روستائیان و مخالف مدارس خصوصی بود؛ از نهضت‌های آزادی بخش اسلامی در جهان طرفداری می‌کرد و خود را پیرو خط امام می دانست.

جنبش دانشجویی به جز ایام انقلاب و سال های نخستین آن بخصوص در میان سال های ۵۶ تا ۵۸ و همین طور زمان تسخیر سفارت آمریکا و انقلاب، در حالت نهفتگی بود. البته دوره نهفتگی جنبش دانشجویی در این برهه، یکنواخت نیست، به این دلیل که هم سال های پر جنب و جوش دهه ۶۰ را شاهدیم و هم بی تحرکی و حتی سیاست گریزی سال های نخست دهه ۷۰... البته می توان گفت دلیل این انسجام گسیختگی این بود که در گفتمان آن انسجام و وحدت تام وجود نداشت و همواره شاهد بروز اختلافات و گفتمان‌های فرعی بودیم.

جنبش دانشجویی و ظهور پدیده دوم خرداد

با ظهور پدیده دوم خرداد، دانشجویان نقش موثری را در ایجاد آن و پیروزی سیدمحمد خاتمی در انتخابات ریاست‌جمهوری بازی کردند. با روی کار آمدن اصلاح‌طلبان که بیشتر آنها از دانشجویان خط امامی به حساب می‌آمدند، جنبش دانشجویی جان تازه‌ای گرفت و بعد از دوم خرداد ۷۶ و حضور مصطفی معین در راس وزارت علوم عملا دانشجویان به یکی از عناصر تاثیرگذار سیاسی و اجتماعی در کشور تبدیل شدند. نشریات متعدد، میتینگ‌های آزاد و بیانیه‌ها و تجمعات اعتراضی آن‌ها اثرات مهمی در فضای سیاسی کشور داشت.

توقیف روزنامه سلام

صبح روز سه شنبه، ۱۵ تیر ماه ۱۳۷۸، عابرانی که در تب و تاب فضای دگرگون شده پس از دوم خرداد ۷۶، بیشتر از همیشه به پیشخوان روزنامه فروشی ها سرک می کشیدند، با تیتر "سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است." روزنامه سلام مواجه شدند که در صفحات بعد نامه فوق محرمانه سعید امامی را منتشر کرده بود. همین کافی بود تا روزنامه سلام ۱۷ تیر ۷۸ دیگر روی پیشخوان روزنامه فروشی ها نباشد.

۱۸ تیر و حادثه کوی دانشگاه

پنجشنبه شب، تعدادی از دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران در خیابان کارگر شمالی در اعتراض به توقیف روزنامه سلام گرد هم آمدند. آن ها خواستار رفع توقیف روزنامه سلام و تصویب طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس بودند.

ادامه اعتراض از محوطه کوی دانشگاه به خیابان کشیده شد و ماموران نیروی انتظامی و پس از مدتی لباس شخصی ها از راه رسیدند. با ادامه درگیری ها دانشجویان پس از سنگ پرانی یکی از سربازان نیروی انتظامی را به عنوان گروگان با خود به خوابگاه بردند و پس از مدتی او را رها کردند. اگرچه به نظر می رسید همه چیز تمام شده اما حوادث مسیر دیگری داشت. شهر، روز بعد با خبری هولناک از خواب بر خاست. در تیتر اکثر روزنامه ها آمده بود: "کوی دانشگاه تهران به خون کشیده شد." و از این پس در گیری ها تا پنج روز ادامه یافت. کشور به حدی متشنج بود که برخی روزنامه در روز گاهی تا سه نوبت چاپ می شدند و خبرهای ضد و نقیض لحظه به لحظه منتشر می شد.

چهارشنبه ۲۳ تیرماه راهپیمایی در محکومیت روزهای اخیر و همبستگی با نظام برگزار  شد و این قائله پس از پنج روز پرتنش پایان یافت. قوه قضائیه نیز تمامی نیروهای امنیتی را به اتهام سرکوب معترضان تبرئه کرد و تنها یک سرباز به نام اروجعلی ببرزاده به اتهام سرقت ریش تراش یکی از دانشجویان به ۹۱ روز زندان محکوم شد.

