به گزارش ایمنا، جشن چله تابستان، جشن نوروز بل، جشن نیلوفر، چله تموز و زیارتگاه نارکی، تمامی این اسامی حکایت از یک جشن بزرگ در میانه های فصل تابستان در ایران باستان دارند. جشن چله تموز، در تقویم کهن ایرانی گرمترین ماه سال است. «چله بزرگ» یکی از جشنهای ایرانی بوده که امروزه فراموش شده است اما در جنوب خراسان طولانیترین روز سال را هنوز هم گرامی میدارند اما نه با آن اهمیتی که برای شب چله زمستان یا یلدا قائل هستند. چهل یا چله تموز حدودا از اول تیرماه شروع میشد و تا دهم مرداد ماه ادامه مییافت. معمولا شروع این چهل روز با طولانیترین روز سال شروع میشود.
در تقویم کهن ایران زمین، تموز یکی از گرم ترین ماه های سال است. در ایام قدیم با افزایش گرمای هوا در تموز، جشنی برگزار می شد که به جشن تموز یا جشن چله تابستان معروف شده است. طولانی ترین روز سال در نیم کره شمالی زمین معمولا اول تیر و یا روز ۳۱ خرداد می باشد که خورشید بیش ترین حضور را در آسمان دارد. جشن چله تابستان از اول تیر، یعنی طولانی ترین روز سال آغاز می شود و به مدت چهل روز تا ۱۰ مرداد ادامه دارد و در دهم مرداد به مناسبت رسیدن خورشید به اوج، جشنی برپا می گردد.
رد پای این جشن در ادبیات کهن ما نیز دیده می شود. به عنوان مثال در اشعار سعدی:
عمر برَف است و آفتاب تموز/ اندکی ماند و خواجه غَرّه هنوز
ای تهیدست رفته در بازار/ ترسمت پُر نیاوری دستار
و یا در شعر معروف خراسانی:
نه از شو مو منالم نه که از روز/ نه از یلدا گیله درم نه چله تموز
هموقدر فهمیدم دمین ای دنیا که آسونی د بعد سختی میه هنوز
این جشن ها هم چنین در میان کردهای ایزدی که در کردستان عراق، ارمنستان و جمهوری آذربایجان زندگی می کنند، برگزار می شود. خراسان یکی از جاهایی است که جشن چله تموز هنوز در آن کم و بیش وجود دارد. در تقویم محلی بیرجند «چله بزرگ» تابستان از اول تیرماه شروع میشود و تا دهم مردادماه ادامه مییابد و «چله خرد» تابستان از دهم مرداد شروع و تا سیام این ماه ادامه دارد. در جنوب خراسان از اول تیرماه تا دهم مردادماه را «چله تموز»، از دهم مرداد ماه تا آخر این ماه را «چله خرد»، از اول دیماه تا دهم بهمن ماه را «چله کلو»، از دهم بهمنماه تا آخر این ماه را «چله خرد» میگویند.
در قدیم روزهای بعد از نوروز را به دو چهل تقسیم میکردند. چل روز اول که چله معتدل است و چل روز بعد که روزهای گرما است. بعد از چله دوم چله تموز شروع میشود که داغ ترین روزهای سال است.

رواج آیین چله تابستان با نام «نوروز بل»
پس از یورش تازیان به ایرانزمین جشنها و آیینهای ایرانی رفته رفته به فراموشی سپرده میشد، اما مردم به دلیل علاقه زیادی که به آیینهای خود داشتند در هر گوشه از ایران زمین برگزار میکردند تا بتوانند این سنتها را پاسداری کنند. آیین چله تابستان پس از اسلام در زمان دیلمیان که خود را وارث حکومتهایی مانند اشکانیان و ساسانیان و هخامنشیان میدانستند رونق گرفت و به نام «نوروز بل» میان مردم رواج پیدا کرد.
زمان این اقدام مبدأ جدید سالشماری دیلمی شد که این مبدا دقیقا برابر است با روز دوشنبه هرمزد روز اولین روز از سال پنج هزار و ۴۵۴ باستانی یزدگردی قدیم و ۷۱ هزار و ۸۲ روز پیش از مبدا هجری شمسی است. مراسم آغاز سال جدید نوروز بل به طور متغیر وابسته به محل برگزاری و نحوه قراردادن پنج روز کبیسه بین سیزدهم تا هفدهم مرداد ماه برگزار میشود. جشن نوروزبل از قبل از اسلام بوده است. این آیین از دیلمان آغاز شده و تا پای کوه دماوند امتداد دارد و به آن در استان گیلان سال دیلمی میگویند و با اختلاف ۱۲ روز در استان مازندران نیز برگزار میشود و در آن ناحیه به تحویل سال طبری معروف است.
