غلیان و تاریخ پیدایش آن

تاریخ پیدایش غلیان به احتمال قوی به روزگار شاه صفی و فرزندش شاه عباس دوم برمی گردد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران شهر، تاریخ غلیان به احتمال قریب به یقین به روزگار شاه صفی و فرزندش شاه عباس دوم برمی گردد و در متون روزگار صفوی به بعد گاه به این نام برخورد می کنیم از جمله: صائب، محسن تأثیر، یغمای جندقی و...   
امروزه بیشتر غلیان را با قاف می نویسند و شاید درست نباشد. حال به بررسی لغوی و تاریخ آن به نقل از کتاب تاریخچۀ چپق و غلیان نوشتۀ احمد کسروی و کتاب های لغت پرداخته می شود.   
 لفظ غلیان به معنی حقه استعمال شود، چرا که آب حقه[1] به سبب کشیدن به جوش می آید. بعضی غین را به قاف بدل کرده قِلیان به کسر قاف خوانند، و بعضی گویند غَلَیان به فتح اول و دوم لفظی عربی است به معنی جوش ، دراین صورت به فتح اول باید باشد و فارسی زبانان به جهت تخفیف، لام را ساکن کنند. (از غیاث اللغات ) و (آنندراج ).نارجیله . ارکیلة. (المنجد ذیل نرجل ).
احمد کسروی در «تاریخچۀ چپق و غلیان » گوید: احتمال قوی می رود که غلیان را ایرانیان پدید آورده باشند و نُخست غلیان در ایران ساخته شده باشد؛ زیرا به حتم اروپائیان آن را نداشته اند و نمی شناخته اند و از این رو است که تاورنیه  و دیگران ناچار بوده اند برای شناساندنِ غلیان، در سفرنامه های خود یکایک تکه های آن را با چگونگی پر کردن و کِشیدن آن توضیح دهند. شصت، هفتاد سال پس از تاورنیه، در پادشاهی شاه سلطان حسین ، محمدرضا بیگ نامی به فرستادگی از سوی پادشاه به دربار لوئی چهاردهم پادشاه فرانسه رفته، و هنوز تا آن هنگام اروپاییان غلیان را نشناخته بودند و از غلیان کشی محمدرضا بیگ در شگفت می شدند و به تماشا می ایستادند. همچنین بی شک عثمانیان آن را نساخته اند؛ زیرا تاورنیه در سفرهای خود از خاک عثمانی گذشته و به ایران آمده، غلیان را در گفتگو از ایران و ایرانیان یاد
می کند و هیچ گاه نمی گوید آن را در عثمانی نیز دیده بوده است. از این شواهد پیداست که این افزار شگفت دودکِشی میوۀ هوش و اندیشۀ ایرانیان بوده است که باید گفت هنری نشان داده اند و همچون عثمانیان و انگلیسیان در تاریخچۀ دودکِشی جایی برای خود بازکرده اند، و آنچه این را استوارتر می کند این است که نام های تکه های آن از سر غلیان و میانه و میلاب[2] و نی و شیشه از زبان فارسی گرفته شده است ولی جای گفتگوست که خود غلیان چه واژه ای است و از چه زبانی گرفته شده ؟ آیا از «غلی» عربی بمعنی جوشیدن است ؟ اگر چنین است باز جای بحث است که چرا از خود فارسی نامی برای آن برگزیده نشده است ؟
باری غلیان از آغازهای دودکشی در ایران شناخته می بوده و بکار میرفته است؛ زیرا تاورنیه که در زمان های شاه صفی و پسرش شاه عباس دوم و نواده اش شاه سلیمان به ایران سفرها کرده، بارها از این افزار دودکشی یاد کرده است و از سخنان او چنین برمی آید که غلیان در میانۀ زمان شاه صفی و پسرش شاه عباس ساخته شده، و از این رو بگفتۀ او شاه صفی چپق ، ولی شاه عباس غلیان می کشیده است . بهر حال از پیدایش غلیان نتیجه ای هم پیدا شده است و آن اینکه برای غلیان گونۀ دیگری از توتون برگزیده اند و آن را از روی همان نامِ اروپایی گیاه، تنباکو نامیده اند[3]. با پیدایش غلیان دودکشان در ایران به دو دسته گردیده اند: غلیانکشان و چپقکشان . درباریان بیشتر غلیان و ملایان بیشترشان چپق را برگزیده اند. اعیان ها در خانۀ خود آبدارخانه داشتند تا هرگاه غلیان خواستند داده شود. در میهمانی ها نیز بایستی نوکر غلیان به دست گیرد و همراه آقا برود. برای سفر نیز اندیشه بکار برده ، قُبُل و منقل[4] پدید آوردند که در میان راه پیاپی به روی اسب نیز غلیان کشند و نی های دراز مارپیچ برای همین بوده است. در مجلۀ ایران آباد (شمار١٣ ۀ فروردین ١٣٤٠ ) چنین آمده : برای اولین مرتبه نام غلیان در زمان شاه صفی آن هم بوسیلۀ تاورنیه(١٦٨٩ - ١٦٠٥م .) بازرگان فرانسوی شنیده می شود. وی گوید:«حاکم قم مالیات تازۀ غیرقانونی بر میوه وضع کرده بود. شاه صفی از این امر آگاه شد و حاکم را به اصفهان احضار کرد و به پسر او که «غلیان چاق کن » پادشاه بود فرمان داد که پدرش را بکشد او هم ناچار اجرا کرد». به این ترتیب معلوم می شود که در اواسط قرن یازدهم هجری غلیان کشیدن در ایران معمول بوده است و ظاهراً از ایران به ترکیه و هند و عراق عرب و سایر نقاط رفته است. در هر صورت غلیان قریب دو قرن با تشریفات و مراسمی خاص در ایران و ترکیه و سایر ممالک خاورمیانه معمول بوده است. کوزۀ غلیان گاه از بلور، گاه از شیشه و گاه از نوعی کدو تهیه می شده است. کوزۀ غلیان های سفری را از پوست نارگیل می ساختند(و بهمین سبب عرب ها غلیان را «نارجیله » گویند و در زبان فرانسوی نارگیله  نامند). بهترین میانه های غلیان در نطنز از چوب گلابی و گردو ساخته می شد. سر غلیان را مانند سر چپق از گِل مخصوص در کوره پزی های قُم آماده می کردند. بادگیر آن از مس و نقره و حلبی و گاهی از طلای جواهرنشان تهیه می شد. بهترین نی پیچ که گاه طول آن تا چهار متر می رسید از دستِ کارِ استادان اصفهانی بود. غالبِ اشخاصِ باسلیقه یک سرِ نی پیچِ فلزی همراه داشتند و به نی غلیان یا نیِ پیچ می زدند تا دهانشان به نیِ غلیان دیگران آلوده نشود. بهترین تنباکوی ایران را از مزارع اطراف شیراز می آوردند و کارشناسانی برای نم کردن تنباکو و آتش گذاردن سر غلیان و کم و زیاد کردن آب غلیان در آبدارخانه ها و قهوه خانه ها کار می کردند. اما بالاخره با متداول شدن سیگار دستگاه غلیان برهم خورد و اعتبار و اهمیت آن از میان رفت.
 
