یک مسیر ۴۵ ساله؛ از فیلم‌فارسی تا اسکار

تغییرات سینما پس از انقلاب اسلامی به نحوی بارز و آشکار بوده که از آن به‌عنوان دوره رونق فیلم‌سازی یاد می‌شود؛ دوره‌ای که سینمای ایران با عبور از جریان فیلم‌فارسی پای در مسیر اعتلای هنر هفتم گذاشت، برای بررسی ابعاد بیشتر این روند تحولی به سراغ یکی از اهالی سینما رفتیم و با وی به گفت‌وگو نشستیم.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، هنر هفتم یعنی سینما یکی از مهم‌ترین حوزه‌هایی بود که پس از دوران شکوهمند انقلاب اسلامی توانست به درخشش پرشکوه و جریان‌ساز به‌عنوان یکی از مردمی‌ترین هنرها دست پیدا کند؛ در حقیقت آنچه از سینمای ایران امروز در جهان شناخته می‌شود، کارنامه‌ای از چهار دهه فعالیت مجدانه اهالی این عرصه در مسیر همسو با انقلاب اسلامی است.‌

سینمای ایران که پیش از انقلاب درگیر جریان فیملفارسی شده بود و معدود فیلمسازان هنری نیز فضایی برای بروز و ظهور پیدا نمی‌کردند، از ابتدای دهه شصت دچار یک دگرگونی جدی شد و حضور سینماگران مؤلف و صاحب فکر و اندیشه باعث شد تا ردپای سینمای ایران در عرصه‌های بین‌المللی نیز پدیدار شود و موج نویی از فیلمسازی شکل بگیرد.

برای بررسی دقیق‌تر و مقایسه‌ای بر سینمای قبل و بعد از انقلاب اسلامی با محمدمهدی خالقی، مستندساز و سینماگر گفت‌گویی داشتیم؛ خالقی متولد ۱۳۵۶ کارگردان، نویسنده و مستندساز است که آثار او به حدود ۹۰ قسمت مستند می‌رسد که اغلب از شبکه‌های سراسری تلویزیون پخش شده است و بعضی‌از آن‌ها جوایز جشنواره‌های داخلی و بین‌المللی را به دست آورده‌اند؛ از جمله مستندهای داخلی او روایت یک زندگی درباره یک روز از زندگی طلبه‌های مدرسه علمیه حضرت مهدی (عج)، به توان چهل، رضای زائر درباره مشکلات زائران امام رضا (ع)، پوستین وارونه درباره افکار و تاریخچه انجمن حجتیه و چند مستند درباره مدافعان حرم مثل: پسرم، آهنگر، تولد حسن و… است.

یک مسیر ۴۵ ساله؛ از «فیلم‌فارسی» تا «اسکار»

ایمنا: برخی از افراد معتقدند که سینمای قبل از انقلاب، سینمایی به‌روز و فعال بوده است؛ این فرضیه را تا چه حد صحیح می‌دانید و آثار آن دوره را چطور ارزیابی می‌کنید؟

خالقی: سینمای قبل انقلاب را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد؛ یکی سینمایی که بعدها به «فیلم فارسی» مشهور بود و یک سینمای غیر بومی و وابسته که بیشتر متأثر از سینمای هند بود؛ همچنین مضامین آن، قصه‌های سیاه و سفید همراه با رقص و آواز، داستان‌های عاشقانه، مفاهیم مبتذل و صرفاً برای سرگرمی بود؛ به قول شهید آوینی، در آن‌ها غرائز حیوانی بشر نشانه گرفته شده بود؛ این موضوع عمده بدنه سینمای قبل انقلاب را شکل می‌داده و استودیو و هنرپیشه‌ها و ساختار خاصی داشته‌است.

از اواخر دهه چهل، نوع جدیدی از سینما به وجود آمد و کم کم ساختن بعضی آثار شروع شد که به آن «سینمای روشنفکری» یا به اصطلاح آن دوره «سینمای هنری» گفته می‌شد؛ این سینما مخاطب خود را خاص تر در نظر گرفت و تفاوت‌های ظاهری با فیلم فارسی داشت اما مشخصه اصلی‌اش این است که کاملاً به بودجه‌های دولتی وصل بود و یک سینمای حکومتی به حساب می‌آمد؛ همچنین بسیار متأثر از سینماهای روشنفکری شرق اروپا و بعضاً سینمای فرانسه و سینمایی که در آن سال‌ها در دنیا جریان داشته، بودند؛ اما این سینما هم مخاطب بسیار محدود داشت و نمی‌توانست پول خودش را از صنعت سینما درآورد، بنابراین به بودجه‌های دولتی روی آورد، البته در آن ساختار سینمایی در حوزه بعضی آثار استثنائاتی وجود دارد؛ به صورت کلی سینمای پیش از انقلاب نه به صورت صنعت آنچنان پیشرفت کرد که بتواند خودش را در دنیای مطرح کند و نه توانست ارتباط عمیقی با مردم برقرار کند.

