آقای دکتر دانشجو از سرعت رشد علمی ایران شروع کنیم. چه شد که ۱۴ سال زودتر از سال ۱۴۰۴ در منطقه اول شدیم؟
با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اساتید قبل از اینکه بخواهیم فاکتورهای سنجش پیشرفت علمی را مطرح کنیم باید مشخص شود چه عواملی در حرکت علمی کشور موثر است. گذشتگان همه تلاش کردند و زیر بنای کار را آماده کردند علی الخصوص چهار سال دکتر زاهدی، واقعا سنگ بنا را محکم کردند برای اینکه این جهشی که در دوران مسئولیت بنده وجود داشت صورت بگیرد و این جهش به فضل خدا و تلاش اساتید و دانشجویان بود. در سال ۹۰ یعنی ۱۴ سال زودتر از سال ۱۴۰۴ در منطقه اول شدیم یعنی دو سال بعد از مسئولیت بنده و در انتهای کار که بنده کار را تحویل می دادم در دنیا رتبه ۱۵ را از نظر تولیدات علمی داشتیم.
برای این کار از کجا شروع کردید؟
تولید علم در دانشگاه ها توسط تحصیلات تکمیلی صورت می گیرد یعنی در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری که این تحصیلات تکمیلی ما محدود به ۱۵ الی ۲۰ دانشگاه بود. ما بعد از اولین ملاقات عمومی و خصوصی دغدغه حضرت آقا را در بعد پیشرفت علمی متوجه شدیم که باید آن عقب ماندگی جبران شود. وقتی حضرت آقا دغدغه ی پیشرفت علمی دارند باید رفت و ابزار و شرایطی را فراهم کرد که این پیشرفت علمی صورت بگیرد.
در این مرحله اصلی ترین محل توجه تان چه بخشی بود؟
ما راهکار را در این دیدیم که تحصیلات تکمیلی را در کشور گسترش دهیم. ما نباید در رشته ها وابسته به خارج کشور باشیم. من اعزام استاد و دانشجو به خارج از کشور را نفی نمی کنم اما وابستگی نباید وجود داشته باشد. تحصیلات تکمیلی محدود هم نباید باشد دانشگاه های ما همگی باید بتوانند تحصیلات تکمیلی را ارائه دهند و از پتانسیل همه دانشگاه ها در این زمینه استفاده شود. این، نیاز به زیر ساخت داشت یکی از این زیر ساخت ها این بود که ما برای دانشگاه های دیگر نیز هیات علمی متعهد متخصص جذب کنیم و این کار را کردیم. در اولین جلسه با روسای دانشگاه ها همه موظف شدند نیازها و پتانسیل های خود را به ما اطلاع دهند. ما تنها سراغ دانشگاه تهران نرفتیم و پتانسیل های دانشگاه های از جمله بیرجند، سبزوار،بروجرد و حتی فسا و داراب و ... را هم بررسی کردیم و بر اساس نیاز تحصیلات تکمیلی ایجاد کردیم و فراخوان می دادیم تا خود دانشگاه هیات علمی را جذب کند.
به لحاظ آماری می توان به دستاوردهای این گام اول اشاره کنید؟
ما ۱۸ هزار عضو هیات علمی جذب کردیم و به عنوان زیرساخت چیزی حدود ۳ میلیون متر مربع فضای آموزشی و کمک آموزشی ساختیم. با ایجاد این زیر ساخت ها و جدب هیات علمی و ارتباط با صنعت یک دفعه چیزی حدود ۱۰۰ دانشگاه ما فعال شد و همچنین دوره دکتری پژوهش محور ایجاد کردیم به این معنا که حتما کار پژوهشی که کارفرما و مشتری دارد باید انجام شود. به مجلات داخلی اهمیت دادیم. ما ۳ هزار کرسی دکتری را به ۱۲ هزار افزایش دادیم معلوم است ۳ هزار تا چقدر تولید علم دارد و ۱۲ هزار به چه میزان می تواند به رشد علمی کشور کمک کند.
هنوز هم توان و شرایط افزایش کمی ظرفیت ها وجود دارد؟
البته من قائل به این هستم که در حال حاضر نیز می توانیم پذیرش دوره دکتری را ۳ برابر بکنیم منوط به اینکه اراده وجود داشته باشد. ما قبل از این ۳/۰ درصد تولیدات علمی دنیا را بر عهده داشتیم. در دوره ۸ ساله اصلاحات ما در پایگاه اسکوپس ۹ هزار سند علمی ثبت کردیم در حالیکه در ۴ سال وزارت بنده ۱۴۰ هزار سند ثبت کردیم، چیزی حدود ۱۵ برابر و همچنین در نمایه آی اس ای در هشت سال اصلاحات کمتر از ۲۰ هزار تا و هشت سال قبل حدود ۱۰۰ هزار تا مقاله و سند علمی در نمایه ای اس ای ثبت شده است.

