«آدمهای چهارباغ» ادای دینی به آدمهایی است که از چهارباغ رد شدند

نویسنده کتاب «نزدیک داستان» گفت: من وظیفه دارم تکه هایی از اصفهان را برای نسل بعد به یادگار بگذارم.

به گزارش خبرنگار ایمنا، برنامه «چله تابستان با داستان» با حضور «علی خدایی» و «محمود حسینی زاد» در محل موزه عصارخانه شاهی برگزار شد.

در این برنامه «علی خدایی» نویسنده معاصر با قرائت بخشی از داستان «چند روایت معتبر از ماست و خیار» از کتاب جدیدش با عنوان «نزدیک داستان»، گفت: من در این داستان از عناصر داستان استفاده کردم تا به آن نزدیک بشوم، اما داستان ننوشتم و درواقع سعی من این بود که نوعی روایت بنویسم.

وی ادامه داد: من به عنوان فردی که در اصفهان زندگی می کنم وظیفه دارم تکه هایی از اصفهان را برای نسل بعد به یادگار بگذارم.

 در ادامه این نشست، «محمود حسینی زاد» مترجم و نویسنده معاصر اظهار داشت: بارها از من پرسیده اند که چرا درباره مرگ می نویسم. من گفته ام وقتی تعداد مرده ها بیشتر باشد باید از مرده ها بنویسی و من هم بجایی رسیده ام که تعداد مرده هایم بیشتر است.

نصف جهان برای من «زاون» بود

وی افزود: نصف اصفهان برای من «زاون» بود و بعد از او تنها یکبار بار به اصفهان آمدم و این دومین سفر من به اصفهان بعد از زاون است.

این داستان نویس و منتقد ادبی ایران گفت: معمولاً باید ناشران برای معرفی نویسنده و کتاب او تلاش کنند. ناشران در بسیاری از کشورهای پیشرفته باید هزینه مادی و معنوی برای نویسنده بگذارند که البته در ایران بسیار متفاوت است، البته من اصلاً قصدندارم ناشران ایران را با خارج از ایران مقایسه کنم چراکه دنیای کتاب در ایران با آن کشورها بسیار متفاوت است.

دنیای ادبی ما خیلی کوچک و جوان است

نویسنده کتاب «بیست زخم کاری» ادامه داد: دنیای ادبی ما بجز ادبیات کلاسیک‌مان خیلی کوچک و جوان است و این دنیای کوچک پر از تفرقه نیز هست، شاید برگزاری جلساتی مانند جلسه امروز در اصفهان آنها را تشویق کند و همه کتاب خواندن را شروع کنند. در کشورهای خارجی از زمین و زمان برای موضوعات مرتبط با انتشار و ترویج کتاب، اسپانسر وجود دارد ولی در ایران متأسفانه اینگونه نیست و در ایران ما باید به ناشران فشار بیاوریم که کار فرهنگی انجام دهند.

محمود حسینی زاد در ادامه سخنانش به معرفی کتاب خود با عنوان «بیست زخم کاری» پرداخت و گفت: این کتاب بی نهایت موجز است و بی نهایت ایجاز دارد و ضرب‌آهنگ تندی دارد و حرفش را درنهایت ایجاز و کوبندگی بیان می کند. این کتاب، داستان خانواده ای است که به ثروت بسیار رسیده اند و یکدیگر را با نام خانوادگی صدا می زنند و ما نمی دانیم این خانواده چرا ثروتمند شده اند اما می دانیم که می خواهند این ثروت را افزایش دهند؛ ضمن اینکه زیربنای این کتاب مکبث است و حتی نامش نیز برگرفته از همین کتاب است.

وی سپس بخشی از کتاب «بیست زخم کاری» را قرائت کرد.

برنامه «چله تابستان با داستان» با سخنان «علی خدایی» درباره «محمود حسینی زاد» ادامه یافت. وی گفت: از حسینی زاد می توان بعنوان نمایشنامه نویس و مترجم و داستان نویسی یاد کرد که آخرین اثرش با عنوان «بیست زخم کاری» بسیار پرفروش بوده است و از استقبال خواننده حکایت دارد و دومین چاپ آن منتشر شده است.

خدایی ادامه داد: داستانهای حسینی زاد بسیار ساده و روان هستند و خواننده را به شدت به خودشان جذب می کند و گویی حسینی زاد یک سفره پهن کرده و تمام عناصر مختلفی که در داستانش هست را روی آن تزئین کرده است و هر کسی می تواند تکه ای از ان را بردارد و با آن به دنیای داستانش واردشود.

حسینی زاد با هر داستانش به کلمه ها مفهومی تازه و این‌زمانی می بخشد

نویسنده کتاب «نزدیک داستان» گفت: نقاشی، سینما، تئاتر و حتی موسیقی در چیدمان کارهای محمود حسینی زاد نقش مهمی دارد و در کتای «بیست زخم کاری» گویی خواننده با میزانسن‌های بسیاری مواجه است و گویی چیدمان ها به شدت انتخابی هستند و حتی آدمها وقتی که درطول داستان می ایستند، کنتراست دارند و به قاعده صحبت می کنند که حسینی زاد به آن موجز می گوید؛ ضمن اینکه سفر، مکانهای تازه، دوست داشتن آدمها، رفاقتها، صمیمت، دوری و مرگ، مفاهیمی هستند که در مجموعه داستانهایش به شدت دیده می شود که یکی از نکات مثبت داستانهایش است و درحقیقت ایشان با هر داستانی به آن کلمه ها مفهومی تازه و این‌زمانی اضافه می کند.

