اکبر زارعین ریزی در رابطه با تجربه اصلاح طلبی امیرکبیر در تاریخ ایران به خبرنگار ایمنا گفت: در کتابهای تاریخ معاصر از قتل امیر کبیر صدراعظم دولت ناصرالدین شاه قاجار در سالهای( ۱۲۶۴-۱۲۶۸) هجری قمری سخن گفته شده که وی را به خاطر اقدامات مهم و بی نظیرش در اصلاح نظام اداری مملکت و کوتاه کردن دست جیره خواران دولتی و حکومتی از خزانه به قتل رساندند؛ ولی آیا تا کنون ازخود سوال کردهایم که چرا دولت های استعمارگر و بیگانه و حاکمان نشسته در سایه درباری وحکومتی همه تلاش و کوشش خود را برای قتل فجیع این نخبه سیاسی و فرهنگی به کار گرفتند تا نه تنها وی را از صدرات عزل، بلکه از دنیای سیاست، اصلاحات واصلاح طلبی نیز حذف کنند؟
این تحلیلگر تاریخ خاطر نشان کرد: در فرهنگ اجتماعی- سیاسی ایران و جهان اگر فردی در راستای منافع ملی قربانی و کشته شود وی را یک قهرمان و سرباز ملی و قربانی شده برای وطن می دانند؛ همان طوری که در کشور ما نیز این افراد را شهید می دانند، اما چرا امیرکبیر با مهمترین اقداماتش در راستای بهتر شدن ایران، سالهاست که در هاله ای از مظلومیتهای تاریخی جا مانده ؟
پولهایی که خرج قتل امیر شد
وی افزود: «ادواردپولاک» اتریشی، یکی از معلمان دارالفنون درموردقتل امیر کبیر گفته است «پولهایی که به وی دادند و نگرفت خرج کشتنش کردند»؛ این نظر یک فرد غیر ایرانی راجع به میهن دوستی و میهن پرستی امیرکبیر است.
این تحلیلگر تاریخ معاصر تأکید کرد: اوضاع مملکت پس از مرگ محمد شاه و قتل یکی دیگر از نخبگان سیاسی یعنی قائم مقام فراهانی رو به قهقرا میرفت. بنابراین امیرکبیر، پس از مرگ محمدشاه وقتل قائم مقام چون منصب امیر نظامی یعنی فرماندهی کل ارتش را به عهده داشت، ناصرالدین میرزا را از تبریز به تهران آورد و به مقام پادشاهی رساند تا از فروپاشی کشور که خواست دولتهای استعمارگر روس و انگلیس بود، ممانعت به عمل آورد و خودش هم به صدارت دولت ناصری رسید و با خواهر شاه ازدواج کرد تا اصلاحات را با پشتوانه بیشتری پی گیری کند.
هزینههای باج ندادن به قدرت های خارجی
این فعال سیاسی گفت: با رسیدن امیر کبیر به صدارت دو مشکل بسیار مهم و جدی در اداره مملکت دیده می شد، بر طبق معاهده ترکمانچای کل تجارت و تولید داخلی ایران سیر قهقهرایی را طی می کرد و رو به نابودی بود، از سوی دیگر به موجب کاپیتولاسیون و مصونیت قضایی تاجران روس در ایران ، باعث ورشکستگی تجارت و تاجران ایرانی می شدند.
این تحلیلگر تاریخ افزود: با صدر اعظمی امیر کبیر در دستگاه ناصرالدین شاه، وی بزرگترین استراتژی خود را لغو این بند از معاهده ترکمانچای اعلام کرد. درهمین موقع سفیر انگلیس از امیرکبیر درخواست کرد که معاهدهای مانند کاپیتولاسیون و امنیت قضایی که با روسها بسته شده با انگلیسی ها نیز بسته شود؛ اما او از بستن چنین معاهدهای امتناع ورزید و این موضوع یکی از دلایل اصلی قتل امیر کبیر به دست استعمار پیر انگلیس شد تا توسط دستهای خون آلود درسایه وطنی یکی دیگر از نخبگان سیاسی ایرانی را از صحنه جنگ قدرت حذف کنند.
