وصال پس از سالها فراق!

خبرگزاري ايمنا:بازگشت جزایر سه گانه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی به مام میهن در ۹ آذر سال۱۳۵۰ از جمله حوادث مهم تاریخ معاصر کشور است. رویدادی که پس از گذشت چند دهه همچنان یکی از کابوس های برخی دول عربی همسایه است.

به گزارش ايمنا، جزیره تنب بزرگ در فاصله ۳۱ کیلومتری از جنوب جزیره قشم، ۱۵۶ کیلومتری از بندرعباس، مرکز استان هرمزگان و در فاصله ۴۳ کیلومتری از شمال خاوری جزیره ابوموسی واقع شده‌است. طول و عرض آن ۹/۳ در ۷۵/۳ کیلومتر ومساحت آن ۳/۱۰ کیلومتر مربع بوده و مرتفع‌ترین نقطه جزیره تنب بزرگ ۵۳ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. تنب بزرگ در پانزده کیلومتری شمال غرب خط منصف خلیج‌فارس (خط میانی محاسبه شده نسبت به دو کرانه ایرانی و عربی در شمال غرب و جنوب) قرار دارد و فاصله‌اش با نزدیکترین کرانه‌های امارت متحده عربی (جزیره‌الحمر از امیرنشین راس‌الخیمه) ۶۹ کیلومتر است. این جزیره تقریباً گرد و قطر ان در حدود چهار کیلومتر است. خاک جزیره شنی و خشک است.
جزیره تنب کوچک مثلثی شکل و در ۱۵ کیلومتری غرب جزیره تنب بزرگ قرار دارد . فاصله آن تا مرکز استان هرمزگان٬ شهر بندر عباس حدود ۱۶۹ کیلومتر می‌باشد. نزدیکترین بندر ایرانی به این جزیره بندر خمیر و بندر لنگه با ۷۵ کیلومتر فاصله است. بزرگترین ضلع جزیره ۱.۹ کیلومتر و مساحت آن حدود ۲,۱ کیلومتر مربع است. این جزیره کاملا نظامی است و مرتفعترین نقطه آن از سطح دریا تپه زهرا است که ۳۵ متر ارتفاع دارد.
جزیره ابوموسی یا بوموسو جزیره‌ای مربعی شکل در جنوب خلیج فارس با مساحت در حدود ۲۵ کیلومتر مربع می‌باشد.بلندترین نقطه آن کوه حلوا با حدود ۳۶۰ متر ارتفاع می‌باشد. فاصله میان این جزیره و جزایر تنب به دلیل عمق مناسب آب، تنها مسیر قابل کشتیرانی برای نفتکش‌های بزرگ است. جزیره ابوموسی جنوبی‌ترین جزیره ایرانی آبهای خلیج فارس است. این جزیره در ۲۲۲ کیلومتری بندرعباس، ۷۵ کیلومتری بندر لنگه، ۶۰ کیلومتری شمال امارت شارجه در امارات متحده عربی واقع شده‌است. و ۱۶۰ کیلومتر از تنگه هرمز فاصله دارد.
جزایر مذکور تا گذشته‌های دور بنا بر نوشته‌های مورخان و نقشه‌های موجود جزوی از قلمرو ایران محسوب می‌گشت. بطوری که گاه مناطق ساحلی خایج فارس و جزایر آن تابعی از لنگه،‌ گاه جزئی از هرمز و گاه تحت حوزه فارس و کرمان بود.در دوران صفویه،‌نادر و کریم خان هرگاه اعراب آن سوی خلیج فارس اغتشاش یا دست‌اندازی به جزایر یا سواحل قسمت ایرانی می‌کردند شدیداً‌ سرکوب و تأدیب می‌گشتند. مناقشات در این مورد از زمان ضعف حکومت ایران از اواسط سلطنت فتحعلیشاه و حضور دول قدرتمند آن روزگار آغاز گردید و به مرور بالا گرفت.در ۱۸۱۹ برابر ۱۱۹۷ سواحل جنوبی خلیج فارس که در آن زمان ساحل دزدان نامیده میشد به تصرف بریتانیا درآمد و آن دولت به عنوان قیم امور شیوخ آن منطقه شناخته شد.با توجه به ضعف مفرط دولت مرکزی ایران پس از شکست از روسیه و به دنبال آن سلسله عهدنامه‌های عجیبی که دولتمردان قاجاری با دولتهای بویژه روسیه و انگلستان منعقد میکردند، چشم طمع بریتانیا به خلیج فارس و بالطبع جزایر آن نیز دوخته شد.از دهه ۱۸۴۰ به بعد اقدامات بریتانیا در جزایر مذکور به علاوه قشم و سیری افزایش یافت که با اعتراضات مکرر دولت وقت ایران از جمله یادداشت اعتراضی سال ۱۸۴۰ حاجی میرزا آقاسی صدر اعظم مواجه گشت. در تمام سالهای آتی پاسخ دولت انگلستان به اعتراضات همیشگی اسران سیاست زور و ادعای بی صاحب بودن جزایر مذکور است.آنها حتی یکبار پیشنهاد ترک ادعای مالکیت بر قشم و سیری در ازای تحویل جزایر سه‌گانه را نمودند که بشدت رد شد.نکته جالب توجه اینکه پس از اقدام ایران مبنی بر برافراشتن پرچم در جزیره سیری و اعتراضات به تحرکات انگلستان و شیوخ شارجه و رأس‌الخیمه، شعبه اطلاعات وزارت جنگ انگلستان نسخه‌ای از نقشه ۱۸۸۶ که در آن جزایر مذکور به رنگ خاک ایران بود را به ناصرالدین شاه داد و این نقشه در سال ۱۸۹۱ تجدید چاپ شد. در سال‌های ۱۸۹۲ و ۱۸۹۷ به دستور لرد کرزن نقشه‌هایی از ایران تهیه شد و در این موارد نیز جزایر مذکور جزئی از خاک ایران هستند.