راز نوبل نگرفتن ایرانی‌ها از زبان لیلی گلستان

بعد از قدم زدن میان تابلوهای نقاشی که بر دیوار کاهگلی راهرو خودنمایی می‌کنند و مردمی که به تماشای آن‌ها ایستاده‌اند، به حیاط دیدنی خانه صفوی اصفهان می‌رسید، جایی که دیوارهایش بوی تاریخ و بازدیدکنندگانش رنگ هنر در حال و هوای مجموعه می‌پراکنند.

به گزارش خبرنگار ایمنا،‌ هنردوستان و کتاب‌خوانان شهر، آرام آرام صندلی‌های قرمز رنگ مکانی را که برای نشست صمیمی با مترجم و نویسنده‌ای محبوب تدارک دیده شده‌اند، پر می‌کنند و هنوز چیزی نگذشته، دیگر جایی برای نشستن و حتی ایستادن دیده نمی‌شود.

ساعت به پنج نرسیده، همه آماده شنیدن صحبت‌های لیلی گلستان، نویسنده و مترجم، هستند و برنامه هم راس ساعت مقرر، با صحبت‌های ابتدایی علی خدایی، نویسنده اصفهانی، آغاز می‌شود.

لیلی گلستان، فرزند ابراهیم گلستان، نویسنده و کارگردان مشهور ایرانی، خود مترجم آثاری از برخی نویسنده‌های مشهور از جمله آلبر کامو، اوریانا فالاچی، گابریل گارسیا مارکز و رومن گاری است. البته عمده فعالیت‌ لیلی گلستان در حال حاضر مدیریت "گالری گلستان" است.

گلستان معتقد است که خواندن کتاب‌های تالیفی از ترجمه بهتر است و می‌گوید: "نویسنده‌های مهم ایرانی با کارهای خواندنی بسیار داریم. مدتی پیش کتاب «ارس» از نسیم مرعشی را خواندم و باید بگویم که این کتاب واقعا یک شاهکار است."

او همچنین از زنانی چون گلی ترقی، سیمین دانشور و لیلی متین دفتری به عنوان زنان موفقی که آثار آن‌ها خواندن و دیدن دارد نام می‌برد و البته تاکید می‌کند: "من دیدگاه جنسیتی ندارم. مهم نیست که زن باشد یا مرد، هر کدام یک انسان هستند."

لیلی گلستان، از جلال آل احمد و سیمین دانشور می‌گوید

لیلی گلستان که به گفته خودش زمان زیادی را با سیمین دانشور و جلال آل احمد می‌گذرانده، از سیمین دانشور به عنوان زنی "مهربان، دوست داشتنی و طالب صلح و صفا" یاد می‎کند و می‌گوید: "به نظرم سیمین، جلال آل احمد را تحمل می‌کرد."

او جلال آل احمد را "خوشگل، خوش‌تیپ، بلند قد و خوش صدا" توصیف می‌کند و می‌گوید "زمانی که ۷، ۸ سالم بود، می‌دیدم داد و فریاد می‌زند، خوشم می‌آمد که اینقدر محکم و با وقار است." خاطره‌اش از آل‌احمد را اینگونه ادامه می‌‎دهد: "یک روز خانواده گفتند که جلال می‌خواهد زن بگیرد. همان جا من حالم بد شد که ای وای عشق من دارد ازدواج می‌کند!"

گلستان می‌گوید که "جلال و سیمین بچه نداشتند و برای همین یک جورهایی من شدم بچه آن‌ها و سینما، گالری، تئاتر، کنسرت و هر جایی که می‌رفتند همراه‌شان بودم. همان جا بود که عاشق سیمین دانشور شدم، سیمین زنی فوق العاده، بسیار باسوادتر از آل احمد و بسیار متمدن و متجدد بود."

لیلی گلستان که یکی از مشهورترین ترجمه‌های کتاب «بیگانه» اثر آلبر کامو به چاپ رسانده، به گفته خودش در ابتدا نمی‌دانسته که آیا کار درستی است کتابی را ترجمه کند که قبلا آل‌احمد ترجمه کرده است؟ اما با خنده می‌گوید: "زمانی که ترجمه آل احمد از این کتاب را خواندم دیدم که جلال بسیار افتضاح ترجمه کرده است!"

چگونگی نویسنده شدن از زبان گلستان

این مترجم، که چند اثری را نیز تالیف کرده است، درباره نویسنده شدن می‌گوید: "اول باید بسیار خواند، باید تا جایی که می‌شود، کتاب خواند، خصوصا متون فارسی قدیمی و اصیل را باید بهتر خواند."