بعد از خرداد و تیر ۷۸ کمی فضا در دانشگاه تغییر کرد، اما جنبش دانشجویی همچنان فعال بود و به فعالیت و مطالبه‌گری می‌پرداخت؛ هرچند با پیش نرفتن برخی شعارهای دولت اصلاحات، برخی دانشجویان از رئیس‌جمهور دل‌چرکین بودند تا جایی که در آخرین سخنرانی خاتمی در روز دانشجو در دانشگاه تهران فضای متشنجی را ایجاد کردند.

شروع دولت احمدی نژاد

دوران هشت‌ساله احمدی‌نژاد دوران افول جنبش دانشجویی و بسته شدن دفاتر بیشتر انجمن های اسلامی‌ و شکل‌گیری برخی تشکل‌های ساختگی است که بیش از آن که به فکر آرمان‌های اصلی جنبش دانشجویی باشند به دنبال سهم‌خواهی و کسب قدرت بودند. امنیتی شدن فضا، ستاره‌دار شدن برخی دانشجویان و... آفتی بود که به جان دانشگاه‌ها افتاد و فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی را نه تنها از اولویت‌های اول دانشجویان خارج کرد، بلکه حتی برای بسیاری از دانشجویان دیگر در اولویت هم قرار نداشت و با دیدی تمسخر آمیز به آن نگاه می‌کردند.

حوادث خرداد ۱۳۸۸

در جریان اعتراضات به اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نیز شماری از دانشجویان به صف معترضان پیوستند و در نتیجه نیروهای پلیس و لباس‌شخصی برای دومین بار پس از انقلاب به کوی دانشگاه تهران وارد شدند.

در جریان تلاش نیروهای انصار حزب‌الله و گارد ویژه برای ورود به کوی دانشگاه تهران، بیش از ۱۵ نفر از دانشجویان تنها به علت اصابت گلوله به شدت مجروح و بسیاری نیز بازداشت شدند. در ادامه این گزارش نیز گفته شده بود در دانشگاه شیراز دو دانشجو بر اثر هجوم نیروی های امنیتی به دانشگاه کشته شده اند و سایر خوابگاه‌های دانشجویی در ایران از جمله دانشگاه‌های صنعتی اصفهان نیز مورد هجوم قرار گرفته اند.

در همین سال مراسم ۱۶ آذر با ناآرامی های بسیاری همراه بود. طبق گزارشات رسانه ها، تظاهراتی از سوی دانشجویان «در هر یک از دانشگاه‌های تهران» برگزار شد. در ادامه تمامی این رخدادها عده ای از نمایندگان مجلس از جمله محمدرضا تابش خواستار تشکیل کمیته ای حقیقت یاب برای پیگیری علل کشته شدن دانشجویان در این حوادث شدند.

روی کار آمدن دولت تدبیر و امید

با روی کار آمدن دولت روحانی تلاش شد فضای امن در دانشگاه‌ها ایجاد شود و دانشجویان سیاسی باشند اما مشکلات به جا مانده از سال‌های گذشته و دعواهای تشکل‌های گوناگون باعث شد جنبش دانشجویی همچنان حال خوبی نداشته باشد. دانشجویان همچنان به ادامه فضای امنیتی دانشگاه ها اعتراض دارند.

اعتراضات دی ماه ۹۶

اعتراضات ۹ دیماه ۹۶، در حالی شدت گرفت که تنها چند ساعت پیش از آن تظاهرات به مناسبت سالگرد راهپیمایی ۹ دی در سال ۸۸ در تهران برگزار شده بود. درگیری‌ها و اعتراضات در تهران، در خیابان انقلاب و مقابل دانشگاه تهران شروع شد. در ورودی دانشگاه تهران نیروهای امنیتی و دانشجویان درگیر شدند و از ماشین‌های آب‌پاش برای متفرق کردن دانشجویان استفاده شد و پس از آن دانشجویان تا انتها اعتراضات در کنار معترضان ایستادند و بسیاری از آنان بازداشت شدند.

در ۱۹ دیماه ۹۶ نیز اعتراضاتی در برابر زندان اوین تهران برپا شد و حاضران در شعارهای خود خواستار آزادی دانشجویان زندانی شده بودند. 