این حجم مقالات نشانه رشد علمی و موفقیت شما در گام اول است؟
ما فکر کردیم چگونه باید رشد علمی را تحقق ببخشیم و همین امر باعث شد تا متوسط رشد علمی ما در دنیا شد سیزده برابر متوسط رشد علمی دنیا. در مجموع ما تمام توان را گذاشتیم تا این رشد علمی صورت بگیرد و معیارهای ما برای سنجش رشد علمی همان است که دیگران می گویند.
در فضای اساتید چطور؟ چگونه این بخش را با حرکت شتابان تولید علم کشور همراه کردید؟
با توجه به هیات علمی که عاشق رشد علمی است نه هیات علمی که دغدغه اش سیاست بازی است و دغدغه اش خدای نکرده شلوغ بازی و هیجده تیر است. بنده گروه علمی را می شناسم که دوازده سال اجازه ورود یک عضو جدید را به گروه آموزشی شان در دانشگاه را نمی داد. این یعنی حلقه های بسته ای در دانشگاه از لحاظ تدریس و تحقیقات درست شده بود که هیچکس را به داخل آن راه نمی دادند. این حلقه ها باید شکسته می شد. اگر کسی نگاهش به فرمایشات حضرت آقا هست فقط اطلائیه دادن و شعار دادن کافی نیست. اطلاعیه و شعار دادن خوب است اما در عمل باید کاری کرد که این دغدغه حضرت آقا برطرف شود. ما باید حلقه ها ی بسته را می شکستیم و گفتیم باید عضو هیات علمی جدید بیاید و از نظر علمی گروه آموزشی و دانشگاه تصمیم بگیرد اما باید عضو جدید بگیرد. حتی در دانشگاهی افرادی وجود داشتند که نخبگان را به خارج از کشور هدایت می کردند. در همان دانشگاه، گروه علمی وجود دارد که ۴ عضو هیات علمی داشت که دو نفر از آنها هم بازنشسته شده اند اما هرکسی را که برای عضویت جدید معرفی می شد رد می کردند با این استدلال که از لحاظ علمی ضعیف اند. سوال ما این بود که تنها شما دو نفر در سطح دنیا از لحاظ علمی قوی هستید؟ این که خیلی بد است. سن این افراد هم زیاد بود بالاخره این گروه باید خون جدید در رگ هایش بیاید یا خیر؟ تا چند سال قرار است در همین وضعیت بماند؟ راهکار شکستن حلقه ها و تزریق خون جوان در گروه های آموزشی است. حالا برای اینکه این افراد جوان متعهد و متخصص را بزنند می گویند بدون حساب و کتاب گرفته شده اند. اینگونه نیست خود دانشگاه ها اعضای هیات علمی را انتخاب کرده اند، اگر بی حساب و کتاب بود چطور رشد علمی ما این قدر افزایش یافت.
چرا ما از پتانسیل های داخل استفاده نمی کنیم؟
اساتید و دانشجویان ما از دانشگاه برتر دنیا هیچ چیز کمتر ندارند فقط باید اراده و باور کنیم و غول و زنجیرهای اضافی را به خودمان وصل نکنیم.استاد ایرانی از ایران به کانادا می رود در حالیکه در ایران به او می گوییم ۳ تا دانشجوی دکتری بیشتر نمی توانی بگیری همین استاد به یکی از بهترین دانشگاه های کانادا می رود به او مجوز ۱۵ دانشجوی دکتری می دهند چرا ما از این پتانسیل ها استفاده نمی کنیم؟ جالب اینجاست ما دانشجو را از ایران می فرستیم به همان دانشگاه در کاناد و با همان استاد کار می کند. اگر استادی می تواند دانشجوی خود را سر زمان فارغ التحصیل کند چرا برایش محدودیت می گذاریم.
و برای ایرادی که در زمینه بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی مطرح می شود چه کردید؟
ما در دوره خود برای این که این کار را بتوانیم انجام دهیم حدود ۴۵ طرح کلان ارتباط صنعت با دانشگاه تعریف کردیم و بعد برای اینکه دانشگاه های کمتر برخوردار بتوانند از تجربه ی دانشگاه های برخوردار استفاده کنند یک دانشگاه بزرگ را محور گذاشتیم و بقیه دانشگاه ها را زیر مجموعه آن قرار دادیم و کارفرما یا صنعت مورد نظر را هم آوردیم داخل این کنسرسیوم. که در نتیجه تبدیل شد مجموعه ای که هفت و هشت دانشگاه و به اضافه صنعت مورد نظر با یکدیگر مشارکت می کردند. کار را نیز صنعت تعریف می کرد. به طور مثال در بعد دفاعی چیزی حدود ۲ هزار پروژه دفاعی به عنوان رساله ی ارشد و دکتری تعریف کردیم که خود صنعت دفاعی تعریف می کرد و خودش کارفرمایی انجام می داد و از نظر بودجه حمایت می کردند.
