شهرزاد دیگری شده‌ای...

برخی از تصاویر چنان برای ما ایرانی ها چشم نواز و دلنشین و جان بخش اند که اگر در فیلم و یا سریالی ببینیمشان فیلمساز ۵۰ درصد راه را بی چون و چرا رفته و جایش را در دل و ذهن مخاطبش باز کرده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایمنا، حیاط و باغ و اندرونی و حوض و شمعدانی در کنار هم برای همه ما ایرانی ها دلبر است. شبیه ربع پرده های موسیقی ایرانی در کارهای بنان و شجریان که هر کجای دنیا هم که باشی و بشنوی سر از کوچه پس کوچه های خاکی و حیاط خانه خانجون با آن بوی همیشگی یاس های امین دوله اش در می آوری...

حالا فکر کنید کنار این همه دلبری ها عشقی هم در کار باشد و حریفی و معشوقی و حسن فتحی که استاد این کارهاست، دیگر کار تمام است و این جا و درست همین جاست که شهرزاد لب به قصه باز می کند...

مزه عشق «حیدر خوش مرام» به شاهزاده قجری هنوز در کام دلمان هست، و یا عشق مصیّب پیر به مادر آن فوتبالیست تهرانی که در مسیر همین زاینده رود خودمان تجربه اش کردیم.

حسن فتحی هر جای دنیا هم که فیلم بسازد و در مدار صفر درجه ته دنیا هم که گیر کرده باشد عاشق است و جز حرف دل چیز دیگری بر زبانش جاری نمی شود. پهلوان هایش نمی میرند و اشک ها و لبخندهایشان در خاطرمان می ماند.

فصل اول «شهرزاد» با تمام جزئیات بدیع و تیم حرفه ای بازیگری و پشت صحنه شاهکار از آب درآمد. آمار مخاطبان و فروش فیلم گویای همه آن چیزی است که نویسنده ای در یادداشتی درباره شهرزاد باید بنویسد.

اما فصل دوم شهرزاد به قدرت فصل قبلی اش ظاهر نشد. با تغییرات کمی در عوامل، آدم ها همانند که بوده اند و از همه مهم تر حسن فتحی که محکم و استوار سر جایش نشسته است.

اما انگار قرار نیست در مجموعه های ایرانی هیچ فصل دومی یا هیچ قسمت دو و سه ای به قدرت قبل خود باقی بماند. شاید علت این باشد که تو به عنوان یک کارگردان دیگر به تنهایی خالق یک اثر نیستی. قرار است داستان از پیش نوشته ای را ادامه دهی که در ذهن هر کدام از مخاطبانش به شکلی ساخته و پرداخته شده است که تو نمی دانی. و یا اینکه انتظار مخاطب از فیلم بالا رفته و تو هر لحظه باید به فکر ارتقاء سطح فیلمت باشی و حفظ استانداردهای موجود کافی نیست.

در فصل دوم بزرگ آقای سینمای ایران همراه شهرزاد نبود و می باید کسی بتواند جای خالیش را پر کند که قباد بر سر جایش نشست، در گروه چهره پردازی سعید ملکان جایش را به عبدالله اسکندری داده که اگر نقطه ارتقائی برای فیلم نباشد قطعا نقطه ضعف هم نیست. گروه جدیدی از بازیگران به مجموعه اضافه شده اند که هر کدام صاحب اثرند و برای خودشان نام و نشانی دارند، پس مشکل را در چه می توان جستجو کرد؟

شاید بتوان گفت که قصه آنقدر که باید مخاطبانش را با خود همراه نمی کند. زندگی فرهاد و شهرزاد به یک مرتبه از عشقی آتشین به یک زندگی معمولی زناشویی تبدیل شد و گرمی عشق را به حرارت  مبارزه سیاسی و فمنیسم فروختند. شاید بتوان به جرئت گفت که ورای هر چیزی که می توان در مقوله فیلم سازی درباره شهرزاد گفت، مخاطب شهرزاد با دلش پای حرف حسن فتحی می نشست و با تپش های قلب شهرزادی ها قلبش به تپش می افتاد و بی تاب می شد... چیزی که در فصل دوم هم جستجو کرد و لابلای قصه مافیای مواد مخدر و دکتر مصدق و کشت و کشتار پیدا نکرد...

هر چه هست فصل دوم شهرزاد به اندازه فصل اول کشش و جاذبه و دقت ندارد. هر چند هنوز برای قضاوت زود است و باید به حسن فتحی و تیم حرفه ای اش فرصت داد و منتظر فصل بعدی شهرزاد بود...سابقه حرفه ای آقای کارگردان و تیم شهرزاد ما را به آینده فیلمش امیدوار می کند.

مینا میرباقری

کد خبر 322323

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.