اعتراضات به گرانی بنزین در آبان ۱۳۹۸

در اعتراضات اخیر به گرانی قیمت بنزین نیز دانشجویان در کنار معترضان قرار گرفتند. دانشجویان دانشگاه تهران عصر روز ۲۶ آبان با تجمع پشت درهای این دانشگاه موازی با خیابان انقلاب نسبت به این حوادث واکنش نشان دادند.

تجمع دانشجویان دانشگاه تهران در فضایی کاملا آرام و در شرایطی برگزار شد که ماموران نیروی انتظامی در بیرون دانشگاه حضور داشته و با هدایت مردم در پیادره‌روی مقابل دانشگاه به سمت خیابان مانع از شکل‌گیری هرگونه برخوردی شدند. این اعتراضات همزمان در شماری از دانشگاه های سراسر کشور نیز رخ داد.

فضای این روزهای دانشگاه، روزهای خوبی را طی نمی کند. شاید دانشگاه نیاز به نظریه‌پردازانی مانند شریعتی دارد تا دانشجویان با تفکراتی سازماندهی‌شده و متمرکز بتوانند آرمان‌های جنبش دانشجویی را زنده کنند. جنبشی که می‌تواند همچنان یکی از اثرگذارترین نقش‌ها را در فضای سیاسی و اجتماعی کشور داشته باشد.

زمان آن رسیده است که به محکم کردن دست‌های دوستی فکر کنیم

کیمیا ضیایی، دبیر انجمن اسلامی راه امید دانشگاه اصفهان، در مورد نقش فعلی جنبش دانشجویی و تفاوت آن با جنبش های دانشجویی دهه های ۷۰ و ۸۰ به خبرنگار ایمنا گفت: جنبش دانشجوییِ تحول‌خواه بعد از تولد دوباره در سال ۹۲، شاید به اندازه‌ دهه‌های قبل فراز و نشیب و هیجان نداشته، اما در شناخت راه از چاه هرگز کمتر از گذشته نبوده و تلاشش در تلقین امید و مبارزه با رخوت موجود در جامعه قطعا بیشتر از گذشته بوده است. رسالت امروز جنبش دانشجویی تحول‌خواه، راه رفتن بر آن خط باریکی‌ است که نه آرمان و ارزش‌هایش نادیده گرفته شود و نه با هیجان کور فدا شود. 

وی افزود: شاید ما امروز، در روز مبادای جنبش دانشجویی باشیم، همان‌طور که در روز مبادای جامعه‌ مدنی مان هستیم. ما حق داریم که خسته شویم، از هربار شکست خوردن امید، از شکست خوردن گفت‌وگو و تمام آرزوهایمان برای ایران. حق داریم حسرت بخوریم برای گذشت روزهایی که جنبش دانشجویی در دهه ۷۰، پرچم دار مطالبات جامعه بود اما حق نداریم به سوگ بنشینیم. جنبش دانشجویی امروز بیش از هر زمانی زمین خورده و بلند شده اما هنوز نفس کشیدن را فراموش نکرده است. نباید هرگز فراموش کنیم و بگذاریم سکوت و رخوت فعلی دانشگاه فریبمان دهد. اگر توانستیم بعد از سال‌ها مجددا روی پاهایمان بایستیم ناشی از همان هوش دقیق برای تشخیص مرز باریک نابودی آرمان و ورود به ورطه‌ افراطی‌گریست.

دبیر انجمن اسلامی راه امید دانشگاه اصفهان ادامه داد: شاید امروز زمان آن رسیده باشد که بیش از همیشه و جدی تر از قبل، به محکم کردن دست‌های دوستی فکر کنیم و با حفظ تمام اصولمان، بر اندک وجوه تشابهمان پافشاری کنیم. باید بتوانیم فضاهای مشترک با مخالف ترسیم و به صورت مستقیم گفت‌وگو کنیم و البته که بر مخالفت ها تاکید و از ارزش‌هایمان و مواضعمان دفاع کنیم.

