سیدمحمد صدرهاشمی و عظمتی که نشان داد

سیدمحمد صدرهاشمی، در سال 1344 خورشیدی در محله شمس آباد اصفهان از پدری به نام سید مهدی از روحانیون و سادات اصفهان دیده به جهان گشود.

به گزارش ایمنا، صدرهاشمی پس از کسب مقدمات و مکتب، به مدرسه صدر اصفهان رفت و درس طلبگی را آغاز کرد، هم زمان به علوم جدید نیز روی آورد و در مدرسه صارمیه اصفهان شروع به تحصیل کرد. او پس از کسب دیپلم در مدرسه اتحاد و نیز دبیرستان گلبهار مشغول تدریس گردید. مدتی بعد او برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دانشسرای عالی زبان زبان فرانسه را انتخاب کرد.
بازگشت به اصفهان، تدریس، تألیف
علاقه او به ادب فارسی موجب شد او در دانشکده معقول و منقول رشته ادبیات فارسی را هم زمان ادامه دهد و سرانجام در سال 1317 – 1316 از هر دو دانشکده فارغ التحصیل شد و چون در هر دو دانشکده شاگرد اول بود، از دست وزیر فرهنگ وقت به اخذ جایزه مفتخر گردید و از آن تاریخ رسماً به خدمت وزرات فرهنگ در آمد. صدرهاشمی پس از چند سال تدریس در مدارس زنجان و ملایر، سرانجام در سال 1319 برای تدریس به زادگاهش اصفهان منتقل شد و تا پایان عمر در این شهر زیست. در این زمان که شروع به نگارش کتاب ارزشمند «تاریخ جراید و مجلات ایران» کرده بود، به نوشتن مقالات علمی و تاریخی در مجلات یادگار، وحید، یغما و فرهنگ و نیز روزنامه های نقش جهان و سرنوشت نیز مشغول بود. محمد صدرهاشمی از سال 1367 به دبیرستان فرهنگ رفت مدیریت این مدرسه را برعهده گرفت. تا پایان عمر، صدرهاشمی مدیریت این مدرسه را که در خیابان طالقانی بود در دست داشت. در سال 1330 او روزنامه چهلستون را نشر داد و در زمان خود از نشریات معتبر و موفق اصفهان بود. در سال 1338 بعد از تاسیس دانشکده ادبیات دراصفهان، از آن جا که وزارت فرهنگ آن زمان استاد دانشگاه در اختیار نداشت، لذا از فرهنگیان فرهیخته شهر برای تدریس در کلاس ها کمک خواسته شد که افرادی مانند محمدصدرهاشمی، محمد مهریار و ابرقویی از آن جمله بودند. صدرهاشمی تا پایان عمر و با وجود مشکلاتی که در بینایی و چشم او ایجاد شده بود از فراگرفتن علم و پژوهش دست نکشید و سرانجام در 30 فروردین 1344 در اصفهان دار فانی را وداع گفت و در آرامگاه خانوادگی در تخت فولاد به خاک رفت.
