به گزارش ایمنا، کتاب سی و هفت سال، محصول گردآوری و تألیف است؛ به اینمعنی که داودآبادی مطالب گذشته خود را گردآوری کرده و مطالب جدیدی را هم به آنها افزوده است. همچنین کتاب دارای دو لحن در نوشتار است. لحن اول مربوط به خاطرهگویی یا دلنوشتههای داودآبادی است و لحن دوم به مطالب و اتفاقات مستند مربوط میشود. بهعنوان نمونه در مورد لحن اول که به دلنوشتهها و گلایههای نویسنده مربوط میشود با این مثالها روبرو هستیم:
«خیلی خودم را کنترل کردم که نزدمش یا حداقل چیزی بارش نکردم.» (صفحه ۱۸)، «عزیزان حراست وزارت خارجه! به خدا فقط همان فیلم حاج احمد را برداشتیم نه هیچ چیز دیگر.» (صفحه ۱۹) یا در بخشی از کتاب تحت عنوان «بیانیه ظریف وزارت خارجه!» میخوانیم: «واقعاً خجالتآور نیست؟! شما را به هر خدایی که میپرستید، این مسخرهبازی را بس کنید و هزینه آن را صرف امور خیریه نمائید!»، داودآبادی در بخشی از کتاب با عنوان «غریبترین خبرنگار!» درباره کاظم اخوان (عکاسی که یکی از ۴ دیپلمات مفقود است) میگوید: «هنوز عکاسی از سلبریتیها مد نشده بود!»، این لحن دلنوشتهای گاهی تندوتیز هم شده و به صورت چنین جملاتی خود را نشان میدهد: «آقایان وزارت خارجه که ۳۶ سال است یک بیانیه مسخره و پوچ را کپی و منتشر میکنید! …» یا «ای کاش یکی از آن چهار عزیز "آقازاده" بود تا همان روزهای اول حتی اگر شده به ضرب و زور معامله تبادل و … آزاد میشدند!»
کتاب «سیوهفت سال» دربرگیرنده همه حرفهای زده و نزدهای است که حمید داودآبادی درباره پرونده ۴ دیپلمات مفقودشده ایرانی در لبنان به مخاطبانش ارائه کرده است. این کتاب ضمن اینکه حقایق و مستنداتی را درباره موضوع مورد نظر دربرمیگیرد، دلنوشتهها، گلایهها و انتقاداتی را هم متوجه مسئولان مختلف کشور از جمله مسئولان سیاست خارجی و درگیر در پرونده چهار دیپلمات میکند که حقایق این پرونده را به مردم و خانواده دیپلماتها نگفتهاند.
منبع: خبرگزاری مهر
نظر شما