ضیایی تصریح کرد: در کنار این ها باید به این موضوع نیز فکر کنیم که هرکداممان، با هر نقشی که در این جنبش دانشجوییِ مظلوم امروز داریم، تا کجا می‌توانیم دست دوستی به کسی بدهیم که روزی در معرض فریاد نفرتش بودیم و تا کجا می‌توانیم همدلانه و گاهی، از نگاه او به دنیا نگاه کنیم؟ حتی به اندازه صرف یک لیوان چای، کنار هم بنشینیم، انجمن‌های اسلامی، جامعه اسلامی، بسیج دانشجویی و ...، و صدایمان را، بی‌واسطه و از جایگاه دوستی، هرچند مخالف، به یکدیگر برسانیم. 

وی ادامه داد: واقعیت این است که شناخت ما از یکدیگر بی‌اندازه ناقص و سطحی‌ است. کی و کجا، یکدیگر را فارغ از عنوان برنامه‌ها و تیتر نشریات و به مثابه یک هم‌وطن نگاه کردیم و شناختیم؟ برخوردهای ما با طرف مقابل از شروع فعالیت دانشجویی، با برچسب مخالف شکل گرفته و فکر می‌کنم این نشناختن و اعتماد نکردن بزرگترین مانع اصلاح و آرامش این روزهایمان است.

دبیر انجمن اسلامی راه امید دانشگاه اصفهان خاطرنشان کرد: در دانشجوی دهه ۹۰ بیش از همیشه ظرفیت پذیرش دیگری وجود دارد و اگر امیدی باشد به قدمی رو به جلو در دانشگاه، باید تمام ارکان دانشگاه، از ریاست تا نهادهای زیرمجموعه و به ویژه تشکل‌ها در راه افزایش رواداری و تحمل قدم بردارند. دانشگاه اگر قرار باشد مجددا تبدیل به پرچمدار جامعه شود، باید نمادی شود از کنار هم قرار گرفتن هزاران عقیده‌ متفاوت.

سیاست زدایی به دانشگاه تحمیل شد

علی قزوینی، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده مدیریت دانشگاه تهران گفت: اگر بخواهیم وضعیت فعلی جنبش دانشجویی را بررسی کنیم نمی توانیم نمره خوبی به آن بدهیم. دلیل اول، آن فاصله نسلی بود که باعث اختلال در آموزش تشکیلاتی و انتقال تجربه ها شد و دلیل این فاصله نسلی نیز تعطیلی اکثر تشکل های دانشجوی در فاصله سال های ۸۴ تا ۹۲ بود. در این سال ها بسیاری از فعالان دانشجویی از کشور رفتند و یا دچار مشکلاتی شدند که امکان انتقال تجربه را از آن ها گرفته بود. وضعیت جنبش دانشجویی به قدری وخیم بود که در سال ۹۱ تنها یک تشکل دانشجویی اصلاح طلب در کشور وجود داشت.

وی افزود: از سال ۹۲ به بعد نیز جنبش دانشجویی وارد فرآیندی شد که کلیت جریان اصلاح طلب یا ترقی خواه را زیر سایه خود قرار داد. این فرآیند کنار آمدن با حداقل ها در عرصه سیاسی بود و  براساس همین روند در سال های ۹۲ و ۹۶ از حسن روحانی و سال ۹۴ از لیست امید حمایت کردند و عدم پاسخگویی رییس جمهور و نمایندگان به شعارهایشان، جنبش دانشجویی را در دانشگاه متهم کرد. این چیزی بود که جنبش دانشجویی تجربه آن را نداشت. این جنبش جریانی بود که در گذشته مطالبه گر بود و امروز خود در جایگاه مطالبه شونده قرار گرفته بود و هزینه رفتارهای کسانی را داد که به هیچ وجه در قبال رفتار هایشان پاسخگو نیستند.

این فعال سابق دانشجویی ادامه داد: در جریان انتخاب منصور غلامی به عنوان وزیر علوم، دانشجو ها به نشانه اعتراض دست به تحصن زدند اما بازهم رییس جمهور پای حرف خود ایستاد و آقای غلامی را به عنوان وزیر انتخاب و مجلس نیز به او رای اعتماد داد. در این شرایط بود که دانشجویان جنبش دانشجویی را در جایگاه متهم قرار داده و او را جزئی از این فرآیند دانستند. همین موضوع باعث شد ورودی های تشکل های دانشجویی به شدت ریزش کند.

