به گزارش ایمنا و بر اساس چکیده یک مقاله، شهر در طول تاریخ مفهومی بوده که فراز و فرود زیادی را در ابعاد مختلف تجربه کرده است. با ایــن حـــال یکـــی از بزرگتریـــن دستــــاوردهــــای بـــشـــر ســاختن شهراست. با گسترش و افزایش جمعیت، مسائل و مشکلات شهرها نیز شکل دیگری به خود گرفت قابلیت طرح در مفهوم جامعه را داشت.
وقوع انقلاب صنعتی در نیمه دوم قرن نوزدهم و عوامل نشئت گرفته از آن همچون تمرکز صنعت و تجارت، نابرابری در تقسیم کار و توزیع ناعادلانه درآمد و مهاجرت روستاییان به شهرها به علت کمبود خدمات و امکانات رفاهی،
بیکاری و... منجر به افزایش جمعیت شهرها بهویژه شهرهای بزرگ و ایجاد کلانشهرها یا پدیده ماکرو سفالی شده است؛ در چنین شرایطی برخی از ساکنان محدوده شهر که دچار فقر، بیکاری و بیسوادی بودند جذب نظام اجتماعی -
اقتصادی شهر نشده و در مناطق حاشیهای به صورت غیررسمی اسکان یافتند که منجر به بروز پدیده حاشیهنشینی شد. البته حاشیهنشینان الزاما در حاشـــیه شهر زندگی نمیکنند، گاه این اسکان غیررسمی در درون بافت
شهری ایجاد میشود به طوری که «اکنون حدود ۳۰ درصد از افراد ساکن کلانشهرها و پایتختهای کشورهای جهان سوم حاشیهنشین هستند.»( زاهد زاهدانی، ۱۳۶۹ و Bridge,۲۰۰۷)
مفهوم اسکان غیررســـمی دارای اصطلاحــات مختلف دیگری مانند سکونتگاههای خود رو، برنامهریزی نشده، غیرقانونی و حاشیهنشین توصیف شده است؛ «پدیده اسکان غیررسمی معرف نوعی از سکونت در مکانهای خاصی از شهر
است که افراد ساکن در آنها در شرایط متفاوت و پرمشــکلی زندگی میکننـــد و رفع مشکلاتشان نیازمند توجه و برنامهریزی ویژهای است.»(بوچانی،۱۳۸۳ :۶۰)
این قشر از جامعه جــــذب اقتصــــاد شهـــــری نشدهاند، جاذبهها و رفاه شهری این افراد را از زادگاه خویش دور کرده و به سوی قطبهای صنعتی و بازارهای کار میکشاند و بیشتر مهاجران روستایی هستند که به منظور گذران بهتر
زندگی، راهی شهرها میشوند.»( میرفندرسکی ، ۱۳۸۱ : ۵۲)
بررسی حاشیهنشینی از ابعاد مختلف:
این طبقه دارای ویـــــژگــــیهـــــای خاصــی هستنــــد کــــه بـــــــراســــــاس ابـــــعــــــاد مختلــــف آن را میتوان بهصورت ذیل بیان کرد:
ویژگی های قانونی: اسکان غیررسمی از نظر دستگاه قانونی عبارت است از مالکیت رسمی نداشتن بر زمین و خانه، انتقال خانه یا زمیـــن به صورت غیرقانونی، ســاخت و ســــاز هــــای غیرقانونی، پرداختن به امـــور خلاف قانون در این سکونتگاهها، ضعف مشارکتپذیری سکونتگاه.
ویــــــژگـــــی هـــــــای اجتماعــــی فرهنگــی: وجود بزه و خلافهای اجتماعی در بعضی از سکونتگاههای مفروض، وجود مهاجران در بین افراد به صورت چشمگیر، وجود قومیتهای مختلف و با زبان و فرهنگهای متفاوت.
ویژگی های کالبدی: استفاده از مصالح غیررسمی و بی دوام، ساخت و ساز بدون نظارت سازمان های مهندسی و ذی صــــلاح، کمبود زیرساخت های شهری در این سکونتگاه ها، کمبود کاربری ها در این سکونتگاه ها،اغتشاش بصری در سکونتگاه.
ویژگیهای اقتصادی: این مؤلفه مربوط است به اشتغال بیشتر افراد ساکن در بخشهای غیررسمی، درآمد پایین افراد ساکن، کمبود یا نبود ساختارهای اقتصادی مشخص در این مکانها. در سالیان متمادی نگاههای مختلفی به علل ایجاد این مقوله وجود داشته است با این حال متفکران دلایل وقوع آن را به سه نوع تفکر که مؤید سه دوره نیز است، تقسیم کرده اند که در ادامه آمده است:
نگرش مسئلهگرا (قبل از دهه ۱۹۷۰): پدیده حاشیهنشینی و اسکان غیررسمی را مسئله دائمی شهر تلقی میکند و براساس دیدگاه اکولوژی شهر، علت را تغییر در نحوه استفاده از زمین(تغییر کاربری) و کمبود مسکن و نگهداری نکردن آن میداند.
