به گزارش خبرگزاری ایمنا از مازندران، بدون تردید انقلاب اسلامی ایران که در بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید، حاصل همکاری و تلاش مردم سراسر کشور بود، هرچند شهرهای بزرگی چون تهران، قم و تبریز کانون و مراکز اصلی مبارزه بودند اما شهرهای استان مازندران نیز به نوبه خود و با توجه به امکاناتشان نقشی در این مبارزات و پیروزی آن که به شکل انقلاب اسلامی بهمن ۱۳۵۷ متبلور شد، داشتند.
کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک استان مازندران که به بازخوانی اسناد مربوط به فعالیتهای انقلابیون شهرهای مختلف کشور میپردازد، علاوه بر اینکه یادآور روزهای پرالتهاب انقلاب اسلامی و مبارزه پیگیر مردم با رژیم پهلوی است، میتواند ما را با زوایای پنهان انقلاب اسلامی بیشتر آشنا کند.
ناشر در سخن آغازین کتاب به تحلیل مختصری از اوضاع کشور پس از انتشار مقاله روزنامه اطلاعات در ۱۷ دی ۱۳۵۷ پرداخته است و در انتها راجع به ضرورت انتشار اسناد مربوط به استان مازندران (ساری) مینویسد: «مردم انقلابی و مسلمان استان مازندران نیز همگام و همراه با ملت شریف ایران و تحت زعامت امام و روحانیت به سیل بنیانکن ظلم و ستم و استبداد و پیوست و صحنههای کمنظیری در تاریخ ثبت نمود.»
کتاب انقلاب اسلامی در مازندران نیز که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، اثر مبارزات انقلابی شهرهای قائمشهر، چالوس، نوشهر و بهشهر را بررسی میکند.
ریشههای تاریخی مبارزات مردم مازندران
تاریخ انقلاب اسلامی در مازندران را میتوان در چهار بخش بررسی کرد، بخش اول با عنوان مازندران از شهریور ۱۳۲۰ تا دهه ۱۳۶۰، بخش دوم درباره قائمشهر در انقلاب اسلامی چگونگی روند شکلگیری، دوام و پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین اوضاع پس از انقلاب تا سال ۱۳۶۰ را در بر میگیرد.
در بخش سوم با عنوان چالوس و نوشهر در انقلاب اسلامی نیز چگونگی پیروزی انقلاب در این دو شهر را میتوان بررسی کرد، روند آغاز، گسترش، پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی در شهرستان بهشهر نیز بخش دیگری از تاریخ انقلاب اسلامی در مازندران است.
بسترها و تحولات انقلاب اسلامی در چهار شهر این استان از اهمیت بهسزایی برخوردار است و در عین حال، گذری بر تاریخ این سرزمین در شهرستان آمل و ساری نیز به دلیل کانون توجهات میتواند، زمینههای شکلگیری اعتراضات علیه حکومت ستمشاهی را مورد توجه قرار دهد.
ریشههای تاریخی و فکری انقلاب اسلامی و سیر تاریخ حرکت مردم مازندران از آغاز تحرکات ایل قاجار تا پایان سلطنت پهلوی اول قابل بررسی است، از آغاز پیدایش قاجارها، مازندران فصل نوینی از تاریخ خود را تجربه کرد.
تاختوتاز خوانین قاجار برای دستیابی به قدرت و سپس تحرکات فرقهای در برخی شهرهای استان و نابسامانیهای به وجود آمده در این استان به تصویر کشیده شده است، ساختار طبقاتی و نابهسامانیهای اقتصادی دوران قاجار به استناد کتب تاریخی و تکاپوی مشروطهخواهی در مازندران بسترساز تاریخ انقلاب اسلامی در مازندران به شمار میرود.
بررسی سیر تحولات اجتماعی و سیاسی مازندران از ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۰ و واکاوی اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مازندران پس از اشغال به دست نیروهای متفقین و مبارزات احزاب و مردم در راستای دستیابی به عدالت، آزادی و سرنگونی استبداد نیز بخش دیگری از عوامل زمینهساز در تاریخ انقلاب اسلامی در این استان است.
