«حق به شهر» سرنخ فلسفی مهمی از عصر روشنگری دارد/  فراتر از تقسیم عادلانه شهر باید عمل کنیم

معاون شهرسازی و معماری شهردار اصفهان با بیان اینکه مفهوم حق به شهر دارای چهار موضوع شامل کارآمدی، برابری، مشارکت و پاسخگویی است، گفت: مفهوم حق به شهر، سرنخ فلسفی مهمی از عصر روشنگری دارد که مباحث به‌وجود آمده از این ایده یا حقوق طبیعی در اسناد اداری بسیاری از دموکراسی‌های جهان به‌کار گرفته شده است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، در دهه‌های اخیر، تغییرات سریع شهرها و بحران‌های ناشی از آن توجه‌ها را به سمت عرصه سیاست‌گذاری شهری جلب کرده است، از سوی دیگر صورت‌ها و اشکال نابرابر توزیع منابع و فرصت‌ها به ضرر بخش عمده افراد و گروه‌های اجتماعی ساکن در شهرها موجب شد تا نظریه پردازان انتقادی شهر با تکیه بر مفهوم «حق به شهر»، مطالبات شهروندان را در برابر سیاست‌گذاران و تصمیم سازان شهری مطرح کنند.

تخصیص شامل حقوق دسترسی، تملک و استفاده از فضای شهری و آفرینش فضای جدیدی است که نیازهای افراد را برآورده می‌سازد. حق به شهر تجلی‌بخش خود به عنوان شکل عالی از حقوق و به معنای حق آزادی تا خصوصی شدن در جامعه‌پذیری، سکونت و زیست است.

حق به شهر، همه شهروندان را تشویق می‌کند تا در استفاده و تولید فضای شهری مشارکت کنند و بر تولید فضای شهری به معنای کنترل بر روابط فضایی و اجتماعی شهری، کنترل داشته باشند.

این مقوله به موضوعاتی همچون برابری و نبود تبعیض، حمایت ویژه از افراد و گروه‌های آسیب‌پذیر، افزایش همبستگی اقتصادی و سیاست‌های مترقی کننده، توسعه شهری عادلانه و پایدار، مشارکت، شفافیت، حق به اطلاعات عمومی، آزادی، عدالت، گردهمایی، حق به امنیت عمومی و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز بر اساس صلح، همبستگی، دسترسی به خدمات عمومی شهری و خانگی و تأمین آن‌ها، حق به حمل‌ونقل عمومی، حق مسکن، آموزش، کار، حق به فرهنگ و اوقات فراغت و سلامت و حق به محیط زیست توجه جدی دارد؛ این مفهوم چارچوبی برای بحث در خصوص حقوق و مسئولیت‌های مدنی و ابزاری برای ایجاد تغییرات شهری و تحقق شهر شهروندمحور را فراهم می‌کند.

آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گفت‌وگوی خبرنگار ایمنا با وحید مهدویان، معاون شهرسازی و معماری شهردار اصفهان در رابطه با مفهوم و کارکرد مفهوم حق به شهر است.

«حق به شهر» سرنخ فلسفی مهمی از عصر روشنگری دارد/  فراتر از تقسیم عادلانه شهر باید عمل کنیم

حق به شهر متکی بر کارآمدی، برابری، مشارکت و پاسخگویی است

ایمنا: حق به شهر چه مفهومی را مطرح می‌کند؟

مهدویان: شهروندی مفهومی با گستردگی سیار بالا است و به ابعاد مختلفی مشتمل بر مشارکت سیاسی، توانایی برای مطالبه حقوق و مزایایی همچون حقوق مدنی، سیاسی و اقتصادی خاص، هویت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیاز دارد.

مفهوم حق به شهر، سرنخ فلسفی مهمی از عصر روشنگری دارد که مباحث به‌وجود آمده از این ایده یا حقوق طبیعی در اسناد اداری بسیاری از دموکراسی‌های جهان به کار گرفته شده است و در نفوذ سیاسی معاصر ادامه پیدا کرده است.

با وجود اینکه حق به شهر به‌عنوان حق برای تمام ساکنان درک شده است، اما چالش اصلی این است که چگونه این موضوع، جنبه اجرایی پیدا می‌کند.

نتایج پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد که مفهوم حق به شهر دارای چهار موضوع شامل کارآمدی، برابری، مشارکت و پاسخگویی است، در واقع تحقق عملیاتی مفهوم حق به شهر متکی به این موضوعات است.

