راز جنبیدن منار جنبان چیست؟!

مناره ها و گنبدهای فیروزه ای شهر اصفهان که در دوره های تاریخی در اطراف شهر اصفهان استوار شده اند، عظمت و شکوه هنر این شهر را به تصویر کشیده اند و حکایت منارجنبان، حکایت جنبش زندگی است.

به گزارش ایمنا، منار جنبان از جمله مناره های مشهور شهر اصفهان و شامل دو مناره است. منار جنبان در نزدیکی محله نصرآباد واقع شده و این بنای باشکوه از یادگارهای دوره ایلخانان و اواخر پادشاهی اولجایتو است. منار جنبان بر سر راه اصفهان به نجف آباد در روستایی به نام كاردالان قرار دارد. این منار در آغاز، تنها ایوانی بوده كه بعدها دو مناره معروف را به ساختمان آن افزوده ‏اند.
روستای کاردالان
کارلادان در اصل گارلادان بوده است. «گار» به معنی پایین افتادگی است و «لا» به معنی فرونشسته از آب یا ماسه و یا نوع خاک آن منطقه است. «کارلادان» یکی از روستاهای مشهور ماربین است که بلوکی سرسبز و پر برکت از شهر اصفهان بوده و عموم جهانگردان ایرانی و عرب و مورخین قرن دوم به بعد در کتاب های خود به تفصیل از آن سخن گفته اند.
معماری منار جنبان
بنای تاریخی منار جنبان به شکل یک بقعه می باشد که ایوانی به ارتفاع 10 متر در بالای آن ساخته شده و دو ستون به صورت مناره با ارتفاع 17 متر از سطح ایوان بالاتر کشیده شده است. دو مناره به فاصله 9 متر نسبت به هم قرار گرفته و محیط هر مناره 4,5 متر است. شهرت معماری منارجنبان اصفهان به خاطر حرکت شدید مناره ها است که با آنکه از نظر استادان فن، اتفاق عجیبی نیست اما چون این دو مناره نسبت به دیگر مناره ها سبک و باریک ترند حرکتشان محسوس تر است. عامل موثر در تسهیل حرکت مناره ها جنبان، وجود کلاف های چوبی ای است که در هر دو مناره به کار برده شده است. تزئینات کاشی کاری به شیوه مغولی در ساختمان این بنای تاریخی قابل مشاهده است. زینت دیگر این بنا که می توان به آن اشاره کرد ایوان دوره مغول است که با خط های ظریف و نقش های ستاره ای و کاشی های لاجوردی آراسته شده است.
منارجنبان از یک ایوان با دو مناره و صحن پیرامون تشکیل شده است که بر روی مقبره ی یکی از عرفای قرن هفت هجری قمری بنام عمو عبداله کارلادانی ساخته شده است. سبک ساختمان این ایوان که تزئینات کاشی کاری نیز دارد ، سبک مغولی است و کاشی های فیروزه ای رنگ به شکل ستاره چهار پر دو لنگه طاق و اطراف ایوان را زینت می دهد . مناره‌ها نیز بعداً و در تاریخی که درست معلوم نیست و احتمالاً در پایان روزگار صفوی به ایوان مزبور اضافه شد .در طبقه هم کف بنا و در زیر قو س های اصلی و بر سطح هرکدام کاشی کاری تزئینی به فرم صلیبی با کاشی آبی لاجوردی بر سطح آبی فیروزه ای دیده می شود که به عنوان یکی از ویژگی های تزئینی کم نظیر در این بنا به حساب می آید. بر ساقه منارهها نیز تزئیناتی مرکب از کاشی های ریز در ترکیب با آجر بدنه دیده می شود که اشکال زیگزاگی و افقی آن در بیننده مشتاق یادآور مفاهیمی عرفانی است که در سایر آثار معماری این دوره نیز دیده می شود .
