26 آوريل 1932؛ تأسیس سازمان مخوف گشتاپو در آلمان نازی

خبرگزاری ایمنا: در چنین روزی از سال 1932 ميلادی؛ سازمان مخوف گشتاپو در آلمان تأسیس گردید. گشتاپو از ابتدای شكل‏گيری با سركوبی وسيع و شديد مخالفان هيتلر و حزب نازی، علاوه بر زندان و تبعيد، مجازات‏هايى نظير اردوگاه‏های مرگ و مجازات اعدام را تدارك ديد.

"زادروز ديويد هيوم نظريه‏پرداز فيلسوف و فيلسوف نيهيليست و پوچ‏گراي اسكاتلندي"، "تأسیس سازمان مخوف گشتاپو در آلمان نازي"، "انفجار نيروگاه هسته‏اي چرنوبيل در شوروي"، "پایان عمليات صهيونيست‏ها عليه لبنان" و... از جمله‌ي مهم‌ترين رخدادهاي امروز (بیست و ششم آوريل) در تقویم تاریخ میلادي است.

● بیست و ششم آوريل سال 1711 میلادی:
تولد ديويد هيوم فيلسوف معروف اسكاتلندي در 26 آوريل 1711 ميلادي رخ داد.
ديويد هيوم نظريه‏پرداز فيلسوف و فيلسوف نيهيليست و پوچ‏گراي اسكاتلندي در 26 آوريل 1711م در ادينبورو اسكاتلند به دنيا آمد. وي تحصيلات خود را به‏سرعت به پايان برد و در نوجواني وارد دانشگاه گرديد. با اين حال به‏علت عدم تمايل به فراگيري هرچيز جز فلسفه، دروس دانشگاهي را رها كرد و به مطالعات خود در رشته‏ي فلسفه ادامه داد.
هيوم در جواني مدتي به تدريس روي آورد و به تفكراتي درباره‏ي عقل پرداخت. وي از اين زمان تلاش كرد تا اين اصل را كه آدمي حيوان ناطق است و جهان توالي منظمي از علت و معلول است، باطل سازد. از اين‏رو اعلام كرد كه من تنها به يك حقيقت پي برده‏ام و آن اين است كه حقيقتي وجود ندارد.
به اين ترتيب، هيوم فلسفه‏ي خود را اين‏گونه آغاز كرد كه چون هرآنچه ما درمي‏يابيم تنها تصور ذهن ماست، خود ذهن نيز يك‏چنين تصوري بيش نيست. ذهن وجود واقعي ندارد. از اين گذشته خدا نيز تصوري است در ذهن انسان، پس خدا نيز وجود واقعي ندارد. وي با دين و به‏ويژه كتاب مقدس، دشمن بود و اعتقاد داشت كه دين، فلسفه، ادبيات، علم، تاريخ و هنر به‏عنوان جنبه‏هاي گوناگون ادراك انساني، چيزي را نشان نمي‏دهند جز طبيعت كور، كه بدون تشخيص مهر مادرانه، فرزندان نارس و ناتوان خود را از دامن بيرون مي‏ريزند.
همچنين دنيا، سلسله‏اي از حلقه‏هاي به‏هم پيوسته نيست، و ذهن اسبابي نيست كه رشته‏اي از چون و چراها را ثبت كند. دانش ما از احساس‏هاي اتفاقي و جسته و گريخته تركيب پذيرفته است. ما هريك از اين احساس‏ها را آن‏گونه كه به ما مي‏رسند درمي‏يابيم و سپس بر مجموع اين احساس‏ها، كه هيچ‏گونه ربطي باهم ندارند، نظمي دروغين مي‏دهيم و با بي‏منطقي تمام، آن را منطق هستي مي‏ناميم.
هيوم بر اين اعتقاد بود كه ما هيچ‏چيز را به‏طور يقين نمي‏شناسيم حتي خودمان را و براي حقايق و قوانيني كه پيش خود فرض مي‏كنيم، هيچ دليل فلسفي نداريم. هيوم اعلام مي‏دارد كه ما تصور روشني از ذات خود و از بقيه‏ي جهان نداريم. ما فقط صاحب مقداري تأثرات درهم و برهم هستيم. اين تأثرات ممكن است درست و ممكن است غلط باشند ولي ما راهي براي تشخيص بدي و خوبي آن‏ها نمي‏شناسيم.
همچنين چون هيوم اشياء را بدون هرگونه ارتباط منطقي با يك‏ديگر مي‏داند، معتقد است كه ما نمي‏توانيم به‏علت اشياء پي ببريم. بنابراين براي قبول هيچ‏چيز، دليل وجود ندارد. به اين ترتيب، فلسفه‏ي هيوم ما را به يك خيابان بن‏بست مي‏كشاند، زيرا به اينجا ختم مي‏شود كه به هيچ‏يك از تصورات ما، اعتمادي نيست.
به گمان او ميان ديوانگي و فرزانگي تفاوتي نيست. به نظر هيوم آن‏كس كه در راه نجات بشريت شربت شهادت مي‏نوشد، و آن ديوانه‏اي كه براي نابود ساختن بشريت مي‏كوشد، هر دو به‏طور يكسان از اثبات عقيده‏ي خويش عاجزند. بنابراين هيچ‏كس نبايد گمان برد كه تنها او به حقيقت دست يافته است. فروتني قدم اول حكمت است، فيلسوف بايد احتمالات را بپذيرد و از فرض يقينيات بپرهيزد.
به‏طور كلي، فلسفه‏ي هيوم براساس تفكر شكاكانه درباره‏ي احتمالات بسياري كه بعضي از آن‏ها به واقعيت نزديك‏ترند نهاده شده است. اين فلسفه، فلسفه‏ي سرد و نافريبنده‏اي بود كه حتي خود هيوم را راضي نمي‏ساخت. همچنين در طرد نظرات هيوم مي‏توان از تفكرات او كه حقيقت را نفي مي‏كند كمك گرفت و گفت: پس عقايد هيوم نيز درواقع حقيقت ندارند و قابل تشكيك است.
درنهايت اين‏كه اين نيهيليست بي‏خدا، در دل به وجود هنرمندي مدبر براي اداره‏ي امور دنياي منظم اذعان داشت ولي به جستجوي آن نرفته است. علي‏رغم اين‏كه افكار نيهيليستي و پوچ‏گراي هيوم تأثير عميقي بر تفكرات برخي از انديشمندان پس از او نهاد، با اين حال، مطرود دين‏داران و خداباوران نيز واقع شد.
هيوم گرچه به‏عنوان يك متفكر و فيلسوف مورد توجه و محبوب برخي بود، اما به‏علت بي‏اعتنايى به حقيقت، شكاكيت در علت دنيا و دشمني با دين، مورد تنفر كليسا قرار گرفت و به‏عنوان فردي ملحد عنوان گرديد.
هيوم افكار خود را در مجموعه‏ي سه جلدي رساله‏اي درباره‏ي طبيعت بشر و نيز تاريخ انگلستان و پژوهش درباره‏ي فهم انساني به نگارش درآورده است. ديويد هيوم سرانجام در بيست و پنجم اوت 1766م در سن شصت و شش سالگي درگذشت.