انتشار روزنامه چهلستون
در فضای آزادی که بعد از شهریور 1320 به وجود آمده بود، بسیاری از صاحب نظران و اهل قلم تلاش کردند از طریق انتشار روزنامه اثرگذاری خود را بر جامعه مخاطب انجام دهند. محمد صدرهاشمی صاحب امتیاز و مدیر مسئول روزنامه چهلستون گردید. او روز 18 شهریور 1330 نخستین شماره از روزنامه چهلستون را به چاپ رسانید و  در نخستین شماره روزنامه چهلستون نوشت «بالاخره اصرار دوستان و همشهریان عزیز ما را  هم وارد شغل خطیر روزنامه نگاری نمود». او در متن مقاله پس از بیان موقعیت و اهمیت مطبوعات در دنیای حاضر و قدرت آن ها در تاثیر گذاری بر تحولات مختلف، افزود «در کشور ما نیز کم و بیش، پس از وقایع شهریور، مطبوعات مقام خود را به دست آورده و اگر بعضی از همکاران ما تا اندازه ای جلوی قلم خود را بگیرند و خیلی زیاد در خصوصیات زندگی افراد وارد نشوند، و بی جهت با توشه های افترا آمیز و دروغ، روح مردم را آزرده و جریحه دار ننمایند ، به تدریج مطبوعات کشور ما هم به سرحد کمال رسیده» صدر هاشمی درباره سابقه خود افزود «نگارنده که سال های متمادی است خدمتگذار مطبوعات بوده و در اغلب جرید و مجلات پایتخت و اصفهان مقالاتی به اسم و یا بدون نام منتشر نموده ام، بی خوبی به مقام و موقعیت مطبوعات پی برده، برای این که در ردیف خدمتگذاران واقعی کشور محسوب گردم و از راه روزنامه نگاری نیز بتوانم خدمتی به آب و خاک کشور و هم وطنان عزیز بنمایم به فکر گرفتن امتیاز و انتشار روزنامه افتادم» درباره این که چرا نام چهلستون را برای روزنامه اش برگزید افزود «در هر روزنامه در هر شماره یک یا دو مقاله درباره معرفی شهر تاریخی و باستانی اصفهان نوشته شود. بنابر این چهلستون بیش تر یک روزنامه ادبی ، سیاسی ، تاریخی ، انتقادی خواهد بود. و کمتر پیرامون اغراض پست و خصوصیات اشخاص خواهد رفت»
روزنامه چهلستون در چهار صفحه و به قطع متوسط و به صورت هفتگی منتشر می شد. منش روزنامه نیز «ادبی، سیاسی، اجتماعی ، تاریخی» بود. نگاه مورخانه صدرهاشمی در تک تک شماره های چهلستون آشکار است. او در هر شماره یک یا دو ستون را به بیان نکات تاریخی اصفهان اختصاص داده است. نکاتی مربوط به چند قرن پیش که در آن شماره روزنامه به صورت «تیتر» می آمد. گویا حادثه دیروز اتفاق افتاده است. مثلاً در شماره 9 «شاه از اندرون به در آمد و در طالار طویله بار عام داد» که ماجرای به تخت نشستن شاه سلیمان صفوی را ذکر کرده است. نکته دیگر این که این مقالات تاریخی که رنگ ‌ژورنالیستی هم می گرفت،  حاصل تتبع و کوشش علمی خود او بود. اولین مطلبی که در همان شماره اول بدان اشاره دارد این نکته بود که قبر ابوعلی سینا در اصفهان قرار دارد. سلسله مقالاتی راجع به تاریخچه مدرسه چهارباغ تحت عنوان «از شاه سلطان حسین تا سیدالعراقین» از بهترین مجموعه مقالات این روزنامه است. این ستون روزنامه «گوشه ای از تاریخ نام داشت» ستونی نیز که به درج زندگی نامه یک شاعر و بیان شعر او می پرداخت ستون«ادبیات» بود آغاز به کار چهلستون با نخست وزیری دکتر محمد مصدق و اوج نهضت ملی ایران همراه بود. به همین خاطر نیز چهلستون با این نهضت همگام شد و حتی در یکی از مقالات روزنامه عنوان کرد مردم اصفهان بیش از سایر افراد کشور از شرکت استعمار طلب نفت سابق صدمه دیده و از این جهت حق دارند در پشتیبانی از دولت آقای دکتر مصدق پیشقدم باشند»
هر چه زمان می گذشت و شور نهضت ملی بیش تر می شد، اخبار مربوط به اصفهان نیز در روزنامه جایگاه پر رنگ تری می یافت، صدرهاشمی نیز نتوانست در جدال های لفظی میان مطبوعات بی طرف بماند و در همان ابتدای کار با روزنامه «پل» یک جدال قلمی را پی گرفت و سلسله مقالاتی تحت عنوان «از پل شادلو تا روزنامه پل» را در روزنامه به قلم آورد.