کارآمدی از قبیل کارایی در مدیریت مالی، ارائه خدمات و پاسخگویی به نگرانی‌های شهروندان، برابری، مشتمل بر دسترسی بدون تبعیض به نیازهای اساسی زندگی شهری و سیاست‌های طرفدار فقرا برای جمعیت‌های آسیب‌پذیر، مشارکت برای مثال، از راه دموکراسی‌های قدرتمند مبتنی بر نمایندگی محلی، انتخابات شهری آزاد و عادلانه و فرایندهای تصمیم‌گیری مشارکتی و پاسخگویی مواردی از قبیل شفافیت در امورات اجرایی دولت محلی، پاسخگویی به دولت مرکزی و شهروندان و ارتقای یکپارچگی و انسجام اجتماعی را شامل می‌شود.

ایمنا: دربرگیرندگی اجتماعی و زیست شایسته و شرافتمندانه در زمینه حق به شهر چه تأثیری می‌گذارد؟

مهدویان: جهانی‌شدن و تسلط اقتصاد سرمایه‌‎داری موجب تعمیق فاصله طبقات اجتماعی و شکاف‌های گسترده‌ای در جوامع شده است، به این معنا که جوامع مبتنی بر «قطبش اجتماعی» شکل گرفته است که در یک سوی آن، طبقه بسیار مرفه قرار دارد و فقرا، افراد طردشده و به حاشیه رانده‌شده در سمت دیگر قرار گرفته‌اند. دربرگیرندگی اجتماعی و زیست شایسته و شرافتمندانه از سه جنبه اساسی شامل زنان، کارگران و مهاجران قابل بررسی است.

در جنبه زنان، در شهرهای سراسر جهان، میلیون‌ها زن در فقر، محرومیت یا ناامنی زندگی می‌کنند؛ آن‌ها ممکن است در منزل تهدید شوند، در محل کار علیه آن‌ها تبعیض شود و دسترسی آن‌ها به ارث و تحصیل انکار شود.

مهاجرت یک مسئله کانونی برای حق به شهر است، به این معنا که حق برای همه از جمله مهاجران بین‌المللی وجود دارد که به امکانات رفاهی و مزایای موجود در شهر دسترسی داشته باشند و بهترین شیوه برای ارتقای آگاهی، نمایندگی و حقوق جمعیت گذرا فراهم شود.

مهاجرت یک مسئله کانونی برای حق به شهر است

برای اجتماع میزبان، چالش اصلی این است که مهاجران امکان دارد تعهد محدودی به مشارکت مدنی داشته باشند؛ از آنجا که مهاجران به اجتماعات تعلق دارند و به زندگی شهری کمک می‌کنند، سیاست‌های فراگیر و دربرگیرنده باید به این اجتماعات توجه داشته باشند و این دربرگیرندگی باید به‌گونه‌ای متنوع باشد که اجتماعات در آن دخیل باشند.

از جنبه کارگران، حق ساکنان شهری برای جست‌وجوی اشتغال مشروع از اهمیت بالایی برخوردار است و چنانچه فقرای شهری به حاشیه رانده‌شده به مزایای زندگی شهری دسترسی داشته باشند. این امر تنها در صورتی امکان‌پذیر است که دولت‌های شهری برای حمایت از معیشت شهری، یک رویکرد توانمندساز را در نظر بگیرد که این امر، از اصول حق به شهر است.

لذت از حضور در فضاهای شهری و برقراری روابط اجتماعی حق تمام ساکنان شهر است

ایمنا: در مباحث حقوق خدمات شهری چگونه حق به شهر اثر می‌گذارد؟

مهدویان: دسترسی به آب سالم و بهداشتی برای سلامتی، امنیت، معیشت و کیفیت زندگی در شهر ضروری است؛ در حالی که مشکل دسترسی نامناسب به آب و بهداشت در مناطق روستایی و شهری وجود دارد، این مسئله به‌ویژه در شهرها ملموس‌تر است.

به‌واسطه مهاجرت‌های داخلی و شهری شدن فقر، درصد زیادی از فقرا در شهرها متمرکز شده‌اند و در سه دهه گذشته، رشد جمعیت شهری در کشورهای درحال توسعه، سه برابر بیشتر از مناطق روستایی شده است، بنابراین، به زیرساخت‌های آب، بهداشت و پاکیزگی فراتر از ظرفیت موجود فشار آورده می‌شود و سرمایه‎گذاری در زیرساخت‌ها با شهرنشینی شتابان و برنامه‌ریزی نشده هماهنگ نیست؛ به بیان دیگر، دسترسی به خدمات پایه پیش‎نیاز اصلی برای دستیابی به آزادی و انتخاب در حق به شهر است.

عدالت اجتماعی به‌طور کلی به‌عنوان توزیع عادلانه قدرت، منابع و تعهدات در جامعه بدون توجه به نژاد یا قومیت، سن، جنسیت، وضعیت توانایی و پیشینه مذهبی یا معنوی تعریف می‌شود.

اصول بنیادی اساسی این تعریف شامل همکاری، دسترسی برابر و فرصت برابر است؛ چنین ارزش‌هایی، پایه و اساس یک جامعه دموکراتیک و برابری اجتماعی است.