قزوینی تصریح کرد: سیاست زدایی در دانشگاه که از سال ۸۸ شروع شده بود و انتظار می رفت در دولت تدبیر و امید کاهش یابد، با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد و باعث شد امروز شاهد دانشگاهی با فضای امنیتی و سکوتی قبرستانی باشیم. اگر اعتراضاتی هم در دانشگاه خارج از بدنه جنبش دانشجویی رخ می داد با احکام سنگین قضایی پاسخ داده می شد.

وی در پاسخ به این سوال که چه تفاوتی میان جنبش دانشجویی امروز و جنبش دانشجویی دهه ۷۰ و ۸۰ وجود دارد؟ گفت: ارتباط نسلی در میان تشکل های جنبش دانشجویی دهه ۷۰ و ۸۰ کاملا برقرار بود و هیچگاه با تعطیلی رو به رو نشده بودند. اواخر دهه ۷۹ و اوایل دهه ۸۰ مطلوب ترین دوران برای جنبش دانشجویی بود. دولت اصلاحات نسبت به اعمال خود پاسخگو بود و یاس و ناامیدی در بدنه جامعه و جنبش دانشجویی وجود نداشت و این تفاوت عمده ای است که میان جنبش دانشجویی امروز با جنبش دانشجویی دهه ۷۰ و ۸۰ وجود دارد.

این فعال سابق دانشجویی افزود: یکی دیگر از این تفاوت ها این است که جنبش دانشجویی در سال ۷۶ از سید محمد خاتمی حمایت کرد و خاتمی نیز نسبت به رفتارها و اعمال خود پاسخگو بود و اگر شدیدترین نقدها هم به او می شد از دانشگاه فرار نمی کرد. در آذر ۱۳۸۳ خاتمی با اینکه می دانست دانشجویان نقدهای بسیاری به او دارند در دانشگاه حاضر شد و به این نقدها پاسخ داد و جمله "بعد از من کسانی خواهند آمد که عمل خواهند کرد و شما نتیجه عملشان را خواهید دید" یادگار آن دوران است.

قزوینی ادامه داد: امروز این پاسخگویی وجود ندارد و برای مثال سر لیست اصلاح طلبان در مجلس که قبل از انتخابات همیشه مشتاق حضور در دانشگاه بود امروز هیج برنامه دانشجویی از ایشان نمی بینید؛ اگر دیداری هم صورت گرفته در دفتر خود ایشان انجام شده است.

وی تصریح کرد: این عدم ارتباط با دانشگاه در دانشجویان رخوت ایجاد می کند. دانشجویان در قبال حمایتشان از افراد انتظار پاسخگویی دارند اما امروز این پاسخگویی صورت نمی پذیرد و افرادی که باعث این حمایت ها بودند و باعث شدند دانشگاه برای فرآیند انتخابات اهمیت قائل شود در جایگاه متهم قرار گرفته اند. تشکل های دانشجویی وارد فرآِیندی شدند که امروز هیج پاسخی برای آن ندارند.

این فعال سابق دانشجویی خاطرنشان کرد: اجرای سیاست دانشجوی سهمیه ای و بومی گزینی ترکیب دانشگاه ها را عوض کرد. در گذشته خوابگاه دانشجویی مکانی بود که دانشجویان در آن با اقوام مختلف ارتباط برقرار می کردند اما امروز با اجرایی شدن فرآیند بومی گزینی، افراد اتمیزه شده و جدا از جامعه خود شکل گرفته اند و آن هارا از دغدغه مند شدن دور کرده است. دانشگاه را به طور کامل ایزوله کرده اند و این خود همان سیاست زدایی است که به دانشگاه تحمیل شده است.

