به گزارش ایمنا، متن سخنرانی این مرجع عالیقدر در احیای شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ایشان بدین شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
شهادت مولی الموحّدین امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه» را به همۀ شما تسلیت میگویم و از طرف همۀ شما این مصیبت بزرگ را به ساحت مقدّس حضرت ولیعصر«ارواحنافداه» تسلیت میگویم و از طرف همۀ شما میخواهم صاحب عزا شوند. انشاءالله مشرّف بادی به همۀ ما بفرمایند و با این جملۀ مشرّف باد از مسجد بیرون رویم.
جوانی میگفت از بس گناه کرده بودم، مأیوس شده بودم و اینکه خدا مرا نمیآمرزد. شبی از جلسۀ گناه برگشتم و حالی پیدا کردم. خوشا به حال این حالات اگر برای کسی پیدا شود. میگوید با یک شرمندگی به خدا گفتم خدا کمکم کن! میگوید فردا یک آقای معلم اخلاقی پیدا کردم و دستوری از او گرفتم و چند روز و چند ماهی توبه از گناه کردم. آن معلم اخلاق دید که به جایی رسیدهام و میتوانم توسّل پیدا کنم، گفت به کربلا و خدمت امام حسین«سلاماللهعلیه» برو و آنجا تو را به مقامی میرسانند. کسی که هم صندلی او بوده،نقل کرده است که وقتی وارد خاک کربلا شدیم، این جوان شروع کرد بلند بلند گریه کند و بغض راه گلویش را گرفته بود و نمیتوانست جلوی گریه را نگاه دارد. بالاخره به او گفتم چه شده است؟ گفت اینجا کجاست؟ گفتم وارد خاک کربلا شدهایم. گفت امام حسین«سلاماللهعلیه» به همۀ ما مشرّف باد گفت. گفتم جوان از کجا به این حالت رسیدی که مشرّف باد امام حسین را بشنوی؟ قضیه را نقل کرد که جوان گنهکاری بودم و حالت توبه برایم پیدا شد و از خدا کمک گرفتم و خدا کمکم کرد و رسیدم به اینجا که به کربلا آمدم تا امام حسین دستم را بگیرد. لذا این جملهای که الان به ذهن من آمد، اینکه ما مصیبت امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» را به حضور حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» تسلیت میگوییم و از آقا امام زمان میخواهیم صاحب عزا شوند و در مجلس ما بیایند. وقتی ما وارد شدیم به ما مشرّف باد بگویند و بعد که میخواهیم از جلسه بیرون رویم، بگویند هرچه میخواهی شد. ما تسلیت میگوییم و او تهنیت به ما بگوید.
نگویید که نمیشود، بلکه اصلاً این مجالس برای همین چیزهاست. ناگهان جلسه برسد به آنجا که امام زمان در جلسه باشند و بعد هم مشرف باد و تهنیت بگویند و بعد هم بگویند آنچه میخواستی شد.
شب نوزدهم و شب بیست و یکم دربارۀ فواید اینگونه مجالس صحبت کردیم و فایدۀ چهارم که فایدۀ امشب است، همین است. شب آخر است و شب دردها برای همه است. همه حاجت دارند، همه درد دارند، همه گرفتارند، هرکسی به نوعی گرفتار است. یکی گرفتاری اقتصادی دارد و آبرویش در خطر است، یکی زن و بچهاش در مضیقه هستند، یکی درد دارد و دردی که نمیتواند به کسی بگوید به جز اینکه بگوید خدا، خدا، خدا. همۀ شما عزیزان که اینجا نشستهاید با یک دردی آمدهاید. برای شفای درد آمدهاید و برای برآمدن حاجات آمدهاید. شاید در میان شما افرادی باشند که از این مراتب بالاتر رفته باشند. اینگونه مجالس مرکب میشود از سه دسته:
یک دسته آمدهاند برای اینکه گناهشان آمرزیده شود و این خیلی خوب است و ثوابش خیلی بالاست؛ جلسۀ گذشته میگفتم ثوابی بالاتر از ثواب توبه نداریم: «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»[۱]
یک دسته هم آمدهاند برای اینکه حاجاتشان را از خدا بخواهند. هرکدامشان دردی دارند و دوا بخواهند. هرکدامشان گرفتاری دارند و رفع گرفتاری بخواهند. قرآن میگوید: «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ»[۲]؛ آیا کسی هست که بگوید خدا،خدا، تا اینکه من حاجتش را عنایت کنم و رفع بلا و کشف ضُرّ از او کنم؟
«وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»[۳]
یا رسول الله! اگر بندههایم از من سؤال کردند که خدا کجاست؟ بگو خدا خیلی نزدیک است؛ امّا تو دوری: «أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه»[۴]؛ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ»[۵]
رگ گردن تو به تو چقدر نزدیک است؟ خدا از همان رگ گردن به تو نزدیکتر است. حیات تو از خداست. کسانی که بیایند، پروردگار عالم حاجاتشان را میدهد. بعد میفرماید: «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی» بیا و حتماً دعا کن برای رفع گرفتاری بری خودت و برای دیگران و فرصت را غنیمت بشمار و شب مقدّسی است و احتمال قویست که شب قدر آنچنانی امشب باشد.
«وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»، این جمله میفرماید خدا دوست دارد گرفتاریهای تو اصلاح شود. خدا دوست دارد تو به مقام رشد و صلاح برسی. خدا دوست دارد تو خوشحال از این جلسه بیرون روی.
