۱۴ تیر ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۸
تگوشِ تاریخ به صدایِ قلم است

“تَق تَق... تَق..." این صدایِ کوبِشِ در نیست، چند هزار سال قبل است، تکه‌ای فلز بر جانِ لوحِ سنگی زخمه‌ می‌زند... نه، اصلا این تَق تَق که حالا پژواکی شده در مغزم و امان نمی‌دهد، صدایِ کفش‌هایِ فرهنگ و تمدن نوع بشر است که از همان روزِ لوح تراشی تاتی تاتی راه افتاده و چه مسیرها که گذران نداشته...

به گزارش ایمنا، اما قلم چیست؟ یک تکه فلز؟ چوب؟ نی؟ خودکار یا مداد؟  

"فردینان دو سوسور" در دیدگاه‌های زبان شناسی خود از دو وجه "دال" و "مدلول" سخن می‌گوید و این دو وجه را خارج از تقلیل نمادهایی معطوف به مصداق دال و مدلول می‌نامد. دال صورت نوشتاری یا صوتِ شنیداری است. مثلا صورت نوشتاری قلم، ق ل م است که سه حرف از حروف الفبایِ فارسی هستند. مدلول اما تصورات ذهنی هر انسان از دال خواهد بود.

حالا ببینیم تصور ذهنی ما از قلم چیست؟  

دانش آموز اول ابتدایی: مداد

خبرنگار: کیبورد

فلان تاجر: خودنویس

بهمان کارمند: خودکار

مدلولِ قلم را باید در تبارِ این واژه ترکی جُست. قلم از تبارِ قالاماق که خود از ریشه قایماق است گرفته شده و این واژه را در مفاهیمِ انباشت و انباشتن آورده‌اند. گو همین خصلتِ ثبت و انباشت است که قلم را به حکمِ حافظه بشری ارزش افزونِ مدام است.

توانِ ثبت و کتابت زمانی که انحصارِ نگارنده را بر خود جامه بیند، چنان قوتی می‌گیرد که از آن پس حکمی است لازم الاجرا و امضا قسمی از آن است.

اما ورایِ این قلم خود مجریِ ذهن است که بر بستری اندیشه را مانا می‌کند. اگر حنجره ابزارِ بیانِ شفاهت است قلم قرینه‌ همان است بر کتابت و هردو این‌ها مجالِ بیان. چنان که "هایدگر" در کتاب خود "چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟ " بر این مفهوم که ما نمی‌توانیم بیندیشیم اگر نتوانیم بنویسیم، تاکید دارد و ابزار این کتابت، قلم است.

تق تق... آری، به فلان لوح و به بهمان کتیبه نگاه می‌کنیم و انسانی کهن‌زی بر ذهنمان نقش می‌گیرد که می‌نویسد. این ویژگیِ دیگری است از قلم و آنچه می‌نویسد. اگر عکس هستندگی فیزیکِ و لحظه‌ای منحصر به فرد را ثبت می‌کند قرینه‌اش را قلم با حفظِ اندیشه‌ها ببار می‌آورد. گو این ابزارِ بشر ساخت، زمان را در چنگ خود اسیر می‌کند و در عوض به آن روحِ مانایی می‌بخشد.

و چه از همین زندگی بخشی به اندیشه‌ای غیر قابل لمس، دشوار تر و در عین حال لذت بخش‌تر است؟  

از همین دشوارلذتی است که قلم در ورایِ خود انسان را به کِیف و رنجِ نوستالوژی می‌رساند.

ما بر پهنه‌ای از سطور تاریخ ایستاده‌ایم و ردِ قلم را سانِ تمدن می‌انگاریم. قلمی که نه فقط نویسا است،  طراح و نقاش نیز هست.

تَق تَق... این یادداشت را با کیبور نوشتم و همچنان صدایِ تق تق... تق...

یادداشت از: میلاد باقری، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 347627

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 3
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • شریفی IR ۱۷:۵۱ - ۱۳۹۷/۰۴/۱۴
    0 1
    خیلی زیبا نوشتید آفرین
  • آ.ب IR ۱۹:۴۵ - ۱۳۹۷/۰۴/۱۴
    0 1
    درود بر شما خیلی خوبه