تعطیلی روزنامه چهلستون
با وجود اهمیت و جایگاه والایی که روزنامه چهلستون به دست آورد اما بیش از 190 شماره از آن منتشر نشد. درباره علل توقیف نشریه باید گفت، خفقانی که بعد از کودتای 28 مرداد 1332 بر سراسر کشور حاکم شده بود، اجازه نمی داد چهره های مستقلی مثل محمدصدرهاشمی صاحب روزنامه باشند. هم چنین قانون جدید مطبوعات که به هدف تنگ تر کردن فضا برای نشر اندیشه ها وضع شده بود، کارمندان دولت را از داشتن نشریه منع می کرد. صدرهاشمی در یکی مانده به آخرین شماره روزنامه یعنی شماره 189 در سال 1334 به این قسمت از قانون اعتراض داشت «علاوه بر ایرادات متعددی که به قانون جدید مطبوعات گرفته شده، این که در این قانون حق داشتن امتیاز را از کارمندان دولت سلب کرده ، از نظر حقوقی صحیح نیست. زیرا که با گرفتن امتیاز حقی بر گیرنده ثابت می شود که آن را نمی توان لغو کرد. علاوه بر این که هیچ قانونی عطف به ما سبق نمی شود» اما این اعتراضات راه به جایی نبرد صدرهاشمی ناامیدانه در آخرین شماره یعنی شماره 190 در سال 1334 راجع به رنگ به رنگ شدن قوانین مطبوعاتی نوشت  «شما ملاحظه بفرمایید در این چند سال اخیر چند قسم قانون برای مطبوعات نوشته شده است و انطباق هر کس با هر کدام از این قوانین تا چه اندازه مشکل و صعب است. یک روز مطبوعات به اندازه ای آزاد می شوند که هر کس و هر بی مایه ای، قلم به دست می گیرد و بدون هیچ گونه قید و شرطی حتی داشتن سواد، به نشر روزنامه می پردازد.  پس از چندی این قانون از بین می رود و قانون سخت تر و مشکل تر جای آن را می گیرد و عده ای قهراً از صف مطبوعات خارج می شوند. اگر در هر نوبت کسانی که خارج می شوند لااقل آنهایی بودند که صلاحیت نداشتند، بد نبود. اما متاسفانه درهر نوبت صلحا و اتقیا کنار می روند و باز مشتی ناصالح باقی می ماند»
بدین ترتیب روزنامه چهلستون بعد از حدود چهار سال تعطیل گردید. مجموعه 190 روزنامه چهلستون به مانند آیینه ای بخش های زیادی از تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شهر اصفهان را در زمان انتشارش منعکس می کند که برای پژوهشگران این دوره بسیار مفید است.
نشان دادن عظمت مطبوعات ایران
علاقه فراوان استاد صدرهاشمی به مطبوعات را می توان از آن جا فهمید که در کتابخانه خود گنجینه ارزشمندی از دوره های روزنامه های سراسر ایران را نگه داری می کرد. او در خلال تحقیقات خود به این نتیجه رسید که تاریخچه ای از هر روزنامه و دست اندرکاران آن را بنویسد. چنین شد که کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران به قلم آورده است این کتاب شاهکار استاد صدرهاشمی است. وی انگیزه تألیف این کتاب را «نشان دادن عظمت مطبوعات» عنوان می کند. مولف در مقدمه کتاب به سال 1361 آورد:«متأسفانه با همه اهمیتی که تاریخ مطبوعات کشور ما داشته، تا کنون تاریخ جامعی برای آن تدوین نگردیده، و جز فهرست مختصری که مرحوم تربیت تنظیم نموده، تا کنون تاریخی برای مطبوعات ایران نوشته نشده است. تاریخ مطبوعات علاوه بر این که معرف یک قسمت عمده از آثار فضلا و دانشمندان کشور می باشد، خود فی نفسه نیز تاریخ مستقلی است. به واسطه همین اهمیت موضوع است که از چند سال پیش که نگارنده مشغول جمع آوری نمونه های مختلف مطبوعات بودم، به فکر تنظیم و تدوین چنین تاریخی بر آمدم. چون موضوع بی سابقه و به قدری ورود بدان مشکل بود، که با همه کوششی که اینجانب برای اتمام آن داشتم، با وجود این متجاوز از ده سال طول کشید»
