سید رضی از میان گفتار و نوشتار بازمانده از حضرت علی(ع) که در میان کتب آن زمان پراکنده بود، قطعه هایی را که از نظر فصاحت و بلاغت ممتاز بوده برگزیده است; لذا اینک جای اندوه فراوان دارد که آنچه در این کتاب گرانسنگ باقی مانده است تنها بخشی از سخنان حکیمانه امام (ع) است.
این کتاب که در سال ۴۰۰ قمری به پایان رسیده شامل ۲۳۷ خطبه، ۷۹ نامه و ۴۸۰ سخن کوتاه است. نهج البلاغه از نظر عمق و محتوا و بلاغت به حدی است که آن را «اخ القرآن» نامیده اند. برخی نیز آن را فروتر از قرآن و فراتر از کلام بشری دانسته اند. این کتاب را میتوان عالی ترین تفسیر بر قرآن کریم نیز دانست.
مجموع شرحهای نهج البلاغه طی قرون گذشته در زبانهای عربی و فارسی و زبانهای دیگر به قلم علمای اهل سنت، شیعه و حتی مسیحی به صدها جلد میرسد. کتاب "در پیرامون نهج البلاغه " نوشته «سید هبة الدین شهرستانی» نام حدود ۵۰ نمونه از این کتب را با ذکر مؤلفین آنها درج کرده است که برخی از این پنجاه نمونه خود به چند جلد تقسیم میشوند.
نهج البلاغه میراث علی (ع) است
سخنان امام علی (ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف میگذرد. هرچند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی(ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.
از آنجا که سید رضی در تدوین نهج البلاغه برخلاف بسیاری از مؤلفان کتب حدیثی که سلسله سند و راویان حدیث را نقل میکنند و امکان نقادی صحت خبر را فراهم میسازند، به ذکر سخنان امام اکتفا کرده است، برخی از محققان در سندیت نهج البلاغه ایرادهایی داشته و جماعتی نیز به پاسخ ایرادهای آنان پرداخته اند. اما در سندیت آن همین بس که با شخصیتی که تاریخ از علی (ع) در دسترس ما میگذارد کاملا تطبیق میکند - بگذریم از این که چون کلمات امام در جوامع حدیثی سنی و شیعه پراکنده بوده و بسا سلسله راویان و سند خبر در آنجا ذکر نشده بود، به اهتمام محققان، اسناد سخنان امام در نهج البلاغه گردآوری شده و کتبی مانند "مصادر نهج البلاغه و اسانیده" تحقیق سید عبدالزهراء حسینی و "مدارک نهج البلاغه" از شیخ هادی آل کاشف الغطاء به طبع رسیده است - و گویای آن است که مطمنا این کتاب متعلق به شیعه است و از مفاخر همه مسلمانان به شمار میآید.
نهج البلاغه از نگاه امام خمینی(ره)
امام خمینی(ره) در صحیفه نور، جلد ۲۱، صفحه ۱۷۱ درباره این کتاب نورانی چنین می فرمایند: «ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست».
ویژگی های نهج البلاغه
کتاب شریف نهج البلاغه با گذر قرنها از عمر آن، نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی (ع) در خطبه هجدهم از این کتاب درباره قرآن آمده است: «ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه»، یعنی قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان میپذیرد و نه اسرار آن منقضی میشود.
نهج البلاغه نیز در شکل و محتوا تأسی به قرآن کرده است.
برجستگی ادبی
"جرج جرداق" نویسنده و ادیب معروف مسیحی در کتاب پر ارج خود «صوت العدالة الانسانیة» مینویسد: «...آیا در تاریخ مشرق زمین هیچ به سراغ نهج البلاغه رفته اید؟...نهج البلاغه ای که از فکر و خیال و عاطفه آیاتی به دست میدهد که تا انسان هست و تا خیال و عاطفه و اندیشه انسانی وجود دارد، با ذوق بدیع ادبی و هنری او پیوند ناگسستنی خواهد داشت.
سخنانی به هم پیوسته و هماهنگ، جوشان از درکی عمیق و بینشی ژرف، لبریز از شور واقعیت و گرمی حقیقت، سرشار از اشتیاق تمام، برای شناخت ماوراء این حقیقت.
سخنانی زیبا و نغز که زیبایی موضوع و بیان، آنچنان در آن به هم آمیخته که تعبیر با مدلول، و شکل با معنا یکی شده اند، همچنان که حرارت با آتش ، و نور با خورشید یکی هستند!
بشر در مقابل کلام او به مثابه موجودی در برابر سیل خروشان و دریای پرموج یا طوفانی سرکش یا گردبادی تند به شمار میآید...
نهج البلاغه ای که اگر جملات آن برای انتقاد به کار برده شود، همچون تندبادی بنیان کن است; و اگر تباهی و فساد را مورد تهدید قرار دهد، همچون آتش فشانی سهمگین زبانه میکشد; و اگر برای تکامل بخشیدن به اندیشه و تفکر خوانده شود، حس و عقل را همراه میسازد; و اگر در مقام پند و اندرز باشد، مهر و عاطفه پدری را همگام با راستی و وفای انسانی در آن خواهید یافت; و اگر برای شما از ارزش و هستی و زیبایی های آفرینش و کمالات جهان هستی سخن گوید، آنها را با مدادی آغشته به نور ستارگان در قلب شما مینگارد! نهج البلاغه بیانی است رساتر از هر رسا، و پاره ای است از یک تنزیه! و پیوند ناگسستنی با اصول ادب انسانی دارد، و تا آنجا اوج میگیرد که درباره آن گفته اند: بیانی است فروتر از کلام خدا ، و فراتر از گفتار بشری...»