وی ادامه داد: آدمها در طول داستانهای حسینی زاد می میرند اما صفتهایشان باقی می ماند. حسینی زاد معتقد است که آدمها نمی میرند بلکه بجایی می روند که ما آنها را نمی بینیم و آن جایی که آنها را نمی بینیم فقدان آنها را شاید گاهی اوقات برای ما نشان می دهد اما کارهایی می کردند در آن مفهوم‌هایی که از خودشان باقی گذاشتند زنده و جاری نشان می دهد.

علی خدایی تصریح کرد: من فکر می کنم که محمود حسینی زاد در داستانهایش در سکوت به همه وقایع زندگی نگاه می کند و فقط یک لبخند می زند، لبخندی که نمه اشکی هم با خودش دارد.

شهردار اصفهان از شهروندان خواست آنطور که می توانند کمک بدهند

نویسنده مجموعه داستانهای «از میان شیشه از میان مه»، «تمام زمستان مرا گرم کن» و «کتاب آذر»، گفت: شهردار اصفهان دوسال گذشته سیاست‌ ها و پیشنهادهای بسیاری داشت. ازجمله سه شنبه های بدون خودرو و یا اینکه گردشگری و چهارباغ را محور قرار داد و از همه شهروندانش خواست که آنطور که می توانند کمک بدهند. من تلاش کردم که با نوشتن این کار را بکنم و ۳۶ هفته است که در یکی از روزنامه های سراسری کشور آدمهای چهارباغ یا «ماجرای عادله دواچی در هتل جهان» قدیمی ترین هتل اصفهان را می نویسم و ادای دین می کنم به آدمهایی که از چهارباغ رد شدند.

علی خدایی در ادامه، داستانی با عنوان «کفاشی خوش قدم» را از مجموعه داستانهای آدمهای چهارباغ قرائت کرد.

بسیاری از نویسنده ها زبانشان را در ترجمه فراموش می کنند

برنامه «چله تابستان با داستان» با سخنان «محمود حسینی زاد» درباره زبان نویسنده ها ادامه یافت. وی گفت: ادبیات بدون زبان معنا ندارد. نویسنده ها دو دسته هستند، دسته ای که خیلی شسته رُفته می نویسند و من نمی دانم واقعاً چرا به کتابهایشان می گوییم کتابهای عامه پسند! ولی دسته ای دیگر از نویسندگان یک پله بالاتر از دسته اول قرار دارند.

وی ادامه داد: یکی از بدبختی های ما این است که در ترجمه های اکثر مترجمان، آن نویسنده را پیدا نمی کنیم، درحالیکه نویسنده های بزرگ حتماً زبان خاصی دارند ولی متأسفانه این زبان را در ترجمه هایشان فراموش می کنند. مثلاً تاریخ طبری کتابی کاملاً شسته رفته است و تاریخ بیهقی درواقع روی زبانش کار کرده است، البته ما بجز دوران کلاسیک نیز نویسنده های بسیارخوبی داشته ایم، برای من ابراهیم گلستان در جای بالایی قرار دارد، بعد گلشیری را داریم، بعد غزاله علیزاده و بعد شمیم بهار را و اینها کسانی هستند که زبان کاملاً خاص خودشان را دارند و به خودشان اجازه می دهند که زبان جدیدی وارد کنند ولی به شدت کنترل شده است.

علی خدایی در «پل نوشته ها»، در زبان رها شده است

حسینی زاد گفت: موردهای کمی در تاریخ ادبیات داریم که زبان، ابزار نیست بلکه موقعیت و فرصت است که نویسنده در آن فرصت قرار می گیرد تا بتواند حرفش را بزند و در این موارد جوهر زبان را می بینید و صحبت می کنید. نمونه والای این مورد مولوی است و چیزی که مولوی می نویسد زبان نیست بلکه معجزه ای است که مولوی بیان می کندو به نوعی رها شدن در زبان است.

این نمایشنامه نویس و مترجم آثار آلمانی افزود: علی خدایی دو تا سه نثر را امتحان کرده است، یک نوع آن «از میان شیشه و مه» است که نثری بی نهایت آرام و نسبتاً خنثی است و نثر دیگرش در «آدمهای چهارباغ» دیده می شود اما در نثر جدیدش در «پل نوشته ها» یش دارد به حد رها شدن در زبان می رسد که اگر بتواند با این نثرش به داستان نویسی وارد شود فوق العاده است و در تاریخ معاصرِ ما می تواند دقیقاً درکنار شمیم بهار بگیرد.

پل نوشته ها را از زمان بازشدن زاینده رود تا بسته شدنش نوشتم

در ادامه، «علی خدایی» با اشاره به اینکه «پل نوشته ها»یش را از روزی که آب زاینده رود در اصفهان باز شد تا روزی که آب بسته شد در کنار سی و سه پل نوشته است، برخی از این «پل نوشته ها» و سپس بخشی از «ماجرای عادله دواچی در هتل جهان» را قرائت کرد.

گفتنی است، برنامه «چله تابستان با داستان» با حضور «علی خدایی» و «محمود حسینی زاد» در محل موزه عصارخانه شاهی برگزار شد. در این نشست کتاب «نزدیک داستان» نوشته علی خدایی و همچنین کتاب «بیست زخم کاری» اولین رمان محمود حسینی زاد رونمایی شدند.

کد خبر 313762

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.