فکر می کنید این فعالیت و این طرح برای اشتغال همه دانشجوها کفایت می کند؟
من به عنوان معاون پژوهشی و فن آوری وزارت، اقای دکتر مهدی نژاد را آوردم. ایشان هم صنعت را می شناخت و آچار به دست بود و هم در فضای دانشگاهی حضور داشت. الان اساتید ما به فرض در یک دانشکده که ۳۰ استاد دارد ۲۵ نفر با صنعت بیگانه اند. باید دانشگاه بخواهد و قرداد پژوهشی داشته باشد و دکتری پژوهش محور جذب کند. ستاد ارتباط صنعت با دانشگاه وظیفه اش همین است. ما در دوران وزارت به دنبال وزارتخانه ها رفتیم با وزرای مختلف و وزارتخانه های مختلف توافق کردیم. حتی با وزارت دفاع هم جلسات متعددی گذاشتیم. چون بنده در برنامه ام گفته بودم ۵۰ درصد توان تحقیقاتی را در جهت افزایش توان دفاعی کشور به کار می گیرم و ۲۰۰۰ هزار پروژه کارشناسی ارشد و دکتری تعریف کردیم. ما در ۴۵ طرح کلان کشوری حدود ۵۵ دانشگاه را دخیل کردیم. یعنی همه اعضای هیات علمی کشور به نوعی در این طرح ها دخیل بودند. این ها حرکت ایجاد کردند. ما از طریق همین توافقات چیزی حدود ۴۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای دانشگاه های کشور کسب کردیم. ۵۷ دانشگاه ما با این صنایع مرتبط شدند.
کلید اصلی این ارتباط و تداوم رابطه صنعت و دانشگاه چیست؟
باید دانشگاه نشان دهد که می تواند تا صنعت از ارتباط با آن استقبال کند. از آن طرف صنعت باید نیاز های خود را برای وزارت علوم و دانشگاه ها تعریف کند که ما این ۴۵ طرح را در کمیته گذاشتیم و با جلسات متعدد تعیین کردیم. باید اعتماد صنعت را جلب کنیم و خود صنعت را به عنوان کارفرما وارد دانشگاه های کشور کنیم. در یک دانشگاهی در زمان اصلاحات وزارت دفاع پژوهشکده ایجاد کرده بود رییس دانشگاه بعدی که آمد با قفل و زنجیر در آن پژوهشکده را بست و گفت کسی بدون اجازه من نمی تواند وارد اینجا شود. یک وزارتخانه آمده است در دانشگاه سرمایه گذاری کرده است و اساتید دانشگاه هم در آن مشعول هستند. دیگر قفل و زنجیر کردن برای چیست. باید صنعت و دانشگاه همدیگر را باور کنند که به عقیده بنده این باور در دوران ما ایجاد شد و محصولش هم این بود که بسیاری از مشکلات صنعت در دانشگاه های ما حل شد.
چگونه و چه زمانی می توانیم از لحاظ رشد علمی در جهان تک رقمی شویم؟ آیا این یکسال طبق برنامه پیش رفته ایم؟
حضرت آقا در یک زمانی فرمودند این که ما در منطقه اول شدیم خیلی خوب است اما اینکه بتوانیم در منطقه اول بمانیم مهتر است. اگر ما با همین رشد علمی که در زمان مسئولیت بنده اتفاق افتاد حرکت کنیم همه دنیا می گفتند که ایران ظرف چهار و پنج سال آینده در جهان تک رقمی می شود. اگر قرار بود این اتفاق بیافتد باید حداقل در یک سال گذشته از رتبه ۱۵ به ۱۲ صعود می کردیم. باید تعداد مقالاتمان رشد می کرد. توقف مانند ماشینی است که در سربالایی در حال حرکت است اگر موتورش خاموش شود متوقف نمی شود در آن سراشیبی که به سمت بالا می رفت دوباره به پایین بر می گردد. توقف تنها زمانی صورت می گیرد که ما حاشیه را متن کنیم و متن را در حاشیه ببریم.
عامل اصلی توقف و عقب گرد چیست؟
وقتی دانشگاه را به محل جولان و جولانگاه احزاب سیاسی و هیجانات کاذب با عنوان آزادی تبدیل کنیم. دانشگاه محل حرف منطقی زدن است اگر کسی می خواهد مارکسیسم را تحلیل کند بیاید و اما تبلیغ نکند. ما در نظام جمهوری اسلامی وظیفه داریم اسلام را تبلیغ و ترویج کنیم. نمی توان از بیت المال برای ترویج مارکسیسم و یا برای ترویج لیبرالیسم استفادده کنیم اما اگر کسی می خواهد تحلیل کند و صحبت کند بیاید و شبهه وارد کند، افرادی نیز باشند که پاسخگو باشند برای همین ما کرسی های آزاد اندیشی را در دانشگاه ها به راه انداختیم.