گلستان معتقد است که "در ایران، گرفتن هر عنوانی و قرار دادن آن در کنار اسم، بسیار آسان است و متاسفانه هر متنی، فارغ از کیفیت آن، زمانی که برای ناشر آورده می‌شود، ناشر آن را چاپ می‌کند و آن فرد نیز، گمان می‌کند که نویسنده شده است. اکنون خیلی از مردم ما فکر می‌کنند نویسنده‌اند، در حالی که نیستند و بسیار هم بد می‌نویسند."

چرا ایرانی‌ها نوبل ادبی نگرفته‌اند؟

لیلی گلستان، که خود برنده جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه است، باور دارد که "نویسنده‌ها و آثار ایرانی بسیاری هستند که لیاقت گرفتن نوبل ادبی را داشته‌اند، اما آنچه که باعث می‌شود این آثار نتوانند به آن‌جا برسند این است که دولت آن‌ها را به ناشران خارجی برای ترجمه نمی‌دهد."

او تاکید می‌کند: "ترجمه این آثار به عهده ناشر و یا نویسنده نیست. بلکه باید خود دولت ارزش قائل شود و آن‌ها را به ناشران معتبر خارجی برای ترجمه و انتشار بسپارد؛ محمود دولت آبادی از کسانی بود که آثارش ترجمه شدند، اما همان کتاب‌ها را نیز خود دولت آبادی برای ترجمه به آلمان برد."

یکی از قوانین مهم و سخت‌گیر که در اکثر کشورهای پیشرفته و متمدن جهان اجرا می‌شود، حق تکثیر یا کپی رایت است. حق کپی رایت به این معناست که هر گونه بهره برداری از آثار، نیازمند کسب اجازه از ناشر و سازنده آن کتاب، فیلم و... است.

گلستان درباره ارتباط این قانون و برنده نشدن آثار ایرانی در نوبل می‌گوید "زمانی که ما کپی رایت را رعایت نمی‌کنیم و آثار آن‌ها را بی اجازه و بدون توجه به مالکیت معنوی منتشر می‌کنیم، این احتمال هست که به همین دلیل، توجهی به ترجمه آثار ما نداشته باشند و به نوعی برای یک جریمه منصفانه، نوبل هم به کتاب‌های ایرانی اهدا نکنند."

به نظر لیلی گلستان، دلیل اجرا نشدن قانون کپی رایت در ایران، هزینه بر بودن آن در حوزه کتاب نیست چرا که می‌گوید "با هزینه بسیار ناچیز، ناشران خارجی اجازه ترجمه و استفاده از آثارشان را می‌دهند." اما تاکید می‌کند که رعایت نشدن قانون کپی رایت در ایران، به علت "وابستگی شدید سازمان صداوسیما به عدم اجرای آن است، تمام برنامه‌های تلویزیون، از موسیقی‌ها تا مستندها و برنامه‌های دیگر، سرقت از شبکه‌های خارجی است و به همین دلیل نمی‌توانند این قانون را اجرا کنند."

نقاشی نباید داستان داشته باشد

لیلی گلستان که علاوه بر ترجمه، به دلیل مدیریت گالری مشهور "گلستان" نیز مورد توجه است، درباره نقاشی و آثار نقاشان نیز اظهار نظر و در ابتدا تاکید می‌کند که علاقه‌ای ندارد نقاشی‌ها روایت‌گر داستانی باشند و " به نظر من نقاشی و ادبیات نباید با هم مرتبط باشند."

او ادامه می‌دهد: "در گالری من، اجازه نمی‌دهم روی آثار اسمی گذاشته شود، چرا که نام‌گذاری باعث می‌شود که نقاش به من، به عنوان مخاطب اثر، دیدگاه خودش را القا کند و بگوید این نقاشی را اینگونه ببین. در حالی که من دوست دارم برداشت خودم را از هر اثری داشته باشم."

گلستان همچنین از زمان‌های قدیم و گالری‌داری در گذشته می‌گوید: "آن زمان‌ها، علاقمندان واقعی و هنرمندان به تماشای نقاشی‌ها می‌آمدند. نویسنده‌ها، روشنفکران و هنرمندهای مشهور می‌آمدند و آثار نقاشی دیگران را می‌دیدند، اما الآن اوضاع فرق کرده است."

کد خبر 359252

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.