نقش دانشگاه مازندران در انقلاب اسلامی
امامعلی شعبانی، عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران نیز در پژوهشی با عنوان نقش دانشگاه مازندران در انقلاب اسلامی مینویسد: «اسناد و شواهد تاریخی بر نقش ممتاز و برجسته دانشگاهیان و در رأس آن دانشجویان دانشگاه مازندران (با نام مدرسه عالی علوم اقتصادی و اجتماعی بابلسر) در تحولات تاریخ معاصر ایران و به ویژه در انقلاب اسلامی حکایت دارد.
دانشگاه در سالهای ۱۳۴۹ تا بهمن سال ۱۳۵۷ به عنوان کانون و ثقل تحولات انقلاب اسلامی در مازندران شهرت داشت، این نقشآفرینی و در حقیقت اهمیت و جایگاه، بر کارنامه افتخارآمیز دانشگاه در این رخداد مهم و سرنوشتساز گواهی دارد.
شرایط ملی، منطقهای و محلی از جمله فضای انقلابی و به خصوص فضای مبارزاتی دانشجویی استان، در کنار نارضایتیهای صنفی دانشجویی از عوامل اثرگذار در نقشآفرینی آنان و در تحولات انقلاب اسلامی بود، ضمن آن که نباید وجود رهبران انقلابی، سیاستها و برنامههای ضد دینی-مذهبی رژیم پهلوی و وجود اساتید سیاسی مخالف و یا همسو با حکومت را در این مساله نادیده گرفت.
سیاستهای نظارتی-امنیتی سرکوبگرانه رژیم به ویژه ساواک در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب، خود عملاً موجب شدت بخشی به فعالیتهای انقلابی دانشجویان شد.
شعارنویسی در کلاسهای درس و اماکن عمومی دانشگاه و یا در سطح شهر، پخش اعلامیههای انقلابی، برگزاری نمایشگاه کتاب و نیز نمایش فیلم پیرامون مسائل سیاسی روز، برگزاری تجمعات و تظاهرات در صحن دانشگاه، حضور و برگزاری تظاهرات در بابلسر و نیز مشارکت در تظاهرات شهرهای استان، تقدیم شهید، ایراد سخنرانی در دانشگاه و نیز خارج از آن، تهدید ارکان حکومتی و در نهایت تعامل و همکاری با فعالین دانشجویی سراسر کشور از مهمترین عرصههای نقشآفرینی و فعالیت دانشجویان دانشگاه در دهه پنجاه شمسی بود.
البته فعالیت سیاسی دانشجویان دانشگاه علیه رژیم پهلوی، با موانع و چالشهایی مواجه بود که از جمله آن میتوان به اختلاف درونی منبعث از وجود نحلهها و جریانات مختلف سیاسی به ویژه در دانشگاه مازندران دهه ۵۰ اشاره کرد.
روایت انقلاب در شهرهای مازندران
شهرستان ساری، مرکز استان مازندران و یکی از شهرهای تأثیرگذار در روند انقلاب اسلامی بوده است، شهر ساری در برخی مواقع، در مسیر سفر آیتالله خامنهای به مشهد نیز قرار میگرفت.
با شناختی که مردم از مبارزات و سخنرانیهای آتشین ایشان داشتند، دیدار ایشان برای انقلابیون جذاب و به همان اندازه برای کسانیکه در فضای خفقان حاکم بهسر میبردند، رعبآور بود، حسین روزبهی (بهزادی)، از حضور آیتالله خامنهای در سال ۱۳۵۰ در مسجد جامع ساری خاطرهای نقل کرده است که خواندنیاست، ایشان میگوید: «آیتالله خامنهای دو بار به مسجد جامع ساری آمدند، اولینبار در سال ۱۳۵۰ ایشان در گوشهای از مسجد نشسته بود، پایگاه ما مسجد بود، ساواکیها هم در مسجد جامع حاضر میشدند، به ما گفتند آقای خامنهای آنجا نشسته است، باور کنید هیچکس جرأت نداشت نزد ایشان برود.»