صدرهاشمی در بخشی دیگر از مقدمه آورده است: «تدوین و تالیف کتاب و به ویژه موضوعات تاریخی که محتاج مراجعه و پرسش از دیگران می باشد، به اندازه ای در کشور ما کار مشکلی است، که تا کسی وارد بدان نگردد، به اشکالات آن پی نخواهد برد. شاید قابل قبول نباشد که نگارنده برای اطلاع از چگونگی و طرز انتشار هر یک از جراید و مجلات فارسی، و آشنایی به وضع زندگی مدیران آنها چه زحمات و مشقات طاقت فرسایی را متحمل گردیده ام. برای این منظور چه مسافرت های دور و درازی را پیش گرفته ام و تازه در ضمن عمل دیده شده که نسخ بعضی از جراید و مجلات فارسی به کلی نایاب و دسترس بدان ها اگر محال نباشد لااقل خیلی مشکل است»
تاريخ جرايد و مجلات ايران، مهم ترين تأليف مرحوم صدر هاشمي و مستندترين کتابي است که در زمينه‏ روزنامه‏ها و مجلات ايران تا سال 1320 به رشته‏ي تحرير درآمده است و با وجود انتشار تأليفات متعدد ديگر در اين زمينه، هنوز هم از اعتبار و ارزش والايي برخوردار است. آن مرحوم اين مجموعه‏ چهار جلدي را که يک سند تاريخي معتبر محسوب مي‏ شود، بين سال هاي 1327 تا 1332 ه ش در اصفهان چاپ و منتشر کرد و چاپ دوم اين کتاب ارجمند، در سال 1362 به سرمايه‏ انتشارات کمال انتشار يافت. سرانجام تاریخ جراید و مجلات فارسی از سال 1327 به تدوین نهایی رسیده و راهی چاپخانه می شدند تا جلد چهارم و آخر آن که در سال 1332 به چاپ رسید. این تاریخ از این جهت مهم است که بدانیم روزنامه هایی که از این سال ها به چاپ می رسیدند، باطبع در کتاب ذکری از آن ها نیست. بدین خاطر باید گفت کتاب صدرهاشمی تاریخچه مطبوعات ایرانی از آغاز تا پایان دوره رضاشاه است.  مولف بعد از مقدمه چندین صفحه ای که حاوی سرگذشت مطبوعات ایران است، با حرف «آ» به روزنامه «آئینه» می رسد که در شیراز منتشر می شده است. آخرین روزنامه مطرح شده نیز «یگانگی» است. از آن جهت که صدرهاشمی بعضی از مدیران جراید آن روزگار را از نزدیک می شناخته و حتی در روزنامه های مذکور قلم زده است، آن چه راجع به مدیران جراید شهر اصفهان به زبان آورده است، بسیار مورد وثوق است. مثلاً در مدخل روزنامه کامکار او تصریح دارد که در دوران جوانی در سال 1306ش خود وی در روزنامه کار می کرده و مقاله می نوشته است. کل چهار جلد کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران در 1222 صفحه بارها به چاپ رسید تا این که آخرین بار در سال 1363 در دو مجلد توسط انتشارات کمال(اصفهان) به چاپ رسید.
ترجمه ها و مقالات
زنده ياد صدر هاشمي تا آخرين روزهاي زندگي دست از مطالعه و تحقيق برنداشت و علاوه بر تدريس، با نوشتن مقالات تحقيقي و ترجمه و تأليف کتاب، آثاري پر ارزش از خود به يادگار گذاشت. کتاب«شعر و شاعری در عصر صفویه» توسط صدرهاشمی تالیف شده و در آن تاریخ اجتماعی ایران در عصر صفوی و چگونگی شعر و شاعران در آن دوران را بررسی کرده است. چاپ سوم کتاب در سال 1341 توسط انتشارت مشعل در اصفهان صورت گرفت. کتاب «تاریخ کربلا و جائر حسین» اثر از دکتر عبدالجواد کلید دار است که صدرهاشمی آن را ترجمه نموده در سال 1337 در اصفهان به چاپ رسانید. «عشاق قندهار» این کتاب توسط کنت دو گوبینو نویسنده فرانسوی نوشته شده و صدرهاشمی آن را ترجمه و در روزنامه نقش جهان به چاپ رسانید. از محمد صدرهاشمی ده ها مقاله در مجلات و روزنامه های معتبر به چاپ رسیده که بیش تر صبغه تاریخی و ادبی دارند. جا دارد مقالات او از میان سطور روزنامه ها و مجلات بیرون آورده شده و به صورت یک جا به چاپ برسند. «جادوگر مشهور» این کتاب نیز از کنت دو گوبینو است که توسط صدرهاشمی ترجمه و منتشر شده است.
