به گزارش ایمنا، آنچه از آن باقی مانده بود هم در سال ۱۳۶۶ توسط مالکان خصوصی باغ فروخته شد و به جای آن آپارتمانهای جدید ساختند!
مصدق سالهاي نخست وزارتش را تا سال ۱۳۳۲ در خانه خود واقع در خيابان کاخ نزديک تقاطع حشمت الدوله(پاستور) گذرانيد. هم مقر نخست وزيري اش بود و هم محل کار و زندگي. خانهای حدوداً ۲۵۰۰ متري و متشکل از دو ساختمان مجزا. چنانکه نوهاش محمود مصدق ميگويد: «ايشان دو ساختمان داشتند که يک قسمت اندروني بود و بيرون آن به سبک قديم ساخته شده بود که اتاق ايشان حد فاصل اين دو ساختمان به هم متصل ميشد، که يک در به طرف بيرون و يک در هم به طرف داخل قرار داشت. مصدق تمام دوران نخستوزيري را در این خانه بود. بعداً هم در ۲۸ مرداد آنجا تخريب شد و آتشش زدند که اکنون چنين ساختماني وجود ندارد و به جايش يک ساختمان چند طبقه آپارتماني ساخته شده است با آجرهاي سه سانتي واقع در خيابان کاخ، خيابان فلسطين. پلاکش هست.»

اين خانه ساده که محل پذيرايي دکتر مصدق بود همه ويژگيهاي يک دفتر را داشت؛ تلفنخانه، اطاق پذيرايي، آبدارخان و اتاق نگهباني. اطاق خواب دکتر مصدق هم در همانجا بود که وي در حال بيماري معمولا با همان لباس خانه و روي تخت از مدعوين در هر رتبهاي که بودند پذيرايي ميکرد. عکسهاي زيادي از اين حالت، يعني حالت پذيرايي بر روي تخت منتشر شده است. اثاث اين خانه چندان چشمگير نبود. چنانکه نصرالله خازني رئيس دفتر مصدق ميگويد: «تمام اثاثيه منزل دکتر مصدق سي هزار تومان نميارزيد! فرشهاي خيلي معمولي داشت که آن هم يکي در اتاقش و يکي در اتاق کارش بود که در آن تاريخ حدود 1500 تومان نميارزيد. فرش هم در اتاق هئيت دولت بود که اتاق پذيرايي آقاي دکتر مصدق هم بود که خيلي معمولي بود. حتي اتاق ملک اسماعيلي که معاون پارلماني بود فرش نداشت. زندگي او واقعاَ ساده بود. مبل هاي او عبارت بود از چوب هاي معمولي که هميشه ديدهايد، فقط دو تا دستگيره داشت، دو تا هم تشک داشت که باز ميکردند و مينشستند و سرجايش ميگذاشتند. نه خيال کنيد ساخت هانس بود، ابدا. منزل آقاي دکتر مصدق، چه اندرون و چه بيرون سادهترين خانهها بود، يک دانه آنتيک که قيمت حسابي داشته باشد، اصلا نبود، خيلي ساده زندگي ميکرد.»

خانه محمد مصذق در روستای احمدآباد
خانه دکتر محمد مصدق با قدمت دوره قاجاریه در استان البرز، شهرستان ساوجبلاغ، روستای احمدآباد قرار دارد. این خانه در جنوب روستای احمدآباد در داخل زمینی که در اصل ملک مادری دکتر مصدق بود، درون حصاری چینهای که با کاهگل روکش شده بود ساخته شد. این خانه به طور کلی از ۲ بخش ساختمان مسکونی و حیاط وسیع که دور تا دور آن را احاطه کرده تشکیل شده است. خانه دکتر مصدق بنای آجری سادهای است با پلان مستطیل شکل در ۲ طبقه. بام آن نیز به صورت شیروانی فلزی است که چند دودکش آجری در میان آن قرار دارد.

