به گزارش ایمنا، آرامش حس ارزشمندی است که این روزها کمتر کسی منکر تأثیرگذاری عمیق آن روی روح و روان افراد یک جامعه میشود. حسی که جای خالی آن را می شود با کمی تأمل در زندگی شلوغ و پراسترس شهری به خوبی احساس کرد.
شهر محیطی است با گوناگونی بسیار، فضای شهر بیشترین ارتباط را با مردم و محیط زندگی برقرار میکند، در نتیجه نقش بسزایی در هویتبخشی و احساس آرامش به شهروندان دارد. در شهری که جز سر و صدای حرکت اتومبیلها و موتورسیکلتها چیز دیگری شنیده نمی شود، آدمها حتی اگر بخواهند هم مجالی برای آرامش و سکوت نمییابند.
وقتی چند ساعتی در خیابانها قدم میزنیم و به خانه برمیگردیم، خسته هستیم. این خستگیها میتواند ناشی از تأثیر آلودگیهایی باشد که از راه چشم منتقل میشوند یا المانهای زاید شهری، ضایعات فلزی و...که گاهی در معابر و نمای بیرونی ساختمانها دیده میشوند و نوعی حس بینظمی را در شهر بهوجود میآورند.
زیبایی، آراستگی، پاکیزگی و انسجام، بخشی از ویژگیها و معیارهای مهم ارزیابی شهری سالم و آرامشبخش است. اگر شهروندی به عنوان مثال فقط به فکر دکوراسیون داخل منزل خود باشد و توجهی به نمای ساختمان خود نکند، قطعاً حس آرامش و زیبایی خواهی همشهریان خود را نادیده گرفته و به تعهدات شهروندی خود عمل نکرده است.
شهرهای ما از نظر بصری، دچار اغتشاشی است که باید با بهرهگیری از هنرهای بصری مختلف و توجه به رنگآمیزی شهر و نقش گیاهان و درختان، سامانی یابد تا آرامش را به شهروندان منتقل کند. برای ایجاد تغییر و تأثیر در فرم شهر، هنر میتواند به مثابه ابزاری کارآمد در فرآیند شکلگیری کالبد به خدمت گرفته شود تا شهر به گونهای زیبا جلوه کند. هنگامی که خیابانهای شهر زیبا و جالب باشد آن شهر سرزنده و زمانی که خیابانهای شهر زشت و خسته کننده باشد، شهر ملالآور به خاطر آورده خواهد شد.
شاید با این استدلال بتوان به این سوال اساسی پاسخ داد که چگونه است حضور در برخی از فضاهای شهری (برای مثال میدان نقش جهان) توأم با احساس لذت و آرامش است و حضور در فضایی دیگر خستهکننده؟
در یکی احساس غرور، لذت و آرامش میکنیم و در دیگری احساس کسالت، ناآرامی و تلاطم. آیا کالبدی که در میدان نقش جهان هنرمندانه توسط آفرینندهای خلاق و با ذوق بر زمین نقش بسته بر این حس دامن نمیزند؟
نحوه استقرار بافتهای شهری، شکل و فرم فضاهای شهری، میادین، پارکها، نماهای بیرونی کوچهها، خیابانها، ساختمانها، طراحی علائم شهری، طراحی شبکههای ارتباطی، طراحی ایستگاههای مترو و اتوبوس و بالاخره گرافیک شهری، همه و همه، در قالب هنر و فعالیتهای هنری قابل طرح و بررسی است.
در کشور عزیز ما ایران، وضعیت شهرها به گونهای است که شهروندان به ناچار باید خود را با شرایط حاکم بر شهرها هماهنگ کنند، چرا که اساساً این شهرها، با نگاه شهروند مداری ساخته نشدهاند؛ بنابراین محیطی که میتوانست زمینه مناسبی را برای زندگی بهتر شهروندان به وجود آورد، شرایط نامساعدی را برای برآورده ساختن نیازهای انسانها به وجود آورده است.
بهنظر میرسد مدیریت شهری و استانی و کشوری باید بر اساس تامین آرامش انسان انجام گیرد و مدیران شهری باید ایجاد حس آرامش و نشاط شهروندان را به عنوان یکی از اهداف مهم در اجرای پروژههای شهرسازی مورد توجه قرار دهند تا میزان آرامش روحی شهروندانی به میزان قابلتوجهی افزایش یابد./
سمیه یزدان پرست/ کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری
نظر شما