در دهه ۹۰ سیاست زدایی از دانشگاه ادامه پیدا کرد

ساجد سهرابی، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان در مورد وضعیت فعلی جنبش دانشجویی و تفاوت آن با جنبش دانشجویی دهه ۷۰ و ۸۰ گفت: جنبش دانشجویی سه دهه اخیر در سه پارادایم قرار دارد و نمی توان این پارادایم هارا با یکدیگر مقایسه کرد زیرا شرایط به قدری متفاوت، متضاد و متباین بوده است که نمی توان جنبش دانشجویی را در هرکدام از این پارادایم ها یا ظرف ها قرار داد. در دهه ۷۰ بیشتر تمرکز دولت بر روی سیاست داخلی به خصوص توسعه سیاسی و مسائل فرهنگی بود و به همین دلیل امکان فعالیت دانشجویی بیشتر بود و توجه دولت نسبت به فضای تشکیلاتی زیاد بود؛ به طوری که بسیاری تشکل ها از جامعه های اسلامی گرفته تا انجمن های اسلامی در همین دهه تشکیل شدند. 

وی افزود: علاوه بر این سیاست خارجی نیز فضای آرام تری را طی می کرد و چالش هایی مانند امروز یا نیمه دوم دهه ۸۰ وجود نداشت و به همین دلیل مردم و دانشجویان می توانستند توجه بیشتری نسبت به مسائل فرهنگی و سیاست داخلی داشته باشند؛ اما در دهه ۸۰، دولت و حاکمیت تصمیم گرفتند سیاست سیاست زدایی از دانشگاه را پیش بگیرند، به طوری که دانشگاهی را قابل تحسین می دانستند که سیاسی نباشد. بسیاری از تشکل های دانشجویی منتقد و تحول خواه در همین دهه تعطیل شدند که از مهم ترین آن ها تعطیلی تحکیم وحدت بود که البته در مورد آن مناقشات زیادی وجود دارد.

دبیر انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان ادامه داد: در دهه ۹۰ بسیاری از مشکلات بر روی هم انباشته شد به طوری که به صورت خودکار دانشجویان، مردم و اهالی سیاست نسبت به دانشگاه توجهی نداشتند. این عامل دلایل مختلفی دارد که به عقیده من می توان آن را به چهار دسته تقسیم کرد. دلیل اول سیاست دولت بر سیاست زدایی از دانشگاه بود که از دهه ۸۰ آغاز شد. دلیل دوم بالا رفتن هزینه فعالیت دانشجویی بود که بسیار هزینه زا بود و کمتر کسی می توانست این هزینه ها را تحمل کند. دو مسئله جدید هم در این دهه ایجاد شد که از عوامل مهم این بی توجهی به جنبش دانشجویی بودند. اولین آن مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم بود که به دغدغه درجه اول آن ها تبدیل شد و مسائلی مانند فرهنگ و سیاست که نسبت به معیشت تاخر دارد به محاق رفت. دیگری نیز افزوده شدن مسائل سیاست خارجی است. دهه ۹۰ کلکسیونی از چالش هاست که باعث بی توجهی به جنبش دانشجویی شده است. 

سهرابی تصریح کرد: امروز مقایسه جنبش دانشجویی دهه ۹۰ با تشکل هایی مانند تحکیم وحدت درست نیست و قیاس مع الفارق است. باتوجه به ان پارادایم ها در دهه ۷۰ مسائل سیاست خارجی به این میزان و شدتی که امروز با چالش رو به رو است نبود و مسائل اقتصادی نیز به چالشی برای نظام تبدیل نشده بود؛ به طوری که باعث شود قشر ضعیف جامعه نیز نسبت به حاکمیت لحنی انتقادی داشته باشد و ما شاهد اعتراضاتی باشیم که سردمداران و لیدرهای آن خود مردم هستند. در دهه ۷۰ نسبت به امروز سیاست ورزی عاقلانه تر بود و علاوه برآن مسائل معیشتی دغدغه اول جامعه و مسائل سیاست خارجی نسبت به امروز برجسته نبود و به همین دلیل خود مردم و دانشجویان بیشتر به سیاست و مسائل فرهنگی روی می آوردند و این باعث بالیده شدن فعالیت فرهنگی و سیاسی شده بود. 

