ورنامخواست+تصاویر

لنجان_کلمه ورنامخواست، خاص این شهر است و در هیچ کجای ایران چنین نامی وجود ندارد.اما آنچه مسلم است شهر ورنامخواست از نظر سوابق تاریخی نسبت به بعضی از شهر های دور و نزدیک جلوتر و قدیمی تر می باشد.

شهر ورنامخواست یکی از 9 شهر شهرستان لنجان است که در جنوب مرکز این شهرستان وجنوب غربی استان اصفهان و در۱/۵ کیلومتری مرکز شهرستان در محور ارتباطی زرین شهرـ مبارکه بر روی جلگهٔ رسوبی زاینده رود واقع شده‌است. از لحاظ مختصات جغرافیائی در طول ۲۱ و °۵۱ و عرض °۲۲ و °۳۲ قرار گرفته و نواحی شمال غربی شهر توسط ارتفاعات نه چندان بلند معروف به کوهچهٔ کلودان مشرف به زاینده رود محصور گردیده‌است. محدوده جغرافیای ورنامخواست طبق یک کروکی قدیمی از شمال به زاینده رود، از شرق به اراضی کشاورزی و روستائی اشیان، از جنوب به مجتمع صنایع دفاع و از غرب به اراضی کشاورزی چمگردان و سده و دره میر آبی منتهی گردیده‌است. باید به این نکته توجه داشت که   در بررسی تاریخچه پیدایش محل و روند شکل گیری شهر ورنامخواست اسناد زنده چندانی در دسترس نیست که بشود

آنها را مبدأ و ملاک قرار داد . در این مورد نقل قول هایی از ایام قدیم سینه به سینه و نسل به نسل به ما رسیده که تا اندازه ای می شود آنها را سند و مدرک قرار داد البته نام ورنامخواست نشان از قدمت زیاد این شهر می‌باشد و حتی برخی بنای آن را قبل از دوره ساسانیان می‌دانند اما چنانچه از قرائن برمی آید «ور» در زبان فارسی به معنی خانه، قلعه و قصر است که در آن افراد نامدار و دلیری زندگی می‌کرده‌اند و وجود قلعه هایی همچون، قلعه حاج محمد خان(غلام خاص جنوبی)قلعه غلامرضا،قلعه ملازمان،معروف به قلعه کوچه سوراخی،قلعه رضا میرزایی ها،قلعه نجاریها،قلعه نصیریها،قلعه شاه رمضانیها،قلعه قنبریها یا قلعه گنجشک و... نشان از این مدعاست البته باید به این مهم نیز توجه داشت که در گذشته دور هر قوم و طایفه ای محلی را برای سکونت خود انتخاب می کردند و در همان محل قلعه ای را بنا کرده و نام طایفه خود را بر روی می گذاشتند و همین طور نام محلی را که در آن زندگی می کردند .

از سوی دیگر کلمه ورنامخواست، خاص این شهر است و در هیچ کجای ایران چنین نامی وجود ندارد.اما آنچه مسلم است شهر ورنامخواست از نظر سوابق تاریخی نسبت به بعضی از شهر ها ی دور ونزدیک جلوتر وقدیمیتر می باشد.چون در زمان های قدیم که ورنامخواست و دهات اطرافش به صورت شهر نبودند بیشتر ده ها ودهستان های اطراف را به واسطه نام ورنامخواست می شناختند ، مثلا زرین شهر را که در قدیم نامش ریز بود به نام ریز ورنامخواست ، یا اینکه

شهر سده را به نام سده ورنامخواست خطاب می کردند . گویش زبانی مردم بومی شهر ورنامخواست زبانی فارسی است و زبان فارسی خود ادامة زبانهای باستان ایران می‌باشد. مردم این شهر واژه‌های بسیاری از زبان پهلوی را در گویش شان به کار می‌برند این واژه‌های پهلوی خود گویای قدمت دیرینهٔ این دیار است در بین لحن و لهجه زبانهایی که در

شهرهای دور و نزدیک مرسوم است زبان مردم شهر ورنامخواست در لهجه و گویش محلی آن مشابه به زبان مردم شهر تیران و کرون می باشد . در حال حاضر جمعیت ورنامخواست ۱۶۷۰۹نفر و۳۵۳۳خانوار برآورد گردیده است که این جمعیت بر خلاف دیگر مراکز شهری پیرامون از جمله زرین شهر،سده لنجان وچمگردان،عمدتاً از گروه جمعیت بومی منطقه به شمار می آیند وتحقیقات آماری نشان می دهند که این شهر علی رغم مجاورت با صنایع مادر وعضیم کشور،فولاد مبارکه،صنایع نظامی وکارخانه ذوب آهن و... از تبعات جمعیتی ناشی از حضور مهاجرین جویای کار از سرزمین های مجاوردر امان مانده وساختارهای اصیل اجتماعی وفرهنگی خود را حفظ نموده است. ورنامخواست بعلت قرارگرفتن در کنار