به طور کلی وضعیت ظاهری خانه دکتر مصدق یادآور کوشک ساده دوران قاجار است. مشخصههایی چون مصالح آجری، تزئینات محدود و مختصر، ایوانها و ستونهای چهارگوش، اتاقهای ساده، درها و پنجرههای چوبی و بام شیروانی دلیلی بر این ادعا هستند. در یکی از اتاقهای این خانه خودرو وزارتی محمد مصدق نگهداری میشده است. در ضلع شرقی آن بعدها ساختمانی جدید ساخته شد و به عنوان «موزه و کتابخانه دکتر محمد مصدق» مورد استفاده قرار گرفت.

محمد مصدق فرزند میرزا هدایت الله وزیر دفتر، در سال 1261 در تهران متولد شد. نسبت او از سوی مادرش نجم السلطنه به فتحعلی شاه می رسید. پس از پایان تحصیلات مرسوم زمان به دربار ناصری راه یافت و با فوت پدر از سوی ناصرالدین شاه ملقب به «مصدق السلطنه» شد. در زمان مظفرالدین شاه مستوفی خراسان شد اما با تأسیس مدرسه علوم سیاسی در تهران، او که به فراگیری علم علاقه بیشتری داشت شغل دولتی را رها کرد و به تهران آمد تا به این مدرسه راه یابد. پس از چندی با مشروطه خواهان هم آوا شد. پس از پیروزی انقلاب مشروطه کاندیدای نمایندگی نخستین دوره مجلس شورای ملی بود اما کمی ِ سن باعث رد اعتبارنامه اش شد. مصدق بار دیگر برای ادامه تحصیل راهی اروپا شد اما بیماری مانع تحصیلش شد و به تهران بازگشت تا اینکه مجدداَ به همراه خانواده خود به اروپا رفت و موفق به اخذ مدرک دکترا در رشته حقوق شد. پس از بازگشت به وطن مدتی در مدرسه علوم سیاسی تدریس کرد و از پذیرش مشاغل دولتی سرباز زد. او که از مخالفان وثوق الدوله بود در زمان صدارت وی تهران را ترک کرد و به اروپا رفت و زمانی که مسئله انعقاد قرارداد 1919 مطرح شد مصدق در نشریات خارجی مقالات متعددی بر ضد این قرارداد منتشر کرد.

با سقوط وثوق الدوله و روی کار آمدن مشیرالدوله، دکتر مصدق به ایران بازگشت و مدتی نیز استاندار فارس بود. اما وقتی نوبت به صدارت سیدضیاءالدین طباطبایی رسید، مصدق به اعتراض از استانداری فارس استعفا کرد و احمدشاه نیز استعفای وی را پذیرفت. مصدق پس از برکناری سیدضیاء در سال 1300، یک سال حکومت آذربایجان را عهدهدار بود که به خوبی نیز از عهده آن برآمد و پس از آن در دولت میرزاحسن خان مشیرالدوله به وزارت خارجه منصوب شد. اما دولت مشیرالدوله دیری نپایید و حال نوبت صدارت سردار سپه بود. مصدق در این دولت سِمتی نداشت و خود را برای انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی کاندیدا کرد و به مجلس راه یافت. مجلس پنجم، همان مجلسی بود که نمایندگان آن رأی به انحلال سلطنت قاجار دادند اما وکلایی چون مصدق، سیدحسن مدرس و چند نماینده دیگر با این طرح مخالفت کردند. مصدق در دوره ششم نیز نماینده مجلس بود و به همراه سیدحسن مدرس با طرح های رضاشاه مخالفت خود را ادامه داد و پس از پایان این دوره مجلس از سیاست کناره گرفت و گاه در احمدآباد و گاه در اروپا بود. اما شهربانی رضاخان مصدق را بی نصیب نگذاشت و در 1319 دستگیر و به بیرجند و احمدآباد تبعید شد. یک سال بعد، در شهریور 1320 پس از سقوط رضاخان، مصدق نیز آزاد شد و این بار به نمایندگی دوره 14 برگزیده شد.