صاحب نظران بر این باورند كه چنین شكل و مناره ای طبیعتاً باعث حرکت مزبور خواهد شد و اگر در اینجا بسیار چشمگیر است به دلیل باریكی و سبكی این مناره ها می باشد. جهانگردان به مناره ‏ها و ساختمان هایی كه به همین طریق می ‏جنبیده ‏اند در نقاط دیگر جهان اشاره كرده ‏اند. كاشی های لاجوردی و فیروزه‏ای زینت بخش این بناست و بر روی مزار نیز قطعه سنگی مرمری وجود دارد كه سوره یس از قرآن كریم حاشیه آن را زینت داده است. كتیبه ‏های دیگری نیز در این آرامگاه وجود دارد كه از آن جمله می توان به كتیبه‏ ای بر سنگ مرمر بالای سنگ اصلی كه از عمو عبدالله به عنوان یك مرد پرهیزگار و زاهد نام می ‏برد؛ اشاره کند. وجود دو اتاق کوچک موسوم به «چله خانه» از دیگر نشانه های بارز ساختمان منارجنبان است که گفته می شود در این چله خانه در گذشته های دور مشاهیر و عرفا به مدت چهل شب با هدف تقویت روح معنوی خود عزلت گزینی می کرده اند. راه صعود به بام و مناره‌ها نیز به وسیله درگاه کوچکی است؛ که با پلکانی مارپیچ با 17 پله به بام مربوط می‌شود. ارتفاع ایوان از سطح زمین 10 متر و ارتفاع هر یک از دو مناره از سطح زمین 17/5 متر است.
مقبره عمو عبدالله کاردالانی
مقبره ای که در منار جنبان قرار دارد، متعلق به یکی از زاهدان مشهور قرن هشتم هجری بنام عمو عبدالله کارلادانی است. سنگ بزرگ مرمری بر روی قبر عمو عبدالله قرار دارد و با خط ثلث به صورت برجسته سوره یاسین نوشته شده است. هم چنین در بالای سنگ مقبره بر روی قطعه سنگ مرمری مشخصه و صفات وی ذکر گردیده است. کتیبه های دیگری نیز در این آرامگاه وجود دارد که از آن جمله است. کتیبه ای بر سنگ مرمر بالای سنگ اصلی که از عمو عبدالله به عنوان یک مرد پرهیزکار و زاهد نام می برد و تاریخ او را نیز ذکر می کند. عمو عبدالله از باباها یا زهاد قرن هشتم هجری قمری ست. بابا در قرون هفتم و هشتم در مناطق مختلف ایران زندگی می کردند. عبارت حجاری شده به خط ثلث بر روی سنگ قبر وی حاکی از سال فوت او در 716 ﮬ. ق دارد که مقارن با اواخر سلطنت سلطان محمد الجایتو ایلخان تازه مسلمان مغول است. بر قطعه سنگ مرمری که به حالت عمودی در بالای آرامگاه وی نصب شده است صفات عموعبدالله به شرح زیر بر سنگ قبر وی نقش شده است: « هذا قبر الشیخ الزاهد المتورع السعید المتقی عمو عبذالله بن محمد بن محمود سقلا رحمه الله علیه و نور فی السابع عشره من شهر ذی حجه سنه ست عشره و سبعمائه». در اطراف سنگ قبر وی با خط ثلث برجسته سوره ی « یس» و بر ضلع جنوبی آن « کفی بالموت واعظا» حجاری شده است.



لرزش مناره
یکی از نکات جالب توجه این بنا، مناره های آن است که قابلیت حرکت داشته است، به طوری که با تکان دادن یکی از آنها دیگری نیز به حرکت در می آمد و سپس به تمامی سقف ساختمان لرزش منتقل می کند. چنانچه فردی بر بالای یکی از مناره رود و دست های خود را داخل یکی از دیوارهای واسط میانی پنجره های فوقانی آن قفل و شروع به تکان دادن مناره کند، مناره به نوسان در آمده و همزمان با آن مناره دیگری و در واقع کل ساختمان به نوسان در میآید که تنها نوسان مناره قابل دیدن است و برای دیدن نوسان بنا می توان لیوان آبی را بر روی قبر «عمو عبدالله» قرار داد و سطح لغزان آن را مشاهده کرد. به کاربردن آجرهایی با ویژگی‌های خاص که ضریب ارتجاعی بالاتری نسبت به آجرهای به کار رفته در بخش های دیگر دارد و هم‌چنین توجیه حرکت مناره ها با تکان یکی از آنها بواسطه قوانین فیزیکی نه تنها راز جنبیدن این مشهورترین مناره جنبان جهان را آشکار می کند بلکه بیانگر دانش فنی بسیار عمیق سازندگان آن در هفت قرن پیش بوده است.