از زمانهای قدیم معتقد بودند که برافروختن آتش در نوروزبل موجب کاهش برف و سرما در زمستان میشود در اجرای این مراسم زیباترین لباسهای خود را می پوشیدند و پس از برافروختن آتش، سال نو را به یکدیگر تبریک میگفتند. در این فصل کشاورزان توان پرداخت باج و خراج را داشته و می توانستند با فروش محصول خود زندگیشان را سامان دهند و از همین رو سال نوی خود را در این زمان برگزار میکردند. در این جشن ۱۰ مرد با کلاه و شولای گالشی به میدان میآیند و دورتا دور آتش میچرخند و نوازندههای محلی موسیقی را با شدت و شور مینوازند. خورشید که در حال غروب باشد و زمان روشن کردن آتش فرا میرسد و هیزمهای آغشته به نفت که شعلهور میشوند، مردم به آن نزدیک میشوند و همه باهم این شعر را میخوانند:
گروم گروم گروم بل با صدای پرهیبت سوختن هیزم و برکشیدن شعله
نوروز ما و نوروز بل نوروز ماه و شعله آتش نوروزی
نو سال ببی، سال سوسال تازه باشد و سال روشنائی
نو بدی خؤنه واشو تازه باشد و تازه شود و خانه آباد و با برکت
پس از شعرخوانی همگی سال نو را به هم تبریک میگفتند. گالشان لباسهای کهنه خود شامل نمد، شولا و دیگر اضافاتی را که نمیخواستند برای سال بعد استفاده کنند در آتش میسوزاندند و به نوعی هم آتش را وسیله خبررسانی و هم جز مقدسات چهارگانه آفرینش میدانستند و در کنار آتش به ستایش اهورامزدا میپرداختند و از او برای سال جدید طلب خیر، نیکی و برکت میکردند.
بنا به روایتی دیگر فلسفه آیین نوروزبل را «آئین خراجی» دانستهاند به این معنا در زمانی که گالشان گندم خود را درو کرده، گل گاوزبان و فندق را به بازار عرضه میکردند و از گوسفندان خود شیر و دیگر محصولات لبنی را به دست میآوردند وقت آن میرسید تا اجاره، خراج یا مالیات خود را به ارباب یا فئودال بپردازند و سهم خود را برداشت کنند. برای سپاسگزاری از اهورامزدا در نوروز بل دور یکدیگر جمع میشدند و به شکرانه نعمت آتش روشن میکردند و سال جدید «خراجی» را به یکدیگر تبریک میگفتند.
امروزه نیز زرتشتیان در ۱۲ تا ۱۶ امرداد ماه به گونهای دیگر به اجرای این جشن می پردازند و همه در یزد به زیارتگاه پیر نارکی میروند و با سرود و نیایش اهورامزدا را به فردید دادن مهر و نعمت و زندگی میستایند و سرودهایی از اوستا را زمزمه کرده و به نیایش اهورامزدا(دانای هستی بخش) میپردازند./
در تقویم کهن ایران زمین، تموز یکی از گرم ترین ماه های سال است. در ایام قدیم با افزایش گرمای هوا در تموز، جشنی برگزار می شد که به جشن تموز یا جشن چله تابستان معروف شده است. طولانی ترین روز سال در نیم کره شمالی زمین معمولا اول تیر و یا روز ۳۱ خرداد می باشد که خورشید بیش ترین حضور را در آسمان دارد. جشن چله تابستان از اول تیر، یعنی طولانی ترین روز سال آغاز می شود و به مدت چهل روز تا ۱۰ مرداد ادامه دارد و در دهم مرداد به مناسبت رسیدن خورشید به اوج، جشنی برپا می گردد.
رد پای این جشن در ادبیات کهن ما نیز دیده می شود. به عنوان مثال در اشعار سعدی:
عمر برَف است و آفتاب تموز/ اندکی ماند و خواجه غَرّه هنوز
ای تهیدست رفته در بازار/ ترسمت پُر نیاوری دستار
و یا در شعر معروف خراسانی:
نه از شو مو منالم نه که از روز/ نه از یلدا گیله درم نه چله تموز
هموقدر فهمیدم دمین ای دنیا که آسونی د بعد سختی میه هنوز
این جشن ها هم چنین در میان کردهای ایزدی که در کردستان عراق، ارمنستان و جمهوری آذربایجان زندگی می کنند، برگزار می شود. خراسان یکی از جاهایی است که جشن چله تموز هنوز در آن کم و بیش وجود دارد. در تقویم محلی بیرجند «چله بزرگ» تابستان از اول تیرماه شروع میشود و تا دهم مردادماه ادامه مییابد و «چله خرد» تابستان از دهم مرداد شروع و تا سیام این ماه ادامه دارد. در جنوب خراسان از اول تیرماه تا دهم مردادماه را «چله تموز»، از دهم مرداد ماه تا آخر این ماه را «چله خرد»، از اول دیماه تا دهم بهمن ماه را «چله کلو»، از دهم بهمنماه تا آخر این ماه را «چله خرد» میگویند.