پس فکر می کنید در این زمینه هم مطابق دغدغه های رهبری حرکت کردید؟
توقفی که حضرت آقا می فرمایند به نظر بنده همین است که دانشگاه آرامش خود را از دست می دهد زمانی که متن "علم و تهذیب" بشود حاشیه و حاشیه یعنی "هیجانات کاذب" متن بشود. اگر متن و حاشیه هر کدام در سر جای خودشان باشند توقفی ایجاد نخواهد شد. اگر نگاه مسئولین به انگشت اشاره حضرت آقا است باید بروند به دنبال آنکه این فرمایشات را اجرایی کنند. که اگر این اتفاق بایفتد باید در ۳ سال آینده ما از لحاظ رتبه علمی در دنیا تک رقمی شده باشیم. ولایت مداری در عمل مهم است وضمنا سخت است.
در بخش پیشرفت و دستیابی به موفقیت های علمی چه عواملی را موثر می دانید؟
مساله ی اولی که وجود دارد این است که ما باور داشته باشیم که می توانیم، ما این باور را داشتیم ، ما احساس نمی کردیم مرغ خانه همسایه غاز است، در کشور ما بهترین اساتید وجود دارد و دانشجویانی که دنیا طالب این دانشجویان است ما باید فضا را برای این ها درست ایجاد کنیم تا این افراد بتوانند در فضای مناسب کار علمی و پژوهشی خود را دنبال کنند و پیشرفت حاصل شود. وقتی فردی قرار است کار علمی انجام دهد، نمی شود در خیابان های آن دانشگاه یک عده داد بزنند مرگ بر این ور و آن ور و ارکان نظام را زیر سوال ببرند. معلوم است در این فضا نمی شود کار علمی کرد. حضرت امام می فرمایند دانشگاه را باید از محصولاتش شناخت.
از منظر سیاسی محصول فعالیت دوره اصلاحات و دوره وزارت شما در دانشگاه ها چه بود؟
محصول فعالیت سیاسی دوره اصلاحات چیزی جز ۱۸ تیر ۷۸ نبود. و محصول دوره ما برگزاری سه هزار نشست انتخاباتی بود که در ضمن رقابت شدید، کوچکترین اتفاقی رخ نداد و خون از دماغ کسی نیامد. کسی که خواب است را با دو بار صدا کردن می شود بیدار کرد اما کسی که خودش را به خواب زده است را صد بارهم صدایش بزنی بیدار نمی شود.

برگردیم به همان عوامل موثر در رشد علمی کشور. عوامل بیرونی هم تاثیرگذار است؟
دشمن نمی خواهد این باور در ملت و دانشگاه ها ایجاد شود. یکی از کارهایی که دشمن انجام میدهد این است که باور اینکه ما می توانیم در علم و فن آوری رشد کنیم را از ما بگیرد. یک عده که می خواهند آب به آسیاب دشمن بریزند که حسابشان معلوم است اما عده ای واقعا نمی دانند که باید بیایند و بپرسند و همان طور که رهبری فرمود در تور علمی شرکت کنند. دانشگاه محل ناسزایی و فحاشی به عنوان سیاست و فعالیت سیاسی نیست. باید فعالیت سیاسی تعریف شود. اگر دانشجو و اساتید آرامش خاطر داشتند با طیب خاطر می نشینند و کار پژوهشی و تحقیقاتی می کنند و اگر بهتر از اساتید خارجی نباشند چیزی از آنها کمتر ندارند. عدهای می گویند سطح کیفیت افت کرده است اگر سطح کیفیت افت کرده چرا دنیا به دنبال دانشجوهای ما است؟ چرا ۹ هزار مقاله دوران اصلاحات تبدیل شده است به ۱۰۰ هزار مقاله در ۴ سال دولت دهم. از همانجایی که در دوران اصلاحات سنجش صورت می گرفت در این دوران ها هم مورد سنجش قرار گرفتیم.
تاثیر توانایی های علمی و فناوری ما در حوزه های دیگر را چطور می بینید؟ مثلا در سیاست؟
دنیا برای چه با ما وارد مذاکره شده است. از لبخندهای دیپلمات های ما خوششان می آید یا برای آن چیزی که ما داریم در حال مذاکره هستند. چیزهای که ما داریم چه در هوافضا چه در هسته ای و چه در نانو چیزهایی هست که هم استراتژیک اند و هم ارزش اقتصادی دارند. اگر این ها تبدیل به سمبولیک بشود فایده ای ندارد مثلا اگر ما موشکی داشته باشیم که ۵ متری را بزند می گویند ملیون ها تا داشته باشد اما اگر این موشک ۲ هزار کیلومتر را زد می آیند و با ما وارد مذاکره می شوند. ما زمانی در مذاکرات پیروزیم که دشمن بداند ما توانایی داریم اگر ما توانایی علمی و فن آوری نداشتیم اصلا مذاکره معنی نمی دهد. دشمن می داند که ما اگر بخواهیم می توانیم ۶۰ درصد هم داشته باشیم. البته دراین زمینه تنها آژانس حق دارد بگوید شما می توانید در مسیر صلح آمیز حرکت بکنید. این که ما چند تا سانتریفیوژ داشته باشیم و یا جند درصد غنی سازی به خود ما و نیاز ما مربوط است.