نگرش بنیادگرا(دهه ۱۹۷۰ و تداوم آن تاکنون): مجموعه نظریاتی که تحت نام بنیادگرا دستهبندی شده است به طور کلی متوجه بنیادها و ریشههای شکلگیری پدیده حاشیهنشینی و اسکان غیررسمی است و بیش از هر چیز ارتباط تنگاتنگ بین نظام سیاسی-اقتصادی جوامع در کشورهای در حال توسعه دارد؛ این نظر سعی دارد به دلایل اسکان غیررسمی در قالب اقتصاد سیاسی به بررسی مسئله بپردازد.
نگرش هدفگرا (دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ و تداوم آن تاکنون): ایــن نگرش به بیان علت وجودی سکونتگاه غیررسمی و حاشیهنشینی میپردازد و با توجــه به گذشـــته مداخلات در بافتهای حاشیهای به طور عملــــی با مفاهیـــم تخریب و پاکسازی مخالف است و بیش از هر چیز توجه به مفاهیمـــی چــــون توانمندســـازی، بهسازی و نوسازی دارد.
با توجه به موارد مذکور میتوان در نظر داشت که اسکان غیررسمی و حاشیهنشینی معلول علتهای گوناگون است. در نگاه مسئلهگرا افراد هر جامعه از شرایط اکولوژیکی یکسانی برخوردار نیستند، فقر همواره وجود داشته و تلاش
در جهت تامین نیازها به هر روش ممکن وجود دارد، لذا میتوان از آن به منزله یک امر واقعی و نسبی یاد کرد؛ این در حالی است که در دیدگاه مسئلهگرا اسکان غیررسمی و حاشیهنشینی کاملا قابل تحلیل است و ریشه در عواملی مانند انفجار جمعیت، مهاجرت و برنامهریزی بدون هدف در درون جامعه دارد.
در این مسیر میتوان از «مسائل تحمیلی و استثماری و وابستگیها نیز نام برد که در همه ردهها و سلسله مراتب تاثیر عمیقی بر نابرابریها و نبود تعادلها دارد.» (اطهاری،۱۳۸۱ :۲۵)
سومین نگاه که مبتنی بر راهبرد هدفگراست، مقوله اسکان غیررسمی و حاشیـــهنشینــی را به صورت کامل میپذیرد و به دنبـــال راهکاری برای رفع آن است. از این منظر مقوله توانمنـــــدســـازی بـا تکیـه بـــر مشــــارکت سـاکنـــان به منزله یک راهبــرد کلیدی مطرح می شــود. باتوجه به مطالب بیان شـــده میتــوان اذعــان داشت که سکونتگاههای غیـــررسمی جلــوهای از فقر در ابعاد مختلف است و پیدایش و گسترش آنها گویای وجود موانع ساختاری و ناکارآمدی سیاستهای کنونی در تامین مسکن و خدماترسانی برای اقشار کمدرآمد شهری در سطح کلان است.
حاشیهنشینی در ایران
شکلگیری این پدیده در ایران سابقه تقریبا طولانی دارد که میتوان با توجه به مطالب مطرح شده و نظرات کارشناسی دیگر این پدیده را تحلیل کرد. توسعه نامتعادل منطقهای به همراه حوادث غیرمترقبه مانند جنگ، خشکسالی و
زلزله، منجر به مهاجرتهای گستردهای میشود که مشکل را زیادتر میکند. «با مهاجرت همهجانبه از مناطق روستایی به مادر شهرها و ایجاد تقاضای بالقوه برای مسکن، بورس بازی زمین و مسکن برای افراد جدید آغاز شد و در این
راستا بحرانی در امر مسکن به وقوع پیوست که موجب افزایش شدید اجارهبها و قیمت زمین و مسکن شد. در این شرایط بازار مسکن شکل میگیرد و اراضی کشاورزی موجود در اطراف شهرها گزینه خوبی برای تصرف و ساخت
زمین و مسکن است و با توجه به آنکه بحران مسکن رو به افزایش است مساکن غیررسمی به عنوان یک سر پناه ساخته میشوند.» (پیران،۱۳۷۴:۱۲۵-۱۲۶)؛ بنابراین میتوان ظهور اسکان غیررسمی در ایران را برآیندی از ابعاد
مختلف دانست که به صورتهای مختلف ظهور و بروز کرده است این در حالی است که این مقوله میتوانست در سالیان مختلف به صورت تظاهرات و اعتراضات خیابانی بروز کند، ولی شکل سکونتگاه غیررسمی به مثابه یک مانع از
از آن جلوگیری میکند، البته نمیتوان در آینده پیشبینی کرد که این رویداد به وقوع نپیوندد، زیرا این اجتماعات مانند یک انبار باروت برای هر اقدامی با توجه به شرایط آنها آمادگی دارند و لازم است براساس یک رویکرد صحیح و
کماشتباه با آن رو به رو شد. اشتباه در این مسیر می تواند در طولانی مدت اثرات جبرانناپذیری بر کالبد، اجتماع ، اقتصاد و محیطزیست شهر داشته باشد و شهرها را با چالشهای جدیدتری روبهرو کند. در عین حال نمیتوان تصور کرد که مدیریت شهری در این عرصه ورود نکند، زیرارفع نشدن مسئله، سبب بزرگتر شدن آن میشود.
مقاله از: حامد اخگر، دانشجوی دکتری شهرسازی
نظر شما