رودخانهٔ زاینده رود و برخورداری از اراضی حاصلخیز یکی از نواحی پر رونق کشاورزی در استان اصفهان محسوب می شود، و کشاورزی قدیم ورنامخواست ،بیشتر کشت گندم وجو ،پنبه،انواع حبوبات مانند نخود وماش واندکی برنج کاری بوده که با وسایلی  مانند گاوآهن یا خویش،بیل،شن کش های دستی،شن کش های گاوی«که به آن واز نیز می گفتند» خرمن کوب یا چوم و... واز چهار پایان مانند الاغ ،قاطر،اسب وگاو استفاده می کردند.ولی امروزه از تراکتور یا کمباین استفاده می شود.اما امروزه ۹۰%از محصولات کشاورزی را کاشت برنج تشکیل می دهد که به دلیل وجود رودخانه ی زاینده رود در جوار زمین های کشاورزی است.

امامزاده سید ابراهیم : تاریخ دقیق ورود و همچنین تاریخ دقیق وفات امامزاده سید ابراهیم در ورنامخواست به درستی معلوم نیست که در چه سنه ای رخ داده است . اما آنچه مسلم است ، این واقعه تاریخی و مذهبی کمتر از هزار سال پیش و شاید در حدود هفتصد تا هشتصد سال پیش رخ داده است و طبق شجر نامه ای که هم اکنون در اداره اوقاف موجود است در سنه ی ۴۲۴ هجری قمری تحقیق و مکتوب گردیده است ، امامزاده سید ابراهیم یکی از سه فرزند ذکور سید بهاءالدین معروف به شاهزادگان است .که خود امام زاده شاه خراسان است . طبق شجرنامه موجود در اداره اوقاف زرین شهر امامزاده شاه خراسان در زمان حاکمی به نام هلای خان می زیسته است که او بر آن محل فرمانروا بوده و در زمان فرمانروایی همین هلای خان یکی از فرزندان سید بهاء الدین به نام سید ابراهیم طبق نقل قولهایی که سینه به سینه نقل گردیده ابتدا از روستای هاردنگ وارد روستای ده کلودان از بلوک رودبار لنجان شده و بعد هم از ده کلودان وارد روستای غلام خاص شده و در آنجا ساکن گردیده و در این مکان هم وفات یافته و دفن گردیده است . که مردم شهر ورنامخواست نسبت به آن اعتقاد کامل دارند و او را صاحب کرامت و لطف می دانند .

از آثار و بناهای قدیمی شهر ورنامخواست می توان به مسجد سراب که یکی از قدیمی ترین مساجدی است که در شهر ورنامخواست وجود دارد اشاره کرد که البته امروز آثار کمی از آن باقی  مانده و این مسجد را به این دلیل مسجد سراب نامیده اند که در زمانهای قدیم مادی اصلی ورنامخواست از جلوی آن می گذشته و اهالی آب آشامیدنی خود را از نزدیک این محل جنب پلی که به همین نام وجود داشته و به آن پل مسجد سراب می گویند تأمین می کرده اند .از دیگر مساجد قدیمی در ورنامخواست می توان به مسجد حاج جلال در جنب امامزاده ، مسجد کربلایی تراب معروف به مسجد کدخدا ، مسجد ملاکرمعلی در محله آخوندها و ...اشاره کرد.

قلعه اصلی و مرکزی شهر ورنامخواست که به واسطه در برگرفتن امامزاده سید ابراهیم در قدیم از اهمیت ویژه ای برخورداربوده است و اولین قلعه ای است که در ورنامخواست و در اطراف امامزاده به وجود آمده است و گویا بعد از اینکه قلعه های حاشیه رودخانه ی زاینده رود به دلایل گوناگون تخریب شدند ، مردم آن به اطراف مقبره امامزاده نقل مکان کردند و خانه های جدید را ساختند که از مجموعه این خانه های به هم پیوسته قلعه ای اصلی اطراف امامزاده به وجود آمده است .ازدیگر قلعه های قدیمی موجود در ورنامخواست همچنین عده ای از سال خوردگان از زبان پدران خود شنیده