ایمنا: با توجه به فضای دینی حاکم بر میان مردم، استقبال از نوع فیلم و محتواها چطور و به چه میزان بود؟

خالقی: این سینما، مخاطب بسیار محدودی نسبت به جمعیت ایران داشته زیرا عامه جامعه ایران در آن دوره، مانند امروز با دین و ارزش‌های آن پیوند داشتند و این نوع سینمای تقلیدی از غرب و هند آمده را به خاطر تصاویر گناه آلودش نمی‌پسندید و به سینما نمی‌رفتند.

یک مسیر ۴۵ ساله؛ از «فیلم‌فارسی» تا «اسکار»

ایمنا: در ابتدای صحبت به ژانرهای «فیلم فارسی»، «سینمای روشنفکری» و «سینمای هنری» اشاره کردید؛ با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییرات ایجاد شده در فضای کشور، این موارد به کدام سو، سوق پیدا کرد؟

خالقی: بعد انقلاب، سینماها و بسیاری از استدیوها تعطیل شده و بسیاری از هنرپیشه‌هایی که در فیلم فارسی فعالیت می‌کردند مهاجرت کردند و بر همین اساس چند سال کوتاهی سینما تعطیل شد؛ از اوایل دهه شصت که سینمای پس از انقلاب کم کم شروع به ساخت آثار خود با شرایط و قواعد جدید کرد، با توجه به ضعیف شدن فیلم فارسی، بعضی هنرمندان آن سعی کردند خودشان را در قالب‌های جدید جای دهند و فیلم‌های مورد پسند مردم بسازند اما به‌صورت کلی فیلم فارسی خیلی ضعیف شد و جایگاه خود را از دست داد، در بخش سینمای روشنفکری، بسیاری از هنرمندان ماندند و با تغییرات جزئی ظاهری و بعضاً اخلاقی، فیلم ساختند؛ با این حال مفاهیم و ساختار فیلم‌ها همچنان برقرار ماند و متأسفانه بعضاً مورد حمایت‌های دولتی قرار گرفت و در جشنواره‌ها از این مدل سینمای دور از مفاهیم دینی و انقلابی حمایت می‌شود.

ایمنا: زمانی که به آثار سینمایی دهه ۶۰ و ۷۰ نگاهی می‌اندازیم، شاهد حضور فیلم‌هایی با عناوین دفاع مقدس و موضوعاتی از این دست هستیم؛ شروع این امر چگونه رقم خورد>

خالقی: بعد از انقلاب یک جریان جدید ظهور می‌کند و آن، سینمای انقلاب اسلامی است که برآمده از انگیزه‌ها و تلاش‌های جوانانی است که به انقلاب و گفتمان امام، اعتقاد و خودشان در فرآیند پیروزی انقلاب نقش داشتند؛ بعضی از آن‌ها در روزوهای پیروزی انقلاب، دوربین به دست بودند و در خیابان‌ها با دوربین‌های غیرحرفه‌ای و حرفه‌ای مستند ضبط می‌کردند؛ آن‌ها اوایل انقلاب اولین قدم‌ها برای ساخت مستندهای انقلاب و دفاع مقدس را برداشتند و از آن دوران، کم‌کم از همین طیف فیلم سازان که عموماً جوان هستند و عقاید انقلابی و دینی دارند، آثار اولیه مشاهده شد.

هرچقدر جلوتر آمدیم، به خصوص در ژانر سینمای دفاع مقدس انتهای دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، قدم‌های خوبی برداشته و آثار ماندگاری مانند دیده‌بان از ابراهیم حاتمی کیا، شنا در زمستان محمد کاسبی و هور در آتش عزیزالله حمیدنژاد ساخته شد؛ همچنین در این میان آثاری که مردم به آن علاقه داشتند و بعضاً بسیار پرفروش هستند مانند آژانس شیشه‌ای و برخی آثار مرحوم ملاقلی پور دیده می‌شود.

یک مسیر ۴۵ ساله؛ از «فیلم‌فارسی» تا «اسکار»

ایمنا: به جز دفاع مقدس، ژانرهای دیگری هم در سینمای ایران حضور داشت؟

خالقی: در دهه‌های بعدی گونه‌های جدیدی به جز دفاع مقدس متولد شد که تا امروز به راه خود ادامه می‌دهد اما متأسفانه در دهه اخیر، عفریته خفته فیلم فارسی قوت گرفته و برخی جاها سر برآورده‌است؛ مثل برخی فیلم‌های کمدی که اکران می‌شود و برخی از انگاره‌های قبل انقلاب را در آن‌ها می‌بینیم؛ هرچند آثار خوبی هم تولید شده و همچنان این سه خط سینمایی در حال رقابت با یکدیگر هستند.