دفتر تحکیم وحدت لیست انتخاباتی منتشر می کرد

کوروش حیدری، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان در مورد وضعیت فعلی جنبش دانشجویی و تفاوت آن با جنبش دانشجویی دهه ۷۰ و ۸۰ به خبرنگار ایمنا گفت: اگر بخواهیم به صورت کلی جنبش دانشجویی دهه ۹۰ را با دهه ۷۰ و ۸۰ و دفتر تحکیم و دانشجویان آن زمان مقایسه کنیم به چند فاکتور بر می خوریم. در درجه اول ما باید این واقعیت را بپذیریم ابزاری که امروز وجود دارد با ابزاری که در دهه ۷۰ وجود داشت متفاوت است. چیزی که در دهه ۷۰ به عنوان تجمع یا تظاهرات دانشجویی وجود داشت امروز وجود ندارد. امروز ما نمی توانیم چنین انتظاری از جنبش دانشجویی داشته باشیم. دسترسی به اینترنت و فضای مجازی این امکان را به وجود آورده که دانشجویان بدون نیاز به تجمعات و فراخوان ها حرفشان را به گوش حاکمیت، مردم و رسانه ها برسانند و نیازی به گردهمایی و کنش های سیاسی نداشته باشند.

وی افزود: البته باید این موضوع را نیز پذیرفت که بافت دانشجویان امروزی با بافت دانشجویان دهه ۷۰ متفاوت است. اگر بخواهیم این موضوع را با مثالی کوتاه بررسی کنیم می توانیم نقش جنبش دانشجویی دهه ۷۰ را در انتخابات مجلس برسی کنیم که دفتر تحکیم وحدت در آن زمان برای انتخابات لیست منتشر می کرد. به شخصه مخالف اینگونه دخالت جنبش دانشجویی در سیاست هستم اما اگر بخواهیم از حیث تاثیر گذاری این موضوع را بررسی کنیم، جنبش دانشجویی در دهه ۷۰ و به خصوص دفتر تحکیم وحدت از جایگاهی برخوردار است که برای خود لیست انتخاباتی منتشر می کند در صورتی که در دهه ۹۰ دانشجویان این امر را مضموم می دانند و شان جنبش دانشجویی را بیش از این می دانند که بخواهد در این سطح وارد رقابت های انتخاباتی شود.

دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان ادامه داد: تصویب قوانینی مانند بومی کردن دانشگاه باعث تاثیرات بسیار زیادی بر دانشگاه شده است. اکثر فعالان دانشجویی افرادی بودند که در خوابگاه ها سکونت داشتند و اکثر وقت خود را در فضای دانشگاه می گذراندند و این قانون برای جلوگیری از این امر تصویب شد.

حیدری تصریح کرد: اما با گسترش فضای مجازی، کاری که در جنبش دانشجویی فعلی صورت می گیرد با نوع کاری که جنبش دانشجویی در دهه ۷۰ انجام می داد متفاوت است و به همین دلیل ما نمی توانیم بگوییم که امروز جنبش دانشجویی نسبت به جنبش دانشجویی دهه ۷۰ و ۸۰ ضعیف تر عمل می کند. ابزارها، شرایط و بافت دانشجویی تغییر کرده و باید هر سه دوره را با شرایط متناسب مربوط به هرکدام بررسی کرد.

وی خاطرنشان کرد: جنبش دانشجویی در اواخر دهه ۷۰ و ۸۰ به هیج عنوان قابل مقایسه با جنبش دانشجویی در دهه ۹۰ نیست. در دهه ۷۰ با فضای فرهنگی بسیار بازتر، روزنامه هایی آزادتر و جامعه مدنی فعال تری رو به رو بودیم؛ به همین دلیل فعالیت دانشجویان را نیز باید متناسب با شرایط هر دوره سنجید. اگر بخواهیم مقایسه ای را به صورت کلی انجام دهیم من معتقد به کم کاری دانشجویان امروزی نیستم و معتقدم ابزارها در دهه های مختلف تغییر کرده است.