بنا به نظر کارشناسان مناره های دیگری نیز وجود دارد که دارای همین خاصیت بوده و همزمان با این بنا ساخته شده اند. مناره‌های مسجد اشترجان در 40 کیلومتری غرب اصفهان که قسمت اعظم آن تخریب شده و یا یکی از مناره های مسجد حضرت علی(ع) در بصره که بنا به نظر «ابن بطوطه» سیاح معروف مراکشی در قرن هشتم قمری، تکان می خورده و از این جهت ارزش مسجد را برای زائرین دو چندان کرده است.همچنین گفته می شود که تقریبا همه مناره ها این خاصیت را دارند اما شاید کوتاهتر بودن منارجنبان سبب تکان خوردن کل بنا می شود. در سالیان گذشته بازدید کنندگان آزادانه تا بالای مناره ها می رفتند و اقدام به تکان دادن آن میکردند اما چندسالی است که به دلیل اینکه تکانهای دائمی باعث آسیب به بنا می شوند، مسئولین برنامه ای ترتیب داده اند که هر یک ساعت یک نفر از راهنمایان که آشنا به مقدار نیروی لازم برای تکان دادن مناره ها است، به بالای یکی از مناره ها رفته و آنرا تکان می دهد تا بازدیدکنندگان به خوبی اهتزاز آنرا مشاهده و حس کنند و در عین حال از بوجود آمدن آسیب های احتمالی به بنا نیز پیشگیری شود. 
دیدگاه مورخان
ديولافا، سفرنامه نويس فرانسوي که در زمان قاجاريه به ايران آمده مي نويسد: «چيزي که نبايد از آن غفلت کرد، اين است که در وسط هر مناره يک تيره چوبي وجود دارد که کمتر قوه عادي با دست مي تواند آن را به حرکت دربياورد؛ مگر بادهاي سخت اصفهان در اسفند ماه».
ابن بطوطه نیز درباره منارجنبان نقل کرده که در شهر بصره هم چنين مناره اي مشاهده شده است. بطوطه درست يازده سال پس از وفات عمو عبدالله بقعه منارجنبان را ديده است و در حاليكه او از منارجنبان بصره در سفرنامه خود ياد كرده است مي‌نويسد كه مسجد علي (ع) در بصره هفت مناره دارد كه يكي از آنها متحرك است و خود ابن بطوطه حركت اين مناره را شخصا آزمايش كرده اما به هيچ وجه از منارجنبان اصفهان كه شهرت آن امروز عالمگير شده نامي نمي برد.
حکيم ابوالقاسم محمد بن محمد کلبي هم مي گويد: «در يکي از شهرهاي اسپانيا در اندلس، يکي از مسجد جامع هاي آن را ديدم که موقع تکان دادن به جنبش در مي آيد؛ يعني بدون اينکه دعا يا حرفي گفته شود. من خود بر بام آن مسجد رفته و جمعي نيز با من بودند. چوب هايي که در موقع تکان دادن مي گيرند در دست گرفتم و تکان دادم، چنان به حرکت در آمد که من به ايشان اشاره کردم که از جنباندن آن دست بردارند.»
 آندره گدار، معمار شهیر فرانسوي نیز در کتاب «آثار ايران» در مورد منارجنبان مي نويسد: «اين بنا يک شيوه جديد در ساخت بناست که بي ارتباط با علوم ديگر نبوده.»
در گذشته و طبق آن چيزي که رياحي مي گويد، تعداد کساني که براي ديدن منارجنبان به شهر اصفهان مي آمدند زياد نبودند و خيلي ها از وجود اين مناره ها آگاه نبودند. تا جايي که حتي خود مردم اصفهان هم به خاطر مسافت زيادي که با منارجنبان داشتند، به ديدن آن نمي رفتند.