شهرت آیتالله خامنهای بهعنوان یک مبارز علیه رژیم باعث شده بود که در فضای خفقان حاکم بر شهر، کسی نتواند ایشان را همراهی کند، خلیل علیپور در این باره گفته است: «بعد از اتمام سخنرانی، ایشان بهطرف بیرون مسجد حرکت کردند و من هم با ایشان به بیرون رفتم، منتظر بیرونآمدن آقایان دیگر بودم که متأسفانه هیچکس بههمراه ایشان خارج نشد، من در اینجا به مظلومیت ایشان پی بردم.»
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی نیز درباره تاریخ انقلاب اسلامی در دیگر شهرهای مازندران مینویسد: «شهرستان قائمشهر طی سالیان درازی به صورت یک قریه کوچکی در فاصله حدود ۲۰ کیلومتری ساری بوده است، قرار گرفتن در کنار دو مسیر ارتباطی یعنی راهآهن و جاده فیروزکوه و نیز انتشار افکار سوسیالیستی ناشی از مهاجرت کارگران ایرانی ساکن در قفقاز به این شهر سبب شد مدتی تفکرات چپ در این شهر توان جولان بیابند اما با سرکوب حرکات چپگرایانه توسط حکومت طاغوت و آغاز نهضت امام خمینی این نوع گرایشات مارکسیستی تضعیف شده اگرچه از بین نرفتند اما تحتالشعاع ایدئولوژی اسلامی نهضت حضرت امام (ره) قرار گرفتند، علیرغم آنکه این شهر در دوره مشروطه و پیش از آن نقشی در تحولات نداشته است اما در پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ نقشی متناسب با تواناییهایش ایفا کرد.»
شهرهای چالوس و نوشهر نیز همگام با مردم سایر نقاط کشور، در پیروزی انقلاب اسلامی نقش ایفا کردند، به ویژه چالوس که در این زمینه پیشرو بود، دلایلی چند در این خصوص مؤثر بود، از جمله استقرار شعبهای از ساواک در نوشهر که امکان هر گونه فعالیت مخالفی را در نوشهر منتفی یا بسیار سخت میکرد، استقرار ساواک در نوشهر به دلیل وجود کاخهای متعدد افراد وابسته به خاندان پهلوی در این شهر بود که همواره جهت تفریح و استراحت در آنجا اقامت میگزیدند، این امر لزوم کنترل شدید ساواک را طلب میکرد و این عامل با وجود نارضایتی عمیق مردم از سران حکومت پهلوی اقدامی پیشگیرانه جهت حفاظت از آنها به شمار میرفت.
نمونهای از این گونه ابراز مخالفتهای صریح؛ تظاهرات و راهپیماییهای اعتراضآمیز مردم این دو شهر بود که با رهبری و حمایت رهبران دینی خود، مسیر چند کیلومتری بین چالوس و نوشهر را ضمن سر دادن شعارهایی در مخالفت با شاه میپیمودند.
سرانجام با نزدیک شدن به ماههای آخر سال ۱۳۵۷ که شاهد زوال بنیانهای حکومت پهلوی و کاسته شدن از مشروعیت و نیروی سرکوب آن در مهار انقلاب با وجود توسل به حربههایی چون روی کار آوردن دولت نظامی ازهاری بودیم، انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ با فرار شاه و بازگشت امام (ره) به کشور به ثمر نشست، البته مدتی پیش از خروج شاه از کشور نیروهای امنیتی رژیم پهلوی قدرت فائقه خود را در این دو شهر از دست داده بودند به گونهای که طبق شواهد حتی مدتی پیش از فرار شاه، انقلابیون در اداره امور این دو شهر دخالت مؤثری داشتهاند.