بودند که دراین رشته کوه،غار طویلی در زمان های خیلی قدیم وجود داشته است که هم اکنون با گذشت زمان دو درب این غار که در دو طرف کوه کلودان وجود داشته محو گردیده است ودر حال حاضر کسی نمی داند که این غار بدرستی در کدام قسمت این کوه واقع بوده است. به دلیل نزدیکی ورنامخواست به اصفهان باعث رونق و توسعه‌ی این شهرستان

گردید نزدیکی این شهر به اصفهان در عصر صفوی ،باعث شد تا هنرهای سنتی و صنایع دستی در این دیار کهن در ادوار مختلف از رونق فراوانی برخوردار باشد بگونه‌ای که در قدیم صنایع دستی خاص این شهر کار بافی بوده که به وسیله آن ،پارچه های نقش داری برای دوخت پشه بند،سفره خمیر،زیر انداز ونوعی پارچه به نام چَچَب بوده است و امروز نیز هنرمندان فراوانی در رشته های متعدد صنایع دستی در این شهر مشغول فعالیت هستند.

از بازی های محلی این شهر می توان به بازی (چوب وپِر) اشاره کرد که در بین کودکان وجوانان طرفداران خاصی داشته است . در این بازی دو نفر شرکت می کردند ،به این صورت که دو سنگ رو به روی هم به فاصله ی ۱۵ سانتی متر قرار می دادند ویک چوب کوچک به طول ۲۰ سانتی متر روی دو سنگ قرار می دادند. نفر اول به وسیله ی یک چوب بلند تر می بایست طوری به زیر چوب کوچک بزند وآنرا با چوب بلند تر بلند کند وبا دو ضربه به چوب کوچک با ید آنرا با قدرت به دورترین نقطه پرتاب کند .نفر دوم باید چوبی را که نفر اول به نقطه دور زده ،از همان نقطه ای که چوب کوچک به زمین

افتاده ،بردارد واگر زور بازو وقدرت خوبی داشت از همان جا پرتاب کند. در کنار دوسنگ قبلی که توضیح دادیم یک سنگ بزرگ تر ویا یک چوب بزرگ وپهن که چوب نشانه نام داشت وجود دارد که نفر دوم می بایست آن چوب کوچک را طوری پرتاب کند که به این سنگ نشانه برخورد کند. پس نفر اول باید سعی خود را می کرد که چوب را به نقطه ی دورتری پرتاب کند که نفر دوم نتواند به راحتی آنرا به سنگ نشانه بزند .این بازی بیشتر برای قدرت بدنی وهدف زنی بوده ویک ورزش نیز محسوب می شده است.

از جمله مشاهیر و بزرگان این دیار می‌توان به سردار شهید محمد علی شاهمرادی اشاره کرد وی در سال ۱۳۳۸ در روستای ورنامخواست و در خانواده ای عشایری به دنیا آمد ، بعد از انقلاب با سپاه زرین شهر عازم جنوب شد و پس از تشکیل تیپ مستقل ۴۴  قمر بنی هاشم (ع) قائم مقام تیپ ، منصوب گردید .شاهمرادی همیشه اولین نفری بود که به جلو می رفت و آخرین نفری بود که بر می گشت . او همیشه می گفت خدایا ! از دست ما راضی شو! خدا هم راضی شد و شاهمرادی در کنکور شهادت قبول و وی سپس در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.

حجت الاسلام حاج آق محمود خاشعی  یکی دیگر از بزرگان این شهر به شمار می آید که تا چند سال پیش امام جماعت ورنامخواست بود و خدا نیز به ایشان عمر طولانی اعطا فرموده بود وی چند سالی وفات یافته است حاج آقا محمود در زمان شاه سابق با اشاعه فرهنگ منحط غربی به ایران و بالاخص به روستاهای لنجان و رخنه کردن آن به ده ورنامخواست بسیار مخالف بودند و در چند سخنرانی خود که در بین سالهای ۱۳۵۲ و سال ۱۳۵۵ از تریبون مساجد ورنامخواست ایراد گردید اشاعه اینگونه فرهنگ های مخرب را محکوم نمودند. و مردم بسیار ایشان را مورد لطف و احترام قرار می دادند و هنگام فوت ایشان بسیاری از مردم شهر عزادار بودند و سعی کردند مراسم خوبی برای ایشان برگزار کنند.
02166/131/20
کانال اطلاع رسانی:  https://telegram.me/imnanews
کد خبر 275838

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.