از منظر آزادی عمل ها و مهیا شدن شرایط تولید علمی چه نیازهایی وجود دارد؟
در فضای بسته رشد علمی ایجاد نمی شود و فضای با نشاط باعث رشد علمی می شود. فصای اختناق که رشد علمی نمی آورد. فضای فشار روحی که رشد علمی نمی آورد. همین که رشد علمی ایجاد شد جواب آنهایی است که می گفتند فضا بسته بود. ما باید اول سیاست را تعریف کنیم و بعد دانشجوی سیاسی را تعریف کنیم و بعد فعالیت سیاسی را. وقتی بینش ما متفاوت شد آن وقت تعاریف ما متفاوت می شود. بنده سیاست بدون دیانت را قبول ندارم و آزادی را در چهارچوب دین قبول دارم.
تعریف شما از سیاست در دانشگاه و آزادی چیست؟ اعتقادی به آزادی در دانشگاه ها دارید؟
آزادی این نیست که من هر کاری که دلم خواست انجام دهم این اسمش هرج و مرج است.آزادی این نیست که وقتی کسی وارد دانشگاه می شود برای اینکه سخنرانی کند فحش بدهیم و سوت و کف بزنیم و نگذاریم صحبت کند که در آخر اصلاحات برای خود آقای خاتمی این طور شد. در اولین سخنرانی آقای احمدی نژاد در دانشگاه کفش پرت کردند و عکس آتش زدند این که فعالیت سیاسی نیست. این کجا با فرهیختگی می خواند. آزادی در چهارچوب دین تعریف می شود یعنی آزادی که انسان را به تعالی می رساند. حالا یک عده می گویند نمی توانیم مردم را به زور به بهشت ببریم. من می گویم چه اصراری است شرایطی را فراهم کنیم که بروند به جهنم. ما شرایطی را فراهم کنیم که بروند بهشت. چه طور در فضای سبز ما وظیفه داریم اکسیژن به اندازه کافی ایجاد کنیم که مردم تنفس کنند ما فضا را آماده کنیم خود به خود مردم به بهشت می روند. فضا اینگونه نباشد که کتابی چاپ شود که رضا شاه را نتیجه استعمار انگلیس معرفی کند و محمد رضا را قهرمان ملی و این را در جامعه انتشار دهیم. ما نگذاریم میکروب وارد جامعه شود مردم خودشان به بهشت می روند. چه کسی گفت مردم را با شلاق به بهشت ببرند ولی قانون، قانون است. مثل قانون حجاب و عفاف یا قانون ننویسیم و با اگر نوشتیم عملیاتی کنیم. آنوقت فضا آمده می شود تا مردم به بهشت بروند. قانون اگر وضع شد باید اجرا هم بشود نمی توان گفت یک عده اجرا کنند و یک عده اجرا نکنند.
خوب این بیشتر در حوزه های فرهنگی تعریف می شود و ارتباط کمی با سیاست دارد.
نمی شود ما با فرهنگ جامعه کاری نداشته باشیم. باید اول فرهنگ را تعریف کنیم. فرهنگ یعنی رفتار و عاداتی که برآمده از باورهای انسانها در جامعه است که این باورها ریشه در اعتقادات و بینش انسان ها دارد. حالا آیا ما نسبت به فرهنگ جامعه خود مسئولیتی نداریم یا مسئولیت داریم و باید قوانین داشته باشیم که این قوانین اسلامی باشد و با وضع قوانین و اجرایی شدن آن زمینه فرهنگ سالم و اسلامی را در کشور فراهم کنیم. استعمار جدید دیگر لشکرکشی نمی کند، وقتی فرهنگ یک جامعه را عوض کرد هویت آنجا را عوض کرده است و وقتی هویت عوض شد دیگر چه نیازی به لشکرکشی است. چرا غرب با دانشگاه درست کردن مشکلی نداشت ولی هنگامی که ما می گفتیم می خواهیم یک دانشگاه اسلامی درست کنیم و یا دانشگاه تک جنسیتی درست کنیم غرب سر و صدایش در می آمد؟ چون اگر صدتا دانشگاه هم درست کنید و در آن دانشگاه فرهنگ آنها را ترویج کنی می گویند با پول و وقت خودت داری فرهنگ ما را رایج می کنی اما وقتی دانشگاه شد مرکز تولید علم سر و صدایش در می آید.وقتی دانشگاه شد مرکز فرهنگ اسلامی جلویش را می گیرد.