بهشهر شرقیترین شهر مازندران به شمار میرود که به نوبه خود سهمی در پیروزی انقلاب داشته است، این شهر بنا به دلایلی از جمله وجود اعتقادات عمیق مذهبی که روحانیت شیعی از جمله آیا کوهستانی و شاهرودی آن را رهبری و هدایت میکردند، بالطبع با سیاستهای غیر دینی رژیم پهلوی مخالف بودند، همچنین رخنه و نشر افکار آزادیخواهانه از قفقاز توسط مهاجرین ایرانی که مدتی جهت کار در آنجا به سر برده بودند، به صورت مکمل و نه موازی عامل مذهبی در مخالفت با رژیم پهلوی به ویژه مبارزات کارگری نقش ایفا میکردند اما باید اشاره کرد که مبارزات کارگری ملهم از افکار مارکسیستی و انقلاب اکتبر روسیه در این شهر نسبت به قائمشهر نمود چندانی نداشت، البته در هر حال در تعمیق مخالفتها با رژیم نقش داشت.
آغاز حرکت انقلابی مردم بهشهر نیز مانند سایر نقاط ایران از اوایل دهه ۴۰ و با رهبری امام خمینی (ره) شروع شد، نمونههای چندی از تحرکات علما و سایر اقشار این شهر در جهت حمایت از مواضع حضرت امام (ره) را باید در تهیه اعلامیها و ارسال تلگرافاتی در حمایت از ایشان مشاهده کرد.
نقش روحانیت در تاریخ انقلاب اسلامی مازندران
در شهرهای بهشهر، قائمشهر، نوشهر و چالوس مربوط عامل اساسی وجود اعتقادات عمیق مذهبی مردم این شهرها و ارتباط گسترده آنها با روحانیت شیعه بود، روحانیت شیعه که خفقان دوره رضاشاه را پشت سر گذاشته بود با زعامت آیتالله بروجردی (ره) بر حوزه علمیه قم به سرعت به احیا و بازسازی خود پرداخته و شبکه گستردهای از علما و وعاظ را در سراسر کشور پدید آورد.
این شهرها این اثر از این قاعده مستثنی نبودند به ویژه که در نزدیکی تهران قرار داشتند، ضمن این که از شهرهای بزرگ مجاور خود در مازندران نیز تأثیر میپذیرفتند، بنابراین هنگامی که نخستین آوازههای نهضت امام (ره) در قم شنیده شد به کمک همین شبکه روحانیت به روشهای مختلف پیام نهضت به اطلاع مردم این شهرها نیز رسید.
بهشهر، قائمشهر، چالوس و نوشهر علیرغم تفاوتهای جزئی تشابهات عمدهای داشتند زیرا با در نظر گرفتن نفوذ افکار مارکسیستی در هر چهار شهر، فعالیتهای سیاسی و رهبری مبارزه همچنان در دست مذهبیها بود، در بهشهر انجمن جوانان مسلمان حضور داشت که با هدایت آیات عظام شاهرودی و کوهستانی نقش زیادی در تعمیق اعتقادات دینی در میان جوانان و آماده ساختن آنان برای مبارزه با رژیم پهلوی ایفا کرد.
همچنین در قائمشهر نیز جامعه تبلیغات اسلامی فعالیت داشت که زیر نظر حجتالاسلام فقیهی با تشکیل جلسات و مراسم مذهبی تلاش کردند تا جوانان را از سوق یافتن به سوی مارکسیسم که اتفاقاً در این شهر نفوذ قابل توجهی داشت، بازدارد.
البته از نقش آیتالله صبوری نیز در این خصوص نباید غافل ماند، به خصوص مسجد تحت سرپرستی او، مسجد صبوری که به عنوان پایگاهی جهت مبارزه با رژیم پهلوی مورد استفاده قرار میگرفت.
خود وی نیز که از افکار و اندیشههای امام (ره) حمایت میکرد، بارها از سوی ساواک مورد باز خواست و تحت تعقیب قرار گرفت، همچنین حجتالاسلام صالحی و دیگر روحانیون و شخصیتهای مذهبی این شهر که رهبری مبارزات علیه رژیم پهلوی را در اختیار داشتند، بنابراین باید گفت با وجود نفوذ قابل توجه افکار مارکسیستی در بین گروههایی از مردم این شهر از جمله کارگران نسبت به سایر شهرهای مازندران، این نیروهای مذهبی بودند که گرداننده اصلی امور مربوط به مبارزه بوده و نقش اصلی را در بسیج نهایی مردم در نهضت امام خمینی (ره) بر عهده داشتند.
گزارش از الناز پاکنیا
نظر شما