در قدیم روزهای بعد از نوروز را به دو چهل تقسیم میکردند. چل روز اول که چله معتدل است و چل روز بعد که روزهای گرما است. بعد از چله دوم چله تموز شروع میشود که داغ ترین روزهای سال است.

رواج آیین چله تابستان با نام «نوروز بل»
پس از یورش تازیان به ایرانزمین جشنها و آیینهای ایرانی رفته رفته به فراموشی سپرده میشد، اما مردم به دلیل علاقه زیادی که به آیینهای خود داشتند در هر گوشه از ایران زمین برگزار میکردند تا بتوانند این سنتها را پاسداری کنند. آیین چله تابستان پس از اسلام در زمان دیلمیان که خود را وارث حکومتهایی مانند اشکانیان و ساسانیان و هخامنشیان میدانستند رونق گرفت و به نام «نوروز بل» میان مردم رواج پیدا کرد.
زمان این اقدام مبدأ جدید سالشماری دیلمی شد که این مبدا دقیقا برابر است با روز دوشنبه هرمزد روز اولین روز از سال پنج هزار و ۴۵۴ باستانی یزدگردی قدیم و ۷۱ هزار و ۸۲ روز پیش از مبدا هجری شمسی است. مراسم آغاز سال جدید نوروز بل به طور متغیر وابسته به محل برگزاری و نحوه قراردادن پنج روز کبیسه بین سیزدهم تا هفدهم مرداد ماه برگزار میشود. جشن نوروزبل از قبل از اسلام بوده است. این آیین از دیلمان آغاز شده و تا پای کوه دماوند امتداد دارد و به آن در استان گیلان سال دیلمی میگویند و با اختلاف ۱۲ روز در استان مازندران نیز برگزار میشود و در آن ناحیه به تحویل سال طبری معروف است.
از زمانهای قدیم معتقد بودند که برافروختن آتش در نوروزبل موجب کاهش برف و سرما در زمستان میشود در اجرای این مراسم زیباترین لباسهای خود را می پوشیدند و پس از برافروختن آتش، سال نو را به یکدیگر تبریک میگفتند. در این فصل کشاورزان توان پرداخت باج و خراج را داشته و می توانستند با فروش محصول خود زندگیشان را سامان دهند و از همین رو سال نوی خود را در این زمان برگزار میکردند. در این جشن ۱۰ مرد با کلاه و شولای گالشی به میدان میآیند و دورتا دور آتش میچرخند و نوازندههای محلی موسیقی را با شدت و شور مینوازند. خورشید که در حال غروب باشد و زمان روشن کردن آتش فرا میرسد و هیزمهای آغشته به نفت که شعلهور میشوند، مردم به آن نزدیک میشوند و همه باهم این شعر را میخوانند:
گروم گروم گروم بل با صدای پرهیبت سوختن هیزم و برکشیدن شعله
نوروز ما و نوروز بل نوروز ماه و شعله آتش نوروزی
نو سال ببی، سال سوسال تازه باشد و سال روشنائی
نو بدی خؤنه واشو تازه باشد و تازه شود و خانه آباد و با برکت
پس از شعرخوانی همگی سال نو را به هم تبریک میگفتند. گالشان لباسهای کهنه خود شامل نمد، شولا و دیگر اضافاتی را که نمیخواستند برای سال بعد استفاده کنند در آتش میسوزاندند و به نوعی هم آتش را وسیله خبررسانی و هم جز مقدسات چهارگانه آفرینش میدانستند و در کنار آتش به ستایش اهورامزدا میپرداختند و از او برای سال جدید طلب خیر، نیکی و برکت میکردند.
بنا به روایتی دیگر فلسفه آیین نوروزبل را «آئین خراجی» دانستهاند به این معنا در زمانی که گالشان گندم خود را درو کرده، گل گاوزبان و فندق را به بازار عرضه میکردند و از گوسفندان خود شیر و دیگر محصولات لبنی را به دست میآوردند وقت آن میرسید تا اجاره، خراج یا مالیات خود را به ارباب یا فئودال بپردازند و سهم خود را برداشت کنند. برای سپاسگزاری از اهورامزدا در نوروز بل دور یکدیگر جمع میشدند و به شکرانه نعمت آتش روشن میکردند و سال جدید «خراجی» را به یکدیگر تبریک میگفتند.
امروزه نیز زرتشتیان در ۱۲ تا ۱۶ امرداد ماه به گونهای دیگر به اجرای این جشن می پردازند و همه در یزد به زیارتگاه پیر نارکی میروند و با سرود و نیایش اهورامزدا را به فردید دادن مهر و نعمت و زندگی میستایند و سرودهایی از اوستا را زمزمه کرده و به نیایش اهورامزدا(دانای هستی بخش) میپردازند./




نظر شما