به گزارش خبرگزاری ایمنا، شهید «داوود غلامنژاد» دوم شهریور ۱۳۴۶، در اراک چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران درآمد. شهید غلامنژاد معاونت گردان لشکر ۱۰ حمزه سیدالشهدا را برعهده داشت. وی سرانجام ۲۶ اردیبهشت ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی حاج عمران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است در ادامه میخوانید:
«بسمه تعالی
با سلام و درود بی کران به روان پاک طیبه شهدا و درود و سلام خدمت آقا امام زمان و نایب بر حقش امام خمینی و امید امام آیت الله منتظری و با درود بر اسرا، مفقودین، مجروحین، معلولین.
خوشا آنانکه بر این عرصه خاک
چو خورشیدی درخشیدند و رفتند
خوشا آنانکه با ایمان و اخلاص
حریم دوست بوسیدند و رفتند
خوشا آنانکه از پیمانه دوست
شراب عشق نوشیدند و رفتند
خدایا! بارالها! تو مرا خواندی و من دعوت تو را اجابت و به سوی بیت المقدس تو روانه شدم تا در این مکان کربلایی دیگر پیدا کنم، خدایا! من از تو میخواهم مرا به درجه رفیع شهادت برسانی و خونم در سنگ فرش و خیابانهای داغ بیت المقدس روانه سازی و اجازه دهی من در خونم بغلطم. بارالها! من دوست دارم شمع باشم در سیاهی و تاریکی شب بسوزم و اطراف تاریک خود را روشن سازم و نوری در راه گمراهان باشم، خدایا! بگذار تا من تا آخر بسوزم.
خدایا! وجودم را به تباهی مکش و از من خاکستری بجا مگذار. بارالها! معبودا و ای معشوق من، من دوست دارم خودم چون مشعلی تابان بسوزم و بر راه گمراهان که در گمراهی هستند روشنایی بخشم.
بارالها! من گنهکارم من در دریایی از گناه که خود پدید آوردهام غوطه ورم و دست و پا میزنم و در حال غرق شدنم.
خدایا! دریای گناه مرا بسوی خود میکشد. خدایا! تو خود مرا نجات ده که تنها امیدواری من به توست. خدایا! من گنهکارم ولی حتی در هنگام گناه باز به یاد تو بودم و به یاد عذاب آخرت و رنج و مشقت عذاب تو بودم و سعی کردم انسانی پاک باشم.
خدایا! بارالها، معبودا، معشوقا، احترام و افتخار شهادت و عظمت آن را نصیب من کن و هر روز که خواستی من را بسوی خود دعوت کنی متن دعوتنامه را شهادت قرار بده. خدایا! به پدران و مادران شهدا صبر جزیل و اجر عظیم عنایت کن، بر مردم ما شجاعت، شهامت، دلیری و عزت نصیب بفرما. خدایا! به احترام ما حفظ حجاب و عفت و به پسران ما عزت و دلیری عنایت فرما. خدایا! پروردگارا، معبود من تمام مسلمین را که در فکر خدمت و یاری مسلمین هستند حفظ فرما و همه را از عذاب آخرت باز دار. خدایا! بارالها من گنهکارم ولی خدایا همانطور که در قنوت نماز میگویم «ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار و عذاب القبر»، ای پروردگار من به من و سایر مسلمین بزرگواری در دنیا و آخرت عطا فرما و ما را ازعذاب آخرت باز دار و دوباره همانطوری که در نماز میگویم: «ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا لصراط المستقیم» خدایا تنها تو را میپرستم و از تو یاری میجویم. خدایا! ما را به را راست هدایت فرما و خدایا تو را به پنج تن آل عبا تو را به خاتم الانبیاء و تو را به حق علی سید اولیاء تو را به فاطمه سید النساء و تو را به حق حسن و تو را به حق حسین سید الشهداء قسمت میدهم مرگ مرا شهادت قرار بده و دوست دارم همانند برادرم که در هنگام شهادت سه نشانه در بدن داشت، باشم مثل مادر بزرگوارمان فاطمه زهرا سه نشان بر بدن داشته باشم یکی این که مانند بازوی تازیانه خورده فاطمه به بازویم زخمی یا قطع شود، دوم این که مانند پهلوی شکسته فاطمه زهرا پهلویم زخمی شود و سوم اینکه همانند پاهای زخمی و رنجور فاطمه زهرا پاهایم قطع یا زخمی شود.
وصیتی به پدر و مادرم دارم که هر وقت بر سر نعش من آمدند چشمهای مرا باز بگذارند تا کوردلان ببینند که ما با چشم باز این راه را انتخاب کردهایم و دستهای مرا باز بگذارند تا مال دوستان ببینند که مال در جهان آخرت که به درد انسان نمیخورد و او را از آتش باز نمیدارد و بدانند که ما با دست خالی رفتهایم و از همه شما میخواهم که کوچهها را چراغانی کنید تا به چشم کسی نخورد که این مجلس ختمی است و هر وقت خواستید قوم و خویشان را صدا کنید، برای آنها کارت عروسی بفرستید و همه شما با چادر سفید در عروسی حاضر شوید و از شما میخواهم که در ختم من گریه نکنید درست است که گریه کردن برای شهید ثواب دارد و به قول امام گریه کردن برای شهید انقلاب را زنده نگه داشته است و نیز حضرت آدم برای امام حسین گریه کرد. میخواهید گریه کنید کم و در خفا گریه کنید و از برادرانم میخواهم دنبالهرو راه من باشند و از خواهرانم میخواهم که زینب وار راه مرا ادامه دهند و از پدر و مادرم و خانوادهام خواستارم که مرا حلال کنند و از تمام زنان میخواهم که دخترانشان را زینب وار تربیت کنند و پسرانشان را حسین وار تربیت کنند و تو را به خدا امام و ولایت فقیه را تنها نگذارید.»
نظر شما