وظیفه اصلی دانشگاه در حوزه سیاست، ایجاد آزاد اندیشی است یا تحلیل رویدادها؟
قسمت مهمی از فتنه ها در طول تاریخ به این دلیل است که فهم و تحلیل سیاسی جامعه در طول زمان رشد نکرده است. چرا در مشروطه شیخ فضل الله سر دار رفت؟ چگونگی و چرایی تاریخ را باید خواند. خوارج چرا رخ داد؟ به این دلیل که تحلیل درست سیاسی نداشتند. دانشگاه وظیفه اش این است که تحلیل سیاسی افراد را بالا ببرد و متعال کند. این می شود فعالیت سیاسی در دانشگاه ها، زمینه طوری فراهم شود که دانشجو وقتی وارد می شود و هنگام خروج تحلیل سیاسی داشته باشد نه اینکه دانشجو وقتی وارد می شود سرباز هیچ جناحی نیست ولی هنگام خروج سرباز یک جناح بشود.

پس شما هم به سواستفاده برخی افراد از مسائل سیاسی در دانشگاه ها قائل هستید؟
برخی ها فعال سیاسی در دانشگاه نمی خواهند بلکه دانشگاه را به عنوان توپخانه می خواهند برای زمان مبادایشان. قدرت تحلیل که نباشد انسان فریب می خورد وظیفه دانشگاه این است که زمینه را برای ارتقا سطح بینش هموار کند سطح بینش که ارتقا پیدا کند در منش فرد اثر می گذارد.
دانشگاه محل دانش، بینش و منش است. این منوط به این است که دانشگاه بتواند استقلال خود را از احزاب حفظ بکند و دانشگاه محل فعالیت های سیاسی احزاب نباشد. اگر دانشگاه توپخانه احزاب شود حاشیه به جای متن قرار می گیرد.
شاید مشکل اصلی در تعریف های ما از سیاست مدار و فعال سیاسی است. این مساله چقدر به جو سیاسی دانشگاه ها لطمه می زند؟
دانشجوی سیاسی دانشجویی است که با منطق و دور از هیجانات کاذب می تواند مسائل روز را تحلیل کند. فعال سیاسی آن نیست که به ارکان نظام و کشور فحش و بد و بیراه می گوید. متاسفانه ما به اشتباه در رسانه های خود می نویسیم یک فعال سیاسی فلان؛ این فعال سیاسی فعالیت هایش چه است؟ به شورای نگهبان فحش داده است به رییس جمهور فحش داده است به ارکان نظامی بد وبیراه گفته است. فعال سیاسی را با فحاش سیاسی اشتباه نگیریم. یک عده می خواستند ارزش گذاری دانشگاه را به این صورت کنند که اگر دانشگاه و دانشجویی، استادی در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایستاد این ارزش گذاری بشود در صورتی که این ضد ارزش است. اگر نظامی برآمده از خواسته ملت نباشد، دانشگاه، دانشجو و استاد به عنوان پیشتاز در مقابل این دانشگاه قرار بگیرد این ارزش است.
خوب برخی معتقدند دانشگاه محل تضارب افکار است و البته همه افراد سلیقه یکسانی ندارند.
این ملت چند بار باید ثابت بکند که این نظام جمهوری اسلامی و ارکانش از جمله شورای نگهبان و مجلس و دولت مورد تایید ملت است. چون این نظام برآمده از خواسته ملت است نمی شود دانشجو و دانشگاهی به عنوان پیش قراول مسیر دیگری را برود. دانشجوی سیاسی انتقاد می کند اما فحاشی نمی کند. دانشجوی سیاسی ترفندهای دشمن را به خوبی می شناسد، دانشجوی سیاسی هنگامی که که نقد هم می خواهد بکند فاصله خود با دشمن را شفاف شفاف بیان می کند. تا دشمن از این سواستفاده نکند. دانشجوی سیاسی از منافق و فتنه گر هم بیزار است. نگوییم کسی که با فتنه و نفاق همراهی می کرده این فعال سیاسی است.
البته گروهی هم معتقدند اتفاقات سال ۸۸ سو تفاهم بود. به نظرتان می توان از فتنه ۸۸ به راحتی یک سو تفاهم گذشت؟
فتنه این استعداد و قابلیت را دارد که هم خود را بازسازی کند و هم طلبکار شود و هم بچه حزب اللهی ها را پای میز محاکمه بکشاند که چرا تند برخورد کردید و چرا در نه دی اینطور برخورد کردید . ملت حزب الله را پای میز محاکمه بکشاند و کسانی که به این فتنه گران فرصت میدهند به نظام جمهوری اسلامی خیانت می کنند. دانشگاه باید محیطی باشد به دور از نفاق و مسئولینش در مسیر انقلاب باشند و فعالیتش نیز در مسیر باورهای اسلام باشد و حجاب و عفاف را کاملا در درون خودش رعایت کند. چون دانشگاه یک شکل دارد و یک محتوا و ظاهر آن نیز باید اسلامی باشد. کسی که می خواهد جامعه اصلاح و اسلامی بشود باید به سراغ اسلامی کردن دانشگاه ها برود.