ایمنا: حق تعامل اجتماعی و حق به احساس تعلق به شهر نیز در زیرمجموعه موضوع حق به شهر مطرح می‌شود؛ چه تعریف برای آن وجود دارد و چه تأثیری بر آن خواهد داشت؟

مهدویان: فضاهای عمومی شهری بستر ارتباطات و تعاملات اجتماعی شهروندان است؛ حضور مثبت افراد در فضاهای باز شهری سطح تعاملات اجتماعی و حس تعاون و شهروندی را ارتقا می‌دهد؛ بدیهی است لذت از حضور در فضاهای شهری و برقراری روابط اجتماعی حق تمام ساکنان شهر است.

روابط متقابل اجتماعی از آن سو لازم است که احساس تعلق را در افراد ایجاد می‌کند، بنابراین فضاهایی که این ارتباطات را فراهم می‌کند، فضاهای مطلوبی محسوب نمی‌شود.

نظریه انتقادی شهر دربردارنده نقد ایدئولوژیک شامل ایدولوژی‌های علمی-اجتماعی و نقد قدرت، نابرابری، بی‌عدالتی و فرصت‌جویی درون و میان شهرها است.

مفهوم نظریه انتقادی پیش از هر چیز با شاخص انتقادی بودن باز شناخته می‌شود.

حق استفاده از شهر در بعد عمومی، سبب شکل‌گیری احساس تعلق می‌شود؛ حس تعلق شامل معناها و دلبستگی‌هایی است که مکان‌ها برای فرد ایجاد می‌کند

با توجه به اینکه حق به شهر فراتر از تقسیم عادلانه شهر موجود است، از بازتوزیع منابع موجود فراتر رفته است و حق تحقق ارزش‌های دیگر را که به زندگی انسان ارزش زندگی می‌بخشد، مطالبه می‌کند.

حق مشخص به معنای پذیرش تعلق شهر به تمام ساکنان آن است که باید شهر را خود بسازند و با این کار، توانایی‌ها و ظرفیت‌های خود را نیز ارتقا بخشند.

حق استفاده از شهر در بعد عمومی، سبب شکل‌گیری احساس تعلق می‌شود؛ حس تعلق شامل معناها و دلبستگی‌هایی است که مکان‌ها برای فرد ایجاد می‌کند. تعلق یافتن به شهر با حرکت در شهر، حضور آن، احساس آرامش و مشارکت در ایجاد فضاهای مناسب برای خود ممکن می‌شود.

«حق به شهر» سرنخ فلسفی مهمی از عصر روشنگری دارد/  فراتر از تقسیم عادلانه شهر باید عمل کنیم

ایمنا: برای حس حق به شهر چه تعریفی وجود دارد؟

مهدویان: حس حق به شهر به ادراک شخصی فرد از فضا بستگی دارد، به پیوند فرد با مکان منجر می‌شود و در آن انسان خود را جزئی از آن مکان (شهر) می‌داند.

فضا مکانی است که پراکسیس شهری واکنش در آن رخ داده باشد. به نظر او احساس تعلق و پیوستگی در یک دانش، حافظه و تجربه بدنی بدون واسطه روزانه مانند قدم زدن در فضاها شکل می‌گیرد. اعمال روزانه به خود اختصاص دادن و باز به خود اختصاص دادن سبب برخورد و رقابت افراد با مفهوم هژمونیک شهروندی می‌شود فضای اجتماعی نیز همچنین است؛ یعنی به تنهایی نمی‌تواند وجود داشته باشد. فضا نشان‌دهنده نظم هم زمان و در زمان یا تاریخی واقعیت اجتماعی است.

فضاهای عمومی شهری علاوه بر عناصر کالبدی شامل معانی دیگری نیز است که مردم بر اساس آن، فضا را درک می‌کنند. در نهایت نیز این امر سبب احساس تعلق آن‌ها به فضا و تداوم حضور در آن می‌شود.

در مجموع باید در نظر داشت بهترین مرحله رابطه انسان و فضا، حس تعهد و تعلق شخص نسبت به آن فضا است. این حس از دو عامل مؤثر فضا انسان ساخته شده و تغییرات هر کدام در میزان تعهد و تعلق شخص نسبت به فضا است.

این حس از دو عامل مؤثر فضا و انسان ساخته شده و تغییرات هر کدام در میزان تعلق مؤثر است؛ فعالیت‌های روزمره علاوه بر اینکه احساس تعلق را برای شهروندان به وجود می‌آورد، سبب شکل‌گیری معنا و هویت فضایی نیز می‌شوند.

برای نمونه خیابان، مکانی جغرافیایی است که از سوی برنامه‌ریزان و طراحان شهری، طراحی شده است و توسط افرادی که در آنجا به کنش اجتماعی می‌پردازند، تبدیل به فضایی با خاصیت تعلق خاطر برای آن‌ها می‌شود.

کد خبر 718208

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.