از اقدامات وی در این مجلس مخالفت با تصویب اعتبارنامه سیدضیاءالدین طباطبایی و برشمردن خیانتهای وی، مخالفت با واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی و ارائه طرح منع نخست وزیر، وزیر و اشخاص دیگر برای مذاکره درخصوص امتیاز نفت با نمایندگان کشورها یا شرکتهای خارجی بود که این طرح وی همان روز ارائه و به تصویب رسید و عملا دولت را در واگذاری امتیاز نفت فلج کرد. از مخالفان این طرح نمایندگان توده ای مجلس چون ایرج اسکندری، رضا رادمنش و دیگران بودند. مصدق در انتخابات دوره پانزدهم متوجه دخالت دولت قوام در انتخابات شد و به همراه همفکران خود 4 روز در دربار متحصن شد. اما این تحصن نتیجه ای نداشت و قوام السلطنه بر اریکه قدرت تکیه زد.

در انتخابات دوره شانزدهم، مصدق به همراه دیگر همفکران خود بار دیگر برای کسب آزادی انتخابات در دربار متحصن شدند و این بار نتیجه این تحصن تشکیل حزبی به نام "جبهه ملی" و ابطال انتخابات تهران بود. دکتر مصدق در مجلس شانزدهم عضو کمیسیون مخصوص نفت بود و برای ملی شدن صنعت نفت به همراه دیگر نمایندگان جبهه ملی تلاش می کرد. در سال 1329 سپهبد علی رزم آرا نخست وزیر شد و نمایندگان جبهه ملی به شدت با وی مخالفت کردند چرا که او از مخالفان سرسخت ملی شدن صنعت نفت بود. ترور او راه را برای پیشبرد مقاصد ملیّون باز کرد و در 29 اسفند 1329، مجلس صنعت نفت را ملی اعلام کرد.

دولت علاء که پس از رزم آرا روی کار آمده بود توان صدارت در آن اوضاع بحرانی را نداشت و به همین خاطر، نخست وزیری به دکتر مصدق واگذار شد و او در اردیبهشت 1330 دولت خود را بدون اطلاع قبلی اعضای جبهه ملی معرفی کرد و این خود موجب کدورت اعضای جبهه ملی شد. از اولویت های دولت مصدق ملی شدن صنعت نفت و قطع دست استعمار انگلستان از این صنعت بود و او موفق شد به رغم مشکلات فراوانی که بر سر راهش بود این طرح را اجرا کند و شیرهای نفت را بر روی انگلستان بست. دکتر مصدق در خرداد 1331 برای حضور در دادگاه لاهه که انگلستان شکایت خود را در مخالفت با ملی شدن نفت ایران به آن ارجاع داده بود راهی هلند شد.

مصدق پس از بازگشت دولت جدید خود را به شاه معرفی کرد. در این دولت پست وزارت جنگ را نیز خود برعهده گرفته بود که با مخالفت شاه مواجه شد. شاه چندان تمایلی نداشت که کل قدرت را به وی واگذار کند. نتیجه این بحث و جدل، استعفا و خانه نشینی مصدق بود. اما رهبر روحانی نهضت ملی شدن نفت، آیت الله کاشانی این بار زمام امور را در دست گرفت و قیام 30 تیر حاصل فراخوان وی بود. مصدق تنها 4 روز از نخست وزیری برکنار شد و قوام السلطنه که چندان رقیب مناسبی برای او نبود دولتش در 30 تیر 1331 سقوط کرد. همزمان با این پیروزی، دیوان لاهه نیز رأی خود را به نفع ایران صادر کرد و عدم صلاحیت خود را در رسیدگی به شکایت دولت انگلستان اعلام نمود.
محمد مصدق از روز 31 تیر 1331 تا 28 مرداد 1332 بار دیگر بر مسند نخست وزیری تکیه زد اما توطئه های مخالفان داخلی و خارجی و اختلافی که بین او و آیت الله کاشانی به وجود آمد، درها را برای رخنه نفوذ دشمنان بزرگی چون امریکا و انگلستان باز کرد و همدستی این دو استعمارگر به کودتای 28 مرداد و سقوط دولت وی انجامید. محمد مصدق پس از کودتا محاکمه و به احمدآباد تبعید شد و در اسفند 1345 در بیمارستان نجمیه تهران درگذشت.
12168/135/10
مصدق سالهاي نخست وزارتش را تا سال ۱۳۳۲ در خانه خود واقع در خيابان کاخ نزديک تقاطع حشمت الدوله(پاستور) گذرانيد. هم مقر نخست وزيري اش بود و هم محل کار و زندگي. خانهای حدوداً ۲۵۰۰ متري و متشکل از دو ساختمان مجزا. چنانکه نوهاش محمود مصدق ميگويد: «ايشان دو ساختمان داشتند که يک قسمت اندروني بود و بيرون آن به سبک قديم ساخته شده بود که اتاق ايشان حد فاصل اين دو ساختمان به هم متصل ميشد، که يک در به طرف بيرون و يک در هم به طرف داخل قرار داشت. مصدق تمام دوران نخستوزيري را در این خانه بود. بعداً هم در ۲۸ مرداد آنجا تخريب شد و آتشش زدند که اکنون چنين ساختماني وجود ندارد و به جايش يک ساختمان چند طبقه آپارتماني ساخته شده است با آجرهاي سه سانتي واقع در خيابان کاخ، خيابان فلسطين. پلاکش هست.»