در مجموع اوضاع وزارت علوم را در روزهای بعد از کامران دانشجو چطور ارزیابی می کنید؟
مطالبات علمی و فناوری در کشور وجود دارد که اصل است و باید به این ها پرداخته شود تا مشخص شود که آنچه مورد نظر رهبری می باشد ما عملا به دنبال آن هستیم. نمی شود دانشگاه خدای نکرده در اختیار افرادی قرار بگیرد که به پیشرفت علمی هیچ علاقه ای ندارند و یا کسی که دغدغه اش دغدغه هیجانات کاذب است در دانشگاه باشد و خدای نکرده مسئول دانشگاه باشد بعد پیشرفت علمی حاصل شود.
نمی شود دانشگاه در اختیار افرادی باشد که سیاست بازند و بعد بگوییم ما نگران وضعیت علم هستیم. بالاخره استادی که تمام فکر و ذکرش این حزب و آن حزب باشد و یا درگیر فتنه ۸۸ باشد نمی تواند به پیشرفت علمی کمک کند.
کمی هم به محتوای فضای دانشگاهی بپردازیم. در حوزه علوم انسانی هنوز به جایگاه مدنظر رهبری نرسیده ایم. اشکال کار کجاست؟
در بحث علوم انسانی ما نمی گوییم نظریه پردازی های غربی را کنار بگذاریم نه آنها را هم باید بخوانیم مگر شهید مطهری منابع عربی را دور می ریخت؟ خیر عمیق مطالعه می کرد بعد با منابع اسلامی تطبیق شان میداد. باید اجازه دهند ما نگاه و بینش حضرت جوادی آملی راجع به انسان و علم را وارد منابع درسی کنیم. اجازه دهند نگاه و بینش حضرت آیت الله مکارم شیرازی و سبحانی را در مراجع درسی خود بیاوریم. چرا فقط باید مثلا نگاه دکارت باشد البته ما با بودن آن مشکلی نداریم ولیکن این ها هم باشد هر دو را هم تدریس بکنیم و برای این کار نیاز به افرادی داریم که آن منابع خارجی را بشناسندو افرادی که این منابع اسلامی ما را هم بشناسند. باید اجازه دهیم شاگردان این بزرگان نیز وارد دانشگاه شوند این طور می شود حوزه را وارد دانشگاه کرد. شاگردان آیت الله جوادی آملی بیایند و در دانشگاه های ما تدریس بکنند. این ها باید بیایند و عضو هیات علمی شوند و در حوزه علوم انسانی تدریس کنند.
مقام معظم رهبری در سال های اخیر بارها بر اسلامی شدن دانشگاه ها تاکید کرده اند، چرا اسلامی شدن دانشگاه ها مدام در دست انداز و اختلاف نظرهاست؟
سند اسلامی شدن دانشگاه ها مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است. باید سوال این باشد که مسئولین عزیز چقدر از این سند را اجرایی کرده اید؟ اصلا سند را خوانده اید؟ رهبری می فرماید در دانشگاه اسلامی باید تمام احکام اسلامی صد در صد رعایت شود. ما جای دیگری به غیر از دانشگاه که محل علم است کنسرت نمی توانیم برگزار کنیم؟ بعد دانشگاه باید بلیط کنسرت بفروشد. هرچیزی در جایگاه خودش باشد بهتر است. ما یکسری مطالبات علمی و فن آوری داریم در کشور باید از هر مسئولی از جمله خود بنده سوال شود. نه اینکه هنگامی که ما می خواستیم قانون مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی سال ۶۶ را اجرا کنیم یک عده گفتند که زمان زیادی از قانون گذشته است. خوب اگر قرار نیست اجرا شود پس باید لغو شود.
شرایط برای اسلامی شدن دانشگاه ها در دوره شما بیشتر فراهم بود یا در دوره فعلی؟ آیا همت جدی برای فعالیت در این زمینه وجود دارد؟
در این حوزه مطالباتی وجود دارد از جمله تؤامان کردن معرفت دینی و معرفت و اخلاق با علم به عبارتی عملی کردن فرمایش حضرت آقا که می فرمایند علم و ایمان تؤامان باید باشد.