کتابخانه‏ صدر هاشمي
شادروان صدر هاشمي به کتابخانه‏ شخصي خود که از دوران طلبگي ايجاد کرده بود، تا پايان عمر توجه داشت و در تهيه‏ کتابهاي فارسي و عربي، کوشش‏هاي فراوان مبذول مي‏کرد و تا پايان عمر خود کتاب هاي با ارزشي گردآوري کرد که اگرچه از لحاظ کميت، بيش از دو هزار جلد نيست، اما از لحاظ کيفيت بسيار با ارزش است. کتاب ها در همه‏ زمينه‏هاي علوم و معارف انساني است. اما سهم کتاب هاي ادبي و تاريخي و جغرافيايي در اين مجموعه، بيش از کتاب هاي ساير رشته‏ها است. تعداد پنجاه و سه جلد نسخه‏ خطي نيز در مجموعه‏ي صدر هاشمي وجود دارد که مخصوصاً کتاب قصص الخاقاني در ميان آن کتاب ها اعتبار و ارزش فراوان دارد. از اين کتاب که در مورد مختصر حالات صفويه و داستان محاصره‏ي قندهار، تأليف وليقلي شاملو است، يک نسخه در کتابخانه‏ ملي فرانسه در پاريس، يک نسخه در کتابخانه‏ مجلس شوراي اسلامي و يک نسخه نيز در کتابخانه‏ي بريتانيا در لندن موجود است و شادروان دکتر سيد حسن سادات ناصري در تصحيح و چاپ کتاب قصص الخاقاني، با تهيه‏ نسخه‏ عکس از آن توسط کتابخانه‏ مرکزي دانشگاه اصفهان، از اين نسخه نيز استفاده نمود.
آن مرحوم تا روزهاي آخر عمر دست از تهيه و خريد کتاب براي کتابخانه‏ خود برنداشت و هر کتاب تازه‏اي که منتشر مي‏شد چنان چه مورد علاقه‏ او بود، تهيه مي‏ نمود. از ديگر نکات قابل توجه کتابخانه‏ شادروان صدر هاشمي که بر ارزش و اعتبار مجموعه‏ آن مرحوم افزوده است، وجود مجموعه‏ گرانبها و نفيسي از روزنامه‏ ها و مجلات مهم قديمي است که احتمالا مرحوم صدر هاشمي به خاطر نگارش کتاب تاريخ جرايد و مجلات ايران، ناگزير و يا علاقه‏ مند شده بود که براي توصيف و بيان مشخصات روزنامه‏ ها و مجلات در کتاب خود، آنها را شخصا براي کتابخانه‏ خويش تهيه کند.