ایمنا: در این سال‌ها بانوان یکی از عناصر اصلی فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی هستند و حتی بسیاری از فیلم‌ها نیز درباره نقش محوری این قشر در عرصه‌های گوناگون ساخته شده است اما در مقابل عده‌ای نیز معتقدند که نقش بانوان در سینمای پیش از انقلاب نیز پررنگ بوده است؛ درباره نقش زن در سینمای قبل و بعد انقلاب بگویید.

خالقی: آنچه در سینمای «فیلم فارسی» از زن مخصوصاً اگر معتقد به مسائل دینی بود نشان داده می‌شد، یک زن تحقیر شده، خرافی پرست، بی‌سواد، ضعیف و ابزار دست بود و در مقابل زن غرب‌گرای بی حجاب که عشق فرنگ داشت به عنوان الگو با عنوان کاراکتر قهرمان یا خواننده مطرح می‌شد؛ در واقع هرجا می‌خواست کاراکتر منفی به تصویر کشیده شود زن باحجاب نشان داده می‌شد که متأسفانه بعد انقلاب نیز گاهی درگیر این کلیشه‌ها شدیم؛ در واقع پیش از انقلاب، زن مثل بقیه سینماهای جهان، ابزار شهوت‌رانی و استفاده‌های جنسی و غرائز حیوانی بود اما بعد انقلاب اسلامی، این نگاه به زن کاملاً از بین می‌رود و زن دین‌مدار عزت می‌گیرد.

با بررسی نقش زن در آثار دفاع مقدس یا آثار اجتماعی دهه شصت و هفتاد، با زنان سلحشور و مؤثری طرف هستیم، مثل نقش فاطمه در فیلم آژانس شیشه‌ای که یک زن باسواد، مؤثر، با عزت و آبروست که در شکل‌گیری قصه نقش مهمی دارد؛ در واقع عزت گرفتن زن در سینما، مدیون انقلاب اسلامی است؛ حتی سال‌های اخیر، در فیلم‌هایی مثل موقعیت مهدی و عاشورا، با کاراکترهای زن فوق العاده‌ای مواجه هستیم که در مسائل معنوی و درک مسائل انقلابی، بسیار والا هستند و با وجود نقش همسری و مادری، همچنان موثرند؛ هرچند در بعضی آثار شبه روشنفکری بعد انقلاب، همچنان مدل نگاه قبل انقلاب به زن وجود داشته‌است اما در کنار این موضوع، یک خط روشن انقلابی در سینما به وجود آمده است.

یک مسیر ۴۵ ساله؛ از «فیلم‌فارسی» تا «اسکار»

ایمنا: در کنار ابعاد مذکور، سینمای ایران بعد از انقلاب، در سطح بین‌المللی نیز پیشرفت داشته است؟

خالقی: هرگونه افتخار ایران در حوزه بین‌الملل، متعلق به بعد انقلاب است، البته عمدتاً حضورهای بین‌المللی سینماگران ایرانی در جشنواره‌های اروپایی، حضورهای افتخار آفرینی نیست زیرا این جشنواره‌ها، سیاسی هستند و آثاری را می‌پذیرند که در خدمت جهان سرمایه داری باشد نه آثاری که برای انقلاب اسلامی کار کند؛ همانطور که بعضاً این فیلم‌ها در سینمای ایران هم مخاطب آن‌چنانی نداشتند و عمدتاً به ارزش‌ها پایبند نبوده‌اند؛ با این حال از لحاظ آماری، بیشتر موفقیت‌های سینمای ایران در سطح بین‌الملل، متعلق به بعد انقلاب است.

ایمنا: شاید یکی از مهم‌ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه سینما را بتوان «جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» نامید که این روزها نیز در حال برگزاری است؛ به نظر شما چنین جشنواره‌هایی چه کمکی به سینماگران می‌کند؟

خالقی: جشنواره، محل دیده شدن آثار و فیلمسازان است تا اهمیت مسئله سینما را گوشزد کند، اما میزان تأثیرگذاری آن به نوع سیاست‌گذاری و رویکرد مسئولین جشنواره‌ها بستگی دارد، در چند سال اخیر برخی رویکردها تغییر کرده و آثار حاضر شده به منافع ملی نزدیک‌تر است؛ جشنواره‌ها باید دنبال سینمایی باشند که نقطه اشتراک همه جریانات و سلایق، یعنی سینمای منافع ملی باشد.

یک مسیر ۴۵ ساله؛ از «فیلم‌فارسی» تا «اسکار»

کد خبر 725428

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.