اين خانه ساده که محل پذيرايي دکتر مصدق بود همه ويژگيهاي يک دفتر را داشت؛ تلفنخانه، اطاق پذيرايي، آبدارخان و اتاق نگهباني. اطاق خواب دکتر مصدق هم در همانجا بود که وي در حال بيماري معمولا با همان لباس خانه و روي تخت از مدعوين در هر رتبهاي که بودند پذيرايي ميکرد. عکسهاي زيادي از اين حالت، يعني حالت پذيرايي بر روي تخت منتشر شده است. اثاث اين خانه چندان چشمگير نبود. چنانکه نصرالله خازني رئيس دفتر مصدق ميگويد: «تمام اثاثيه منزل دکتر مصدق سي هزار تومان نميارزيد! فرشهاي خيلي معمولي داشت که آن هم يکي در اتاقش و يکي در اتاق کارش بود که در آن تاريخ حدود 1500 تومان نميارزيد. فرش هم در اتاق هئيت دولت بود که اتاق پذيرايي آقاي دکتر مصدق هم بود که خيلي معمولي بود. حتي اتاق ملک اسماعيلي که معاون پارلماني بود فرش نداشت. زندگي او واقعاَ ساده بود. مبل هاي او عبارت بود از چوب هاي معمولي که هميشه ديدهايد، فقط دو تا دستگيره داشت، دو تا هم تشک داشت که باز ميکردند و مينشستند و سرجايش ميگذاشتند. نه خيال کنيد ساخت هانس بود، ابدا. منزل آقاي دکتر مصدق، چه اندرون و چه بيرون سادهترين خانهها بود، يک دانه آنتيک که قيمت حسابي داشته باشد، اصلا نبود، خيلي ساده زندگي ميکرد.»

خانه محمد مصذق در روستای احمدآباد
خانه دکتر محمد مصدق با قدمت دوره قاجاریه در استان البرز، شهرستان ساوجبلاغ، روستای احمدآباد قرار دارد. این خانه در جنوب روستای احمدآباد در داخل زمینی که در اصل ملک مادری دکتر مصدق بود، درون حصاری چینهای که با کاهگل روکش شده بود ساخته شد. این خانه به طور کلی از ۲ بخش ساختمان مسکونی و حیاط وسیع که دور تا دور آن را احاطه کرده تشکیل شده است. خانه دکتر مصدق بنای آجری سادهای است با پلان مستطیل شکل در ۲ طبقه. بام آن نیز به صورت شیروانی فلزی است که چند دودکش آجری در میان آن قرار دارد.

به طور کلی وضعیت ظاهری خانه دکتر مصدق یادآور کوشک ساده دوران قاجار است. مشخصههایی چون مصالح آجری، تزئینات محدود و مختصر، ایوانها و ستونهای چهارگوش، اتاقهای ساده، درها و پنجرههای چوبی و بام شیروانی دلیلی بر این ادعا هستند. در یکی از اتاقهای این خانه خودرو وزارتی محمد مصدق نگهداری میشده است. در ضلع شرقی آن بعدها ساختمانی جدید ساخته شد و به عنوان «موزه و کتابخانه دکتر محمد مصدق» مورد استفاده قرار گرفت.