علی (ع) در نگاه دیگران
هنوز نه تنها متفکران بیرون از قلمرو اسلامی، بلکه بسیاری از اندیشه وران جهان اسلام نیز علی(ع) و نهج البلاغه او را نمی شناسند، به گونه ای که "محمد عبده" یکی از عالمان نواندیش و مصلح معاصر و مفتی بزرگ مصر در مقدمه شرح نهج البلاغه خویش اذعان مینماید که به وسیله سید جمال الدین اسدآبادی از وجود کتابی چون نهج البلاغه آگاه شده و با مطالعه و تأمل در آن مفتون این کتاب گردیده است.
از این رو میتوان گفت که علی(ع) در میان مسلمانان و غیرمسلمانان غریب است و اگر هر انسانی و اجتماعی بدو اندک معرفتی یابد، شور و شرری در هستی او و جان او برمی افروزد. تاکنون دهها محقق، نویسنده، و اندیشمند عرب و غیرعرب، مسیحی و مسلمان، شیعه و سنی، اروپایی و شرقی، مذهبی و مارکسیست و لائیک که توفیق آشنایی با علی (ع) و تاریخ او و سخنان او را داشته اند در ستایش از عظمت های او سخن گفته و نهج البلاغه را از نظر ادبی و محتوایی ستوده اند. نمونه ای از آنها "شبلی شمیل" از متفکران لائیک عرب است که به امور ماوراءالطبیعی اعتقاد ندارد. شبلی شمیل درباره امام علی (ع) میگوید: «پیشوا، علی بن ابیطالب، بزرگ بزرگان، یگانه نسخه ای است که نه شرق و نه غرب، نه در گذشته و نه امروز صورتی مطابق این نسخه ندیده است». (صوت العدالة الانسانیة، جرج جرداق، صفحه ۱۹)
وی سخن مزبور را هنگامی بر قلم جاری کرده است که تاریخ گذشته صدها شخصیت برگزیده و ارزشمند همچون سقراط، افلاطون، ابن سینا، الکندی، دکارت، کانت، هگل و ... را به خود دیده است، اما شبلی شمیل همه آنها را نیز همسنگ علی (ع) نمی داند.
«پطرو شفسکی» محقق مارکسیست و مشهور روس نیز میگوید:
«علی تا سر حد شور و عشق پایبند دین بود، صادق و راستگو و در امور اخلاقی بسیار خرده گیر و از مال جویی و مال پرستی به دور بود. بی شک او هم مردی سلحشور هم شاعر به شمار میآمد، و تمام صفات لازمه اولیاء الله در وجودش جمع بود ".(اسلام در ایران، پطرو شفسکی)
پروفسور هانری کُربن، محقق، فیلسوف و شرق شناس معروف فرانسوی، درباره جایگاه و اهمیت نهج البلاغه چنین می گوید: «بعد از قرآن و احادیث پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نهج البلاغه در درجه اول اهمیت قرار دارد. باید گفت به طور کلّی این تنها به قلمرو حیات مذهبی تشیّع محدود نیست؛ بلکه تفکّر فلسفی شیعه نیز به آن وابسته است و از آن مایه می گیرد. از این رو، باید نهج البلاغه را از مهم ترین سرچشمه هایی به شمار آورد که متفکران شیعه پیوسته از آن سیراب گشته اند».
بولس سَلامه، شاعر و نویسنده معروف مسیحی لبنانی نیز می گوید: «کتاب نهج البلاغه، اثر جاودانه ای است که انسان را به شناخت اندیشه بزرگ علی بن ابیطالب علیه السلام وادار می سازد و هیچ کتابی جز قرآن بر آن برتری ندارد».
هم چنین فواد أفرام البَستانی، نویسنده معروف و استاد دانشگاه بیروت، در مقدمه یکی از آثار خود چنین می نویسد: «می خواهم این اثر خود را با برگزیده هایی از نهج البلاغه آغاز کنم؛ زیرا نهج البلاغه، اثر بزرگ ترین اندیشمند جهان علی بن ابی طالب است».
آنچه در پایان این نوشتار باید گفت این است که بدون شک در زمانه ای که بوی حقیقت راستین دین مبین اسلام مشام جان بسیاری از حق طلبان و حق جویان در سرتاسر جهان هستی را می نوازد، جای بسی شرمساری است اگر ما مدعیان مسلمانی تنها به قدر اندکی از اطاعت از دین خود اکتفا کنیم و سهمی هرچند اندک از عمرمان را در راه شناخت مفاهیم بلند و عمیق کتاب شریف نهج البلاغه و سیره امام علی(ع) صرف ننماییم./
12135/135/10
کانال اطلاع رسانی: https://telegram.me/imnanews




نظر شما