دور شدن از جامعه باعث ظهور رکود در بدنه جنبش دانشجویی شده است

نیما رحمانی، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه شهید مدنی تبریز نیز در مورد وضعیت فعلی جنبش دانشجویی و تفاوت آن با جنبش دانشجوی دهه ۷۰ و ۸۰  گفت: اگر بخواهیم جنبش دانشجویی را از زمان پیدایش و از سال ۱۳۲۰ تا به امروز بررسی کنیم، به سه برهه حساس بر می خوریم. اولین آن بر می گردد به دوره نخست وزیری دکتر مصدق و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲. برهه حساس بعدی انقلاب اسلامی است و آخرین آن نیز که به ما بیشتر نزدیک است و ما دانشجوهای تحول خواه هویتمان را از آن می گیریم، دوم خرداد است. اگر به خوبی این سه برهه را بررسی کنیم به جواب سوال این مصاحبه که وضعیت فعلی جنبش دانشجویی و تفاوتش با جنبش دانشجویی دهه ۷۰ و ۸۰ است می رسیم.

وی افزود: وقتی دوم خرداد و انتخاب رئیس دولت اصلاحات را بررسی کنیم می بینیم که جنبش دانشجویی و در نگاه بازتر، جامعه ای که باعث انتخاب آقای خاتمی شدند دنبال یک خواسته بودند. در تمامی برهه ها از جنبش ملی شدن صنعت نفت تا انقلاب اسلامی و دوم خرداد نیز جامعه دنبال یک خواسته بود که جنبش دانشجویی مطالبه آن را نمایندگی می کرد. جنبش دانشجویی از زمان مصدق تا دوم خرداد این خواسته را از جامعه به سیاست منتقل می کرد اما امروز متاسفانه اتفاقی که افتاده و ما از آن به عنوان رکود جنبش دانشجویی یاد می کنیم این است که با اینکه قلیان و جنب و جوش زیادی که در جامعه داریم اما جنبش دانشجویی در حد اسم مانده و بسیاری از دانشجویان وقتی در بدنه جنبش قرار می گیرند، از دغدغه جامعه که ما وظیفه داریم آن را نمایندگی کنیم عقب می مانند.

دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه شهید مدنی تبریز ادامه داد: کمرنگ شدن جنبش دانشجویی در سال های اخیر به این دلیل است که از بسیاری دغدغه های جامعه عقب است. من به عنوان کسی که سابقا در بدنه جنبش قرار داشته ام و امروز نیز بیرون از آن قرار گرفته ام، این موضوع را با وضوح بیشتری می بینم. ما به هر دهه از جنبش دانشجویی که نگاه کنیم همیشه برآیند خاص جامعه را پیگیری کرده تا به خواست جامعه برسد.

رحمانی تصریح کرد: متاسفانه مشکل ما این است که دانشجویان برآیند خاص جامعه را درک نکرده و در تعریف هویت خود دچار تزلزل شده اند. دلیل تزلزل هویت این است که در زمان دوم خرداد بخشی از بدنه جنبش، ویژگی اصلی آن که استقلال بود را لگدمال کردند. این لگدمال کردن به این معنا که آن ها به قصد وابسته کردن جنبش قدم برداشتند نیست بلکه قصد داشتند جنبش دانشجویی را به جایگاهی فراتر از جایگاهی که در آن زمان داشت ببرند.

وی افزود: این بدنه از جنبش دانشجویی گمان می کرد پیوند بیشتر جنبش با سیاست مداران باعث افزایش تاثیر گذاری آن خواهد شد اما وارد شدن به این هزارتوی قدرت باعث افزایش گستره فعالیت دانشجویی و در مقابل آن محدود شدن بیشتر آن شد. در اینجا وارد بخش هایی از سیاست می شویم که محتوم به زد و بند هستیم و وقتی این زد و بند وارد جنبش دانشجویی شود او را از جامعه دور می کند.

دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه شهید مدنی تبریز خاطرنشان کرد: نتیجه این دور شدن از جامعه انزوای این روزهای جنبش دانشجویی است. این انزوا باعث شده، تازه واردهای جنبش دانشجویی در باز تعریف هویتشان دچار تردید شوند. برآیند تمام این رخدادها این است که جامعه نیز ما را نخواهد شناخت و این باعث ایجاد رکود در بدنه جنبش دانشجویی شده است.

گزارش از: کیوان محمدی - خبرنگار سیاسی ایمنا

کد خبر 399795

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • آرمان IR ۰۹:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۹/۱۷
    0 0
    حالا که تازه به نشریه های دوران دانشجوییم فکر می کنم میبینم چقدر سیاه می نوشتم و چقدر نخونده و ندیده بودم...