محمد مصدق فرزند میرزا هدایت الله وزیر دفتر، در سال 1261 در تهران متولد شد. نسبت او از سوی مادرش نجم السلطنه به فتحعلی شاه می رسید. پس از پایان تحصیلات مرسوم زمان به دربار ناصری راه یافت و با فوت پدر از سوی ناصرالدین شاه ملقب به «مصدق السلطنه» شد. در زمان مظفرالدین شاه مستوفی خراسان شد اما با تأسیس مدرسه علوم سیاسی در تهران، او که به فراگیری علم علاقه بیشتری داشت شغل دولتی را رها کرد و به تهران آمد تا به این مدرسه راه یابد. پس از چندی با مشروطه خواهان هم آوا شد. پس از پیروزی انقلاب مشروطه کاندیدای نمایندگی نخستین دوره مجلس شورای ملی بود اما کمی ِ سن باعث رد اعتبارنامه اش شد. مصدق بار دیگر برای ادامه تحصیل راهی اروپا شد اما بیماری مانع تحصیلش شد و به تهران بازگشت تا اینکه مجدداَ به همراه خانواده خود به اروپا رفت و موفق به اخذ مدرک دکترا در رشته حقوق شد. پس از بازگشت به وطن مدتی در مدرسه علوم سیاسی تدریس کرد و از پذیرش مشاغل دولتی سرباز زد. او که از مخالفان وثوق الدوله بود در زمان صدارت وی تهران را ترک کرد و به اروپا رفت و زمانی که مسئله انعقاد قرارداد 1919 مطرح شد مصدق در نشریات خارجی مقالات متعددی بر ضد این قرارداد منتشر کرد.

با سقوط وثوق الدوله و روی کار آمدن مشیرالدوله، دکتر مصدق به ایران بازگشت و مدتی نیز استاندار فارس بود. اما وقتی نوبت به صدارت سیدضیاءالدین طباطبایی رسید، مصدق به اعتراض از استانداری فارس استعفا کرد و احمدشاه نیز استعفای وی را پذیرفت. مصدق پس از برکناری سیدضیاء در سال 1300، یک سال حکومت آذربایجان را عهدهدار بود که به خوبی نیز از عهده آن برآمد و پس از آن در دولت میرزاحسن خان مشیرالدوله به وزارت خارجه منصوب شد. اما دولت مشیرالدوله دیری نپایید و حال نوبت صدارت سردار سپه بود. مصدق در این دولت سِمتی نداشت و خود را برای انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی کاندیدا کرد و به مجلس راه یافت. مجلس پنجم، همان مجلسی بود که نمایندگان آن رأی به انحلال سلطنت قاجار دادند اما وکلایی چون مصدق، سیدحسن مدرس و چند نماینده دیگر با این طرح مخالفت کردند. مصدق در دوره ششم نیز نماینده مجلس بود و به همراه سیدحسن مدرس با طرح های رضاشاه مخالفت خود را ادامه داد و پس از پایان این دوره مجلس از سیاست کناره گرفت و گاه در احمدآباد و گاه در اروپا بود. اما شهربانی رضاخان مصدق را بی نصیب نگذاشت و در 1319 دستگیر و به بیرجند و احمدآباد تبعید شد. یک سال بعد، در شهریور 1320 پس از سقوط رضاخان، مصدق نیز آزاد شد و این بار به نمایندگی دوره 14 برگزیده شد.