علت لرزش
بسياري از معماران و مهندسان درباره جنبش مناره ها به اظهار نظر فني و مهندسي پرداخته اند اما برخي نيز مي گويند هيچ دليل منطقي براي آن ارائه نشده است. جهانگرداني كه به نقاط مختلف دنيا سفر كرده اند در مشاهدات خود مناره هائي را معرفي كرده اند كه در نقاط ديگر جهان همين خصوصيت را داشته اند. اما قدر مسلم اينكه منارجنبان اصفهان وجه تمايزي با ساير مناره هاي متحرك دارد و آن اين است كه گذشته از حركت مناره ها ساير قسمت هاي بنا نيز حركت مي كند. براي کشف راز عجيب جنبيدن و فرو نريختن منارجنبان، بدنه ساختمان هاي نيمه کاره اي را که هنوز اسلکت آهني شان کامل نشده در ذهنتان مجسم کنيد. در بعضي از قسمت هاي ساختمان، تيرآهن هايي را به صورت ضربدري روي هم کار مي گذارند. وظيفه اين سازه هاي آهني اين است که در زمان وقوع زمين لرزه، لرزه هاي ناشي از زلزله را به تمام بدنه ساختمان منتقل کنند. اين راه حل باعث مي شود تا خانه فرو نريزد. در مورد منارجنبان هم همين موضوع صادق است.
گواه علمی
به عقیده برخی کارشناسان، علت علمی حرکت مناره های منارجنبان به ساختاره سازه و معماری ویژه آن است. البته عده ای نیز مصالح را دلیل بر جنبیدن مناره نمی دانند و عنوان می کنند که منارجنبان از آجر و گچ ساخته شده و این مصالح هم که دیگر سبک و سنگین ندارند، آنان مهم ترین علت لرزش و فرو نریختن این بنا را کلاف هایی می دانند که در قسمت بیرونی منار به کار رفته است. به طور کلی می توان گفت که وجود مصالح ساختمانی بسیار سبک در قسمت های بالائی ، ارتفاع کم مناره، وجود فاصله بین هر مناره و ساختمان، کلاف های چوبی که در قسمت‌های بالا و پائین هر یک از دو منار به کار رفته است و هم‌چنین پدیده فیزیکی به نام تشدید( رزنانس)، عامل موثر در حرکت دادن مناره ها به شمار می رود، درواقع می توان گفت که این سازه شبیه دیاپازون ساخته شده است. دياپازون، وسيله اي U شکل است که اگر ضربه اي از يک قسمت، مثلاً به يکي از ضلع هاي يو وارد شود، ارتعاش ناشي از آن، به قسمت مرکزي و سپس به ضلع ديگر «يو» مي رسد و کل «يو» مي لرزد. منارجنبان هم همين طور است؛ يعني ارتعاش و لرزش را از يک قسمت مي گيرد و به تدريج به قسمت هاي ديگر و کل بنا منتقل مي کند اما اين لرزش در مناره ها به دليل اينکه آسيب پذيرتر هستند، بيشتر از قسمت هاي ديگر است و معماران هم با هدف ايستايي بودن مناره ها و در نظر گرفتن حوادث طبيعي اي که ممکن است به مناره آسيب برساند، آنها را با حالت ارتجاعي ساخته اند. نکته ديگر اينکه مصالح به کار رفته در بنا هم حالت چسبندگي دارند که اين مسأله مانع از فرو ريختن مناره ها در اثر لرزش هاي مکرر مي شود.»
 
باباعبدالله... اینک که تو در جوار منارجنبان خفته ای، بر تلاش آدمیان برای پی بردن به راز جنبش مناره واقفی... این را نیز می دانی که راز چیست و رازدار کیست. بابا... برای پی بردن به اسرار مناره و هوش و نبوغ ایرانیان، فرضیه ها گفته شد؛ از تو گفتند که می توانی به گمان عقیده ای نابخرد، دلیل جنبش باشی! و یا مصالح و کناف و البته دیاپازون را گواه علمی بر جنبش مناره ذکر کرده اند... . بگذریم، دلیل هر چه باشد این را خوب می دانم که جنبش مناره حکایتی است از جنبش زندگی... هنوز هم زندگی در جنبش است حتی اگر مناره با کوتاه فکری نابخردان از جنبش بایستد.12135/168
کد خبر 246580

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.