تعداد قابل توجهي روزنامه و مجله، چه به صورت کامل يا ناقص و گاه حداقل يک شماره، در مجموعه‏ آن مرحوم وجود دارد که امروزه جزو روزنامه ‏ها و مجله‏ هاي ناياب و کمياب محسوب مي‏ شود و همان‏ گونه که قبلاً گفته شد، بخشي از اهميت و اعتبار مجموعه‏ صدر هاشمي بسته به وجود آن روزنامه‏ ها و مجله‏ ها است که کمتر در مجموعه‏ هاي شخصي يافت مي‏ شود. اسامي برخي از اين روزنامه‏ ها به اين قرار است: آتشگاه، آفتاب شرق، اتحاد، اتحاد اسلام، اتفاق اسلام، اختر مسعود، اخگر، ارژنگ، اصفهان، اطلاع، انجمن اصفهان، انجمن بلديه، انجمن مقدس ملي اصفهان، ايران، باختر امروز، پارس، تجدد ايران، تربيت، ثريا، جهاد اکبر، چهره‏نما، چهلستون، حبل المتين، دحو، دعوة الاسلام، راه نجات، روزنامه‏ي رسمي دولت ايران، زاينده ‏رود، زبان زنان، سپاهان، سپنتا، سرنوشت، شرق، شفق سرخ، صبح صادق، صداي اصفهان، صور اسرافيل، طوفان، عرفان، عصر جديد، قانون، مساوات، معرفت، ميهن، ناقور، ناهيد، نداي وطن، نسيم شمال، نقش جهان، نهضت شرق، وطن و وقايع اتفاقيه.  از نمونه مجله‏ هاي معتبر موجود در مجموعه‏ مذکور به اين عناوين بايد به مجلات آفتاب، آموزش و پرورش، ارمغان، ايرانشهر، بهار، تحفة الادبا، تعليم و تربيت، دانش، دانشکده، راهنماي کتاب، سخن، علم و هنر، کاوه، مهر، نوبهار، وحيد، هنر و مردم، يادگار و يغما اشاره کرد.
اهدای کتابخانه به دانشگاه اصفهان
محمد صدرهاشمی در وصیت نامه خود اجازه کلیه کتاب هایش را به برادران سپرده بود. آن ها نیز کتابخانه نفیس او را که شامل 53 کتاب خطی و بیش از دو هزار کتاب چاپی و ده ها دوره روزنامه بود در سال 1344 به دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان اهدا کردند. این کار باعث شد در این چند دهه کتاب های ارزشمند مذکور کمک زیادی به پژوهشگران و دانشجویان بنماید. با وجود اين در وصيت ‏نامه‏ خود کليه‏ کتاب هايش را به برادرانش، آقايان مهندس علي صدر هاشمي، مهندس صدر هاشمي و دکتر حسن صدر هاشمي واگذار کرد تا به هر نحوم که صلاح بدانند از آن نگهداري نمايند و برادران آن مرحوم نيز از سر توجه به دانش دوستي و معرفت طلبي وي و هم چنين براي حفظ نام و آثار نيک برادر دانشمند خود، کتابخانه‏ نفيس آن مرحوم را به دانشکده‏ ادبيات دانشگاه اصفهان اهدا نمودند.
در کتابخانه‏ مرکزي دانشگاه اصفهان چهار کتابخانه‏ شخصي نگاهداري مي‏شود که در نوع خود از مجموعه‏ هاي بسيار ارزشمند و کم‏ نظير به شمار مي‏روند. اين چهار مجموعه عبارتند از کتابخانه‏ شخصي شادروان محمد باقر الفت، کتابخانه‏ شخصي شادروان سيد محمد صدر هاشمي، کتابخانه‏ شخصي شادروان دکتر امير سيد حسن يزدگردي و کتابخانه‏ شخصي شادروان بدرالدين کتابي. کتابخانه‏ الفت در سال 1343 به صورت وقف و کتابخانه‏ هاي صدر هاشمي، يزدگردي و کتابي به ترتيب در سال هاي 1365، 1344 و 1370  به صورت اهدايي به دانشگاه اصفهان واگذار گرديده است.

سیدمحمد صدر هاشمي از نخستين روزهاي تأسيس دانشکده‏ ادبيات اصفهان در سال 1337، به تدريس سخن سنجي و سبک شناس در آن دانشکده همت گماشت و تا آخرين روزهاي حيات خود، آن را مهم ترين وظيفه‏ ادبي خود مي ‏دانست. مجموعه‏ شادروان صدر هاشمي اکنون در کتابخانه‏ مرکزي دانشگاه اصفهان نگهداري مي ‏شود و مورد استفاده‏ دانشجويان و دانش پژوهان قرار دارد./
کد خبر 237208

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.