[1] - منظور کوزۀ غلیان است.
[2] - نای مانندی از چوب تراشیده، بلندتر از وجب که یک سر آن را در میانۀ غلیان استوار کنند و سر دیگر را درون آب جای گذارند و دود از آن گذرد و در آب درآید و بار دیگر به گلوی قلیان کِش برآید.(لغت نامۀ دهخدا). امروزه این وسیله را شکاری گویند.
[3] - از نباتات بومی آمریکا است و که برگهای آن را خشک و سپس لوله و یا بریده و یا خرد کرده و  به طُرقِ مختلف می کِشند و این گیاه که بومی جزیرۀ کوچکی از امریکا می باشد موسوم به تاباگو در سال ٩٦٨ ه . ق . بذرش را از آمریکا به فرنگستان آورده زراعت کردند و محتوی مادۀ سمی خطرناکی است موسوم به نیکوتین و در بدن انسان دارای آثاری است که کاملاً مقابله می کند آثار چای و قهوه را. و کشیدن برگ تنباکو سزاوار نیست ... و در بیشتر ممالک متمدن خرید و فروش تنباکو انحصاری است و زراعت آن نیز تحت مراقبت دولت می باشد... (فرهنگ ناظم الاطباء). به فرانسه تاباک و به اسپانیولی تاباکو و اصل آن از جزیرۀ تاباگو ، یکی از جزایر آنتیل کوچک است . که برگ آن را بصورت های مختلف برای تدخین یا انفیه(هر دارویی که به بینی کشند) و یا جویدن ، آماده سازند.این گیاه که از نوع گیاهان سولانسه است ارتفاع آن تا به دو متر و طول برگ آن تا٧٠ سانتیمتر و عرض آن تا٦٠ سانتیمتر می رسد و بوسیلۀ اسپانیولها وارد اروپا شد و ژان نیکو  سفیرکاترین دو مدیسی آن را در فرانسه رواج داد و امروز تقریباً در کشورهای دنیا آن را کشت کنند و مهمترین مراکز کشت این گیاه در کوبا، جاوه و سوماترا و ایالات متحدۀ امریکای شمالی و بالکان ،آسیای صغیر... است برگ این گیاه دارای آلکولوئید خطرناکی بنام نیکوتین است که از زهرهای کشنده است . (از فرهنگ لاروس ).
[4] - لوازم . اثاثه . افزار و آلات . گویا اصلاً قسمتی از لوازم و اثاثه و زین وبرگ الاغ است. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده ).

انتهای پیام/
32/28/15
کد خبر 230074

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.