● بیست و ششم آوريل سال 1932 میلادی:
سازمان مخوف گشتاپو در آلمان و در 26 آوريل 1932 تأسيس شد.
يكي از اولين اقدامات حزب نازي پس از شكل‏گيري و مطرح شدن در صحنه‏ي سياسي آلمان، تأسيس سازمان گشتاپو بود. اين لغت كه مخفف "پليس مخفي آلمان" است پس از مدتي با خشونت، بي‏رحمي و بي‏قانوني مترادف گرديد. گشتاپو از ابتداي شكل‏گيري با سركوبي وسيع و شديد مخالفان هيتلر و حزب نازي، علاوه بر زندان و تبعيد، مجازات‏هايى نظير اردوگاه‏هاي مرگ و مجازات اعدام را تدارك ديد.
رياست اين سازمان مخفي بر عهده‏ي "هاينريش هيملر" قرار داشت و او در مدت بيش از 10 سال كه در اين سمت بود آن‏چنان رعب و وحشتي ايجاد نمود كه بسياري از رؤسا و كارگردانان حزب نازي نيز به هراس افتاده بودند. گرچه برخي معتقدند كارايى مبالغه‏آميز هيملر يك افسانه‏ي سياسي بيش نبود اما شك نيست كه در دوره‏ي حاكميت وي و گشتاپو در مناطق تحت حاكميت حزب نازي، هزاران انسان گرفتار شده و در سخت‏ترين وضعيت به‏سر برده و يا كشته شدند.
با فروپاشي نازيسم و رايش و تصرف آلمان به دست متفقين، اين سازمان نیز فروپاشيد و هيملر نيز كه در زمان خود هيتلر نيز عملاً ديكتاتوري آلمان را بر عهده داشت، به دست نيروهاي انگليسي بازداشت گرديد و به جرم قتل عام‏هاي گسترده تحت بازجويي قرار گرفت اما قبل از اعدام به‏وسيله‏ي سم خودكشي نمود و در تاريخ 25 ماه مي 1945 درگذشت.