ما غیر از اطلاعیه صادر کردن چه راهکارهایی را داریم برای اینکه علم و ایمان تؤامان شود؟ این مطالبه عمومی مردم است. مردم وقتی جوان ۱۸ ساله خود را راهی دانشگاه می کنند می خواهند ۴ سال بعد دین دار تر و متعالی تر بیرون بیاید. شما بگویید برای این مهم چه کاری قرار است صورت بگیرد؟
مطالبه بعدی حفظ و تقویت و رشد گفتمان علمی است. یکسال گذشت، به قول شما ۳ هزار بورسیه همه خلاف بودند بگویید چند عضو هیات علمی جذب کردید؟ تا کی قرار است کارنامه گذشتگان را خط خطی کنید. برای ایجاد گفتمان پیشرفت چند رشته جدید به وجود آمد، چقدر به دنبال تحول در علوم اسلامی بودید؟ چقدر به تربیت معنوی دانشجویان پرداختید. برای توسعه دانش هسته ای که مطالبه ی عمومی ملت است چه قدم هایی را برداشتید؟ ما گفتیم هر کس دانش هسته ای بخواند تسهیلات بیشتری به او می دهیم و رشته های جدیدی را ایجاد کردیم. در ارتباط با جلوگیری از تشکیل حلقه های بسته در فضای تدریس و پژوهش چه کردید برای استفاده از اساتید جوان چه کردید؟ یکسال گذشت چند استاد جوان جذب کردید؟

فعالیت در حوزه اسلامی شدن دانشگاه راضی کننده بود؟ به نظر می رسد در این حوزه تا به حال خیلی خروجی جدی نداشتیم.
من خیلی بیشتر از این ها دوست داشتم در زمینه اسلامی شدن دانشگاه ها فعالیت کنم اما متاسفانه چه از داخل و چه از بیرون خیلی فشار آوردند. البته من عین مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را اجرا می کردم. خیلی دوست داشتم که دو موضوع را خیلی سریع تر جلو می بردم یکی اسلامی شدن دانشگاه ها و دیگری تحول در علوم انسانی. من واقعا به دنبال این بودم که در هر استانی یک دانشگاه دولتی دخترانه بزرگ ایجاد کنم تا هر کسی حق انتخاب داشته باشد و ضمن اینکه این تغییرات ظاهری مکمل آن تحول در علوم انسانی شود که فضای دانشگاه ها به سمت اسلامی شدن حرکت کنیم.
بحث شیرین ۳۰۰۰ بورسیه دکتری! واقعا روشن نیست که چه کسی در این زمینه درست می گوید؟ آیا بورسیه ها غیرقانونی بودند؟
این که شرایط بورسیه ها چگونه باشد و چه تعداد بورسیه وجود داشته باشد در اختیار وزیر و وزارتخانه است. وزیر یک شورا دارد به عنوان شورای بورس که اعضای این شورا را وزیر مشخص می کند و رییس سازمان دانشحویی از طرف وزیر به عنوان رییس آن شوراست. بقیه هم اعضایی هستند که از وزیر حکم می گیرند.
این شورا در رابطه با شرایط، رشته ها و تعداد نفرات تصمیم می گیرد و تصمیماتش هم قانونی است. امکان دارد یک شورا شرایط را بگذارد ۱۴ مطلق در کارشناسی و ۱۶ مطلق در ارشد اما یک شورای دیگر نه این را خلاف عدالت آموزشی ببیند به این دلیل که شاید یک دانشجو بنا به شرایط خاصی یکی از این مقطع معدل کمتری را آورده باشد. برای اینکه عدالت آموزشی برقرار باشد معدل کارشناسی را یک ضریب می دهند و معدل ارشد را ضریب ۲ و اگر جمع آنها مثلا بیشتر از ۷۴ شد این می تواند بورس بگیرد.
یعنی معتقدید که معدل کمتر ۱۴ هم وجود داشته اما جز ملاک ارزیابی نبوده است؟
این داد و بیداد ها برای چیست که آقا معدل یک عده زیر ۱۴ است. این ملاک ما نبود و اصلا ملاک شورای بورس در دوران بنده این ضرایب بوده است. بعد برای نخبگان و خانواده ایثارگران هم شرایطی را در نظر گرفته بودند. شورای بورس ملاک ها وشرایطی را تعیین کرده است و بر اساس آن بورس داده است. حالا این ملاک ها وشرایط آنچه شما دوست داشته باشید و تایید کنید نیست اما در چهارچوب همین ملاک ها بوده است. حالا اگر آقایان خیلی دلشان سوخته است چرا از ۸۴ بررسی می کنند؟ اگر کسی می خواهد بررسی کند که ببیند اشکالات و خطاها کجا بوده بیاید از سال ۶۸ بررسی کند و ببینید چه افرادی و با چه شرایطی بورسیه شده اند و بعد یک مقایسه بدهید که در هر دوره ای چه میزان خطا وجود داشته است.
پایان بخش اول
/گفتگو از امیر ابوالحسنی یکتا/




نظر شما