زارعین ریزی گفت: به دلیل تلاشهای بی وقفه امیرکبیر برای رهایی از خدعه و مکر دولتهای انگلیس و روس، دولتها و سفرای این دو کشور با تشریک مساعی یکدیگر و با همدستی میرزا آقا خان نوری مرتجع، در صدد حذف امیرکبیر از صدرات برآمدند و البته برای این کار مهدعلیا مادر شاه را نیز با خود همراه کردند؛ جنایتی که به نفع استعمار گران روس وانگلیس و غارتگران از بیت المال بود.
این تحلیگر تاریخ معاصر تصریح کرد: یکی دیگر از کارهای امیر کبیر سعی در کاستن حقوق درباریان و حاکمان ایالات به خاطر برقرار کردن عدالت اجتماعی در کشور بود تا بتواند بودجه کشور را ساماندهی کند؛ این کار باعث ناخرسندی درباریان و قدرتمندانی شد که سالها منافعشان تامین شده بود، اکنون احساس خطر می کردند و قدرت و موقعیت خود را در معرض تهدید میدیدند.
سه ضلع عقب ماندگی ایران
این پژوهشگر تاریخ با تاکید بر همدستی استبداد شاهی و مرتجعان با استعمار اظهار کرد: بی تردید این سه ضلع مثلث از ابتدا تاکنون باعث عقب ماندگی ایران شده اند؛ همدستی این افراد و دولتهای استعماری باعث شد که شاه ایران در حالت مستی فرمان عزل و قتل امیر کبیر را صادرکند، در نتیجه ابتدا امیر کبیر را به کاشان تبعید و سپس در فرصتی مناسب بازدن رگ دستش وی را به قتل رساندند.
زارعین ریزی ابراز عقیده کرد: هر چند امیر کبیر «مصلحی» بزرگ بوده، اما در عین حال نقدهای جدی نیز به او وارد است؛ با این حال به ناگهان در دوران پهلوی با خوانشی جدید از تاریخ؛ امیر کبیر را آنچنان بزرگ نشان دادند تا بتوانند قاجاریه را عامل عقب ماندگی ایران معرفی کنند.
این فعال سیاسی خاطر نشان کرد: نگرش منطقی این است که بتوان با نقد منصفانه، راهبردهایی برای توسعه در ایران امروز پیدا کنیم؛ با چنین نگرشی این سؤال مطرح می شود که آیا اگر امیر کبیر اندکی شتاب اصلاحات را ملایم تر میکرد، تداوم دولتش از سه سال بیشتر نمی شد؟ و نمی توانست اقدامات گستردهتری در جهت رفع عقب ماندگیها داشته باشد؟ آیا اصلاحات دولت او میتوانست ماندگارتر و عمیقتر باشد یاخیر؟
وی تأکید کرد: امروز باید با تاسی به جریان اصلاحات و اصلاح طلبی در ایران معاصر و با عبرت گرفتن از تاریخ گذشته، جریان اصلاحات متوازن و پایداری را برای متفکران امروزی نهادینه کرد.
این فعال سیاسی با بیان این که مدفن امیر کبیر و میرزا آقا خان نوری هر دو در کربلا است، افزود: امیر کبیر و میرزا آقاخان نوری از صدر اعظمهای ناصرالدین شاه قاجار بودند، اما بستر و ماهیت تلاشهای این دو کاملا متفاوت بود؛ یکی در راستای منافع ملی، توسعه وعدالت اجتماعی در کشور کوشید و آن دیگری برای خوش خدمتی به بیگانگان ومنافع درباریان تلاش زیادی کرد، تاریخ خود قاضی خوبی برای نقد عملکردها است و قضاوت خود را بی کم وکاست به آیندگان نشان خواهد داد.
نظر شما