از اقدامات وی در این مجلس مخالفت با تصویب اعتبارنامه سیدضیاءالدین طباطبایی و برشمردن خیانتهای وی، مخالفت با واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی و ارائه طرح منع نخست وزیر، وزیر و اشخاص دیگر برای مذاکره درخصوص امتیاز نفت با نمایندگان کشورها یا شرکتهای خارجی بود که این طرح وی همان روز ارائه و به تصویب رسید و عملا دولت را در واگذاری امتیاز نفت فلج کرد. از مخالفان این طرح نمایندگان توده ای مجلس چون ایرج اسکندری، رضا رادمنش و دیگران بودند. مصدق در انتخابات دوره پانزدهم متوجه دخالت دولت قوام در انتخابات شد و به همراه همفکران خود 4 روز در دربار متحصن شد. اما این تحصن نتیجه ای نداشت و قوام السلطنه بر اریکه قدرت تکیه زد.

در انتخابات دوره شانزدهم، مصدق به همراه دیگر همفکران خود بار دیگر برای کسب آزادی انتخابات در دربار متحصن شدند و این بار نتیجه این تحصن تشکیل حزبی به نام "جبهه ملی" و ابطال انتخابات تهران بود. دکتر مصدق در مجلس شانزدهم عضو کمیسیون مخصوص نفت بود و برای ملی شدن صنعت نفت به همراه دیگر نمایندگان جبهه ملی تلاش می کرد. در سال 1329 سپهبد علی رزم آرا نخست وزیر شد و نمایندگان جبهه ملی به شدت با وی مخالفت کردند چرا که او از مخالفان سرسخت ملی شدن صنعت نفت بود. ترور او راه را برای پیشبرد مقاصد ملیّون باز کرد و در 29 اسفند 1329، مجلس صنعت نفت را ملی اعلام کرد.

دولت علاء که پس از رزم آرا روی کار آمده بود توان صدارت در آن اوضاع بحرانی را نداشت و به همین خاطر، نخست وزیری به دکتر مصدق واگذار شد و او در اردیبهشت 1330 دولت خود را بدون اطلاع قبلی اعضای جبهه ملی معرفی کرد و این خود موجب کدورت اعضای جبهه ملی شد. از اولویت های دولت مصدق ملی شدن صنعت نفت و قطع دست استعمار انگلستان از این صنعت بود و او موفق شد به رغم مشکلات فراوانی که بر سر راهش بود این طرح را اجرا کند و شیرهای نفت را بر روی انگلستان بست. دکتر مصدق در خرداد 1331 برای حضور در دادگاه لاهه که انگلستان شکایت خود را در مخالفت با ملی شدن نفت ایران به آن ارجاع داده بود راهی هلند شد.

مصدق پس از بازگشت دولت جدید خود را به شاه معرفی کرد. در این دولت پست وزارت جنگ را نیز خود برعهده گرفته بود که با مخالفت شاه مواجه شد. شاه چندان تمایلی نداشت که کل قدرت را به وی واگذار کند. نتیجه این بحث و جدل، استعفا و خانه نشینی مصدق بود. اما رهبر روحانی نهضت ملی شدن نفت، آیت الله کاشانی این بار زمام امور را در دست گرفت و قیام 30 تیر حاصل فراخوان وی بود. مصدق تنها 4 روز از نخست وزیری برکنار شد و قوام السلطنه که چندان رقیب مناسبی برای او نبود دولتش در 30 تیر 1331 سقوط کرد. همزمان با این پیروزی، دیوان لاهه نیز رأی خود را به نفع ایران صادر کرد و عدم صلاحیت خود را در رسیدگی به شکایت دولت انگلستان اعلام نمود.
محمد مصدق از روز 31 تیر 1331 تا 28 مرداد 1332 بار دیگر بر مسند نخست وزیری تکیه زد اما توطئه های مخالفان داخلی و خارجی و اختلافی که بین او و آیت الله کاشانی به وجود آمد، درها را برای رخنه نفوذ دشمنان بزرگی چون امریکا و انگلستان باز کرد و همدستی این دو استعمارگر به کودتای 28 مرداد و سقوط دولت وی انجامید. محمد مصدق پس از کودتا محاکمه و به احمدآباد تبعید شد و در اسفند 1345 در بیمارستان نجمیه تهران درگذشت.
12168/135/10
کانال اطلاع رسانی: https://telegram.me/imnanews




نظر شما