امّا در میان شما، هستند دستهای که کاری به این چیزها ندارند، بلکه فرصت پیدا شده و خدا را پیدا کردهاند و با خدا حرف میزنند. اهل دل به خواندن قرآن میگویند «کلام نازل»، یعنی خدا با انسان حرف میزند. وقتی شما حمد و سوره میخوانید خدا با شما حرف میزند و کلام از خدا بر شما نازل شده است؛ امّا به اینگونه مجالس میگویند «کلام صاعد»؛ یعنی تو با خدا حرف میزنی، کلامی بالا میرود در محضر خدا. آنگاه درک میکند این مطلب را و درک میکند که با خدا حرف میزند. بعد همه چیز از یاد او میرود. دنیا و آخرت را فراموش میکند، بلکه تمام توجّه به خداست. الان این جلسۀ عزیز و مقدّس ما اینطور است که همه جا محضر خداست و ما در محضر خدائیم و ادب حضور باید مراعات شود. لذا اهل دل میگویند اصلاً زشت است که انسان در وقتی که با خدا حرف میزند، برود در دنیا و گرفتاریها و برود در آخرت و جهنّم و مانند اینها؛ بلکه مکالمه و معاشقه با خداست و در این معاشقه با خدا، اگر محبّت خدا را داشته باشد، آنگاه هیچ چیز و هیچ کس در نظر نیست به جز خدا.
این هم یک دسته هستند که در وقتی که میگویند «بک یا الله» یا در وقتی که میگویند خدایا آمدم، به راستی بگوید خدایا آمدم و تو را یافتم.
امام حسین «سلاماللهعلیه» در دعای عرفه میفرمایند: خدایا کسی که تو را یافت، چه نیافته و کسی که تو را گم کرد، چه یافته است؟[۶] اگر کسی تو را گم کرده باشد، همه چیز هم داشته باشد، امّا در واقع هیچ چیز ندارد و امّا اگر تو را یابیده باشد، همه چیز دارد.
مرتبۀ دیگری هم هست که به آن مقام شهود میگویند. قطعاً در جلسۀ ما هم هستند کسانی که خدا را مییابند. نه اینکه خدا را با این چشم میبینند و نه اینکه خدا را میدانند، بلکه خدا را مییابند. مییابد «أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه»، و میبیند که خدا از خودش به خودش نزدیکتر است. این دعا مزه دارد و اصلاً اگر به ما گفتند دعا کن، برای همین است. اگر به ما گفتند نماز بخوان، برای همین است. اگر به ما گفتند خیرات و مبرّات داشته باش، برای همین است. اینکه انسان کمکم برسد به جایی که خدا را بیابد. در اینگونه مجالس تشنه وارد شود و سیراب برگردد. بیتوجّه به خدا باشد و به این مجالس بیاید و خدا را بیابد و خدا خدا کند.
«وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ»[۷]
رابطۀ تو محکم باشد، آنگاه آن حالت شهود را پیدا خواهی کرد. آنگاه همه چیز پیدا کرده و معلوم است کسی که خدا را پیدا کرده همه چیز را پیدا کرده است. گفتم امام حسین«سلاماللهعلیه» در دعای عرفه میفرماید: خدایا کسی که تو را پیدا کرد همه چیز پیدا کرده و امّا کسی که تو را گم کرده، هیچ ندارد.
بنابراین، این مجالس خوب است و ثواب حج و عمره دارد و آدم را از مرتبۀ اول به مرتبۀ دوّم و سوّم میرساند. این مجالس خوب است، امّا بعضی را به خدا میرساند. سیراب از حیات و سیراب از دیدن یار و سیراب از دیدن خداست و از جلسه بیرون میرود. خدا تمام دنیا و آنچه در دنیاست به او داده است و همچنین تمام آخرت را به او داده است.
مرحوم دیلمی«رضواناللهتعالیعلیه» در ارشاد میفرماید یک دسته از مردم در بهشت چنین هستند که بهشت از دست آنها شکایت میکند و میگوید خدایا ما را برای او خلق کردهای، امّا او اعتنا به ما ندارد. خطاب میشود بندۀ من منغمر در عالم وحدت است و با من سروکار دارد و بهشت و امثال بهشت برای او کوچک است؛ امّا خدا پاداش میدهد و در روایت هست که پاداش اینست که پروردگار عالم نظرها به او دارد و در هر نظری این حالت را زیاد میکند. در روایت داریم که ملک او و تسلط او و رسیدن به خدا برای او بیشتر میشود.[۸]
[۱]. الفرقان، ۷۰: «پس خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل میکند.»
[۲]. النمل، ۶۲: «یا [کیست] آن کس که درمانده را -چون وی را بخواند- اجابت میکند، و گرفتاری را برطرف میگرداند.»
[۳]. البقره، ۱۸۶: «و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم و دعای دعاکننده را -به هنگامی که مرا بخواند، اجابت میکنم؛ پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.»
[۴]. الانفال، ۲۴: «که خدا میان آدمی و دلش حایل میگردد.»
[۵]. ق، ۱۶: «و ما از شاهرگ [او] به او نزدیکتریم.»
[۶]. اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۳۴۹: «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ».
[۷]. الحجر، ۹۹: «و پروردگارت را پرستش کن تا اینکه یقین تو فرا رسد.»
[۸]. ر.ک: ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۲۰۰.
نظر شما