● بیست و ششم آوريل سال 1964 میلادی:
جمهوري در كشور آفريقايي تانزانيا در 26 آوريل 1964 اعلام و اين روز به‏عنوان روز ملي اين کشور برگزيده شد.
كشور جمهوري تانزانيا با بيش از 945 كيلومتر مربع مساحت در شرق قاره‏ي آفريقا و در كنار اقيانوس هند و در همسايگي كشورهاي كنيا، اوگاندا، رواندا، بروندي، جمهوري دموكراتيك كنگو، زامبيا، مالاوي و موزامبيك قرار دارد.
جمعيت آن بيش از 33 ميليون نفر بوده و نژاد اكثر آن‏ها سياه و مسلمانان، مسيحيان و آنيميست‏ها در اين كشور زندگي مي‏كنند. پيش‏بيني جمعيت آن تا سال 2020 بيش از 54 ميليون نفر خواهد بود.
زبان رسمي انگليسي و سواحلي بوده و خط رايج لاتين مي‏باشد. پايتخت اين كشور شهر دارالسلام است و از شهرهاي مهم آن زنگبار، تانگا و دودوما قابل ذكرند. واحد پول تانزانيا شيلينگ مي‏باشد.
كشور جمهوري فدراتيو تانزانيا در سال 1964 از اتحاد دو ناحيه‏ي تانگانيكا (استقلال در سال 1961) و جزيره‏ي زنگبار (استقلال در سال 1963) به‏وجود آمده است. تانزانيا از اين دوران همواره در حال پيشرفت‏هاي نسبي در تمام بخش‏هاي صنعتي و اقتصادي بوده و هرساله روابطش با كشورهاي جهان رو به بهبود است.
جوليوس نايرره كه مبارزات مردم تانگانيكا عليه انگليس را رهبري مي‏كرد، پس از استقلال به رياست‏جمهوري آن كشور رسيد و او را پدر استقلال تانزانيا ناميدند. هم‏چنين از آن پس، روز 26 آوريل سال‏روز اتحاد تانگانيكا و زنگبار به‏عنوان روز ملي تانزانيا نام گرفت.

● بیست و ششم آوريل سال 1986 میلادی:
انفجار نيروگاه هسته‏اي چرنوبيل در شوروي در 26 آوريل 1986 صورت گرفت.
نيروگاه هسته‏اي چرنوبيل كه در كشور اوكراين قرار دارد، بخش مهمي از برق اين كشور را تأمين مي‏كند ظرفيت اين نيروگاه 4 هزار مگاوات بود و به دنبال انفجار واحد اول، سه واحد ديگر منفجر شدند و با انفجار آن، مواد خطرناك حاوي امواج راديواكتيو، در منطقه‏اي پهناور منتشر شد.
شوروي ابتدا، وقوع انفجار در اين نيروگاه را تكذيب كرد ولي در پي آشكار شدن ابر هسته‏اي ناشي از راديواكتيويته از نيروگاه چرنوبيل، به اين انفجار اعتراف و آن را ناشي از نقص فني اعلام كرد. در گزارش رسمي مقامات شوروي به آژانس بين‏المللي انرژي هسته‏اي، علت حادثه، "اشتباه انساني" يا "توالي عجيبي از اشتباهات" ذكر شد. درنتيجه اين نيروگاه را موقتاً تعطيل نمودند.
ساختن 4 رآكتور نزديك به‏هم در يك مجتمع عملياتي، اشتباه فاحشي بود. نيروهاي كمك اضطراري نيز در محل حادثه حاضر نبودند. جمعيت شهرهاي مجاور به‏سرعت تخليه نشدند و از همه مهم‏تر رؤساي سياسي اوكراين بعد از 6 روز در محل حاضر شدند.
پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، اوكراين موافقت كرد كه با كمك مالي دولت‏هاي غربي، در جهت توقف كامل فعاليت نيروگاه چرنوبيل، تلاش كند. اما با وجود آن‏كه اين وعده‏ها به‏طور كامل تحقق نيافت، اوكراين در دسامبر 2000، نيروگاه هسته‏اي چرنوبيل را تعطيل كرد.
اين واقعه در عرصه‏ي بين‏الملل به‏عنوان شكستي براي شوروي در حوزه‏ي توسعه‏ي نيروهاي هسته‏اي تلقي گرديد و ضربه‏اي سنگين و زيانبار بر حيثيت اين امپراتوري در حال فروپاشي وارد ساخت و محبوبيت و اعتبار گورباچف را خدشه‏دار نمود. با اين حال گورباچف تلاشي يك‏جانبه در كنترل مسابقه تسليحاتي تداوم بخشيد و ارائه‏ي امتيازات به آمريكا را تا فروپاشي اتحاد جماهير شوروي ادامه داد.

● بیست و ششم آوريل سال 1996 میلادی:
عمليات صهيونيست‏ها عليه لبنان در 26 آوريل 1996 پايان يافت.
در عمليات شانزده روزه‏ي رژيم صهيونيستي عليه لبنان موسوم به خوشه‏ي خشم، ارتش اسرائيل، از زمين، هوا و دريا، جنوب و حتي بيروت پايتخت لبنان را مورد حمله قرار داد. همچنين علاوه بر انهدام بسياري از مناطق غيرنظامي و تأسيسات اقتصادي، يكصد و هشتاد نفر از مردم اين كشور را شهيد و صدها نفر را مجروح كرد.
اين عمليات براي تضعيف روحيه‏ي مردم و رزمندگان مقاومت اسلامي لبنان و تحميل شرايط تل‏آويو براي خروج از جنوب لبنان، انجام شد. اما لبنان همچنان بر لزوم خروج فوري بي‏قيد و شرط صهيونيست‏ها از جنوب اين كشور تأكيد كرد. اين موضع لبنان و مقاومت مردم و رزمندگان اين كشور و همچنين فشار جهانيان موجب شد كه رژيم صهيونيستي به حملات وحشيانه‏ي خود به لبنان خاتمه دهد.

کد خبر 28315

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.