لازم به ذکر است اعتراض ایران در مقابل کشوری مانند انگلستان در آن روزگار حداکثر اقدامی است که دولت ضعیف قاجار می‌توانسته است انجام دهد.حتی در اواخر زمان مظفرالدین شاه و اغتشاشات ناشی از انقلاب مشروطه، دولت ایران پرچم را در جزایر حد فاصل سالهای ۱۹۰۳ تا ۱۹۰۴برافراشته کرد که با پائین کشیده شدن آن توسط انگلستان مواجه شد.نکته حائز اهمیت اینکه در اوج ضعف ایران در زمان نیابت سلطنت عضدالملک و ناصرالملک با توجه به صغر سن احمدشاه طی سالهای ۱۲۸۸ تا ۱۲۹۴ دولت ایران از اعتراضات همیشگی خود از اشغال این جزایر دست برنداشت و هرگز حتی در بدترین شرایط نیز آنرا نپذیرفت.
با این وجود حتی از همان زمان نیز نقشه‌هایی موجود است که بخوبی نشان می‌دهد در نظر حکام کشورهای مذکور این موضوع لفاظی سیاسی بیش نیست و از نظر آنان نیز حاکمیت ایران بر این جزایر مبرهن است.از جمله این اسناد می‌توان به نقشه شرح وضعیت دریانوردی در خلیج فارس که در سال ۱۷۸۶ توسط جان مک کلئور تهیه شده ‌است، یادداشت‌های جغرافیایی مربوط به امپراطوری ایران که توسط جی. ام. کیز مشاور سیاسی سرجام ملکم سال ۱۸۱۳ به چاپ رسیده‌است، چاپهای اول و دوم (۱۸۸۳- ۱۸۶۴) کتاب وزارت دریاداری انگلستان تحت عنوان راهنمای دریایی خلیج فارس، جزایر در نقشه اداره جنگ انگلستان که در سال ۱۸۸۷ تهیه شده ، نقشه لرد کروزن از ایران مورخ ۱۸۹۲ و بسیاری دیگر از این دست اشاره کرد.
پس از جنگ جهانی دوم و تضعیف تدریجی موقعیت بریتانیا در دنیا و بالطبع خاورمیانه،‌تلاشها برای پس گرفتن این مناطق شدت گرفت. مذاکراتی که توسط «سر ویلیام لوس» نماینده ویژه بریتانیا در امور جزایر و «امیرخسرو افشارقاسملو» نماینده ویژه و سفیر ایران در بریتانیا پی گیری شد، ماه‌ها ادامه یافت تا سرانجام در ۱۹۷۰ برابر ۱۳۴۹ به این نتیجه رسیدند که دو جزیره تنب که در بالای خط میانه و نزدیک ساحل ایران است، بدون ردو بدل شدن هیچ توافق نامه‌ای به ایران پس داده شود و در مورد ابوموسی، یک تفاهم‌نامه اعمال حاکمیت مشترک ایرانی-شارجه‌ای با دراختیار گذاشتن امنیت کل جزیره به ایران در نظر گرفته شود.این توافق که از سوی ایران به امضاء عباسعلی خلعتبری وزیر امور خارجه وقت کشور رسیده و از سوی شارجه به امضاء بریتانیا به عنوان قیم آن رسیده است بود موجب بازگشت این جزایر به کشور پس از دهه‌ها جدائی شد. سرانجام در تاریخ ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ برابر ۹ آذر ۱۳۵۰ با ورود نیروهای ارتش و استقبال استقبال شیخ محمد القاسمی، حاکم شارجه از فرماندهان ارتش ایران در ناو آرتمیس این رویداد تحقق یافت.لازم به توضیح است در جریان این عملیات سه تن از سربازان وطن به اسامی سروان رضا سوزنچی، مهناوی حبیب سلکی کهریزی و ناوی آیت‌الله خانی به شهادت رسیدند.با فشارهای دولت انگلستان بر دولت وقت ایران، ایران مجبور شد حاکمیت نیم‌بندی را برای شارجه در ابوموسی بپذیرد بدین ترتیب که شهروندان ایران و شارجه از حقوق مساوی برای ماهی گیری در دریا برخوردارند، و پرچم شارجه (نه امارات)، (فقط) در بالای پاسگاه پلیس (شارجه) با توجه به حضور برخی اتباع شارجه در ابوموسی برافراشته می‌شود. این تفاهم نامه در مورد ایران به برافراشتن پرچم در تمام نواحی که تحت صلاحیت ایران است و در مورد شارجه فقط به برافراشتن پرچم در پاسگاه پلیس آن اشاره دارد که بیانگر حاکمیت و سلطه ایران بر جزیره است. زیرا وظیفه ارتش حفظ حدود و مرزها و استقلال کشور و وظیفه پلیس حفظ نظم داخلی در حدود صلاحیت خود می باشد. لازم به ذکر است دو روز پس از این واقعه با پیوستن ۶ شیخ نشین به یکدیگر کشور امارات عربی متحده متولد شد.
علی نجیمی
کد خبر 171236

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.